چطور با معنویت به آرامش واقعی در این دنیای پردغدغه برسید؟
در این دنیا، که تکنولوژی، انسانیت را تحت الشعاع قرار داده است، بسیاری از مردم میخواهند شیوهای را در زندگی در پیش بگیرند که با فطرت معنویشان هماهنگ باشد. انسانها انواع مختلف ادیان و مکاتب را با درجهای از موفقیت یا شکست، آزمایش کردهاند و برای معنی بخشیدن به زندگیشان به کارهای انگیزه بخش رو میآورند و از میان این افراد بسیاری هستند که سرگردان از خودشان سؤال میکنند:
«آیا زندگی همین است؟»
این حس مبهم پوچی یا نارضایتی حتی بعد از اینکه به هدفهای مورد نظرمان هم میرسیم زندگیمان را تحت تأثیر قرار میدهد. انسانها به موسیقیهای یک ایستگاه رادیویی درونی گوش میدهند که آهنگهای دلنوازی پخش نمیکند. قطعاتی که از این رادیو پخش میشود تکراری و متناقض هستند. تا به حال به یک موسیقی با این مضمون گوش دادهاید:«بیشتر از 30 سال سن دارم ولی هنوز هیچ همسر خوبی پیدا نکردهام. همهی دوستان من با من بد هستند و من تنها هستم. هیچ وقت موفق نمیشوم، پس چرا بیخود سعی کنم؟».
در یک موسیقی دیگر خواننده میگوید:
«چه فایدهای دارد؟
هر چه زحمت میکشم حاصلش چیزی جز ناامیدی نیست»
عملکرد ما انسانها خیلی شبیه به کامپبوترهای عصر مدرن است که فقط دستور العملهایی را اجرا میکنند که برنامهاش روی آنها نصب شده باشد. برای مثال کامپیوتری که روی آن برنامهی تایپ نصب شده ولی برنامه، صفحهی گسترده ندارد هرگز نمیتواند کارهای مربوط به برنامهی صفحهی گسترده را انجام بدهد. این اِشکال از کامپیوتر نیست چون اگر این برنامه را داشت به راحتی میتوانست این کار را انجام بدهد.
در مورد شما هم همینطور است. اگر ندای درونیتان حرفهای منفی میزند شما مقصر نیستید. اگر همهی دوستان شما به درد نخور هستند، مطمئناً امیدوار نیستید که در آینده هم بتوانید با آدمهای مناسبی برخورد کنید. به عبارت دیگر اگر تا به حال این اتفاق نیافتاده است نمیتوانید انتظار داشته باشید در آینده اتفاق بیفتد!
یعنی بر اساس اطلاعاتی که از گذشته دارد در مورد آینده تصمیم میگیرد.
خب سؤال اینجاست، چطور میتوانیم نگاهمان را به دنیا تغییر بدهیم؟ چه کار باید بکنیم که آینده تکرار گذشته نباشد و یا حداقل کارهایی را که تا به حال انجام دادهایم اصلاح کنیم؟ یا چطور میتوانیم در زندگیمان پیشرفتهای بزرگی بکنیم؟
پاسخ این سؤال فوق العاده ساده است. برای اینکه از محدودیتهایی که به خودتان تحمیل کردهاید فاصله بگیرید و با خیال راحت از تواناییهای بالقوهتان استفاده کنید ابتدا باید بدانید واقعاً چه کسی هستید نه اینکه فکر میکنید چه کسی هستید. شما وقتی میتوانید بفهمید واقعاً چه کسی هستید که صادقانه بدون سرزنش کردن خودتان به شخصیت و رفتارهایی که دارید توجه کنید. برای اینکه آیندهی جدیدی بسازید لازم نیست نگران گذشته باشید یا اینکه به گذشته تکیه کنید چون تا زمانی که متوجه الگوهای رفتاری ناخواسته و ناپسندتان نشوید رفتارتان با گذشته هیچ تفاوتی نخواهد داشت. شناخت خود یعنی مشاهده کردن بدون اینکه در مورد وضعیت موجود قضاوت کنید.
به عبارت دیگر، یعنی به رفتارتان توجه کنید اما در مورد آن قضاوت نکنید. اگر از این روش استفاده کنید کارهایی که تا به حال به طور خودکار انجام میدادید متوقف میشوند. به این ترتیب زندگی برایتان ارزشمند و با معنی میشود.
