۶ درس اساسی از آلبر کامو برای گذر از ناامیدی و رسیدن به امید در زندگی

این روزها در رسانه‌های اجتماعی و در بین مردم، هر جا که می‌نگرم سخن از کامو به میان می‌آید؛ نویسنده، روزنامه‌نگار و فیلسوف فرانسوی که در سال ۱۹۵۷ به دلیل پرداختن به مشکلات وجدان بشری توانست جایزه نوبل ادبیات را از آن خود کند.

افسوس که در بین برندگان نوبل، کوتاه‌ترین عمر را دارد؛۴۴ ساله بود که نوبل گرفت و ۴۶ ساله در یک تصادف رانندگی، از دنیا رفت.

مهم‌ترین موضوع نوشته‌های او «پوچی» است که قاعدتاً ناامیدی را در پی دارد؛ ولی اگر خوب همراهش شوید و نوشته‌هایش را بخوانید، می‌‌توانید از دل این پوچی و ناامیدی به امید برسید و زندگی خود را یک گام به جلو ببرید.

می‌پرسید چگونه؟

در ادامه این مقاله، ۶ درسی که از آثار آلبر کامو گرفته‌ام را با شما در میان می‌گذارم تا شما هم بتوانید به یاری این نویسنده برجسته، در مسیر دستیابی به امید و بهبود زندگی گام بردارید.

 

آلبر کامو و کوشش برای زندگی معنادار در جهانی بی‌معنا

آلبر در نوشته‌هایش به موضوع پوچی می‌پردازد و با خواندن داستان‌هایش می‌توان به‌خوبی این پوچی را درک کرد و با آن سرشاخ شد. چیزی که کامو را برای ما جذاب و خواندنی می‌کند، کوشش او برای یافتن راهی برای رسیدن به امید و زندگی معنادار در این جهان بی‌معناست.

او چند راه را پیش روی خوانندگان خود می‌گذارد که بتوانند از طریق این راه‌ها زندگی ارزشمند و معناداری را تجربه کنند.

شورش، آزادی، اصالت، همبستگی و لذت بردن از لحظه حال، چند مورد از راهکارهای ارزشمندی است که او برای دستیابی به زندگی معنادار پیشنهاد می‌دهد.

در ادامه این مقاله در مورد درس‌ها و آموزه‌های او بیشتر صحبت می‌کنیم و توضیح می‌دهیم:

 

اولین درس و آموزه‌ای که می‌توانیم در آثار آلبرکامو بیابیم

پذیرش آگاهانه پوچی؛

راهی برای برون‌رفت از ناامیدی و رسیدن به امید و معنا

از نظر آلبر کامو، جهانی که در آن زندگی می‌کنیم، ذاتاً پوچ و بی‌معناست و در چنین جهانی، انسان هوشمند کسی است که می‌تواند این پوچی را به شکلی آگاهانه بپذیرد و معنایی برای زندگی خودش بیافریند.

برخی تصور می‌کنند پذیرش آگاهانه پوچی جهان به این معناست که دست از تلاش و کوشش برداریم و تسلیم پوچی و بی‌معنایی جهان شویم؛ این در حالی است که آلبر کامو در آثارش می‌کوشد به ما نشان دهد که باید با تمام وجود، نقش خودمان را در این جهان پوچ و بی‌معنا بازی کنیم.

این نویسنده برنده جایزه نوبل ادبیات معتقد بود که انسان با پذیرش این پوچی
می‌تواند آزادانه و بااصالت زندگی کند و شور و اشتیاق کامل و وافری در زندگی این‌جهانی از خود نشان دهد.

مثالی که کامو برای این ایده خودش می‌آورد، اسطوره سیزیف است. سیزیف، شخصیتی در اساطیر یونانی و محکوم به هل دادن یک سنگ بزرگ به بالای تپه بود؛ اما هربار که سنگ را با زحمت بسیار به بالای تپه می‌رساند، سنگ دوباره به پایین می‌غلتید و سیزیف مجبور بود دوباره آن را هل دهد و به بالای تپه برساند.

این فرایند، تمام‌نشدنی و پایان‌ناپذیر است و سیزیف باید تا همیشه این کار را تکرار کند.

 

 

شاید تصور کنید کار سیزیف، بیهوده است؛ ولی اگر خوب به زندگی آدم‌ها نگاه کنید، متوجه می‌شوید که آن‌ها هم وضعشان چندان بهتر از سیزیف نیست و باید کارهایی تکراری و بعضاً بی‌معنا را به انجام برسانند.

دیدگاه کامو در مورد سیزیف این بود که سیزیف می‌تواند پوچی زندگانی خود را بپذیرد،
کاری را که بر عهده دارد با تمام وجود انجام دهد و به خوش‌بختی برسد.

گاهی مواقع افراد وقتی به پوچی این جهان پی می‌برند، لبریز از ناامیدی و غم می‌شوند و دیگر برای بهبود وضعیت زندگی‌شان کوششی نمی‌کنند و اینجاست که روند نزولی‌شان آغاز می‌شود و ممکن است حتا دست‌آوردهای خود را از دست بدهند؛ این در حالی است که کامو ما را به ایفای نقش خود در این جهان به بهترین شکل فرامی‌خواند و ما را به یک زیست باشکوه دعوت می‌کند.

نگاه او به این زندگی که مثل نمایش است و می‌توان معنادارش کرد، زیبا و آموزنده است و می‌تواند برای انسان‌هایی که با فهم پوچی زندگی و جهان، شور و اشتیاق خود را از کف داده‌اند، سرشار از امید و شوق زندگی باشد.

 

دومین درس و آموزه‌ای که می‌توانیم در آثار آلبرکامو بیابیم

شورش؛ یکی از ارزنده‌ترین ایده‌های کامو برای آوردن امید به زندگی

یکی از آموزه‌ها و ایده‌های ارزشمندی که کامو به جهانیان معرفی کرد، شورش در برابر بی‌عدالتی و چیزهایی است که کرامت انسانی ما را زیر سوال می‌برند. کرامت انسانی، دو جزء اساسی دارد:

  • نمی‌توان انسانی را با انسان دیگر، مبادله و عوض کرد.
  • همه انسان‌ها با یکدیگر برابرند.

هر چیزی که بخواهد این کرامت و برابری را زیر سوال ببرد، باید با مقاومت از سوی انسان‌ها روبرو شود.

منظور از شورش، پاسخی انسانی و اصیل به پوچی و بی‌معنایی زندگی است.

از نگاه او، شورش کردن، یک عمل خشونت‌آمیز یا سیاسی نیست؛ بلکه یک ایستادگی مداوم و پیوسته در برابر هر چیزی است که انسانیت و ارزش‌های انسانی را خدشه‌دار می‌کند.

در واقع شورش، تلاشی برای حفظ ارزش‌های انسانی مثل آزادی، عدالت، همبستگی و عشق است. کامو بر این باور بود که این ارزش‌های انسانی می‌توانند به زندگی ما معنا ببخشند و هرگز نباید آسیب ببینند؛ از این رو انسان‌ها باید در برابر هر تلاشی برای پایمال کردن این ارزش‌ها دست به شورش بزنند.

شورش به ما احساس قدرت و کنترل بر زندگی‌مان را می‌دهد. زمانی که دست به شورش می‌زنیم و در برابر بی‌عدالتی‌ها می‌ایستیم، به این باور و احساس می‌رسیم که قدرت ایجاد تغییر در جهان را داریم و همین کار به ما شور و امید می‌بخشد.

 

سومین درس و آموزه‌ای که می‌توانیم در آثار آلبرکامو بیابیم

 مسئولیت‌پذیری؛ یکی از درس‌های اساسی آلبر کامو

یکی از مهم‌ترین آموزه‌ها و درس‌های آلبر کامو، دعوت به مسئولیت‌پذیری در قبال انتخاب‌ها و اعمال است.

نگاهی به دور و بر خود بیندازید. چند نفر را می‌بینید که مسئولیت انتخاب‌ها، اعمال و احساسات خود را بر عهده بگیرند و جایی که تقصیرکار بوده‌اند، خودشان را مقصر خطاب کنند؟

اکثر افراد، لقلقه زبانشان این است که پدرم فلان کرد، مادرم بهمان کرد، معلمانم خوب نبودند، جامعه‌ام خراب بود، دوستانم ناباب بودند و هزار بهانه مسخره دیگر!

