بزرگ فکر کنید تا بزرگ موفق شوید – قسمت سوم: نجات از بهانهتراشی
در قسمت قبل، به معرفی و بررسی یک نیروی مثبت کمک کننده – قدرت نیروی ایمان به خودمان – برای بزرگ فکر کردن پرداختیم. در این قسمت در مورد یک عامل بازدارنده که مانع از جلو رفتن ما میشود با هم صحبت میکنیم و راهکارهایی عملی برای رهایی از آنها ارائه میدهیم.
آدمهای ناموفق، بهانه تراشهایی کار کشته هستند
[bs-quote quote=”نخواستن، دلیل و نتوانستن، فقط بهانه است” style=”style-7″ align=”left” color=”#1e73be” author_name=”لوكيوس آنايوس سنکا” author_job=”فیلسوف رومی” author_avatar=”https://sookhtejet.com/wp-content/uploads/2019/12/Lucius-Annaeus-Seneca.jpg”][/bs-quote]شاید بهتر باشد اول از خودمان بپرسیم که بهانه چیست و ما چگونه آن را میتراشیم؟ به زبان ساده، بهانهتراشی یعنی داشتن هزار دلیل برای انجام ندادن یک کار یا نرفتن به مکانی یا رو به رو شدن با واقعیتی! به طرز جالبی وقتی در مسیر موفقیت گام برمیداریم به میزان چشمگیری از بهانهتراشی برای دور زدن خودمان دوری میکنیم.
نه این که با موفق شدن دیگر قادر به بهانهتراشی نباشیم، بلکه چون در آن زمان درک کردهایم که بهانهتراشی اولین مانع برای بزرگ فکر کردن و موفق شدنمان است، هوشمندانه از آن فاصله میگیریم.
چه چیزی پشت بهانهها پنهان شده است؟
پشت تمام بهانههایی که در طول زندگیمان با آنها دست و پنجه نرم میکنیم تنها یک مفهوم نهفته است و آن مفهوم این است: «من به آن خوبی که باید عمل کنم، نیستم. پس باید چیزی را به عنوان یک سپر دفاعی جلوی خودم بگیرم، توجهها را به سمت آن جلب کنم تا دیگران نتوانند ضعف من را ببینند.»
این بهانهها هر چیزی میتوانند باشند. از بیحالی گرفته تا پیر شدن از همسر و فرزند گرفته تا شکلی که خانوادهام من را بار آوردهاند. هرگاه به دنبال بهانهها بگردیم میتوانیم یک دو جین از آنها را در جیبمان پیدا کنیم. اما آیا داشتن چنتهای پر از بهانه کمکی به ما میکند؟ خب، پاسخ این پرسش گفتنی نیست بلکه دیدنی است.
پرسشی از خودتان کنید و به تماشای پاسخ آن بنشینید. از خودتان بپرسید چه کسانی در اطراف من از مدلهای مختلف بهانهتراشی استفاده میکنند و آیا این کار باعث پیشرفت و موفقیت آنها در زندگی شده است؟ اگر خوب نگاه کنید متوجه میشوید که بهانهتراشی فایدهای ندارد و بهانهتراشها نه تنها آدمهای موفقی نیستند بلکه به دلیل پنهان شدن زیادی در پشت بهانههایشان به آن وضعیت عادت کردهاند و در این میان، شادی و آرامش خود را از دست دادهاند.
چرا بهانهتراشی خطرناک است؟
[bs-quote quote=”جسم و روح با اوضاع اطراف خو میگیرد، حتی با سختترین اوضاع.” style=”style-7″ align=”left” author_name=”میچ آلبوم” author_job=”نویسنده برجسته آمریکایی” author_avatar=”https://sookhtejet.com/wp-content/uploads/2020/08/4tm3Fm1V_400x400.jpg”][/bs-quote]اوایل وقتی شروع به بهانهتراشی میکنیم، خودمان هم میدانیم که این برچسبها یک دروغ شاخدار در مورد خودمان هستند. مشکل از جایی آغاز میشود که ما از این بهانههای دروغین تا جایی استفاده میکنیم که خودمان هم فراموش میکنیم اینها مُشتی دروغ و برچسب بودند و خودمان برای اولین بار آنها را به دیگران گفتیم.
چرا این اتفاق میافتد؟ چون سخنی که ما به خودمان میگوییم چندین برابر سخنی که دیگری به ما میگوید بر جانمان اثر میگذارد.
سخن خودمان به خودمان + تکرار = حقیقتی که جامه عمل میپوشد!
اگر از این فرمول در بهانهتراشی استفاده کنیم، به جاده خاکی زدهایم و فاصلهمان با فکرهای بزرگ، بیشتر شده است.
مهمترین شکلهای بهانهتراشی
بهانهتراشی به شکلهای گوناگون ظاهر میشود ولی چهار مدل آن از بقیه رایجتر است. در این قسمت به بهانهتراشی سلامتی میپردازیم.
بهانهتراشی سلامتی چیست؟
بهانهتراشی سلامتی از این جمله که: «من حالم خوب نیست» شروع میشود و تا «من به فلان بیماری مبتلا هستم» گسترش پیدا میکند. البته این طور نیست که همه آدمهای موفق، چهار ستون بدنشان سالم باشد اما آیا آنها از این بهانه به عنوان ابزاری برای فرار کردن یا پنهان کردن خودشان استفاده میکنند؟ اگر این طور بود هرگز به جایی نمیرسیدند که ما حتی نامشان را بشناسیم.
