داستان جالب بیل ویلسون – چطور برای همیشه عادات مضر را ترک کنید
چرا انگیزه کافی نیست؟
«امسال فرق میکنه!»
یا لااقل ما اینطور فکر میکنیم.
معمولا همه ما سال جدید را با هیجان و انگیزه زیادی شروع میکنیم و سعی میکنیم به اهدافمان پایبند بمانیم. بیشتر ورزش کنیم، تغذیه سالم داشته باشیم، زودتر از خواب بیدار شویم، بیشتر مطالعه کنیم، زمان بیشتری را با آدمهای مهم زندگیمان سپری کنیم
اما با این حال ..
هنوز چند ماه از سال جدید نگذشته که بهانهها شروع میشوند.
انگیزهمان را از دست میدهیم، جا میزنیم و به عادتهای قدیمیمان که سعی داشتیم از شرشان خلاص شویم، برمیگردیم. ناامیدکننده است! چون همین موضوع به تنهایی باعث میشود که کار از اینی که هست، سختتر شود.
چرا ما نمیتوانیم به اهدافمان پایبند بمانیم و چطور میتوانیم تغییری در این وضعیت ایجاد کنیم؟
◉ نیروی پنهانی که عادات ما را هدایت میکند.
در سال 1934 شخصی به نام بیل ویلسون برای ترک اعتیادش به الکل به بیمارستان تاونز در منتهن رفت. ویلسون قبلا به مراکز توان بخشی دیگر نیز رفته بود که این بتواند اعتیاد مخربش به الکل را کنار بگذارد اما موفق نشده بود و این اعتیاد چند دهه از زندگیش را نابود کرده بود.
اما انگیزه به تنهایی کافی نبود
ویلسون هزاران بار به همسر و فرزندانش قول داده بود که دیگر هرگز لب به الکل نمیزند. با این حال همیشه قولش را زیر پا میگذاشت و به عادت قدیمیاش برمیگشت. هیچ راهی نبود که امتحان نکرده باشد. هیچ چیزی کارساز نبود.
وقتی ویلسون به بیمارستان منتهن تاوتز برگشت، پزشک معالجش (ویلیام دی. سیلکورث) به او داروی آرامشبخشِ بلادونا داد که به او کمک کند آرام شود و بتواند بخوابد. اما ویلسون فریاد زد:
«اگه خدایی هست، بذارید خودش رو به من نشون بده! من آمادهم که هر کاری بکنم! هر کاری!»
ویلسون بعدها گفت:
احساس میکردم باد از طریق هوا نمیوزه، بلکه از طریق روح انسان وزش داره. بعد ناگهان احساس کردم که یک انسان آزادم.»
بعد از آن ویلسون دیگر هرگز تا پایان عمرش لب به الکل نزد. و در عوض برنامهای ایجاد کرد که شفافیت و اعتقاد به خدا را ترویج میکرد و با کمک این برنامه زندگیش را وقف کمک به کسانی که مثل خودش به الکل اعتیاد داشتند، کرد.
ما امروزه این برنامه را به اسم «انجمن الکلیهای گمنام» میشناسیم که سالانه به بیش از 2 میلیون نفر در 150 کشور دنیا کمک میکند که از طریق 12 مرحله اعتیاد خود به الکل را کنار بگذارند.
گرچه انجمن الکلیهای گمنام ابتدا با روشهای غیرعلمی پیش میرود اما در این مدت تاثیر زیادی بر زندگی بیش از 10 میلیون آمریکایی داشته.
وقتی از اعضای انجمن الکلیهای گمنام خواسته شد که راز موفقیتشان چه بوده و چه چیزی باعث شده که به عادات سالم و جدید خود پایبند بمانند، بیشتر آنها یک جواب دادند:
باورهایشان …
◉باور، عمل و سرنوشت
«باورهایت، افکارت میشود
افکارت، گفتارت میشود
گفتارت، اعمالت میشود
اعمالت، عاداتت میشود
عاداتت، ارزشهایت میشود
و ارزشهایت، سرنوشتت میشود.»
گاندی – رهبر هند در راه آزادی از استعمار امپراتوری بریتانیا
اگر یک قدم به عقب برگردید و به صدای تهِ ذهنتان (چه خوب، چه بد) گوش دهید، متوجه میشوید که همیشه باور و هویت شخصی هست که عادات شما را هدایت میکند.
یک مثال کوچک بزنیم:
سالها پیش شخصی را میشناختم که مدام با باشگاه رفتن و ورزش کردن درگیر بود. او میخواست حدود 10 کیلو وزن کم کند اما موفق نمیشد مرتب ورزش کند.
در طول گفتگویمان او به من گفت که هر روز سرکار میرود و وقتی به خانه برمیگردد کم خوابی شب گذشته، خستگی و استرس کار را بهانه میکند که باشگاه نرود و این وضعیت ماهها بود که ادامه داشت. او مدام هدفگذاری میکرد، به گروههای ورزشی ملحق میشود، روی گوشی موبایلش برنامه نصب میکرد، مربی خصوصی میگرفت اما هیچ فایدهای نداشت.
