بررسی فیلم انگیزشی سه تیغه اره ای و مهمترین آموزههای آن
گاهی مواقع تصور میکنیم که دنیا و بازار کسب و کار، تبدیل به میدان جنگ شده است و ما هم که میخواهیم در این بازار، درآمد کسب کنیم و سهم بیشتری از این بازار را از آن خود کنیم، مجبوریم شمشیر به دست بگیریم و بجنگیم. حتی برخی افراد به این نتیجه میرسند که برای رسیدن به موفقیت، مجبور هستند که اخلاقیات و انسانیت را کنار بگذارند تا بتوانند از رقبای خود سبقت بگیرند. فیلم انگیزشی سه تیغه اره ای (Hacksaw Ridge) که آن را با اسم سه تیغ اره ای و ستیغ هکسا هم میشناسیم، به ما نشان میدهند که با پایبندی به انسانیت هم میتوانیم به تمامی اهداف خود برسیم و موفق شویم.
در این مقاله قصد داریم به معرفی فیلم انگیزشی سه تیغه اره ای، داستانی که در فیلم میگذرد و درسهایی که میتوانیم از آن یاد بگیریم، بپردازیم. در صورتی که شما هم تمایل دارید با این فیلم انگیزشی که برنده جایزه اسکار شده است، آشنا شوید، تا پایان این مقاله در کنار ما بمانید.
داستان فیلم انگیزشی سه تیغه اره ای (Hacksaw Ridge)
داستانی که در فیلم انگیزشی سه تیغه اره ای میگذرد، کاملاً واقعی و مربوط به حضور شخصی به نام دزموند داس (Desmond Das) در جنگ جهانی دوم است. او کسی است که حاضر نشد هیچ سلاحی با خود حمل کند و به عنوان یکی از پزشکان ارتش ایالات متحده در نبرد اوکیناوای ژاپن حاضر شد و توانست جان بیش از 75 تن انسان را نجات دهد.
16 سال قبل
در ابتدای فیلم، کارگردان به زیبایی نمایی از نبرد سهمناک اوکیناوا را به تصویر میکشد و در همان لحظه نخست میتواند حسی از نفرت نسبت به جنگ را در مخاطب خودش برانگیزد. سپس به 16 سال قبل و زمانی که دزموند داس، یک کودک بود برمیگردد. دزموند یک برادر به نام هارولد یا هَل دارد که خیلی با هم دوست هستند و روابط خوبی دارند. یک روز در حین دعوا کردن، دزموند یک آجر برمیدارد و به سر برادرش میزند و در اثر اصابت این ضربه، برادرش بیهوش میشود. مخاطب با تماشای این صحنه نگران میشود و تصور میکند که هل فوت کرده است.
این اتفاق، دزموند را به شدت ناراحت میکند و به سمت تابلویی در خانه خودشان میرود که در آن تابلو، صحنه کشته شدن هابیل به دست قابیل به تصویر کشیده شده است. مادرش نزد او میآید و به او گوشزد میکند که قتل بزرگترین گناه است. پدر دزموند در جنگ جهانی اول حضور داشته و به خاطر آسیبهایی که دیده، به نوشیدنیهای الکلی تمایل پیدا کرده و به نوشیدن آنها معتاد شده است. از این رو اصلاً تعادل روانی ندارد و دزموند، هل و مادرشان را کتک میزند.
15 سال بعد
پس از دوران کودکی وارد جوانی دزموند داس میشویم و میبینیم که او مشغول نظافت کلیسا است و مادرش دارد با گروه سرود کلیسا کار میکند. در طول این سالها به واسطه آموزشهای مادر و حضور در کلیسا، دزموند هم به شدت با روحیات انسانی و مسیحی خو گرفته و به این مفاهیم علاقمند شده است.
