تنها ۴ راهکار مهم! برای پیدا کردن تواناییهای واقعیتان
احتمالاً تا به حال این جمله را از دیگران شنیدهاید: «این یکی از تواناییهای کلیدی اوست». این جمله تأیید میکند که هر کس تواناییها و استعدادهای طبیعی خود را دارد. در سال 2001 محققان از 1000 نفر بریتانیایی دربارهی تواناییهایشان پرسیدند و فقط یک سوم از آنها پاسخ این سؤال را میدانستند.
شاید فکر کنید توانایی همان چیزی است که شما از آن بهرهمندید. اما برای آنکه توانایی به راستی توانایی باشد، چیزی فراتر از خوب بودن در انجام کار وجود دارد. سؤالی که باید از خود بپرسید این است :«چرا من در انجام این کار خوب هستم»؟انجام بعضی کارها برای شما سادهتر از کارهای دیگر است، زیرا هر کاری احتیاج به توانایی خاصی دارد.
برای آنکه توانایی، توانایی باشد، باید چهار ویژگی داشته باشد.
باید مطمئن شوید که از تواناییهای ویژهی خود استفاده میکنید. برای مثال، سرشار از انرژی هستید و احساس فوقالعادهای دارید، زیرا کاری را انجام میدهید که دوست دارید. آن را به خوبی انجام میدهید و برای شما موفقیت و تحسین به همراه میآورد، اما ممکن است از خود بیخود شوید و موفقیت بیشتر، پول بیشتر و مقام بالاتر بخواهید.
آنگاه به مرحلهای میرسید که به سوی خودویرانگری میروید، مضطرب میشوید و از کار میافتید و یا به کار اعتیاد پیدا میکنید، اعتیاد به کار فقط به خاطر خود کار است نه برای استفاده از تواناییهای ویژه برای رسیدن به نتیجهای مثبت.
اگر احساس میکنید به کار خود اعتیاد پیدا کردهاید، لازم است دوباره مسیر زندگیتان را ارزیابی کنید. تواناییهای ویژه صرفاً خوب یا بد نیستند، چیزی که اهمیت دارد، چگونگی استفاده از این تواناییهاست.
بررسی ضعفها برای شناخت توانایی:
به ندرت پیش میآید که شخصی در همهی کارها خوب باشد، احتمالاً میدانید در چه زمینههایی توانایی دارید و در چه زمینههایی متوسط یا حتی ناامید هستید. اگر توانایی خواندن نتهای موسیقی را ندارید، زندگیتان را در این آرزو که ای کاش میتوانستید مانند یک خوانندهی بزرگ باشید، بیهوده تلف نکنید.
شناخت نقاط ضعف و تطبیق دادن زندگی با آنها، کلید دستیابی به رضایت و سعادت در زندگی است.
باید بدانید که دو نوع ضعف وجود دارد:
برای مثال، همیشه دوست داشتهاید یکی از آلات موسیقی را بنوازید، اما هیچ گاه وقت یا فرصت یادگیری آن را نداشتهاید. اگر چه نواختن پیانو خوب است. اما نداشتن مهارت در نواختن پیانو، هرگز مانع زندگی کامل و شاد شما نبوده و برای سعادتتان ضروری نیست.
برای مثال، شما در ریاضی ضعیف هستید، اما برای به دست آوردن شغل مورد علاقهی خود به عنوان معلم مدرسهی ابتدایی، لازم است ریاضیتان را تقویت کنید و روشهای مؤثرتری برای ارتباط با مردم به کار گیرید، تا مدیر بهتری شوید. در این شرایط لازم است مهارتهای مورد نیاز را برای موفقیت در شغل و زندگی رضایتبخش، داشته باشید.
دو راه برای مقابله با نقاط ضعف وجود دارد:
شناسایی مواردی که در آنها ضعف دارید و مهارتهایی که باید پرورش دهید تا بتوانید ضعفهای خود را به توانایی تبدیل کنید:
با شناخت مهارتهایی که نیاز به پرورش دارند، میتوانید روی هر یک از آنها کار کنید، تا به مهارت کافی برسید.
شناسایی محدودیتها و درخواست کمک برای غلبه بر ضعفها که شما را از دستیابی به اهدافتان باز میدارد:
برای مثال، دریافتیم که همکاران، دوستان و … اغلب تواناییهای مکملی دارند که هنگام نیاز به آنها متوسل میشویم و آنها نیز در عوض از ما درخواست کمک میکنند.
بازی با تواناییها:
مانند سرآشپزی که همه او را به خاطر غذایی خاص که غذای «ویژهی» اوست میشناسند، تواناییهای شما نیز به همین گونهاند: تواناییهای ویژهی شما ویژگیهای شخصیتان هستند. ویژگیهایی که تنها بخشی از وجود شما هستند و شما را به همان کسی که هستید، تبدیل میکنند.
پس از آنکه تواناییهای ویژهی خود را شناسایی کردید. باید ببینید آیا از آنها به بهترین نحو استفاده میکنید یا نه. آیا تا به حال این تواناییها را نادیده گرفتهاید؟ باید بدانید که تواناییهای ویژه به نفع شما هستند، پس راهی برای پرورش آنها پیدا کنید.
شناسایی تواناییها و شایستگیها:
فهرستی از تواناییهای ویژهی خود که احساس میکنید نیاز به پرورش دارند تهیه کنید. اگر تواناییهای ویژهی بسیاری در فهرست شما وجود دارد، اهمیت پرورش هر توانایی را با مقیاس 10 – 0 طبقهبندی کنید. از این طبقهبندی متوجه میشوید که ابتدا باید روی کدام توانایی کار کنید.
استفادهی روزمره از تواناییهای ویژه:
پس اینکه تواناییهای خود را کشف کردید، میتوانید آنها را در موقعیتهای روزمره به کار گیرید. اکنون در موقعیتی هستید که میتوانید تواناییهایی با امتیاز کمتر را تقویت کنید. شناخت تواناییهای ویژه هوشیاری شما را افزایش میدهد و اطلاعاتی را که برای زندگی هر چه بهتر به آن نیاز دارید، در اختیارتان میگذارد.
پس از کشف تواناییهایی ضعیفتر، اکنون آماده هستید تا برای کار روی آنها و تقویتشان اقدام کنید. میتوان از تواناییهای ویژهی قویتر، برای یافتن راهی خلاقانه به منظور تقویت تواناییهایی که نیاز به توجه بیشتر دارند استفاده کرد.
برای مثال یکی از تواناییهای شما که امتیاز بالاتری دارد«شهامت» است و توانایی ضعیفترتان «رهبری گروه» است. میتوانید با «شهامت» و اقرار به محدودیتهای خود برای تقویت توانایی «رهبری گروه» درخواست کمک کنید. یا اگر امتیاز بالایی در «مهربانی» کسب کردهاید، میتوانید این توانایی را برای جبران کامل نبودن خود به کار گیرید.
همهی مردم از تواناییهای ویژه برخوردار هستند که در بعضی از افراد بیشتر تقویت شده است. میتوانید روی این تواناییها کار کنید و آنهایی را که دچار نقص هستند و شما نیاز به استفادهی بیشتر از آنها دارید، پرورش دهید. با شناخت تواناییهای خود و دیگران، میتوانید کیفیت زندگی خود و اطرافیانتان را بهبود بخشید، این کار به شما کمک میکند زندگیای هدفمند داشته باشید. تواناییهای ویژه موجب تعهد شما به زندگی میشوند و اساس حضور فعال شما را در تمام کارها مهیا میکنند.
در همین زمینه بیشتر بخوانید:
ممنون بابت مقاله عالیتون♡♡