دلیل واقعیای که شما خودتان را با دیگران مقایسه میکنید و چرا واقعا باید دست از مقایسه بردارید؟
یک ضرب المثل چینی معروف وجود دارد که میگوید:
مقایسه یعنی استفاده از یک ترازوی فیزیکی یا ذهنی برای سنجیدن میزان هم اندازه بودن و هم ارزشی دو چیز با یکدیگر. بدیهی است که نتیجهی هر مقایسهای سه حالت بیشتر ندارد؛ یا کوچکتریم یا هم اندازهایم و یا بزرگتر.
وقتی این مقایسه در مورد توانمندیهای درونی اشخاص صورت میگیرید، وحشتناکترین اتفاقی که ممکن است در حین مقایسه رخ میدهد و آن اتفاق هراس انگیز چیزی نیست جز زیر سؤال رفتن تواناییها و خصلتها و ارزشهای وجودی خود شخص مقایسه کننده!
شاید ذهن انسان برای درک بهتر دنیای مادی، به مقایسه اشیا با یکدیگر متوسل شود و با پذیرش واحدهای توافقی اندازهگیری و از طریق مقایسه به سنجش مقادیر مادی بپردازد؛ اما این امر هرگز نباید وارد حیطهی روان شناسی و خودشناسی شود و حتی اگر دیگران سعی کنند با به کار گیری سنجشگرهای قیاسی به کمّی سازی و مقدار دهی رفتارها و خصوصیات فردی و روانی افراد دست بزنند،
شاید برای صاحبان دانشگاهها در دانشگاههای بزرگ و کوچک دنیا به دلیل محدود بودن تعداد صندلیها و استادها، برگزاری آزمونهای ورودی دانشگاه و مقایسهی نمرات، ملاک و معیار جداسازی نخبهها از افراد معمولی باشد، اما حقیقت این است که نه تنها آزمون کنکور، بلکه میلیونها آزمون دیگر در سر تا سر دنیا هرگز قادر به جداسازی و الک کردن افراد نابغه از افراد معمولی نیست و بهترین شاهد آن است که خیلی از کسانی که در آزمون کنکور قبول نمیشوند، از راه مطالعهی آزاد در بازار و کار و درآمد بسیار، کارآمدتر از فارغ التحصیلان دانشگاهی ظاهر میشوند و عمل میکنند. (اگر بین درس خواندن و وارد بازار کار شدن گیر افتادهاید ما این مقاله را برای شما آماده کردهایم)
معتقدان اصل «مقایسه» برای پوشاندن معایب مقایسههای روانی و ارزشی به شکلی دیگر روی حفظ اصل مقایسه تلاش میکنند و میگویند که یک انسان نباید خودش را با دیگران مقایسه کند و هر کس باید در مسیر پیشرفت، خود را با گذشتهی خودش مقایسه کند.
اما حقیقت این است که مقایسه از هر نوع آن، چه مقایسهی خود با دیگران و چه مقایسهی فرد با گذشتهی خودش هم خطرناک و آسیبرسان است.
اینکه یک انسان قیافه و ظاهر خود را همین طوری که هست، نپذیرد و سعی کند با مقایسهی خود با فلان هنرپیشه یا شخصیت مشهور، شکل و قیافهی خود را به او شبیه کند. بدترین شکل خودباختگی و عدم اطمینان نفس است و در نهایت نتیجهای جز یک شخصیت منفعل و نامطمئن و از خودگریزان به جای نمیگذارد.
اگر دچار افسردگی و ناامیدی هستید،
اگر احساس میکنید به هر کاری دست بزنید، احتمال موفقیت شما کم است،
اگر خیلی جاها با وجود دانستن و توانستن سکوت میکنید و میدان را به دیگری که گاهی ضعیفتر از خودتان هستند، واگذار میکنید،
اگر احساس میکنید اوضاع زندگیتان روز به روز در حال بدتر شدن است و امید پیروزی و موفقیت روز به روز کمتر میشود،
بدانید که دچار «بیماری مقایسه» شدهاید و مادامی که دست از این رفتار ذهنی نادرست یعنی قیاس کردن خود با دیگران برندارید، هرگز روی آرامش و شادی و موفقیت را نخواهید دید.
ساده بگویم، رمز پیروزی و موفقیت همهی موفقهای تاریخ این است که آنها از یک لحظه به بعد دیگر حتی ذرهای در بیهمتا بودن و یکتایی و منحصر به فرد بودن خودشان تردید نکردهاند و اصلاً برای محک زدن تواناییهای خود نیازی به مقایسه ندیدهاند و متقابلاً به مقایسههای دیگران هم کاملاً بیاعتنا بودهاند.
در ماههای نخستین سال، برای همهی آنها که در جست و جوی آرامش و شادی و شوق و پاکی زمان کودکی خود هستند، فقط یک توصیه دارم. «بیایید از این به بعد دیگر مقایسه نکنیم!».
به جای صرف وقت ارزشمندتان برای مقایسه کردن خود با دیگران، برای مقایسه کردن شرایط خود با شرایط دیگران و هزاران نمونهی دیگر، روی زندگی خود، تواناییهای خود و اهداف خود تمرکز کنید و سعی و تلاش خود را بر این بگذارید تا مسیر زندگی خود را آنطور که دلخواهتان است ترسیم کنید و سعی کنید خاص و ویژهی خودتان باشید و روز به روز به خود آرزوهای خود نزدیکتر شوید.
باور ما این است که مقایسه شما را عقب نگه میدارد و نمیگذارد که پیشرفت کنید و قدمی بردارید، زیرا این امر مقایسه کردن اعتماد به نفس را از شما میگیرد و دید شما را محدود میکند، همچنین این امر باعث میشود تا شما نگاه خود را به نقاط منفی و ضعیف خود قفل کنید و همین امر نمیگذارد تا به تواناییهای خود ایمان بیاورید و روی پای خود بایستید.
مقایسه یک سم خطرناکه…من هم کمی عادت به مقایسه دارم که باید هرچه سریعتر ترکش کنم
سلام من هم با صحبت آقا مهران موافقم بارها گفته شده که مقایسه نکنید خودتون رو با دیگران فقط باید خودمون رو با چیزی که در گذشته بودیم مقایسه کنیم تا بتونیم. وز به روز پیشرفت کنیم میشه بیشتر توضیح بدین
سلام
اینکه گفته میشه ادم روز به روز باید نسبت به گذشته خود بهتر باشه و اینو تو خیلی از متون و مقاله های سوخت جت دیده میشه!این خودش مقایسه هستش٬حتی تو دوره سکوی پرتاب تو ویدیو اول یه نقل قول از شریک اقای بافت میکنن که میگه ایا من نسبت به دیروز ارزش بیشتری دارم؟!
حالا ما باید خودمون رو با خودمون مقایسه کنیم یانه؟
ممنون میشم بیشتر توضیح بدید!❤