چطور کلک چیزهای رایگان را نخورید؟
تقریبا به این نتیجه رسیدهام که هر چیزی در دنیا یک عبارت جادویی دارد. وقتی این عبارت را بر زبان میآوریم، تمام درها باز میشوند و جهان، چهره خندانش را به ما نشان میدهد. من و شما دستکم با دو تا از این عبارتها آشنا هستیم:
- دربست!
- مجانی یا رایگان!
همانطور که هیچ راننده تاکسی نمیتواند در مقابل پیشنهاد «دربست!» مقاومت کند، ما هم نمیتوانیم در مقابل پیشنهاد «رایگان» تاب بیاوریم. پیشنهادهای رایگان، روند عادی بازی را بر هم میزنند و ما را به سمت چیزهایی میکشانند که در بیشتر وقتها اصلا سراغی از آنها نمیگیریم. ب
ا وجود آنکه ذهن ما همیشه چرتکه به دست در حال حساب و کتاب است تا مبادا چیزی ارزشمند را از دست بدهیم، اما در مقابل مفهوم «رایگان» دست و دلش میلرزد و خردش را بر باد میدهد. در این گفتار، بارانی کاراگاهیمان را بر تن میکنیم و به سراغ کشف ماجراهای پنهان در ورای چیزهای رایگان میگردیم. اینکه آیا رایگان، واقعا رایگان است؟!
[bs-quote quote=”هزینههای ناچیز را نادیده نگیر. سوراخی کوچک، یک کشتی بزرگ را غرق خواهد کرد.” style=”default” align=”center” color=”#1e73be” author_name=”بنجامین فرانکلین” author_avatar=”https://sookhtejet.com/wp-content/uploads/2019/08/بنجامین-فرانکلین.jpg”][/bs-quote]چرا رایگان، از نظر ذهن ما فرصتی ناب است؟
مثلا خوبی با بدی، نور با تاریکی، زیبایی با زشتی و … . بنابراین، برای کشف علت عزیز بودن چیزهای رایگان هم باید آن را با چیزهای پولی یا نارایگان، مقایسه کنیم. اجازه بدهید مثالی برایتان بزنم. تصور کنید شما تصمیم میگیرید یک کیف پول جدید برای خودتان بخرید. شال و کلاه میکنید، به مغازه میروید و بعد از کلی زیر و رو کردن کیفهای مختلف، بالاخره یکی را انتخاب میکنید.
دست به جیب میشوید و پول نقد یا کارت بانکی خود را بیرون میآورید. در این لحظه، حسی دوگانه، وجودتان را در برمیگیرد. در آن واحد، هم میخواهید کیف پول را داشته باشید و هم نمیخواهید پول عزیزتان را از دست بدهید. این همان چیزی است که به آن «درد خرید» میگویند.
علت وسواس در خرید و قبول نکردن یک محصول بدون مقایسه آن با گزینههای دیگر هم در همین موضوع نهفته است. ما نمیخواهیم رنج ضرر کردن را به جان بخریم. حتی اگر به این نتیجه برسیم که این خرید، بهترین خرید عمرمان خواهد بود، باز هم به هنگام پرداخت پول، آه از نهادمان بلند میشود. اما چیزهای رایگان، چنین مشکلی را برایمان به وجود نمیآورند.
ما میتوانیم بدون اینکه دست به جیب بشویم و درد از دست دادن پولمان را تجربه کنیم، آن چیزها را به دست بیاوریم. چه چیزی بهتر از این؟ ذهنمان با خودش حساب میکند: «خوب بذار این معامله رو بررسی کنم! چی به دست میاد؟ یک جفت جوراب مجانی. چی از دست میره؟ هیچی! ای بابا پس چرا منتظری؟! زود باش جوراب رو بردار!» این عشق به چیزهای رایگان در اجداد ما هم وجود داشته است. میتوانیم نمونه آشنای آن را در ضربالمثل «مُفت باشه، کوفت باشه!» به روشنی ببینیم.
آیا چیزهای رایگان واقعا رایگان هستند؟
با وجود آنکه در ظاهر، برای به دست آوردن چیزهای رایگان، پولی نمیپردازیم، اما وقتی خوب نگاه کنیم میبینیم که در بیشتر وقتها، چیزهای رایگان، بسیار گرانتر از چیزهایی هستند که قیمت مشخصی برایشان در نظر گرفته شده است. اجازه بدهید با هم چند مورد را بررسی کنیم:
یک: بهای غیر مستقیم چیزهای رایگان
گاهی، چیزهای رایگان، طعمهای خوش بر و رو هستند که در ورایشان، دامی بس دیدنی پهن شده است. تصور کنید شما از یک مغازه خرید میکنید و صاحب مغازه به شما کد تخفیف 100 درصدی یک نوبت استفاده از فلان استخر را میدهد. در این هنگام، ذهنتان شروع به حساب و کتاب میکند: «100 درصد تخفیف! چقدر عالی، اصلا نباید این فرصت رو از دست بدی!»
شما خوشحال و خندان به استخر میروید و آن کد تخفیف را به مدیر استخر نشان میدهید. او هم به شما لبخند میزند و کد را میگیرد اما میگوید که استفاده از این کد، تنها زمانی قابل قبول است که شما عضو استخر شده باشید! باز هم ذهنتان شروع به حساب و کتاب میکند: «خوب حالا مگه چقدره؟ تا اینجا اومدی خوب امتحان کن!»
