چگونه راحت نه بگویید و کنترل زندگیتان را به دست بگیرید – قسمت ۱
ما میخواهیم مردم را راضی کنیم،
دوست داریم از ما خوششان بیاید.
دوست داریم در جریان امور باشیم،
دیگران به ما نیاز داشته باشند و مفید واقع شویم.
به همین خاطر وقتی از ما دعوت میشود به یک جلسه برویم، قبول میکنیم، وقتی که درخواست کمک میکنند قبول میکنیم، وقتی دعوت به نوشیدن یک قهوه میکنند، قبول میکنیم، وقتی از ما درخواست میشود که لطف کنید و… ما فقط قبول میکنیم و «بله» میگوییم.
یک روز فقط 24 ساعت است. ساعات خواب را که در نظر نگیریم، بخش عمدهای از اوقات روزانهی ما صرف رفت و آمد، اوقات تلف شده، کارهای روزانه، چک کردن ایمیلها و امثال این میشود. پس از آن، دیگر وقت زیادی برای کارهای سازنده باقی نمیماند.
خوب در این صورت راجع به اینکه وقتهای باقی مانده را میخواهید چطور و با چه کسانی صرف کنید، فکر کردهاید. با این اوصاف آیا هنوز هم «نه» گفتن برایتان سخت است.
یاد گرفتن اینکه روی آنچه مهم است تمرکز کنید و آنچه اهمیت ندارد را نادیده بگیرید، خیلی حساس و ضروری است. اگر میخواهید بیشتر روی چیزهایی که اهمیت دارد تمرکز کنید، باید این روش را به کار بندید. به محض اینکه در این زمینه مهارت لازم را کسب کردید، حس میکنید زندگی شما واقعاً تحت کنترل شماست. البته راههایی برای تمرین و خبره شدن در این زمینه وجود دارد.
این میتوانید یکی از خورندههای زمانتان هم باشد. که در این زمینه میتوانید مدیریت زمان درست و حسابی را از این لینک یاد بگیرید.
اگر در این باره مهارت کسب کنید خواهید توانست انتهای هر پروژهای ببینید و دیگر لازم نیست که کلی کار و پروژه را با آدمهای مختلف شروع کنید و از کاری به کار دیگری بپرید. دیگر لازم نیست همهی کارها را نیمه کاره رها کنید و همیشه تعداد زیادی کار نیمه تمام وجود داشته باشند که منتظر بازگشت شما هستند.
اگر فردی هستید که مطلوب دیگران است، اصلاً چیز بدی نیست. زیرا میتوانید با کانالیزه و هدفمند کردن خصلتهای مردم داری و خیرخواهی خود تعداد زیادی از اطرافیانتان را خوشحال کنید. اما مسأله این است که نباید به دنبال این باشید که همیشه همگان را خوشحال و راضی نگه دارید. حتی میتوانید کسانی را که از محبتهای شما بهرهمند هستند خودتان انتخاب کنید.
اما اگر به طور مرتب نیازهای مردم را به نیازهای خودتان اولویت دهید به تدریج خود را فراموش میکنید. این کار میتواند باعث شود مدل زندگی سالم شما نادیده گفته شود. یا ممکن است سلامت ذهنی شما از بین برود و کم کم اضطراب به سراغتان بیاید.
بنابراین رعایت تعادل کاملاً ضروری است. اگر خوب از خودتان مراقبت کنید، حس قوی بودن به شما دست میدهد، انرژی بیشتری دارید و از دیگران بهتر مراقبت میکنید.
استرس زیاد بازده و عملکرد انسان را پایین میآورد. برای همین هرچه بیشتر وظایف و کارهای مختلف بر عهده بگیرید کمتر مفید واقع خواهید شد و به همان میزان استرس شما بیشتر میشود.