هیچ‌کس نمی‌آید سینه‌اش را ستبر کند و با قامت استوار بگوید مسئولیت همه انتخاب‌ها و اعمالم بر عهده من است و این من بودم که چنین کارهایی کردم و زندگی‌ام را به نقطه کنونی‌اش رساندم. اکنون هم تصمیم دارم که دست به زانو بگیرم، از جا بلند شوم و تغییر مورد نظرم را آرام آرام و در حد توانم در زندگی‌ام ایجاد کنم.

کامو معتقد بود که هر انسانی، پس از پذیرش پوچی جهان، باید مسئولیت خلق معنا برای زندگی‌اش را
بر عهده بگیرد و اجازه ندهد که این پوچی او را به سوی بی‌هدفی و ناامیدی بکشاند.

یکی دیگر از ابعاد مسئولیت‌پذیری، پذیرش خود است. آدم‌ها باید در مورد خودشان فکر کنند، نقاط ضعف خود را کشف کنند و نقاط قوت خود را بیابند. این کار باعث می‌شود که خودشان را آن‌طور که شایسته است، بشناسند و با خودشان کنار بیایند.

تا زمانی که انسان خودش و روحیاتش را نشناسد، چگونه می‌تواند معنای متناسب با خودش را در زندگی کشف کند؟ پس شناخت خود، یکی از گام‌های اساسی برای مسئولیت‌پذیری و زندگی معنادار است.

 

چهارمین درس و آموزه‌ای که می‌توانیم در آثار آلبرکامو بیابیم

 یکی از ارزش‌های اساسی که از نظر کامو، سرچشمه امید در زندگی است

یکی از تکیه‌گاه‌هایی که برای رسیدن به امید در فلسفه کامو می‌توان یافت، آزادی است. این نویسنده و فیلسوف برجسته بر این باور بود که انسان پس از پذیرش پوچی زندگی می‌تواند انتخاب کند که چگونه زندگانی خود را بگذراند و عمر خویش را صرف چه کارهایی کند.

این انتخاب آزادانه، نکته‌ای است که می‌تواند انسان‌ها را از یکدیگر متمایز کند و در انتخاب آگاهانه معنای زندگی‌شان به آن‌ها یاری برساند.

یکی از مزایا و فواید انتخاب و زندگی آگاهانه و آزادانه این است که فرد به این باور می‌رسد که بر سرنوشتش کنترل دارد و می‌تواند آن‌چه می‌خواهد و نمی‌خواهد را برگزیند.

کامو جمله زیبایی در مورد آزادی و عدالت دارد که حقیقتاً خواندنی است و شایسته آن‌که به خاطر بسپاریمش:

« باید آزادی را همراه عدالت انتخاب کرد؛ یکی بدون دیگری بی معناست. اگر کسی نان شما را بگیرد،
آزادی شما را هم گرفته است و اگر کسی آزادی شما را برباید مطمئن باشید که که نان شما نیز در معرض تهدید است.»

این جمله نشان می‌دهد که آزادی، یکی از ارزنده‌ترین دارایی‌های انسان است و سزاوار است که انسان‌ها برای برخورداری از این آزادی و استفاده از آن، تمام تلاش و کوشش خود را بکنند.

در جامعه آزاد، مشاغل بیشتری به چشم می‌خورد و روش‌های مختلف زندگی به رسمیت شناخته می‌شود. در نتیجه انسان‌ها گزینه‌های مختلفی روی میز انتخاب دارند و می‌توانند هر گزینه‌ای که به مذاق‌شان خوش آمد، برگزینند.

یکی از نکات مهم در مورد آزادی از نگاه کامو این است که این نویسنده محبوب، معتقد بود که آزادی باید توأم با مسئولیت‌پذیری باشد؛ یعنی ما می‌توانیم کارهای دلخواه‌مان را آزادانه انجام دهیم؛ ولی باید در قبال این کارها مسئولیت‌پذیر هم باشیم و اگر بر اثر کار ما، پیامد نامطلوبی برای کسی رخ داد، مسئولیت آن را بر دوش بگیریم.

