چگونه با خوش بینی محتوای زندگی‌مان را تغییر دهیم؟ – قسمت سوم (آخر)

زندگی خوش‌بینانه یعنی قدم گذاشتن در مسیری که خیلی‌ها آن را نمی‌پسندند یا باور نمی‌کنند که وجود داشته باشد. اما وقتی در این مسیر قدم می‌گذاریم و با شگفتی‌های آن رو به رو می‌شویم همان آدم‌هایی که نمی‌شود و امکان ندارد از دهانشان نمی‌افتاد به گونه‌ای‌ دیگر وارد میدان می‌شوند و این بار می‌گویند: « شانس آوردی!»

در مورد این گونه افراد، کاری نمی‌توان کرد. اما به کار بردن سیاست در و دروازه برای گوش‌هایمان می‌تواند چاره‌ساز باشد.

خوش‌بینی یعنی دیدن یک روزنه‌های امید و موفقیت،
ایمان به وجود آنها و دنبال کردنشان تا رسیدن به سرچشمه و سیراب شدن.

“نوری باشید پیش پای وجود خودتان”
بودا

چگونه با باورهای بدبینانه مبارزه کنیم؟

مبارزه کردن با باورهای بدبینانه، راه را برای ورود خوش‌بینی به زندگی‌مان باز می‌کند. در ادامه چند ترفند ساده را با هم مرور می‌کنیم که در این راه به ما کمک می‌کنند.

راه اول: وقتی فکرهای بدبینانه شما را در برمی‌گیرند، تمرکز خود را منحرف کرده و سعی کنید در همان موقع، ذهنتان را به سمت دیگری بکشانید و به چیز دیگری فکر کنید. مثلا می‌توانید در مورد سریال مورد علاقه‌تان فکر کنید یا به ذهنتان کلک بزنید و بگویید: «ساعت 5 عصر به این موضوع فکر می‌کنم. فعلا باید این کار را انجام دهم!»

راه دوم: باورهای غلط و بدبینانه خود را زیر سوال ببرید. اگر این کار به درستی انجام شود احتمال برگشت یک باور نامعقول و بدبینانه به ذهن شما بسیار کم خواهد شد.

روش‌های زیر سوال بردن باورهای منفی در مورد خودمان

راه اول: استفاده از مثال نقض

هنگامی که فکر یا باوری بدبینانه به سراغتان می‌آید در ذهنتان یک دادگاه خودمانی تشکیل دهید. به این ترتیب که شما در مقام قاضی این دادگاه قرار می‌گیرید و می‌گویید: «جلسه رسمی است. لطفا ادله خود را مبنی بر بد بود این ماجرا بیان کنید!» به همین سادگی.

برای خودتان دلیل و شاهد بیاورید که چرا این فکر یا باور بدبینانه اشتباه است. مثلا باور اینکه «من بی‌اراده هستم» را در نظر بگیرید. شما خیلی راحت می‌توانید با آوردن چند مثال از گذشته و حال، این باور غلط را نابود کنید. مثلا با خودتان بگویید که نه این طور نیست. چون وقتی حرف فوتبال یا موسیقی – یا هر چیزی که به آن علاقه دارید –  به میان می‌آید کاملا در مورد آن مصمم و با اراده هستم. تا کنون نشده که تمرین فوتبال یا کلاس موسیقی خود را عقب بیندازم.

نکته:

99 درصد باورهای غلطی که گاهی به ما هجوم می‌آورند به علت عدم شناخت کافی ما از خودمان هستند. ما خودمان را خوب نمی‌شناسیم، نمی‌دانیم دقیقا به چه چیزی علاقه داریم و به همین علت، مدام خود را مجبور می‌کنیم تا کارهایی را بر حسب عادت یا اجبار دیگران انجام دهیم.

وقتی هم نسبت به انجام آن کارها بی‌میل می‌شویم، نام آن را بی‌ارادگی می‌گذاریم و در نهایت هم این نتیجه را می‌گیریم که بله! من در تمام جنبه‌های زندگی‌ام فردی بی‌اراده هستم! این یک اشتباه است.

لطفا دست از برچسب زدن به خودتان بردارید.
شما بی‌اراده، تنبل یا خنگ نیستید.
شما فقط خودتان را خوب نمی‌شناسید. (توصیه می‌کنم مقاله خودتان را چقدر می‌شناسید را برای شروع از وب‌سایت بخوانید)
وقتی کم‌کم با خودتان آشنا شوید، از عادت‌هایتان با خبر می‌شوید و به قول پدربزرگم، قلق خودتان به دستتان می‌آید.