وقتی زندگی را مستقیماً و بدون دادن آن از فیلتر قضاوتها، دستور العملها و یک فرآیند پیش بینی شده تجربه میکنیم، معنویت، همهی ابعاد زندگی ما را در بر خواهد گرفت. شما در هر زمان فقط میتوانید یک کار انجام بدهید. یعنی اینکه یا میتوانید در مورد اتفاقی که در حال افتادن است فکر کنید یا اینکه آن را تجربه کنید. منظور این نیست که نباید فکر کنید. منظور این است که باید قضاوت، تجزیه و تحلیل و ارزیابی کاری را که در حال حاضر انجام میدهید در حاشیه قرار بدهید تا دیگر این مسائل بر زندگیتان مسلط نشوند.
یکی از فایدههای زندگی کردن در زمان حال این است که کارهای معمولی و پیش پا افتادهای که انجام میدهید جالب و کامل به نظر میرسند و رفتارهایتان که بدون تکیه بر گذشته انجام میشوند مناسب به نظر میرسند. بدون تکیه بر گذشته یعنی بدون تکیه بر مسائلی که فکر میکنیم برای کسب رضایت در آینده باید از آنها استفاده کنیم. این مسائل بیشتر از اطلاعات قبلی و آنچه جامعه به آن اعتقاد دارد (یا در برابر آن مقاومت میکند) ریشه میگیرند تا تجربهی خودتان در مورد آنچه واقعاً شما را راضی میکند.بنابراین رضایت با استفاده از این مسائل به دست نخواهد آمد.
رضایت واقعی هنگامی فراهم میشود که
زندگی را مستقیماً تجربه کنید نه از طریق قضاوت در مورد کارهایی که انجام میدهید.
تجربهی مستقیم زندگی، دستور العملها و هدفهای شما را هم در بر میگیرد. ولی فقط پیشروی برای رسیدن به آنها نیست. به عنوان مثال، ممکن است یکی از هدفهایتان این باشد که تناسب اندام خوبی داشته باشید و برنامهریزی کرده باشید که علاوه بر رفتن به باشگاه یک رژیم غذایی هم بگیرید. کسانی که با انجام حرکتهای ورزشی این هدف را دنبال میکنند که حرکت را به شکل صحیحی انجام بدهند تجربه موفقی خواهند داشت علاوه بر انجام حرکتهای ورزشی به تناسب اندام هم میرسند. ولی مقابل کسانی که رو به روی آینه میایستند و از چیزی که در آن میبینند شکایت میکنند و هدفشان از ورزش کردن این است که یک روز به تناسب اندام برسند و از خود ورزش کردن هم لذت نمیبرند، این طرز فکر غلط را در خودشان تقویت میکنند که ایرادی دارد و حتی وقتی به هدفشان میرسند همچنان فکر میکنند که مشکل و ایرادی دارند.
چطور میتوان زندگی را مستقیماً تجربه کرد و به رضایتمندی رسید؟
به این پاسخ دقت کنید:
به هر کاری که انجام میدهید به طور کامل توجه کنید. اگر هنگام ظرف شستن با خودتان میگویید که آیا باید ظرفها را بشویید یا نه یعنی اینکه دل به کار نمیدهید. مسئله اینجاست که اگر با خودتان درگیری فکری داشته باشید یا در حال شکایت کردن باشید این تنها کاری خواهد بود که در حال حاضر میتوانید انجام بدهید و لحظهی حال در زندگیتان به این شکل سپری میشود. ولی اگر به شناخت رسیده باشید(دیدن هر چیز همان طور هست که بدون قضاوت در مورد آن) حرفهایی که به خودتان میزنید مثبت خواهد بود یا اینکه میتوانید خودتان را از شر حرفهای منفی خلاص کنید و مسیر انرژیتان را تغییر بدهید.
تغییر مسیر انرژی منفی به مثبت، یعنی وارد کردن معنویت به زندگی
که سرشار از انرژی و نیروی مثبت است.
افکار ما پایه و اساس همهچیز زندگی ما هستند و خیلی بیشتر از چیزی که فکرش را بکنیم بر رفتار و بر زندگی ما تاثیر دارند. اگر میخواهید بدانید که چطور میشود با چند تکنیک ساده و کاربردی افکار منفیتان را از بین ببرید کافی ست به این مقاله قدیمی ما سر بزنید و یک بار برای همیشه از شر افکار منفیتان خلاص شوید: