چرا و چطور به خودتان بیشتر از هر کسی اهمیت بدهید؟
دکتر ریک هانسون در کتاب انعطافپذیری – پرورش استقامت، آرامش و شادی از اهمیت توجه به خود برای ما سخن میگوید. این مسأله دید تازهای را به افراد میدهد تا بتوانند به همان اندازه که به دیگران اهمیت میدهند نیز به خود اهمیت بدهند.
بخشی کوتاه اما بسیار ارزشمند از این کتاب فوقالعاده را با هم مرور کنیم.
اگر تاکنون بیشتر به دیگران توجه میکردید تا خودتان
وقت تغییر است!
کم لطفی نسبت به خود برای اکثر افراد پیش آمده است، این که میزان اهمیت آنان نسبت به دیگران به مراتب بیشتر از خودشان است. هنگامی که به دیگران میرسند از مهربانی، قدرت بخشندگی و حتی قدرت انعطافپذیری بالایی برخوردارند، اما نسبت به خود بسیار سختگیرانه هستند و اهمیت چندانی به احساسات خود نمیدهند.
هر چقدر بتوانیم میزان اهمیت به خود را افزایش دهیم،
به میزان خوشحالیمان نیز افزوده خواهد شد.
دکتر هانسون میگوید:
هنگامی که با دیگران با احترام و مراقبت رفتار میکنیم، بهترین بازخورد از آنها بروز میکند. اگر بتوانیم با خودمان هم همانطور رفتار کنیم، بیشتر از این اتفاق خواهد افتاد. با این حال بسیاری از ما، یک دوست خوب نسبت به دیگران هستیم تا نسبت به خودمان. دردهای آنها برایمان مهم است، صفات مثبت را در آنها میبینیم و نسبت به آنها منصفانه و مهربانانه رفتار میکنیم.
دکتر هانسون اشاره دارد:
تصور کنید همانطور که با یک دوست رفتار میکنید با خودتان رفتار کنید. دلگرم کننده، صمیمی و متواضع خواهید بود و میتوانید به بهبودی و رشد خود کمک کنید. فکر کنید یک روز معمولی چطور خواهد بود اگر در سمت خود باشید. چه احساسی خواهید داشت اگر از تصمیمات درست و قلب مهربان خود قدردانی کرده و کمتر از خود انتقاد کنید؟
این بحث به درک دلایل اینکه «بودن در سمت خود»، چرا هم عادلانه و هم مهم است کمک میکند. در غیر این صورت، باورهایی مانند این میتوانند بیش از بیش ایجاد شود:
«فکر کردن به آنچه میخواهید، خودخواهی است»،
«تو سزاوار عشقی نیستی»،
«تو خیلی بد هستی»،
«اگر رویای بزرگی داشته باشید، شکست خواهید خورد».
چند بار در روز به خودتان این جملات را میگوید و یا حتی به آن فکر میکنید، حتی فکر کردن به این جملات نیز انگیزه را در شما سرکوب خواهد کرد و سرکوب انگیزه، زمینه و بستر مناسبی را برای کاهش اعتماد به نفس شما و همچنین کاهش اقدام عملی را از سوی شما رقم خواهد زد.
به جای این نداهای منفی، این سخنان مثبت را به خودتان تلقین کنید که هر روز افراد موفق دنیا استفاده میکنند.
» چرا باید با خودت خوب باشی؟
1- اصل کلی این است که باید با مردم به طور شایسته و با شفقت رفتار کنیم.«مردم» شامل خود شما هم میشود. قانون طلایی مثل یک خیابان دو طرفه است: ما باید با خودمان همانطور که با دیگران رفتار میکنیم، رفتار کنیم.
2- تأثیر زیادی که روی دیگران داریم، مسئولیت ما را در برخورد با آنها افزایش میدهد. به عنوان مثال، جراحان سلطهی زیادی روی بیماران خود دارند، بنابراین مسئولیت زیادی برای مراقبت از بیمار در زمان عمل دارند.
شما بر روی چه کسی میتوانید بیشترین نفوذ را داشته باشید؟ خودتان، هم شما در این لحظه و هم خودتان در آینده؛ کسی که در دقیقه، هفته یا سال بعد خواهید بود. اگر در مورد خودتان به عنوان شخصی که وظیفهی مراقبت و شفقت نسبت به او را دارید، فکر کنید، چه چیزی ممکن است در مورد چگونگی صحبت کردن با خودتان و همچنین چگونگی صحبت در مورد روزتان تغییر کند؟
3- خوب بودن برای خود، برای دیگران هم مفید است. هنگامی که مردم رفاه خود را افزایش میدهند، معمولاً در روابطشان صبور، دوستانه و دلسوز رفتار میکنند. فکر کنید چه فوایدی برای دیگران خواهد داشت اگر احساس تنش، نگرانی و یا عصبانیت کمتری داشته باشید و آرامتر، راضیتر و با محبت بیشتری باشید؟
دکتر هانسون میگوید کاری که شما میتوانید برای کمک به خودتان انجام دهید، با این باور که واقعاً خوب است که با خودتان با احترام و شفقت رفتار کنید. میتوانید جملات سادهای را بنویسید؛
مانند«من در سمت خودم هستم»
یا «من برای خودم ایستادهام
« یا «من هم مهم هستم»
و آنها را با صدای بلند برای خودتان بخوانید و یا آنها را در جایی که هر روز میبینید قرار دهید.
این تلقینها میتوانند درمان بسیاری از دردهای شما باشند. در بین مقالات سایت میتواند درباره قدرت بینظیر تلقین بیشتر بخوانید
میتوانید تصور کنید که به فرد دیگری بگویید که چرا قصد دارید به نیازهای خود بیشتر توجه کنید و یا تصور کنید که یک دوست، مربی و یا حتی مادربزرگتان به شما میگوید که در سمت خود باشید، اجازه دهید که آنها این باور را بگویند.
زمانی که در سمت فرد دیگری قرار داشتهاید را به یاد بیاورید: شاید کودکی که از او محافظت میکردید، دوستی که او را تشویق میکردید، یا والدین سالخوردهای که دارای مشکلات جسمانی بودند. به یاد بیاورید که چه احساسی در بدن خود داشتید – در شانههای خود، در چهرهی خود. بعضی از افکار و احساسات خود را به یاد بیاورید – شاید احساس مراقبت، عزم و یا حتی خشم شدید.
حال با آگاهی نسبت به اینکه در سمت کس دیگری بودن چگونه است، این طرز برخورد را برای خودتان اعمال کنید. به احساس داشتن یک متحد برای خودتان برسید – کسی از شما مراقبت میکند، به شما کمک میکند، از شما محافظت میکند. درک کنید که حقوق و نیازهای شما اهمیت دارند.
دکتر هانسون در این زمینه تأکید دارد که طبیعی است، واکنشهای ناخوشایندی هم صورت گیرد. فقط آنها را بشناسید و از قید آنها رها شوید. سپس به حس آرزوی خوب بودن خود برگردید. بر روی این تمرین تمرکز کنید و به مدت دو بار تنفس یا بیشتر با آن همراه شوید.
دکتر هانسون تأکید دارد، زمانی که در سمت خود بودید را به یاد بیاورید. شاید خودتان را در طول یک دورهی سخت کاری تشویق میکردید، یا هنگام صحبت کردن با کسی که به شما صدمه زده بود، صدایتان را بالا برده بودید. احساسی همانند آن داشته باشید، هم به لحاظ روحی و هم به لحاظ جسمی. برخی از افکارتان را به یاد بیاورید، مانند این که :«این فقط یک کار منصفانه است برای کمک به دیگران». این تجربه را نگه دارید و اجازه دهید ذهن شما را پُر کند.
کوتاه سخن اینکه…
دکتر هانسون رازی ساده اما به شدت مهم را به ما یادآوری کرد، اینکه اهمیت به خود را در اولویت تمام مسیرهای زندگیمان قرار دهیم. این اهمیت باید به گونهای باشد که ما بتوانیم به همان قدری که به دیگران اهمیت میدهیم با دوزی بالاتر به خود نیز اهمیت دهیم.
در همین زمینه بیشتر بخوانید: