یاروسنای (Yarusenai)؛ واژه‌ای ژاپنی برای رشد هوش هیجانی و رسیدن به آرامش

«زندگی هرگز غیرقابل تحمل نیست، بلکه فقط فاقد معنا می‌شود.»

ویکتور فرانکل
روان‌پزشک و عصب‌شناس اتریشی و پدیدآورندهٔ معنادرمانی

پارسال دختر یکی از اقوام‌مان چشم بر جهان فروبست و خیلی غریبانه و بر اثر تصادف از بین‌مان رفت.

پدر و مادرش بسیار غصه خوردند و نمی‌توانستند دل‌آرامی و تسلایی برای خود بیابند.

تا جایی که ما خبر داشتیم، آن‌ها به افراد مختلفی مراجعه می‌کردند تا بتوانند اندکی به تسلا و آرامش برسند.

روزی با پدر این دختر گفت‌وگو می‌کردم و خودش بحث را به سوگ و غم نبود دخترش کشاند و گفت:

«هر کاری از دستم برمی‌آمده برای کاهش غم از دست دادن فرزندم کردم؛ ولی اندوهش تسکین نیافت که نیافت. در پایان به این نتیجه رسیدم که هیچ راه چاره‌ای ندارم جز این‌که با این غم زندگی کنم و به قول معروف، با آن بسازم.»

وقتی این واژه‌ها را از زبان مرد که در این یکی دو سال اخیر، خیلی چهره‌اش شکسته شده بود می‌شنیدم، ناگهان واژه‌ای ژاپنی به یادم آمد که برایم بسیار دوست‌داشتنی و انسانی است:

یاروسنای (Yarusenai)

این واژه می‌تواند در تحمل بار اندوه و غم در زندگی به ما کمک کند و باعث شود که شیوه زیستن با مشکلات و غم‌هایمان را یاد بگیریم.

در صورتی که شما هم در زندگی اندوه یا مسئله‌ای دارید که ناتوان از حل کردنش هستید و چاره‌ای جز ساختن باهاش ندارید، پیشنهاد می‌کنیم تا پایان این مقاله با ما همراه شوید و اطلاعات خود را از واژه‌ی ارزشمند یاروسنای افزایش دهید تا بتوانید مشکلات غیر قابل حل خود را آسان‌تر به دوش بکشید.

 

یاروسنای چیست؟
غمگین و ناامیدم و هیچ کاری هم از دستم برنمی‌آید

 

برای اینکه بتوانیم معنا و جان واژه‌ی ژاپنی یاروسنای (Yarusenai) را درک کنیم، بهتر است معنای بخش‌های سه‌گانه‌ی این واژه به ژاپنی را بفهمیم.

در ادامه معنای بخش‌های یارو (yaru)، سِ (se) و نای (nai) به ژاپنی را بررسی می‌کنیم:

  • بخش یارو (yaru) به معنای عمل کردن و انجام دادن است.البته این بخش می‌تواند در جمله معنای «فرستادن» و «بخشیدن» را هم برساند؛ ولی در واژه‌ی یاروسنای، ما با معنای عمل کردن و انجام دادن، کار می‌کنیم.
  • بخش سِ (se) به معنای تنگه و گردنه است و می‌توان در واژه‌ی یاروسنای، بخش «سِ» را «وضعیت دشوار، تنگنا و شرایط سخت» معنا کرد و با این استعاره، معنی عمیق یاروسنای را بهتر دریافت.
  • بخش نای (nai)، صفت منفی‌ساز است و وقتی در یک واژه به کار می‌رود، مفهوم واژه را معکوس می‌کند.

در ادامه خواهیم فهمید که این «nai»، چه کرده است با معنای یاروسنای.

با توجه به معنای سه بخش کلمه‌ی «Yarusenai»، اکنون می‌توانیم به معنای عمیق یاروسنای پی ببریم:

«ناتوانی در برون‌رفت از شرایط سخت»
یا
«ناتوانی برای انجام دادن کاری برای رهایی از تنگنا یا وضعیت دشوار.»

واژه‌ی یاروسنای، چه تصویری در ذهن آدم خلق می‌کند؟ تصویر آدمی که در یک تنگنا یا شرایط دشوار، گرفتار شده و هیچ راهی برای برون‌رفت از آن وضعیت سخت ندارد.

او در این وضعیت، هیچ کاری از دستش برنمی‌آید و تنها کاری که می‌تواند انجام دهد، شکیبایی و پذیرش شرایط کنونی و زیستن با آن سختی است. یاروسنای، نوعی حس است؛ حس ناچاری، درماندگی، اندوه، عجز، ناتوانی در آرامش یافتن از غم کنونی و ناامیدی.

