پشت گوش اندازی برای آخرین بار – با این روش دیگر هرگز کارهایتان را عقب نیاندازید
پشت گوش اندازی چیست و چرا باعث افت شدید در زندگی ما میشود؟ شاید شما هم این جمله را شنیده باشید: «ذهن ما دوست ما نیست!» با وجود آنکه این جمله، کمی عجیب به نظر میرسد و نمیتوان آن را حقیقتی بیبدیل در نظر گرفت، اما اگر خوب به آن نگاه کنیم، پُربیراه هم نیست. ذهن ما ابزاری شگفتانگیز است که بنا به استفادهای که از آن میکنیم، نتیجههای متفاوتی را پیش پایمان میگذارد.
این بدان معنی است که رفتار خود ما، دوست یا دشمن شدن ذهنمان با خودمان را رقم میزند. به همین دلیل، به کار بستن نکتههای کاربردی برای استفاده از قدرت ذهن، هوشمندانهترین کاری است که میتوانیم انجام دهیم. در این ماجرا، به سراغ پشت گوش اندازی میرویم و راهی برای استفاده خلاقانه از این شگرد ذهنی پیدا میکنیم.
5 تکنیک ساده برای رفع پشت گوش اندازی
» پشت گوش اندازی، چه زمانی ما را گیر میاندازد؟
طراحی یک راهحل، بیش از هر چیزی به اطلاعات نیاز دارد. برای اینکه بتوانیم، معادله منفی پشت گوش اندازی را به نفع خودمان تمام کنیم، باید قبل از هر چیز بفهمیم که چه زمانهایی دستدست کردن را به انجام سریع یک کار ترجیح میدهیم. با وجود آنکه هر انسانی ماجراهای ویژه خودش را دارد اما برخی از عوامل پشت گوش اندازی به صورت مشترک در میان ما وجود دارد مثلا:
» هنوز ماجرا برایمان روشن نشده است
بنابراین، وقتی دلمان نمیخواهد حرکت کنیم و مدام دست به دامن چیزهای مختلف میشویم تا به هر شکلی که امکان دارد ماجرا را بپیچانیم، بدان معنی است که هنوز واقعا نمیدانیم قرار است با زندگیمان چه کاری انجام دهیم. هر چقدر که این بلاتکلیفی بیشتر طول بکشد، پشت گوش اندازی هم عمق بیشتری در وجودمان پیدا میکند.
» هیچ ایدهای در مورد کارهای مهممان نداریم
وقتی حجم کارهایی که باید انجام دهیم، از توانمان پیشی میگیرند، ناگهان خالی میکنیم! در این حالت، واکنش افراد مختلف، از دو حالت خارج نمیشود:
-
استرس وجودشان را اشغال میکند
بیشتر کسانی که بعد از وضعیت «خالی کردن!» دچار استرس میشوند، حال جسمیشان به هم میریزد. چون واقعا راهحلی به ذهنشان نمیرسد. ماجراهای ذهنشان هم چندان خوشایند نیست. چون گویی مشکلات، یک نماینده تامالاختیار در ذهن آنها گنجانده است و او مدام بیخ گوششان از بیچارگیهای انجام ندادن کارها و عاقبت آن وز وز میکند!
-
دچار سرخوشی میشوند!
خوب، باید بگویم وضعیت افرادی که در اثر حجم زیاد کارها دچار سرخوشی میشوند، بسیار بهتر از کسانی است که استرس، گریبانشان را میگیرد. این افراد – از جمله خود من – در اثر فشار ذهنی، دچار نوعی بیخیالی میشوند. ذهنشان تمام ماجرا را از بیخ! بیاهمیت جلوه میدهد.
آنها درست مثل کسی میشوند که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد. بیشتر میخندند، برای خودشان چای قندپهلو دم میکنند و حتی ممکن است فیلم ببینند یا سری به آهنگهای خاک خورده گوشیشان بزنند.
در هر صورت، این خالی شدن به آنها مجالی برای نفس کشیدن میدهد. در نتیجه، به جای اینکه بر سر خودشان و دیگران بزنند، چشمشان را باز میکنند و بهترین کاری که در آن لحظه از دستشان بر میآید را انجام میدهند. کارشان تمام میشود؟ نه! ولی دستکم تلاششان را کردهاند و این هم به نوبه خود، علتی دیگر برای سرخوشی در دامنشان میگذارد!
در هر صورت، چه استرس وجودمان را فرا بگیرد و چه دچار سرخوشی شویم، هر دو نشان دهنده این است که نتوانستهایم کارهای مهم خود را به درستی اولویتبندی کنیم، کُمیت نظم و انضباطمان حسابی لنگ میزند و برنامهریزیمان، آن آش دهان سوزی که باید باشد، نیست! به همین دلیل، کارها را آنقدر عقب انداختیم که دردسرشان گوش عالم را کَر میکند.
» چگونه از نیروی پشت گوش اندازی، به نفع خودمان استفاده کنیم؟
امیدوارم شما هم با من موافق باشید که ذهنمان در دستدست کردن، نیروی زیادی را به کار میگیرد. او باید ذوقمان را کور کند، حال خوبمان را به سمت احوالات ناخوش تغییر دهد، آینده را پیش چشمانمان تیره و تار سازد و همه چیزهایی که برایشان تلاش میکردیم را زیر سوال ببرد! واقعا زحمت زیادی میکشد.
مهندسی معکوس پشت گوش اندازی کارها به این ترتیب انجام میشود که ما باید قبل از هر چیز، برنامه کاری روز بعد خود را به صورت روشن و دقیق روی کاغذ بنویسیم. شاید لیست شما هم مثل مال من، طولانی و ترسناک شود. برای همین باید رحم و مروت را کنار بگذارید و لیستتان را هرس کنید.
به این ترتیب که فکر کنید در طول روز، چارهای به جز انجام دادن سه یا در نهایت چهار کار ندارید و باید همه را تا قبل از ساعت پنج عصر تمام کنید. در نظر گرفتن یک بازه زمانی به شما کمک میکند تا کارهایتان را راحتتر اولویتبندی کنید. چون در هر صورت، زمان و انرژی ما محدود است و باید نهایت تلاش خود را به کار بگیریم تا بتوانیم بهترین بهره را از آن ببریم.
بهترین و پربازدهترین انواع برنامهریزی را در مقالهی زیر یاد بگیرید:
برنامه ریزی زندگی هدفمند با هفت سیستم مشهور برنامه ریزی
نکتهای که باید آن را در نظر بگیرید این است که از میان چهار کار، باز هم باید یک یا دو کار خیلی خیلی مهم را سوا کنید. شاید بپرسید: «پس این مهندسی معکوس که میگفتی چه شد؟» اینجا دقیقا همان بخشی است که باید مهندسی معکوس را به کار بگیریم. ما بر اساس عادت قبلی خود برای تعلل کردن، دوست داریم زمانمان را صرف انجام کارهایی با اولویتهای کمتر کنیم تا از این راه دلیلی روشن برای انجام ندادن کارهای مهم دست و پا کنیم.
اما حالا باید اول از همه به سراغ آن یکی دو کار خیلی مهم در فهرستمان برویم و از نیروی منفی تعلل، برای پشت گوش اندازی کارهایی با اولویتهای کمتر استفاده کنیم. به این ترتیب، هر وقت هوس انجام دادن کارهای کماهمیت به سرمان زد باید خودمان را با گفتن جملههایی مانند: «حالا باشه یه کم دیگه»، «الان وقتش رو ندارم»، «بذار بعدا» و چیزهایی شبیه به آن، دست به سر کنیم.
» لطفا خودتان را تحویل بگیرید
نباید از قدرتی که در ورای جایزه دادن به خودمان پنهان شده است، غافل شویم. پشت گوش اندازی در حالت معمولی، باعث میشود که ما از دردسر انجام کارهای مهم یا مبهم نجات پیدا کنیم و در عین حال، خودمان را فردی پر مشغله نشان دهیم.
بنابراین، وقتی ورق را برمیگردانیم باید برای انجام دادن هر کدام از کارهای مهم لیستمان یک جایزه درست و حسابی برای خودمان در نظر بگیریم. این جایزه میتواند، بسته به خلق و خوی هر فرد، چیزی متفاوت باشد. مثلا برای برخی، 30 دقیقه استراحت واقعی، کفایت میکند اما برخی دیگر باید برای خودشان چیزی بخرند تا بالاخره دلشان رضایت بدهد.
فقط یادتان باشد، حتما به قولی که به خودتان میدهید عمل کنید. اگر با خودتان قرار میگذارید که بعد از تمام کردن یک کار، فلان خوراکی را بخورید یا بهمان کار را انجام دهید، حتما بر سر قول و قرارتان بمانید. اجازه بدهید ذهنتان به شما و حرفهایی که به او میزنید اعتماد کند.
نظر شما چیست؟
آیا شما هم با عادت پشت گوش اندازی دست و پنجه نرم میکنید؟
دوست دارید مهندسی معکوس تعلل کردن را امتحان کنید؟
بهترین جایزهای که در طول یک ماه گذشته به خودتان دادهاید چه بوده است؟
در همین زمینه مقالههای بیشتری بخوانید:
ویکتور هوگو فرانسوی!!!!!!!!!!!!!!!!!
مقاله خیلی کمک کننده بود، و خیلی کمک می کنه کاراتون عقب نندازید و سر وقت کاراتون انجام بدید.
عالی بود