- «کسایی که میان باشگاه قضاوتگر هستن و فکر میکنن باشگاه مال خودشونه!»
- «صبحها خیلی برام سخته که بیدار شم و ورزش کنم!»
- «ورزش کردن واقعا خسته کننده ست و دیگه اصلا حال نمیده!»
- «الان واقعا خسته م و سرم شلوغه نمیتونم باشگاه برم»
او بدون اینکه خودش حتی متوجه شود یک باور ذهنی محکم برای خودش ساخته بود که رفتن به باشگاه را خستهکننده، سخت و ترسناک میکرد.
هرچقدر هم که او آگاهانه سعی میکرد عاداتش را تغییر دهد، درنهایت باورهای ناخودآگاهش کنترل همه چیز را به دست میگرفتند و تا سالها هیچ پیشرفتی حاصل نشد.
اما نکته عمیقی که این شخص از الان غافل مانده بود، این بود که
اعمال هرگز جای خودانگاره را نمیگیرند.
تصویری که ما از خودمان در ذهنمان داریم، خیلی مهمتر و تاثیرگذارتر از کارهایی ست که انجام میدهیم.
اگر شخصی متوجه شد که اهداف و برنامههایش واقعا برایش از اهمیت زیادی برخوردار است اما این وجود نمیتوانست پیوسته به آنها پایبند بماند، باید صادقانه باورهای خودش را بررسی کند و آنها را تغییر دهد.
اگر شخص این کار را نکند، درنهایت احتمالا به عادات مخرب و قدیمیاش برمیگردد چون هرگز به اصل مشکل نپرداخته.
اما چطور میتوان سیستم اعتقادی و هویت شخصی جدیدی ایجاد کرد که به ما کمک کند به اهدافمان پایبند بمانیم؟
«شما میتوانید
اگر به اندازه کافی شجاع باشید که بتوانید شروع کنید، موفق هم میشوید.»
استفن کینگ – نویسنده بیش از 200 رمان
◉ شروع کنید تاموفق شوید!
داستان بیل ویلسون و رهایی از اعتیاد به الکل را که به یاد دارید؟ او نور الهی را دید و دیگر هرگز لب به الکل نزد.
فارغ از اینکه داستان او راجع به نور الهی را باور کنیم یا نه، سوالی که برای ما به وجود میآید این است که آیا چنین تجربهای میتواند یک تغییر چشمگیر در سیستم اعتقادی ما ایجاد کند که فورا احساس آزادی کنیم؟
به عبارت دیگر؛
باورهای ویلسون از «من دیگر اعتیاد پیدا کردهام و نمیتوانم از آن دست بکشم» به «من میتوانم الکل را کنار بگذارم و دیگر حتی به آن نزدیک هم نشوم.» تغییر کرد.
یک تغییر کوچک در گفتگوی درونی باعث به وجود آمدن یک تغییر چشمگیر در زندگی او شد که تا سه دهه (پایان عمرش) به آن پایبند ماند.
برای ایجاد چنین تغییری شما نیز میتوانید کار مشابهی انجام دهید. ما اینجا برای شما برنامهای تهیه کردهایم به نام «شروع کنید، تا موفق شوید»
کار بسیار سادهای است:
مانند کسی رفتار کنید که انگار به هدف مورد نظرش رسیده.
اجازه دهید که با چند مثال، برنامه را شفافتر کنیم:
❂ هدف: کاهش وزن
هویت قدیمی: باشگاه رفتن خیلی خستهکننده ست و من وقتش رو ندارم. و همیشه با کاهش وزن مشکل داشتم
هویت جدید: من آدمی هستم که مرتب ورزش میکنه، غذای سالم میخوره و وزن کم میکنه
اقدامات: سه روز در هفته ساعت 6 صبح بیدار میشم و ورزش میکنم. هر روز صبح یه لیوان آب میخورم و هرشب ساعت 10 شب میخوابم.
❂ هدف: بودن با خانواده و دوستان
هویت قدیمی: اصلا وقت نمیکنم که به اندازه کافی به خونواده و دوستانم وقت بگذرونم
هویت جدید: من وقت بیشتری رو با خونواده و دوستانم میگذرونم. من آدمی هستم که برای بودن با عزیزانش وقت خالی پیدا میکنه.
اقدامات: هر جمعه ساعت 7 عصر به خونوادهم زنگ میزنم. آخر هفتهها رو با دوستانم به رستورانهای محلی میریم.
❂ هدف: بیشتر نوشتن
هویت قدیمی: هر دفعه که به کاغذهایی که جلوی دستمه نگاه میکنم، وحشت میکنم و هیچ ایدهای ابدا به ذهنم نمیرسه که بنویسم. هر کاری هم که میکنم نمیتونم رمانم رو تموم کنم. نگرانم که بقیه چه فکری راجع به نوشتههای من میکنن.
هویت جدید: من آدمی هستم که همیشه ایدههای خلاقانهای به ذهنش میرسه و نوشتههاش رو به دیگران هم نشون میده و نظرش رو مدام عوض نمیکنه.