واژه‌ی یاروسنای، چه احساساتی را درون خود دارد؟
چه احساساتی با آن همراه است؟

پرسشی که احتمالاً در ذهن شما نقش بسته این است که چه وقت‌هایی در زبان ژاپنی از واژه‌ی «یاروسنای» استفاده می‌کنیم؟

وقتی مشکلی یا اندوهی در زندگی داریم که هیچ کاری از دست‌مان برای دگرگونی‌اش برنمی‌آید، نوعی حس درماندگی و **ناتوانی** به ما دست می‌دهد و اصطلاحاً می‌گوییم «یاروسنای» به ما دست داده است.

می‌توان گفت یاروسنای، ترکیبی از یک سری احساسات است که در ادامه به آن‌ها اشاره خواهیم کرد:

  • ناتوانی و عجز: وقتی یاروسنای به انسان دست می‌دهد، به این معناست که آدم نمی‌تواند برای حل مشکلش کاری انجام دهد و همین احساس می‌تواند لبریز از عجز و ناتوانی باشد. ناتوانی و عجز، مهم‌ترین بخش از احساسی است که یاروسنای را تشکیل می‌دهد.
  • اندوه عمیق و گاهی خشم: وقتی یاروسنای به ما دست می‌دهد و در وضعیت گرفتار می‌شویم که راه برون‌رفتی از آن نداریم، قاعدتاً اندوهی عمیق و گاهی خشم به سراغ‌مان می‌آید و از خودمان می‌پرسیم: «آخر چرا من نمی‌توانم خودم را از این وضعیت نجات دهم؟ چرا این‌قدر ناتوان شده‌ام؟»
    چنین شرایطی گاهی با غم همراه است و گاهی خشم به بار می‌رود و حتا ممکن است هر دو را همزمان احساس کنیم.
  • نرسیدن به آرامش و دل‌آرامی: یکی دیگر از احساساتی که هنگام حضور یاروسنای تجربه می‌کنیم، ناتوانی در تسلی بخشیدن به خودمان است.
    در چنین لحظاتی، کاری از دست‌مان برنمی‌آید و همین احساس ممکن است اجازه‌ی رسیدن به تسلا و دل‌آرامی را به ما ندهد.
  • ناامیدی و سرخوردگی: ناامیدی و سرخوردگی، یکی دیگر از احساساتی است که هنگام حضور یاروسنای تجربه می‌کنیم.
    انسان وقتی می‌فهمد که کاری از دستش برای حل مشکل برنمی‌آید و باید همین‌طور دست روی دست بگذارد و مشکل را تحمل کند، طبیعتاً ممکن است با ناامیدی و سرخوردگی مواجه شود.
  • نارضایتی و درماندگی به خاطر احساس گیر افتادن در یک وضعیت: یکی از احساساتی که یاروسنای را تشکیل می‌دهد، نارضایتی و درماندگی به خاطر احساس گیر افتادن در یک وضعیت است.
    قاعدتاً انسان از این ‌که نتواند از پس مسئله‌ای بربیاید، احساس نارضایتی می‌کند و درمانده می‌شود؛ ولی همین نارضایتی، به‌تدریج انسان را به سوی نوعی پذیرش، رهنمون می‌شود.

 

 

 آموزه‌ها و نتایج درک مفهوم یاروسنای در زندگی

اکنون که به معنا و مفهوم واژه‌ی یاروسنای پی بردیم، زمان آن است که چند مورد از آموزه‌ها و نتایجی را که می‌توانیم از این واژه‌ی ارزشمند در زندگی‌مان بگیریم، مرور کنیم:

 

۱. هنر یک انسان، پذیرش رنج‌هاست نه گریختن از آن‌ها

شاید اولین درسی که می‌توان از واژه‌ی یاروسنای گرفت، این است که زندگی، میدان و عرصه‌ای برای رودررو شدن با رنج‌هاست.

انسان‌ها به فراخور شرایط و اوضاعی که در آن زندگی می‌کنند، با یک سری رنج‌ها و مشکلات دست‌وپنجه نرم می‌کنند و دو رویکرد متفاوت را می‌توانند در مواجهه با رنج‌ها و مشکلات‌شان اتخاذ کنند:

رویکرد اول این است که از رنج‌های خود فرار کنند و مدام دنبال آسایش و راحتی باشند و رویکرد دوم این است که با رنج‌های خود رودررو شوند و برای غلبه بر این رنج‌ها و پیشرفت در مسیر زندگی گام بردارند.