 

پنجمین درس و آموزه‌ای که می‌توانیم در آثار آلبرکامو بیابیم

اصالت؛ ایجاد امید با زندگی کردن بر اساس ارزش‌های درونی و خود واقعی فرد

یکی دیگر از آموزه‌های مهم و بنیادین آلبر کامو برای آوردن امید به زیستن و کاهش چشمگیر ناامیدی، زندگی اصیل است.

منظور او از زندگی بااصالت، زندگی‌ای است که بر اساس ارزش‌های درونی و خود واقعی فرد بنا شده است. کسی که اصالت را وارد زندگی خود می‌کند، کاری با انتظارات و معیارهای بیرونی ندارد و تمام تمرکزش را بر انتظارات خودش گذاشته است.

برای داشتن یک زندگی اصیل، باید خود واقعی‌مان را در گام اول بپذیریم
و سپس از هرگونه ریاکاری و تظاهر دوری کنیم.  
برای پذیرش خود واقعی، ابتدا باید با خودمان خلوت کنیم
و برای شناخت باورها، ارزش‌ها و خواسته‌های درونی خود زمان بگذاریم.

سوالی که ممکن است برای شما پیش آمده باشد این است که چگونه با زندگی اصیل می‌توان به امیدواری رسید و علیه ناامیدی به مبارزه برخاست؟ انسان با زندگی اصیل، به علایق و خواسته‌های خودش اهمیت می‌دهد و دنبال چیزهایی می‌رود که به زندگی او ارزش می‌بخشند.

زندگی اصیل، عموماً با رضایت و خوش‌بختی درونی همراه است؛ زیرا فرد با زندگی کردن بر اساس خود واقعی‌اش، احساس رضایت و خوشبختی بیشتری می‌کند.

انسان اصیل در روابط و پیوندهایش با دیگران، دست از مناسبات متداول روزمره می‌کشد و تلاش می‌کند که با انسان‌ها رابطه‌ای مناسب، عمیق و مبتنی بر صداقت و احترام برقرار کند.

همین ارتباط زیبا و معنادار که بر پایه اصالت بنا شده، گامی اساسی در مسیر خوش‌بختی و امیدواری است. چنین روابط صمیمانه و خوبی، پلی برای گذر از ناامیدی و حرکت به سوی امید هستند.

 

ششمین درس و آموزه‌ای که می‌توانیم در آثار آلبرکامو بیابیم

 لذت بردن از لحظه حال؛ راه رسیدن به امید از دل سختی‌ها و تنگناها

یکی دیگر از آموزه‌های طلایی و ارزشمندی که آلبر کامو در کتاب‌ها و مطالعات خود بیان می‌کند، لذت بردن از لحظه حال است. منظور از حضور در لحظه حال و لذت بردن از آن، فراموش کردن گذشته و آینده نیست؛ بلکه تمرکز بر اکنون و کوشش برای بهره‌مندی از آن برای شادمانی و حال خوب است.

زمانی که بر لحظه حال تمرکز می‌کنیم، غصه و اندوه و حسرت گذشته را نمی‌خوریم و نگرانی و اضطرابی هم بابت آینده به خودمان تحمیل نمی‌کنیم.

در واقع ما با این کار به بودن خودمان در اکنون، آگاه می‌شویم و اجازه نمی‌دهیم احساسات بیهوده‌ای که از گذشته و آینده سرچشمه می‌گیرند، آرامش و حس خوشی ما را بر هم بزنند.

آلبر کامو نویسنده شهیر فرانسوی، تأکید ویژه‌ای بر حضور در لحظه حال داشت و بر این باور بود که

اگر کوهی از رنج و اندوه در دنیا باشد و ما تمرکز خود را بر لحظه حال بگذاریم،
می‌توانیم اندکی از بار رنج را زمین بگذاریم و به حس آرامش برسیم.

او معتقد بود که تمرکز بر لحظه حال سبب می‌شود که در شرایط و زمانه دشوار هم به جنبه‌های مثبت زندگی توجه کنیم و از زیبایی‌های کوچک جهان مثل خواندن چند صفحه از یک کتاب، مزه‌مزه کردن یک فنجان قهوه، نوشیدن یک استکان چای لاهیجان، خوردن یک ناهار خوشمزه، گفتگو با یک دوست یا شخصی که نمی‌شناسیمش، نوشتن چند جمله یا یک شعر کوتاه بر کاغذ یا تماشای یک منظره زیبا لذت ببریم.

تفکر در مورد حسرت‌های گذشته و اضطراب ناشی از آینده، ناامیدی را به زندگی ما تزریق می‌کند؛
ولی لذت بردن از زیبایی‌های کوچک لحظه حال به ما کمک می‌کند از حجم ناامیدی‌ بکاهیم و با آرامش بیشتری زندگی کنیم.

حضور در لحظه حال به ما کمک می‌کند که احساس کنیم در جهان حضوری واقعی داریم و واقعاً زنده هستیم.

در نتیجه با کوشش برای بودن در لحظه اکنون، می‌توانیم آسان‌تر سختی‌ها را تاب بیاوریم و راحت‌تر به کار و تلاش بپردازیم. در واقع لذت بردن از لحظه حال و ساختن آن، کلید ساختن آینده و شادمان بودن در روزهای آتی است.

کامو معتقد بود که معنای زندگی، نه در اهداف بزرگ،
بلکه در لحظات کوچک و ساده آن نهفته است.

از این رو با لذت بردن از لحظه ساده و کوچک حال می‌توانید معنایی برای زندگی خود بیابیم و امید به آینده را هم در خودمان تقویت کنیم. تمرین بودن در اکنون به ما یاد می‌دهد که در اوج مشکلات هم می‌توان لحظاتی را یافت و لذت برد.

 

رمان و داستان کوتاه؛ راهی برای فراتر رفتن از زندگی روزمره، درک جهان و پیشرفت

برخی رمان خواندن و مطالعه داستان کوتاه را سرگرمی می‌دانند و هنوز به قدرتی که در این آثار برای متحول کردن زندگی وجود دارد، پی نبرده‌اند.

شخصاً کسانی را می‌شناسم که با رمان خواندن توانسته‎اند زندگی‌شان را بهتر کنند، با ریسک کردن به موقعیت‌های بهتر برسند یا خودشان را از دام رابطه‌ای غلط بیرون بکشانند یا از چنگال سخت اعتیاد رهایی یابند.

همین مزایا سبب شده است که رمان و داستان، را راهی نوین و هوشمندانه برای بهبود زندگی بدانم و آن را به همه دوستان و عزیزانم پیشنهاد دهم.

در صورتی که شما هم شیفته ایجاد تغییر و بهبود زندگی خود هستید و می‌خواستید با آگاهی از نقاط ضعف و کاستی‌های خود، در مسیر رفع نقص‌ها گام بردارید، پیشنهاد من به شما این است که خواندن داستان کوتاه و رمان را در برنامه روزانه خود بگنجانید.

پیش‌تر ما مقاله‌ای در مورد فیودور داستایفسکی نوشتیم و آموزه‌های فلسفی او را مطرح کردیم. در صورت تمایل به آشنایی با آموزه‌های این نویسنده شهیر روس، مقاله ۷ درس و نکته از داستایفسکی برای افزایش تاب آوری در برابر سختی‌ها را مطالعه کنید.

شما هم با دنیای ادبیات، انس و الفتی دارید؟ بیشتر مایل به خواندن چه داستان‌هایی هستید؟

آیا برایتان پیش آمده است که با خواندن یک قصه، تغییری عمیق در نگرش‌تان به وجود بیاید و در پی آن، تحولی ژرف در زندگی‌تان رقم بزنید؟ لطفاً در بخش دیدگاه‌ها (زیر همین مقاله)، در مورد تجربه‌ها، رمان‌ها و نویسندگان مورد علاقه خود برای ما بنویسید.

1 نظر جالب
  1. کاربر سوخت جت نش می‌گوید

    ممنونم از موثر بودنتون

نظرتان را ارسال کنید

دیدگاه تان را با ما در میان بگذارید...

ما به دیدگاه شما احتیاج داریم؛ پس بیایید دیدگاه و نقطه نظرات مان را با همدیگر به اشتراک بگذاریم تا یک اجتماع موفق از افکار برنده با همدیگر بسازیم.

**‌به ازای هر یک دیدگاه سازنده، یک روز اشتراک رایگان پروژه سوخت جت دریافت کنید**