“حقیقت، خود مقدس نیست. آنچه مقدس است جست و جویی است که برای یافتن حقیقت خویش می‌کنیم. آیا کاری مقدس‌تر از خودشناسی سراغ دارید؟”
اروین دی یالوم

راه دوم: باور بدبینانه را قرنطینه کنید

وقتی یک فکر بدبینانه به سراغتان می‌آید، باید در اولین قدم برایش یک محدوده در نظر بگیرید. یادتان باشد، افکار منفی یا بدبینانه، به اندازه‌ای قدرت دارند که شما به آنها انرژی می‌دهید.

اجازه بدهید مثالی برایتان بزنم. تصور کنید که سر کارتان هستید و رئیستان از شما چند گزارش در مورد پروژه‌ای که روی آن کار می‌کنید می‌خواهد. شما اولین گزارش را تحویل می‌دهید و رئیستان از آن خوشش نمی‌آید. در این حالت نباید تصور کنید که به دلیل انتقاد رئیستان از این گزارش، تمام گزارش‌های دیگر، مشکل‌دار هستند یا اصلا کل پروژه محکوم به شکست است. یا اگر در مدرسه یا دانشگاه، در یک درس ضعیف هستید به این معنی نیست که ضریب هوشی‌تان پایین است و شما دانش‌آموز یا دانشجویی ضعیف هستید. (اتفاقا در این مقاله بحث کردیم که هوش ربط چندانی به موفقیت ندارد)

وقتی چیزی در مورد یک بخش از زندگی شما مطابق میلتان پیش نمی‌رود به این معنا نیست که این ماجرا مانند ویروس سرماخوردگی به تمام جنبه‌های زندگی‌تان هم منتقل می‌شود. اگر به قدرتی که در درونتان دارید ایمان داشته باشید، می‌توانید آسان‌تر از آنچه فکرش را بکنید آن بخش ناخوشایند را به بهترین بخش از زندگی‌تان تبدیل کنید. اجازه ندهید افکار منفی یا باورهای بدبینانه، جلوی دیدگان را شما را بگیرد.

شناخت تحریف‌های ذهنی که ما در حق خودمان انجام می‌دهیم باعث می‌شود که به درک درستی از خودمان برسیم. هدف از تبدیل شدن به فردی خوش‌بین این نیست که چشم خود را به روی ماجراهای زندگی ببندیم و فقط حرف‌های خوب بزنیم.

هدف این است که متوجه بشویم آن یک وجب روغنی که فکر می‌کنیم روی آش زندگی‌مان نیست. ماجرا هرگز به آن بدی که ما فکر می‌کنیم پیش نمی‌رود. این نوع نگاه ما است که چیزی را بد یا بدتر جلوه می‌دهد.

“کشف کردن در این نیست که به دنبال جاهای جدید باشی. بلکه در این است که از نگاهی نو استفاده کنی.”

مارسل پروست

از باغتان چه برداشت می‌کنید؟

هر باغی، چه باغ میوه باشد و چه باغ گل، در کنار تمام زیبایی‌ها، سرسبزی‌ها، پروانه‌ها و پرندگان زیبا، مقداری هم حشرات و علف هرز دارد. اگر این باغ زیبا، یک باغبان خوش‌بین داشته باشد، می‌تواند فرق بین زنبور عسل و آفت را از هم تشخیص دهد. اما اگر باغبانی بدبین داشته باشد، با یک آفت‌کش تمام حشرات باغ را نابود خواهد کرد.

این باغ، ذهن شما است. آن گل‌ها، میوه‌ها و سرسبزی‌ها حقیقت‌های زیبای ذهن شما هستند و آن پروانه‌ها، پرندگان و زنبورهای عسل، باورها و افکار مثبت شما هستند. وقتی با باور خوش‌بینی به جهان اطرافمان نگاه کنیم، این توانایی را پیدا می‌کنیم که حتی از میان چیزهایی که به ظاهر ناخوشایند هستند هم فرصتی گران‌بها بیرون بکشیم.

هنگامی که این باور را سرلوحه ذهنمان قرار دهیم که نیکی در این جهان شگفت‌انگیز، جاودان و بدی گذرا است. وقتی با تمام وجودمان باور کنیم که اگر بخواهیم، می‌توانیم! هرگز در ماجراهای زندگی‌مان به انتظار بدی‌ها نمی‌نشینیم و در عوض، در هر لحظه از عمرمان، ققنوس خوشبختی را نشسته بر شانه‌هایمان خواهیم دید. این پاداشی است که جهان هستی به کسانی که با خوش‌بینی به آن می‌نگرند هدیه می‌کند.

← قسمت اول این مجموعه مقاله
← قسمت دوم این مجموعه مقاله

در این زمینه بیشتر بخوانید:

• مثبت اندیشی در قرآن جدی‌تر از چیزی است که فکر می‌کنید
• با تکنیک قصد جزء به جزء در هر شرایطی ذهنیت مثبت داشته باشید
• دکتر محمود سریع القلم به شما میگوید چطور مثبت، موفق، توانمند و قوی باشید