سوالی که در اینجا مطرح می‌شود این است که:

اگر بخواهیم از رنج‌های خود فرار کنیم و در فضای زندگی هیچ رنجی نکشیم،
چه نتیجه‌ای برای‌مان حاصل می‌شود؟

روز به روز، توانمندی‌مان برای مقابله با رنج‌ها کاهش می‌یابد و به‌تدریج قدرت‌ها و قابلیت‌های خود برای غلبه بر رنج‌ها را از دست می‌دهیم.

ما تنها در صورتی قوی‌تر و توانمندتر می‌شویم که بتوانیم شجاعانه با چالش‌هایی که پیش روی‌مان قرار می‌گیرند، مواجه شویم و برای غلبه بر آن‌ها تمام تلاش و توان خود را به کار ببندیم.

یاروسنای به این معناست که ما هیچ کاری از دستمان برای حل یک مشکل برنمی‌آید.

مثل زمانی که در مرگ عزیزی به سوگ نشسته‌ایم…

در این هنگام تنها کاری که می‌توانیم انجام دهیم این است که با آن سوگ و اندوه زندگی کنیم و در پی این نباشیم که از روش‌های گوناگون، این غم و اندوه را از خاطرمان کنار بزنیم.

همین که رنج‌مان را بپذیریم و با آن زندگی کنیم، به‌تدریج آرام‌تر می‌شویم و استیصال عصبی هم کمتر دچارمان می‌آید.

 

۲. توانایی همدلی بیشتر با آدم‌ها و انسان‌تر شدن در مسیر زندگی

یکی دیگر از آموزه‌های اساسی و جذاب واژه‌ی یاروسنای این است که به ما نشان می‌دهد که انسان‌های بسیاری در زندگانی خود با مسائلی درگیر هستند که نمی‌توانند برای رفع آن کاری انجام دهند و به نوعی از حس درماندگی و ناتوانی می‌رسند.

وقتی ما خودمان چنین تجربه‌ی ناامیدکننده و دشواری را داشته باشیم، می‌توانیم دیگران را به‌خوبی درک و در مواقع نیاز با آن‌ها همدلی کنیم.

ابراز همدلی و همدردی با دیگران باعث می‌شود که آن‌ها احساس تنهایی نکنند و بفهمند که در این وضعیت، کسی را دارند که بتوانند کنارش بنشینند و از مشکلات‌شان با او سخن بگویند.

 

۳. دست‌یابی به فروتنی، آرامش و مهربانی با هم‌نوعان از طریق درک یاروسنای

شخصا از بین آموزه‌های یاروسنای، «فروتنی، مهربانی و آرام‌تر شدن» را بسیار دوست دارم.

چندی پیش در مورد یاروسنای با یکی از دوستانم صحبت می‌کردم و از آموزه‌ها و زیبایی‌های این واژه‌ی ژاپنی برایش گفتم.

پس از چند دقیقه این سوال در ذهنش نقش بست که یاروسنای، چگونه ما را به فروتنی، آرامش و مهربانی می‌رساند؟

در پاسخ به او گفتم که یاروسنای به این معناست که:

ما اکنون مسئله یا غمی داریم که هیچ کاری برای زدودن آن غم یا حل مشکل از دست‌مان برنمی‌آید.
در چنین حالتی ما می‌فهمیم که زورمان خیلی کمتر از قدرت جهان است و ممکن است باز هم مشکلاتی برای‌مان به وجود بیاید که هیچ کاری برای حل‌شان نتوانیم انجام دهیم.

در چنین وضعیتی، ما قاعدتاً به ناتوانی خود در بسیاری از زمینه‌ها پی می‌بریم و مهربان‌تر می‌شویم.

علاوه بر فروتنی، یاروسنای به آرام‌تر و مهربان‌تر شدن هم کمک می‌کند؛ زیرا به ما می‌فهماند که علاوه بر خودمان، انسان‌های بسیاری هم در این کره‌ی خاکی زندگی می‌کنند که از پس برخی مسائل خود برنمی‌آیند.

پس نیاز به همدلی و هم‌دردی دارند و لازم است ما به عنوان هم‌نوع، هوای آن‌ها را بیشتر داشته باشیم.

اساساً یاروسنای، می‌تواند سرآغاز مهمی برای فروتنی و مهربانی در جهان باشد و در صورتی که انسان‌ها بتوانند با غم‌ها و مسائل خود زندگی کنند، می‌توانند جهان بهتر و زیباتری برای خودشان و هم‌نوعان‌شان بسازند.