روزی در خیابان یک تصادف رخ میدهد و شاهرگ یک جوان (در پایش)، سوراخ میشود. دزموند کمربندش را بیرون میآورد و پای جوان را میبیندد تا او را به بیمارستان برسانند. دکتر به او میگوید که با این کار، جان آن جوان را نجات داده است. در بیمارستان با پرستاری به نام دوروتی آشنا میشود و حاضر میشود برای آشنایی بیشتر با او خون اهدا کند. فردا مجدداً برای اهدای خود به بیمارستان میآید و در نهایت موفق میشود که با آن دختر وارد رابطه عاشقانه شود.
پس از مدتی برادر دزموند وارد خانه میشود و به خانواده خودش میگوید که میخواهد به جبهه برود. پدرش که جنگ را با تمام سلولهایش تجربه کرده، با او مخالفت میکند ولی مانع از رفتنش نمیشود. چندی بعد دزموند هم تصمیم میگیرد به جبهه برود ولی قبل از رفتن به جبهه با دوروتی قرار ازدواج میگذارد.
ورود به ارتش ایالات متحده به عنوان پزشک و رفتن به ستیغ هکسا
دزموند داس در مرحله آموزشی، موفق میشود که عملکرد خوبی از خودش به نمایش بگذارد ولی حاضر نمیشود که کار با اسلحه را یاد بگیرد و از این رو مافوقها از او میخواهند که به عنوان مخالف جنگی، استعفا دهد اما او میگوید که سایر جوانان دارند به جنگ میروند و من نمیتوانم بیتفاوت باشم. از این رو میخواهم به جبهه بروم و به عنوان یک پزشک، جان سایر انسانها را نجات دهم و کسی را به قتل نرسانم.
ارتش و جوانانی که با او دارند آموزش میبینند، با این کار او مخالفت و حتی او را مسخره میکنند ولی دزموند، در برابر این مخالفتها، اهانتها و تمسخرها از خودش بیتفاوتی نشان میدهد و روی اصول خودش پافشاری میکند. حتی ارتش او را به دادگاه نظامی میکشاند ولی پدرش از یکی از بزرگان ارتش که با او آشنایی دارد، نامه میآورد و در نهایت ارتش با حضور دزموند بدون سلاح در جنگ موافقت میکنند. در واقع این عزت نفس بالای دزموند داس بود که باعث شد تسلیم نشود و به هدف خودش برسد.
دزموند با ارتش به منطقه اوکیناوا در ژاپن میرود تا بتوانند منطقه ستیغ هکسا را اشغال کنند. در صورتی که ستیغ اشغال شود، اوکیناوا به راحتی اشغال میشود و ژاپن شکست میخورد. پس از حمله به ستیغ، تعداد زیادی از افراد کشته و زخمی میشوند و دزموند، نقش بسیار مهمی را در مداوای افراد زخمی ایفا میکند. فردای آن روز، تعداد زیادی از ژاپنیها حمله میکنند و آسیب زیادی به ارتش آمریکا وارد میشود. افرادی که از مهلکه جان سالم به درمیبرند، به پایین ستیغ میآیند.
در این بین فقط دزموند داس بالای ستیغ میماند و افرادی که زخمی شده و زنده ماندهاند را به پایین ستیغ میفرستد. حتی دو تن از سربازان ژاپنی را هم نجات میدهد ولی این دو تن، جان خود را از دست میدهند. در نهایت دزموند جان 75 نفر از هموطنان خود را نجات میدهد. در پایان، ارتش آمریکا مجدداً به ستیغ میآیند و آن را تسخیر میکنند.
همان طور که گفتیم شخصیتهای فیلم انگیزشی سه تیغه اره ای کاملاً واقعی هستند و در پایان فیلم، با این افراد که اکنون پیر شدهاند مصاحبه میشود. حتی فیلم واقعی مربوط به اعطای مدال افتخار به دزموند داس توسط هری ترومن، رئیس جمهور وقت ایالات متحده هم نمایش داده میشود.
دزموند داس در سال 1942 با دوروتی ازدواج میکند و این ازدواج تا سال 1991 (زمان مرگ دوروتی) ادامه مییابد. دزموند در سال 2006 از دنیا میرود.
