انضباط شخصی – با این کلید تمام درهای بسته‌ی زندگی‌ تان را باز کنید – پارت اول

انضباط شخصی چیزیه که خیلی از ما توجه چندانی به آن نداریم و در حالی که جزو مهم‌ترین عوامل ناکامی در رسیدن به اهداف شخصی و سازمانی محسوب می‌شه.

اگر شما هم مثل من باشید، در زندگی خود به دنبال چیزهای زیادی می‌گردید. توانایی بیشتر، دانش بیشتر، درک عمیق‌تر، مدیریت بهتر، درآمد بیشتر، سلامتی دائمی و احساس موفقیت در همه جنبه‌های زندگی. همه ما دوست داریم که فردی محترم، موفق و حرفه‌ای باشیم. دوست داریم وقتی کسی در موردمان صحبت می‌کند به یاد توانایی‌ها و موفقیت‌هایی که در زندگی کسب کرده‌ایم بیفتد.

می‌خواهیم پدر و مادرمان، همسرمان و دوستانمان به ما افتخار کنند. اما متاسفانه، بیشتر ما فرصت تجربه این روزهای خوش را نداریم. دلیل آن هم مشخص است. چون به اندازه کافی خوب نیستیم. به زبان ساده، چیزهایی که می‌خواهیم آن سوی مسیری قرار گرفته‌اند که پیمودنش به صرف زمان، تلاش، انرژی، پیگیر بودن و تعهد نیاز دارد.

چیزی که فعلا هستیم، شاید در بهترین حالت، سرشار از انگیزه و مقدار کمی تلاش باشد که ترکیب این دو نمی‌تواند سوخت چندان قدرتمندی را برای صعود از این مسیر کوهستانی در اختیار ما بگذارد. خبر خوبی که در این میان می‌تواند ما را به آینده امیدوار کند این است که با به کار گرفتن انضباط شخصی می‌توانیم قدم‌به‌قدم خودمان را به «فردی مناسب» برای آرزوها و رویاهایمان تبدیل کنیم. اما چگونه؟ برایتان خواهم گفت.

 

» سلام انضباط شخصی، دوست نامرئی من!

تصور نهایی بیشتر ما در مورد انضباط به مرتب نگه داشتن کمد لباس، فراموش نکردن موبایل و کلید به هنگام رفتن سرکار یا مواردی در همین حد و اندازه خلاصه می‌شود. این تصور محدود، دلیل اصلی ناتوانی ما برای رسیدن به رویاهایمان است.

 

«مارک تیرل» مربی و سخنران در مورد انضباط شخصی می‌گوید:

«با گذشت سال‌ها نگاه من به انضباط شخصی مانند جادویی نامرئی است. نمی‌توانید آن را ببینید، بچشید یا ببویید. اما تاثیراتش عظیم است. می‌تواند چاق را لاغر کند، عضلات افتاده را پر کند، فرد ناآگاه و مبتدی را به یک متخصص تبدیل کند، فقیر را غنی کند و بدبختی را به خوشبختی تغییر دهد. انضباط شخصی، بخش پنهان کوه یخی است که دیگران وقتی نبوغ آدم را می‌بینند آن را نمی‌بینند.»

 

شاید شما هم با من موافق باشید که خبری از این نوع انضباط شخصی در زندگی‌ بیشتر ما وجود ندارد. اما این بدان معنا نیست که ما نمی‌توانیم آن را به زندگی‌مان وارد کرده و به فردی منظم تبدیل شویم. تمرین‌های زیر به ما کمک می‌کنند تا غریبه‌ای به نام انضباط را به هم‌خانه دائمی خود تبدیل کنیم.

3 تکنیک ویژه برای بهتر کردن انضباط شخصی در زندگیتان

  • هدف زندگی‌تان را مشخص کنید

در طول 10 سال گذشته، تیتر بالا تکراری‌ترین چیزی است که در کتاب‌ها، مقاله‌ها و همایش‌ها خواندم، دیدم و شنیدم. اما باز هم به نظرم تازگی دارد.

گفته های ریس جمهور اسبق آمریکا درمورد انضباط شخصی

شاید شما هم با من موافق باشید که بین دیدن، شنیدن و حتی خواندن یک چیز با فهمیدن آن فاصله‌ای به اندازه خانه ما روی زمین تا خانه یک آدم فضایی در منظومه‌ای گمنام وجود دارد. این بدان معنی است که ما می‌خوانیم و می‌شنویم اما واقعا معنای آن را درک نمی‌کنیم یا حتی بدتر، درباره معنای آن دچار سوءتفاهم می‌شویم.

بسیاری از ما می‌دانیم که داشتن هدف در زندگی چیز مهم و خوبی است. اما وقتی به زندگی خودمان نگاه می‌کنیم اثری از هدفمندی در آن نمی‌بینیم. البته این قصه سر دراز دارد و ماجرای پیدا نشدن یک هدف درست و حسابی در زندگی ما از چیزهای زیادی آب می‌خورد؛ مثلا اینکه خودمان را نمی‌شناسیم، نمی‌دانیم به چه کاری علاقه داریم یا حتی اینکه زندگی‌مان سرشار از امواج منفی است و سروسامان دادن به آنها حتی بدون داشتن هدف هم نوعی هنر به شمار می‌رود. پس بهتر است برای یافتن چیزهایی که دوست داریم، نوشتن آنها روی یک کاغذ و تبدیل کردنشان به هدف زندگی‌مان زمان بگذاریم.

 

 به عنوان یک انسان، چیزی به جز داشتن یک هدف درست و حسابی نمی‌تواند زندگی ما را به سمتی که دوست داریم تغییر دهد. 
  • لطفا چانه نزنید

چانه زدن، نوعی فرهنگ، عادت یا بهتر است بگویم کاری است که ما به عنوان یک خریدار ایرانی آن را بهتر از هر فرد دیگری در جهان انجام می‌دهیم. اما گاهی یادمان می‌رود که عادت‌ها مثل یک بچه سربه‌راه رفتار نمی‌کنند. مثلا همین عادت چانه زدن، اگر با گوشت و خون ما عجین شود فقط به هنگام خرید یا معامله یقه‌مان را نمی‌گیرد، بلکه خیلی بی‌سروصدا و موذیانه وارد سبک فکری‌مان می‌شود و به جاهایی که نباید برود سرک می‌کشد. یکی از همین جاهای ممنوعه، مسیر تلاش ما برای اهدافمان است.

البته عادت‌ها زیرک‌تر از این حرف‌ها هستند و برای اینکه آنها را شناسایی نکنیم به هنگام سرک کشیدن در مکان‌های جدید، لباس مبدل بر تن می‌کنند تا مبادا ما مچشان را  بگیریم و با یک تیپا از ذهنمان بیرونشان کنیم. مثلا عادت چانه زدن وقتی سر از اهداف ما در می‌آورد لباس بهانه‌ها را بر تن می‌کند و با جمله‌هایی رنگارنگ سعی در مالیدن شیره بر سرمان دارد:

 

  • از شنبه شروع می‌کنم (کدام شنبه؟)
  • تو فکرش هستم!
  • وقتی یه کار درست و حسابی پیدا کردم شروع می‌کنم
  • الان حوصله و اعصاب یه شروع جدید رو ندارم
  • دیگه واسه این حرف‌ها پیر شدم
  • من تجربه کافی رو برای انجام این کار ندارم. حتما مسخره‌ام می‌کنن!
  • الان کار دارم. سر فرصت انجامش می‌دم
  • نمی‌تونم با این حجم درس‌هام به چیز دیگه‌ای فکر کنم.
  • ای وااای ولم کن! چقدر دیگه باید به خودم استرس بدم!؟

 

تا الان که در خدمت شما هستم، محققان نتوانسته‌اند انتهایی برای این فهرست نامیمون پیدا کنند. شاید تا آخر دنیا هم چنین چیزی امکان‌پذیر نشود. چون این آدم دو پا از هر روشی برای پیچاندن خودش استفاده می‌کند! تنها نوشدارو برای این سم مهلک، فرار کردن به دل اقدام است. باید بدون آنکه خودتان هم متوجه شوید به سراغ اقدام بعدی برای رسیدن به هدفتان بروید و نهایت کم محلی را نسبت به این بهانه‌ها ابراز کنید.

[bs-quote quote=”فرصت همیشه جایی است که شما هستید.” style=”default” align=”left” author_name=”جان سی مکسول” author_job=”نویسنده و سخنران آمریکایی” author_avatar=”https://sookhtejet.com/wp-content/uploads/2022/05/John-Maxwell.jpg”][/bs-quote]

جان سی. مکسول

 

  • حسش به وجود نمی‌آید! بی‌خود منتظر نمانید

یکی از چالش‌های بزرگ که بر سر راه نونهالان مسیر هدفمندی – من و امثال من – قد علم می‌کند، مفهوم «حس و حال» است. مثلا در اولین روز هفته با ذوق و شوق درب دفتر را باز می‌کنیم، پشت سیستم می‌نشینیم و قلم به دست روی صندلی جلو و عقب می‌رویم. اما بدون آنکه کاری را از پیش ببریم، خطی بکشیم، امضایی کنیم یا حتی در این باره تلاش کنیم، فوری عبارت «نه خیر، امروز حسش نیست!» را بر زبان جاری می‌کنیم و پرونده تلاش برای آن صبح جادویی را به بایگانی روز یکشنبه می‌فرستیم.

«حسش نیست» قاتل رویاها، متهم اصلی درجا زدن‌ها و خشک شدن چشمه خلاقیت است.

بدتر از همه اینکه خیلی هم بدقول است و هر چقدر هم که منتظرش بمانیم اصلا سروکله‌اش پیدا نمی‌شود! اما چاره چیست؟ خب، بهترین نسخه‌ای که برای من جواب داد در چند واژه کوتاه خلاصه می‌شود:

«کار را انجام بده، حسش بعدا می‌آید!»

قبول دارم، کمی عجیب، غیرقابل اعتماد و حتی خنده‌دار به نظر می‌رسد. اما واقعا کارساز است.


پرونده انضباط شخصی هنوز بسته نشده است.
در قسمت پایانی مقاله، بخش‌های بیشتری از این موضوع را با هم باز می‌کنیم.
این هم لینک پارت دوم مقاله:

 

نظرتان را ارسال کنید

دیدگاه تان را با ما در میان بگذارید...

ما به دیدگاه شما احتیاج داریم؛ پس بیایید دیدگاه و نقطه نظرات مان را با همدیگر به اشتراک بگذاریم تا یک اجتماع موفق از افکار برنده با همدیگر بسازیم.

**‌به ازای هر یک دیدگاه سازنده، یک روز اشتراک رایگان پروژه سوخت جت دریافت کنید**