 

۴. رهایی از خشم و تمرکز بر یادگیری

یکی دیگر از جلوه‌های زیبا و ارزشمند یاروسنای، رهایی از خشم ناشی از ناتوانی برای حل مشکلات است.

طبیعتاً وقتی انسان نمی‌تواند مسئله یا مشکلی که پیش رویش قرار گرفته حل کند، خشمگین می‌شود و شروع به خودخوری یا پرخاش‌گری با دیگران می‌کند.

وقتی شخص مشکلش را می‌پذیرد و می‌کوشد که با آن، زندگی کند و اجازه دهد که آن مشکل هم مثل سایر وسایل خانه، در زندگی‌ وجود داشته باشد، به‌تدریج آرام‌تر می‌شود و بر خشمش، تسلط پیدا می‌کند.

توجه داشته باشید که ما به هیچ عنوان قرار نیست احساسات خود را سرکوب کنیم.

تنها کاری که در مقابل مشکلات، مسائل و احساسات خود می‌توانیم انجام دهیم، پذیرش و زندگی با آن‌هاست.

کسی که زیستن با مشکلاتش را یاد بگیرد، پس از مدتی، تاب‌آوری و قدرتش در زندگی افزایش می‌یابد و می‌تواند با قدرت و توانایی بیشتری با مسائل بزرگ و کوچک، دست‌وپنجه نرم کند.

وقتی انسان بر خشم و سایر احساسات ناشی از مشکلات و مسائل، مسلط شد، فرایند یادگیری از مشکلات آغاز می‌شود و انسان به‌مرور یاد می‌گیرد که چگونه مسائل و مشکلاتش را به یک کلاس درس تمام‌عیار تبدیل کند و تا جای ممکن، از مسائلش درس بگیرد.

 

۵. پرورش ظرفیت شکیبایی و زیستن با اندوه‌ها

آلبر کامو، نویسنده‌ی فرانسوی که این روزها خوانندگان ایرانی، اقبال خوبی به آثارش نشان داده‌اند، جمله‌ی ارزشمندی دارد که همیشه برای من، زندگی‌آموز و شجاعت‌بخش است.

او در کتاب «مرگ خوش» می‌نویسد:

«در پایان، این ادامه‌ی زندگی است که شجاعت بیشتری می‌طلبد، نه خودکشی.»

این جمله نشان می‌دهد که سروکله‌ی دشواری‌ها و تلخ‌کامی‌ها در زندگی انسان‌های مختلف پیدا می‌شود؛ ولی بردباری و شکیبایی انسان‌ها، یکسان نیست و برخی افراد به خاطر ناتوانی در تحمل مشکلات، تصمیم می‌گیرند که این جهان را ترک کنند.

این در حالی است که شجاع بودن افراد به توانایی‌شان برای ترک زندگی نیست ؛ بلکه به توانایی‌شان برای ماندن در زندگی و کوشش برای شرافتمندانه و شجاعانه زیستن است.

یاروسنای، یکی از راه‌هایی است که شجاعانه زیستن را در ما پرورش می‌دهد، به افزایش ظرفیت شکیبایی در وجود ما کمک می‌کند و به ما یاری می‌رساند که در برابر عواملی مثل ترس و تمایل به خودکشی بایستیم.

 

قدردانی برای داشته‌ها؛
راهی برای پذیرش زندگی و رنج‌های آن

یکی از روش‌هایی که می‌توان احساس یاروسنای را بهتر درک کرد و به مرحله‌ی پذیرش غم‌ها و مشکلات زندگی رسید، قدردانی برای داشته‌ها ست.

روزی با اتوبوس به مجموعه‌ای می‌رفتیم تا نشستی پیرامون یک کتاب برگزار کنیم.

چند دقیقه بعد از سوار شدن من، پیرمردی هشتاد و چند ساله سوار اتوبوس شد و صاف آمد نشست کنار من.

به دو دقیقه نرسیده بود که شروع به گفت‌وگو و درددل کرد.

من هم کوشیدم گوشی باشم برای شنیدن حرف‌هاش.

ابتدا از دردهایش گفت و بیماری‌هایش را یکی پس از دیگری شرح داد؛ اما بعد خدا را شکر کرد و گفت:

«با این حال، خدا رو شکر در این سن و سال، هنوز وضع پاهایم خوب است و
می‌توانم مسافتی طولانی را پیاده‌روی کنم.
گوش‌هایم هم خوب می‌شوند و می‌تواند توی خانه، موسیقی گوش کنم، فیلم ببینم
و در پارک، از آواز پرندگان یا گفت‌وگو با دیگران لذت ببرم.»

پیرمرد پیاده شد و رفت.

من ماندم و نگرش عجیبی که پیرمرد در اختیارم گذاشته بود.