الان وقت آن رسیده است که مرزهایتان را مشخص کنید. برای این کار لازم است معین کنید که معیارهای شما برای پذیرش برخی از درخواستها که با علایق و خواستهای قلبیتان هم خوانی دارند، کدام است. مشخص کنید که چرا در برخی مواقع ناخواسته «بله» میگویید. آیا به این دلیل است که از عکس العملهای احتمالی طرف مقابل به جواب «نه» شما نگران هستید؟ برخی از آدمها در اینگونه موارد نگران طرد شدن هستند. نگران تحقیر شدن و یا برچسب بیعرضگی هستند.
برای مشخص کردن آن مرزهایی که اشاره شده، یک سری روشهای کاربردی وجود دارند که به شما کمک میکنند، این چارچوبها را برای خود تعیین کنید و به آنچه که برایتان اهمیت دارد «بله» بگویید و بدون ترس از گناه به تعدادی از درخواستها جواب رد بدهید.
گاهی وقتها ممکن است این الگوی رفتاری برای برخی از آدمها به صورت عادت درآمده باشد. مثلاً اگر در مسیر حرکت از نردبان ترقی شغلی هستید چطور میتوان به رئیس شرکت جواب «نه» گفت. خب این هم راهی دارد. اگر به او توضیح دهید که در حال حاضر روی پروژهای کار میکنید که مهلت مشخصی دارد و اگر درخواست او را قبول کنید حتماً کیفیت کار شما اُفت خواهد کرد، در این صورت او هم قبول خواهد کرد.
به جای وقت تلف کردن و این پا و آن پا کردن بهتر است هر چه سریعتر این قضیه را توضیح دهید و سپس با رییس به این نتیجهی مشترک برسید که کدامیک از کارهای شما اولویت بیشتری دارد.
چطور بدون اینکه احساس ناخوشایندی داشته باشیم «نه» بگوییم؟
جواب منفی دادن میتواند خیلی سخت باشد ولی راههایی هست که آن را آسانتر میکند. بعضی اوقات میخواهید بگویید: «نه». گاهی اوقات میخواهید بگویید:«همین الان نمیتوانم». گاهی اوقات شاید میخواهید بگویید«شاید»، یا، خیلی متأسفم اما همین الان نمیتوانم در این باره قولی بدهم.
اجازه بدهید راجع به آن فکر کنم و بعد به شما خبر بدهم.
توجه:این آخری شبیه همان جواب «شاید» است. اما کمی وقت برای شما میخرد. اگر مطمئن نیستید که میخواهید این کار بکنید یا وقت برای انجام آن کار دارید. از این جواب استفاده کنید:«من فکر میکنم بهترین شخص برای کمک به شما باشم؛ ولی شاید بهتر باشد از فلانی کمک بگیرید.(فرد دیگری را پیشنهاد کنید).
یا:«الان نمیتوانم این کار را بکنم. ولی میتوانم برایش وقتی تعیین کنم.»(تاریخی را پیشنهاد کنید).
«این کار را نمیتوانم انجام دهم، ولی میتوانم…»(راه دومی را پیشنهاد دهید).
«خیلی دوست دارم این کار را انجام دهیم ولی نمیتوانم چون…»(دلیل خوب و محکمی بیاورید).
«معذرت میخواهم اما این کاری نیست که از عهدهی آن بربیایم».
اگر درخواست چیز سادهتری است، مثلاً برای صرف یک فنجان قهوه، خیلی محکم ولی مؤدبانه میتوانید نه بگویید. صداقت همیشه بهترین سیاست است. مهمترین چیزی برای یادآوری این است که هر وقت به چیزی جواب منفی میدهید یا نمیخواهید انجامش دهید، یا وقت ندارید، فضا را برای بله گفتن برای چیزی باز نگه میدارید که واقعاً دوست دارید انجامش دهید.
جلسه دوم به زودی منتشر خواهد شد
ادامه دارد…
بسیار عالی ممنون از زحمات شما
سلام خیلی از رنه و دوستان دیگر که در سوخت جت کار میکنند سپاسگزارم بخاطر تمام زحمت هاتون عالیی هستین