نگرش سانتیاگو برای آنهایی که میخواهند نام شان در تاریخ جاودانه شود، لازم است

سانتیاگو نام جوانی اهل اندلس (اسپانیا) با پیشه چوپانی بود که بدنبال کشف زیبایی های جهان پا به سرزمین های گوناگونی در کشور خود گذاشت تا رویای خود را که سفر بود دنبال کند.

در این راه با پیرمردی آشنا میشود که وعده ی گنج بزرگ زندگیش را به او میدهد و به او میگوید که این گنج در نزدیکی اهرام مصر قرار دارد.

فاصله شهری که جوانک با پیرمرد دیدار کرد با مصر 2 ساعت راه بوسیله ی کشتی بود.
عشق به آن گنج باعث شد او تمام گوسفندان خود را بفروشد و با کشتی به مصر برود.

در کشتی با مردی آشنا میشود که قول میدهد سانتیاگو را به اهرام برساند تا او بتواند گنج خود را بیابد، فاصله آن شهر تا اهرام بسیار زیاد بود و صحراهای خطرناکی درپیش راهش بود اما او تصمیم خود را گرفته بود؛ از قضا آن مرد دزد از آب در می آید وبعد از رسیدن به شهری در مصر تمام پول های سانیتاگو را میدزدد و اورا بدون حتی یک سکه میگذارد.

او هر طور که شده شب را به صبح میرساند و بعد از بیدار شدن در جست و جوی کار برای پول در آوردن چهت خرید گوسفند و برگشتن به اندلس و ادامه پیشه چوپانی از مغازه بلور فروشی رد میشود.

از بلور فروش تقاضای کار میکند و بلور فروش در ازای تمیز کردن بلورهایش به او غذا و جا میدهد و همینطور مبلغی به عنوان حقوق که جوانک میپرداخت که با آن نه به گنج خود بلکه به خرید گوسفند برای از سرگیری چوپانیش بپردازد.

او 1 سال تمام برای بلور فروش کار کرد و پیشرفت زیادی به مغازه بلور فروشی داد و از یک بلور فروشی ساده تبدیل به یک بلور فروشی بزرگ و پردرآمد کرد، بعد از 1 سال او پول کافی برای خرید 120 راس گوسفند و برگشتن به اندلس را داشت.

اما روزی تصمیم گرفت به اندلس برگرد؛
رویای آن گنج کاملا از یادش رفته بود… او تمام پول هایش را جمع کرد و در راه رسیدن به بندرگاه ناگهان فکر گنج تمام ذهن او را در برگرفت؛ شور و شوقی او را فرا گرفت و با خود گفت من هر گاه بخواهم میتوانم چوپانی کنم. میتوانم به آن بلور سازی برگردم اما شاید دیگر نتوانم به اهرام مصر برای رسیدن به گنجم برسم !

تا دشت های آندلس فقط دو ساعت راه با کشتی بود.
تا برگشتم به راحتی و راهی که قبلا درپیش داشت راهی نمانده بود، اما صحرای عظیمی میان او و اهرام قرار داشت.

پرسشی بسیار الهام بخش که اینجا پیش می آید !
اگر شما جای سانتیاگو قرار بگیرید، چه تصمیمی میگیرید؟

• الف) به دنبال رویای یا گنج خود میروید
  (که نمیدانید کجاست و چطور به آن خواهید رسید اما شور و شوق زیادی از بدست آوردن آن دارید)
• ب) یا با راه قبلی خود برمیگردید؟
  (جایی که بودید و میدانید هیچ خطری شما را تهدید نمیکند و زندگی آرام و به دور از دردسر خواهید داشت)

فکر میکنید سانتیاگو چه تصمیمی گرفت؟
فرق بین رویای شما و زندگی معمولیتان در گرو نگرش شما به زندگی و رویایتان است !
(جمله فوق را لطفا 2 مرتبه قبل از ادامه دادن،مجددا بخوانید)

این مقاله پروژه سوخت جت فقط با یک هدف بزرگ نوشته شده است؛
به زبان ساده، به شما کمک کند تصمیم بگیرید به دنبال رویاهای کودکی و آنچه که با فکر کردن به آنها لبخند به لبانتان می نشاند بروید تا اینکه زندگی بی دردسر و معمولی و راحتی داشته باشید.

دستآوردهای بزرگ در زندگی، در گرو-ی رهایی از زندگی راحت و راه افتادن در مسیر ماجراجویی شخصی تان است…
آیا میخواهید تاریخ ساز باشید؟ این مقاله را از دست ندید !

عضویت و مشاهده کاملورود برای اعضا

اطلاعات خود را جهت ثبت نام وارد کنید:

اشتراک خود را انتخاب کنید:

• یـک سالـه / 365 هزار تومان /

وارد به حساب کاربری تان شوید اگر قبلا حساب کاربری ساختید.

Apply معتبر نامعتبر

بازگشت