از آن روز به بعد، وقتی به مشکلی برمی‌خورم، یادم می‌آید که باید با آن مشکل بسازم، آن را بپذیرم، در صورت امکان اوضاع را بهتر کنم، اگر کاری از دستم برنمی‌آید با چالش‌های زندگی کنار بیایم و تمرکزم را روی داشته‌هایم بگذارم و تا حد امکان، از زندگی لذت ببرم.

 

 

ذکر «همان‌گونه که هست»؛
راهی برای پذیرش زندگی و درک عمیق یاروسنای

یکی از ذکرهایی که چند سال است آموخته‌ام و بسیار از آن کمک می‌گیرم، ذکر «همان‌گونه که هست» است.

این ذکر را وقت‌هایی با خودم تکرار می‌کنم که چیزی می‌بینم، می‌شنوم یا احساس می‌کنم که از آن خوشم نمی‌آید. همچنین اگر اتفاقی برایم بیفتد که دوستش نداشته باشم، فوراً می‌گویم: «همان‌گونه که هست.»

این ذکر باعث می‌شود بفهمم که قرار نیست دنیا همیشه به کام من باشد و به میل من بچرخد و این من هستم که عضو کوچکی از این جهان هستم و باید خودم را با آن سازگار کنم.

ذکر «همان‌گونه که هست» به این معنا نیست که من، با هر مشکل و مسئله‌ای کنار می‌آیم و کاری برای حل مشکلاتم نمی‌کنم؛ بلکه به این معناست که…

وقتط من مشکل یا مسئله که برایم رخ دهد، تمام تلاشم را برای حل و فصلش می‌کنم
ولی گاهی هیچ کاری برای حل مشکل از دستم برنمی‌آید و آن مشکل، اصلاً حل‌شدنی نیست؛ بلکه باید با آن کنار بیایم، بپذیرمش و باهاش زندگی کنم.

در صورتی که تمایل دارید، شما هم گاهی ذکر «همان‌گونه که هست» را با خود زمزمه کنید و با تمام وجودش خود از این جمله بهره ببرید.

ذکر «همان‌گونه که هست»، جلوه‌ای از واژه‌ی ژاپنی یاروسنای است و می‌تواند تغییرات گسترده‌ای در نگرش و حس و حال انسان به وجود بیاورد.

 

🌏 آشنایی با فلسفه‌های ارزشمند ژاپنی؛ راه افزایش آگاهی و بهتر زیستن در جهان امروز

در این مقاله مفهوم واژه‌ی ژاپنی یاروسنای را بیان کردیم و کوشیدیم آموزه‌هایی که می‌توان از این واژه‌ی ساده و عمیق گرفت را به صورت مختصر و مفید، بیان و بررسی کنیم.

پس از مطالعات مختلفی که روی فرهنگ کهن و نوی ژاپن داشتم، به این نتیجه رسیدم که این فرهنگ در روزگار دشواری و سختی، می‌تواند برای ملت ایران و سایر انسان‌ها، مفید و کارآمد باشد و قدرت آن را دارد که در بهبود وضعیت زندگی‌مان به ما کمک کند.

به همین دلیل چندی پیش مقاله‌ای نوشتم و چند مورد از فلسفه‌ها و آموزه‌های ژاپنی را در آن آوردم.

در صورتی که شما هم تمایل دارید از این تکنیک‌ها برای بهبود سبک زندگی خود استفاده کنید، پیشنهاد می‌شود مقاله‌ی زیر را مطالعه کنید:

۵ فلسفه از ژاپن باستان برای علاقه‌مندان به داشتن عمر بالای 100 سال

 

شما با کدام‌یک از تکنیک‌های ژاپنی برای زندگی بهتر آشنا هستید؟

تاکنون اتفاق افتاده است که یکی از این ایده‌های ژاپنی بتواند زندگی‌تان را اندکی بهبود ببخشد؟

لطفاً تجربیات خود از آشنایی با ایده‌ها و تکنیک‌های ژاپنی را با ما و سایر همراهان در بخش دیدگاه‌ها (زیر همین مقاله) در میان بگذارید.

نظرتان را ارسال کنید

دیدگاه تان را با ما در میان بگذارید...

ما به دیدگاه شما احتیاج داریم؛ پس بیایید دیدگاه و نقطه نظرات مان را با همدیگر به اشتراک بگذاریم تا یک اجتماع موفق از افکار برنده با همدیگر بسازیم.

**‌به ازای هر یک دیدگاه سازنده، یک روز اشتراک رایگان پروژه سوخت جت دریافت کنید**