اقدامات: هر روز 8 صبح تا 2 بعدازظهر به نوشتن مشغول میشم و هفتهای یکبار نوشتههام به همکاران و سایر نویسندهها نشون میدم و نظرشون رو میپرسم.
هر قدمی که لازم هست (حتی خیلی کوچک) بردارید که هویت جدیدتان را تقویت کنید. از این طریق میتوانید باورها و در نهایت عاداتتان را تغییر دهید.
◉ الان باید چه کار کرد؟
همین حالا و در همین لحظه میتوانیم رفتار جدیدی داشته باشیم و سیستم باورهای جدیدی برای خود به وجود آوریم.
به جای اینکه اجازه دهیم فکر آینده ما را از پای درآورد، میتوانیم تمرکزمان را روی این موضوع که چه کسی هستیم، بگذاریم و به این فکر کنیم که الان چه کاری میتوانیم بکنیم؟ این کار باعث میشود که یک قدم به رویاهایمان نزدیکتر شویم.
ممکن است بلغزید، اشتباه کنید و یا حتی شکست بخورید اما تا زمانی که به یاد داشته باشید که واقعا چه کسی هستید، همیشه میتوانید به مسیر خود برگردید و به راهی که در پیش گرفتهاید ادامه دهید.
فقط شروع کنید ..
اگر شما هم جز آن دسته از افرادی هستید که از شروع کردن میترسد، اصلا نگران نباشید. شما تنها نیستید! ما روزانه پیامهای زیادی از شما درباره این موضوع دریافت میکنیم. جالب است بدانید که ترس از شروع در واقع همان ترس از شکست است و برای اینکه بتوانید شروع کنید باید بر ترس از شکست غلبه کنید. ما قبلا مقالهای مفصل را به این موضوع اختصاص دادهایم. آن را از دست ندهید:
چرا باید شکست بخورید؟
(راهنمایی عملی رهایی از ترس از اشتباه کردن و شروع یک زندگی هیجان انگیز)
سلام ماشاالله دادخدایی معتاد 52روز پاکی .آیا امیدی هست گذشته را باید چطور پشت سر گذشت .
بعنوان یک عضوء قدیمی انجمن های ۱۲ قدمی از مقاله شمااستفاده کردم و موافقم . تغییر دیدگاه و تقویت باورهای بهبودی بخش امری حیاتی است چون انگیزه ها و دلایل مثبت،به تنهایی کافی نبوده چه بسا در خم و پیچ روزمره گی ها و کم رمق شدگیها ما را مجاب نخواهند کرد . من با ۲۵ سال سابقه هوشیاری دریافته ام که نیروی باور ، ارجح بر انگیزه ها و فکت های ، یاری گر من بوده است ….. درود
سلام خداقوت
خداروشکر منم به جمع نورانی تون ملحق شدم
امیدوارم منوخونواده ام هم درجمع شما درمسیربهبودی شادباشیم
سپاس و درود
بیل ویلسون فقید فرزند نداشتن
دنبال یک نیرو کوچلو برای شروع کردن بودن خدا رو شکر چندروزه با این مطالب و نشریات ان ای با تمام مشکلات فیزیکی روحی دارم ادامه میدم
من سالهااعتیادداشتم.ترک کردم ولی متاسفانه سالهاست مبتلابه بیماری شیزوفرنی هستم.همه روشکل هم میبینم وگوشهام۲۴ساعت صدامیده.درمقایسه بااعتیاد،شیزوفرنی خیلی درداورتره.دوروزپیش تویه سوپرمارکت بودم ولی انگارتویک باشگاه بدنسازی درسال۱۳۹۷بودم.اعتیاددرمقابل شیزوفرنی مثل سرماخوردگی درمقابل سرطانه.
من هم نمیتونستم ترک کنم ولی پس از آشنایی با ان ای نزدیک به نه ساله پاکم .برنامش حرف نداره مثل آب روی آتیش هستش
با سلام
تشکر از شما بابت این مقاله زیبا
یک تشکر ویژه از آقا رنه سینانی عزیز
موفق و شاد باشید همیشه
عالی بود
حرفایی که واقعا بهش نیاز داشتم
اگر بتوانیم چیزی را که میخواهیم در ذهنمان ببینیم و از اعماق وجود حسش کنیم خیلی راحت به آن میرسیم
سلام یه انتقاد ریزی داشتم اونم اینه که اون بالا نقل قولی که آوردین یرای گاندی نیست فک کنم ماله امام علی ع هست
سلام…
در دفترچه توربو، برای خواندن مقاله 11 قدم برای بدست آوردن اهداف غیرممکن که در هفته 6 منتشر شده با ارور 404 مواجه میشم.میشه لطفا آدرس جدید مقاله رو در اختیارمون بگذارید؟
خیلی ممنون از وبسایت خوبتون
سلام عزیز
این مقاله رو به دلایل خارج از بحث از وبسایت حذف کردیم
خیلی محتوای مفیدی بود