نمونه این گونه افراد موفق بسیار زیاد هستند. از مرحوم دکتر حسابی بگیرید که در آخرین روزهای عمرش و در بستر بیماری مشغول یادگیری زبان آلمانی بود تا فیزیکدان معروف، استیون هاوکینگ که همه تواناییهای جسمی و حرکتی و گفتاری خود را در جوانی از دست داد. همه آنها و نمونههای بسیار بیشتری از افراد موفق همیشه میتوانستند با بهانهتراشی سلامتی، خود را از پیمودن مسیر پیش رو رها کنند اما آنها ادامه دادن و موفق شدن را انتخاب کردند.
چگونه خود را در مقابل بهانهتراشی سلامتی بیمه کنیم؟
راه اول: از صحبت کردن در مورد بیماری یا حال خودتان خودداری کنید.
[bs-quote quote=”همه چیز پرارزشتر میشود، فقط بهانه ارزش خود را از دست میدهد” style=”style-7″ align=”left” color=”#dd9933″ author_name=”رودولف برنهارد” author_job=” روزنامهنگار آلمانی “][/bs-quote]حقیقت این است که هر چه بیشتر راجع به یک بیماری صحبت کنیم – حتی سرماخوردگی – به ظاهر بدتر میشود. حرف زدن در این گونه موارد درست مانند ریختن کود پای مشتی علف هرز است. با این کار، علاوه بر این که حال خودمان را بد میکنیم، اطرافیانمان را هم در رودربایستی قرار میدهیم.
آنها چون ما را دوست دارند یا برایمان احترام قائلند چند باری به شکایتهایمان در مورد سلامتی گوش میدهند اما از یک جایی به بعد، طاقت آنها هم طاق میشود. شاید به ظاهر با صدای ما هم نوایی کنند اما دیگر از دوست داشتن و احترام خبری نخواهد بود و در بهترین وضعیت، ماجرا به یک دلسوزی خیلی کوچک و ترحمبرانگیز ختم میشود. به طور حتم، این وضعیتی نیست که ما برای زندگیمان آرزویش را داریم.
راه دوم: نفت روی آتش نریزید!
برخی از ما بسیار بیش از اندازه لازم در مورد وضعیت بیماری یا حتی سلامتی خود نگران میشویم. این وضعیت هم درست مثل حرف زدن در مورد بیماری میتواند ما را از حرکت بازدارد. من افراد سالمی را دیدم که در این وضعیت نگرانی تا آنجا پیش رفتند که دیگر حتی سخن حاذقترین پزشکها را قبول ندارند و اصرار دارند که وضعیتشان بسیار بدتر از چیزی است که پزشک تشخیص داده است.
آنها علاقه عجیبی دارند که یک بیماری را به عضوی سالم از بدنشان نسبت دهند! این کار را نکنید.
به خاطر داشته باشید حتی کسانی که بدترین وضعیت سلامتی را داشتند توانستند دوباره سلامتی کامل خود را به دست بیاورند. نگرانی، چیزی را حل نمیکند. سلامتی در آرامش ذهنی و جسمی اردو زده است. این را با خودتان بارها و بارها تکرار کنید.
راه سوم: به خاطر سلامتیتان سپاسگزار باشید
سپاسگزاری کردن یعنی جمع کردن تمام نیروهای خوب دور خودمان. یعنی داشتن یک ارتش شخصی و بسیار قدرتمند که در هر لحظه و در هر شرایطی به نفع ما عمل میکند. به جای سنجاق کردن یک بیماری به خودتان یا نگران بودن، بابت سلامتی که دارید از خدا سپاسگزاری کنید. شاید بگویید: «من 100 درصد سالم نیستم. مثلا فلان بیماری را دارم. پس چطور بابت داشتن چیزی که ندارم سپاسگزاری کنم؟»
همان طور که یک غنچه گل سرخ، برگهایش را لایه لایه به دور هم پیچیده است، هر چیزی دارای سطحهای مختلفی از بودن یا داشتن است. 100 درصد؟ در زندگی روی زمین، یافتن 100 درصد از هر چیزی بسیار نادر است. حتما میتوانیم 150 یا 200 درصد و برعکس 10 یا 99 درصد از چیزی را به دست بیاوریم اما ماندن در مرز 100 درصد چیز بسیار کمیابی است.
نوعی محدودیت که استرس و پریشانی را به همراه دارد.
در این گونه موارد بسیار حساس میشویم و چهار چشمی مراقبیم که کسی 100 درصدمان را دست کاری نکند. در عوض وقتی سپاسگزاری میکنیم، تمرکز ذهنمان را از شرایط بیماری به وضعیت سلامتی منتقل میکنیم. اگر سالم باشیم سالم و قدرتمند میمانیم و اگر بیمار باشیم به سرعت بهبود پیدا میکنیم.
در قسمت بعدی به معرفی سه شکل دیگر از بهانهتراشی و روشهای رهایی از آنها میپردازیم. بهانهتراشی سلامتی، به این دلیل یکی از مهمترین مانعهای داشتن فکرهای بزرگ است چون تمرکز بر وضعیت سلامتیمان به ما مجال داشتن فکرهای بزرگ و امید به رسیدن به هدفهایمان را میدهد.
قسمت چهارم به زودی منتشر خواهد شد
بي صبرانه منتظر بخش هاي بعدي هستيم
مقاله خوبیه و تشابه زیادی هم به کتاب جادوی فکر بزرگ داره که البته مطالب مقاله ساده و چکیده تره
ذکر انواع بهانه تراشی عنوان رو ملموس تر کرده .