با وجود اینکه کمی ناراضی هستید اما دست به جیب میشوید. در انتها وقتی از استخر بیرون میآیید که در اثر چانهزنی فراوان مدیر استخر، عضویت یکساله را خریداری کردهاید و البته یادتان هم هست که برای استفاده از آن کد تخفیف باید یک بار دیگر به استخر بروید!
» این را هم بخوانید: این توصیههای طلایی جف بزوس، ثروتمندترین مرد دنیا را به سبد خریدتان اضافه کنید
دو: گرایش عجیب به چیزهایی که اصلا دوستشان نداریم
این مورد، یکی از عجیبترین چیزهایی است که به هنگام رویارویی با چیزهای رایگان از ما سر میزند. مثلا اصلا طرفدار هنر یا تاریخ نیستیم – البته متاسفانه – اما وقتی کسی بلیط مجانی موزه یا تئاتر را به ما میدهد، ناگهان شور و اشتیاقی مثال زدنی نسبت به هنر و تاریخ در وجودمان شعله میکشد و سعی میکنیم خودمان را علاقهمند نشان دهیم؛ عجب… پس کوزهای که اجداد ما در آن ماست بند میزدند این شکلی است!
سه: تلف کردن زمان، بر سر چیزی که ارزشش را ندارد
[bs-quote quote=”یک ساعت از عمر گذشته را به هیچ قیمتی نمیتوان بازگرداند” style=”default” align=”right” color=”#81d742″ author_name=”شارل دو مونتسکیو” author_job=”نویسنده فرانسوی قرن 17″][/bs-quote]
گاهی به دست آوردن چیزهای رایگان به معنی از دست دادن زمانمان خواهد بود، یعنی چیزی که به هیچ وجه، رایگان نیست. مثلا وقتی یک چیز رایگان در میان مردم پخش میشود – تصور کنید یک بستنی فروش، نمونههای رایگانی از بستنی خود را برای جذب مشتریان بیشتر توزیع میکند – مدتی طولانی در صف میایستیم تا از آن بستنی رایگان بخوریم یا برای استفاده از یک کد تخفیف از این سر شهر به آن سر شهر میرویم و به خیال خودمان کلی هم سود کردهایم!
جدا از بحث بنزین، کرایه ماشین، مترو یا اتوبوس، آیا چیز گرانبهاتری در این میان از دستمان نمیرود؟ زمانمان، چیزی که هرگز به عقب بازنمیگردد، همان لحظههایی که میتوانستیم آنها را در کنار خانوادهمان یا برای انجام چیزهایی که دوستشان داریم سپری کنیم، بیآنکه حواسمان باشد، به راحتی هدر میرود. ا
با این حساب، امیدوارم این تلنگر به همه ما کمک کند تا بتوانیم چند ثانیه بیشتر در مقابل پیشنهادهای رایگان مقاومت کنیم، خِردمان را بیدار کرده و قبل از شکستن سر و دست برای آن چیز رایگان، حساب کنیم که آیا آن چیز، واقعا رایگان است؟ چرا رایگان شده؟ و اینکه این جنس رایگان واقعا چقدر برایمان آب میخورد؟
نظر شما در مورد چیزهای رایگان و بهای آنها چیست؟ آیا میتوانید چند مورد از چیزهای رایگان در زندگی خود را مثال بزنید که اصلا رایگان نیستند؟
در همین زمینه بیشتر بخوانید:
عالی بود. چیزهای رایگان در اصل زمان، توجه، انرژی و حال خوب ما را میگیرند و در نهایت هم در راستای هدفمون نیستند.
مثلا من انلاین کیبردی خریدم که اگر راضی نبودم میتونم رایگان بدون هزینه پستی پسش بدم و پولم رو تمام و کمال پس بگیرم. فقط ۴-۵ روز کارهامو عقب انداختم تا اون برسه. وقتی اومد دیدم چه جنس اشغالی داره. کلی روش برچسب حروف فارسی زدم آخر دیدم چنتا حرف فارسی رو نداره و تصمیم گرفتم پسش بدم. هزینه هام شامل پول اون برچسبها که خراب شد، هزینه بنزین و حتا وسایل آرایشیم که باید ضدآفتاب بزنم و … تا محل پس دادن، وقتی که باید از کارم مرخصی بگیرم برم و تو ساعت اداری باشه، غر غر های همسرم که باید بشنوم،وقت تلف شده ای که از ذوق داشتن این کیبرد کارهام رو به تاخیر انداختم، خواب پولم تو این یک هفته، و تو اداره پست هم پول پاکت پستی و چاپ لیبل دریافت شد. در نهایت پنیر مجانی فقط توی تله موش یافت میشه
مقاله خیلی خوبی بود و دیدگاه درست رو نشون میداد و همچنین این که از ضرب المثل توی مقاله هاتون استفاده میکنید خیلی بهتر میشه، ضرب المثل ها هم فان هستند و به یاد میمانند و باعث هم میشند که مقاله هم یادمون بمونه. این رو از تکنیک های حافظه نامحدود دکتر سیدا یاد گرفتم، استفاده از چیز های کمدی باعث موتدن بیشتر توی حافظه بلند مدت میشه.
خیلی مطلب عالی بود
عالی بود و بسیار مفید. متشکر
دقیقا. بیشتر چیز های رایگان واقعا رایگان نیستند و برای یک هدف یا کار رایگان شدند تا ما رو به سمت خودشون بیارن