اطلاعاتی درباره فیلم انگیزشی سه تیغه اره ای
فیلم انگیزشی سه تیغه اره ای، در سال 2016 اکران شد و توانست نظر مثبت اکثر منتقدان و تماشاگران را جلب کند. برای ساخت این فیلم 40 میلیون دلار هزینه شد و با فروش 180 میلیون دلاری در گیشه توانست به یک موفقیت نسبی و ارزشمند دست پیدا کند. بنیاد فیلم آمریکا فیلم سه تیغ اره ای را به عنوان بهترین فیلم سال 2016 معرفی کرد.
در مراسم اهدای جوایز اسکار سال 2017، این فیلم نامزد دریافت 6 جایزه اسکار شد و در نهایت توانست دو مورد از آنها (جایزه اسکار بهترین تدوین و بهترین صداگذاری) را به خودش اختصاص دهد و در لیست بهترین فیلم های انگیزشی و موفقیت که جایزه اسکار گرفتند قرار بگیرد. البته اندرو راسل گارفیلد، بازیگر نقش دزموند داس هم در سال 2017 به خاطر بازی در این فیلم، نامزد دریافت جایزه نوبل بهترین بازیگر نقش اول مرد شد.
اطلاعاتی درباره اندرو راسل گارفیلد، بازیگر نفش دزموند داس
اندرو راسل گارفیلد (Andrew Russell Garfield) در بیستم آگوست سال 1983 در لس آنجلس آمریکا به دنیا آمد و در انگلستان بزرگ شد. وی از همان ابتدا در مدرسه مرکزی گفتار و نمایش رویال تحصیل کرد و از سال 2004 تاکنون مشغول فعالیت در عرصه بازیگری است.
اندرو راسل گارفیلد در سال جاری میلادی (2022) در فهرست 100 شخصیت تأثیرگذار جهان از نگاه مجله تایم قرار گرفت. او تاکنون جوایز مختلفی از جمله جایزه تونی، گلدن گلوب و بفتا را دریافت کرده و دو بار هم نامزد دریافت جایزه اسکار شده است. اصلیترین دلیل شهرت او، بازی در فیلم مرد عنکبوتی است. گارفیلد در عرصه تئاتر هم یکی از چهرههای درخشان به حساب میآید. فیلم شبکه اجتماعی، یکی دیگر از فیلمهای کارآفرینی و انگیزشی است که گارفیلد در آن بازی کرده است.
آشنایی با مل گیبسون، کارگردان فیلم انگیزشی سه تیغه اره ای
مل گیبسون (Mel Gibson) در سومین روز از ماه ژانویه سال 1956 در نیویورک آمریکا به دنیا آمد و از سال 1976 تاکنون در عرصه کارگردانی فعالیت دارد. در سال 1995 بود که با ساختن فیلم شجاع دل یا دلاور توانست دو جایزه اسکار بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را از آن خودش کند. او در کنار کارگردانی، به عنوان بازیگر، تهیهکننده، فیلمنامهنویس و دوبلور هم فعالیت میکند. مل گیبسون یکی از مسیحیترین کارگردانانی است که میشناسیم و این باور او در فیلمهایش از جمله فیلم انگیزه سه تیغه اره ای کاملاً نمایان است. او جمله معروفی هم دارد که میگوید:
هیچ رستگاری و نجاتی برای آنهایی که بیرون از کلیسا هستند وجود ندارد. من به این قضیه ایمان دارم.
جالب است بدانید که مل گیبسون از سوی مجله پریمیر که در سال 2004 منتشر شد، لقب قدرتمندترین بازیگر جهان را دریافت کرد. او به خاطر اعتقادات ضد جنگ خودش موفق شد فیلم ستیغ هکسا را بسازد، چهره نفرتانگیز جنگ را به نمایش بگذارد و زیبایی صلح و دوستی را آشکار کند.
مهمترین درسهایی که میتوانیم از فیلم سه تیغ اره ای یاد بگیریم
تا به اینجای کار با داستان فیلم انگیزشی سه تیغه اره ای آشنا شدیم و توانستیم اطلاعات مفیدی در مورد این فیلم کسب کنیم. اکنون نوبت آن است که به مهمترین درسهایی که میتوانیم از این فیلم بیاموزیم، بپردازیم.
1. با پافشاری و پشتکار میتوان به هر هدفی دست پیدا کرد
یکی از مهمترین درسهایی که از فیلم انگیزشی سه تیغه اره ای میگیریم، این است که اگر انسان اصول درستی را برای خودش برگزیند و یک هدف عالی را انتخاب کند، بدون شک با کار و تلاش میتواند به هدفش برسد و از رسیدن به این هدف لذت ببرد.
اگر انسان اصول درستی را برای خودش برگزیند و یک هدف عالی را انتخاب کند،
بدون شک با کار و تلاش میتواند به هدفش برسد و از رسیدن به این هدف لذت ببرد.
ابر و باد و ماه و خورشید و فلک همگی دست در دست هم گذاشتند و به شکلی متحد، تلاش کردند که جلوی دزموند داس را بگیرند و او را مجبور کنند که اسلحه در دست بگیرد و برای دفاع از جانش هم که شده، مبارزه کند ولی او هدفی انسانی داشت و با تمام وجود برای هدفش تلاش کرد و در نهایت هم موفق شد بدون اسلحه وارد جبهه شود و شگفتی بیافریند.
این درس را از بسیاری از کتابها و فیلمهای انگیزشی میتوان آموخت. به عنوان مثال در فیلم انگیزشی رستگاری در شاوشنک هم میبینیم که شخص هدف مهمی مد نظر دارد و برای رسیدن به این هدف، بیش از بیست سال تلاش و کوشش میکند و در نهایت هم به هدفش میرسد. او در طول بیست سال سختی و مشقت، توانست محیط خود و انسانهایی که در آن حضور داشتند را به کلی متحول کند.
2. در هر شرایطی به انسانیت و اصول اخلاقی پایبند بمانید
در گذشته بخش زیادی از مدیران و صاحبان کسب و کار میکوشیدند بیزینسی خلق کنند که سودآور باشد و ممکن بود در این بین انسانیت و اخلاق تاحدودی پایمال یا نادیده گرفته شود. در دنیای امروز اوضاع تغییر کرده است؛ چون انسانها آگاهتر شدهاند و دنبال محصولاتی هستند که برای سایر انسانها، حیوانات و محیط زیست، مفید باشد و استانداردهای لازم در آنها رعایت شده باشد. در واقع کسب و کارهای امروز ملزم هستند که برای جذب مشتریان بیشتر، به انسانیت و اصول اخلاقی انسانی پایبندتر و متعهدتر باشند.
کسب و کارهای امروز ملزم هستند که برای جذب مشتریان بیشتر، به انسانیت و اصول اخلاقی انسانی پایبندتر و متعهدتر باشند.
دزموند داس به خاطر پایبند بودن به اخلاق و انسانیت، مشکلات زیادی را تحمل کرد. حتی یک شب زمانی که خواب بود، برخی از افراد به او حمله کردند و وی را مورد ضرب و شتم شدید قرار دادند ولی او اصلاً تسلیم نشد و حتی حاضر نشد این افراد را به فرمانده معرفی کند. آنجا بود که خیلی از سربازهایی که داشتند همزمان با او آموزش میدیدند، تحت تأثیر اخلاق و انسانیت او قرار گرفتند.
بنابراین هر یک از ما باید تلاش کنیم که در هر شرایطی به انسانیت خودمان وفادار بمانیم و کارهایی که مغایر با اصول اخلاقی است را انجام ندهیم. مسلماً پایبند نبودن ما به اخلاق میتواند روی انسانهای دیگری هم تأثیر منفی بگذارد و آنها را هم وارد این مسیر خطرناک کند.
3. وجود عشق میتواند جهت و معنای متفاوتی به زندگی ما بدهد
از آنجا که دزموند داس قبل از ورود به جبهه با دوروتی آشنا و عاشق او میشود، تمام تلاش خودش را میکند که به سلامت از جبهه به خانه بازگردد تا بتواند یک زندگی زیبا و سرشار از عشق و آرامش را آغاز کند. دوروتی با تمام وجود از او میخواهد که مراقب خودش باشد. از این رو دزموند همیشه در طول جنگ با تماشای عکس دوروتی در بین صفحات کتاب انجیل، میکوشید که انگیزه و توان خودش را برای ادامه دادن حفظ کند و از پا نیفتد. او در عین اینکه مراقب خودش بود، تلاش میکرد که بیشترین خدمت ممکن را به سربازان آمریکایی بکند. عشق به زندگی داس، انگیزه، امید و معنای متفاوتی بخشیده بود.
در صورتی که شما هم میخواهید به زندگی خود معنی ببخشید و هدفمندتر زندگی کنید، ژاپنیها روش هوشمندانهای به نام ایکیگای دارند که با استفاده از آن میتوانید هدف زندگی خود را بیابید. اگر میخواهید اطلاعات بیشتری در مورد این روش معنا بخشیدن به زندگی کسب کنید، مقاله ایکیگای ـ معنای اصلی زندگیتان را به روش ژاپنیها پیدا کنید را مطالعه کنید.
4. در تاریکترین لحظات، به خداوند توکل کنید
یکی از نکات مهمی که فیلم انگیزشی سه تیغه اره ای به ما یاد میدهد این است که حتی در تاریکترین لحظات زندگی هم امید و توکل خود به خداوند را از دست ندهیم و با تکیه بر کمک او، با تمام توان به سمت جلو حرکت کنیم.
دزموند داس همواره از کتاب انجیل مقدس برای رسیدن به آرامش استفاده میکرد و حتی قبل از شروع عملیات مجدد برای تسخیر کامل ستیغ هکسا، انجیل خواند و دعا کرد. اتفاقاً پایبندی او به اصول مذهبی باعث شده بود که فرمانده او هم به عقاید و اصول او احترام بگذارد.
اگر شما هم دوست دارید اعتماد به نفس و امید خود را در زندگی تقویت کنید، مقاله چند جمله که تکرار روزانهشان اعتماد به نفس، امید و باور را در شما ده برابر میکند میتواند به شما کمک کند؛ چون یکی از بهترین راههای تقویت امید در زندگی، استفاده از جملات تأکیدی است.
پایبندی به اصول اخلاقی؛ ابزاری برای بهبود حال و اوضاع جهان
یکی از زیباترین جلوههای فیلم انگیزشی سه تیغه اره ای، علاقه شخصیت اول فیلم به مسیحیت، انسانیت و عشق است. او به هیچ قیمتی حاضر نمیشود کسی را به قتل برساند و در عین حال با حضور خودش در یک جنگ وحشتناک، شگفتی میآفریند و جان انسانهای زیادی را نجات میدهد. این فیلم به خوبی نشان داد که پایبندی به اصول اخلاقی و انسانی، میتواند اوضاع و احوال جهان و انسانها را خیلی بهتر کند و ما را به انسانیت خودمان نزدیکتر کند.
در صورتی که این مقاله برای شما جذاب آموزنده بود، پیشنهاد میشود مقاله معرفی فیلم انگیزشی دانکرک را مطالعه کنید. این فیلم یک تصویر زیبا و انسانی از روزهای جنگ جهانی دوم را در اختیار مخاطب میگذارد.
آیا تاکنون فیلم انگیزشی سه تیغه اره ای را تماشا کردهاید؟ زیباترین صحنهای که در این فیلم تماشا کردید، کدام صحنه بوده است؟ مهمترین درسی که میتوان از این فیلم جذاب آموخت چیست؟ آیا فیلمی دیدهاید که از نظر مضمون، به فیلم ستیغ هکسا نزدیک باشد؟ لطفاً نظرهای خود را با ما و سایر همراهان مجموعه سوخت جت، در بخش دیدگاهها (زیر همین مقاله) به اشتراک بگذارید.