کلمات و جملاتی که هرگز نباید از آن در مذاکره استفاده کنید + چند نکتهی حیاتی دیگر
جملات خاصی هستند که هر بار آنها را میشنوید در گوشتان طنین خاصی دارند. وقتی این جملات را میشنوید باید چراغ زرد احتیاط در مغز شما چشمک بزند.
این جملات اغلب نشان دهندهی موقعیتی هستند که به توجه خاصی نیاز دارد و اگر یکی دو تا از این جملات از دهانتان خارج شدند فوری متوقف شوید.
به این موضوع بخندید یا از بابت آن عذرخواهی کنید، اما خیال نکنید که شنونده این چراغ زردها را ندارد. شاید نداشته باشد، اما شما نباید ریسک کنید.
هرگز نگویید: «به من اعتماد کنید»
در صنعت سینما این اصطلاح مستعمل، اکنون معیاری برای شناختن تولید کنندهی غیر قابل اعتماد است.
آدمهایی که میگویند «به من اعتماد کنید» دقیقاً همان کسانی هستند که شایستگی اعتماد ندارند.
اگر کسی به جای ارائهی اطلاعات مورد درخواست شما، گفت: «به من اعتماد کنید» باید بسیار محتاط باشید. دوباره از او تعهد درخواست کنید. اگر طفره رفت توضیح دهید که مسئلهی بیاعتمادی در بین نیست، بلکه داستان این است که شما متوجه تغییر شرایط شدهاید.
توضیح دهید که توافق نامه باید قابل اجرا باشد حتی اگر مذاکره کنندگان قبلی دیگر در دسترس نباشند. توافق نامه باید آنقدر شفاف باشد که دیگر نیازی به اعتماد به طرف مقابل نباشد.
هرگز نگویید: «میخواهم با شما صادق باشم»
پس این آدم تا به حال صادق نبوده است؟ این جملهی کلیشهای عمو زادهی «نمیخواهم به شما دروغ بگویم» است. باعث میشود به خود بگویید:«واقعاً»به کس دیگر چطور؟
سطر معروف ویلیام شکسپیر در هملت که از دهان ملکه گر ترود ادا میشود این است:«فکر میکنم این خانم بیش از حد اعتراض میکند». شکسپیر به ذات انسان بسیار آگاه بود.
گرترود میگوید بازیگر نقش ملکه بیش از حد برای باور شدن پافشاری میکند.
بنابراین آنهایی که همیشه در مورد صداقتشان به شما اطمینان میدهند، احتمالاً آن قدرها هم با شما صادق نیستند.
هرگز نگویید: «انتخاب با خودتان است»
حتی وقتی دارید پیشنهاد نهاییتان را ارائه میکنید، استفاده از جملهی «انتخاب با خودتان است» اشتباه است. حتی اگر طرف مقابل پیشنهادتان را بپذیرد احساس بدی در مورد انتخاب خود خواهد داشت. باور کردنی نیست، اما بعضی از مردم چنین برچسب ناخوشایندی را به پیشنهادی چسباندهاند که ممکن بود خیلی هم خوب باشد. این اقدام به پیشنهاد شما وجههی بدی میدهد، حتی اگر شرایط آن معقول باشد.
اگر این جمله را شنیدهاید، پیشنهاد را بر اساس ارزشها و نه روشهای ارائهی آن ارزیابی کنید. خصوصاً اگر مذاکره کنندهی حرفهای هستید محاسبه کنید آیا با توجه به آنچه شما از مذاکره انتظار دارید این پیشنهاد قابل قابل پذیرش هست یا نه. به چارچوبهایی که تعیین کردهاید و اهداف مورد نظرتان رجوع کنید.
اجازه ندهید روش مذاکرهی نادرست باعث سردرگمیتان شود. اگر از طرف خودتان مذاکره میکنید و مجبورید با این شخص کار کنید، لازم است حساب کنید آیا میتوانید یک رابطهی پویا را با فردی ادامه دهید که با گفتن جملهی «انتخاب با خودتان است» شما را تحت فشار قرار میدهد.
اگر پیشنهاد نهاییتان را ارائه میکنید این کار را بدون استفاده از جملهی خصمانهی «انتخاب با خودتان است» انجام دهید. اگر ناراحت هستید و احتمال میدهید پیشنهادتان رد شود دکمهی ایست را فشار دهید. وقتی چنین احساسی دارید، مشکل است بتوانید با آرامش دلایل خود را برای نهایی بودن این پیشنهاد ارائه دهید.
احتمال دارد شما از این جملهی ممنوعهی «انتخاب با خودتان است» یا چیزی شبیه به آن استفاده کنید. این گرایش در راز مدت آزارتان خواهد داد، زیرا به شما احساس پهلوان پنبه را میدهد و با این کار امکان پذیرفته شدن پیشنهادتان را هم افزایش ندادهاید.
ـــــ سه لغتی که هرگز نباید در مذکره استفاده کنید ـــــ
نالغتها همهی آن کلمات اضافی هستند که وارد صحبتهای شما میشوند – لغتها یا سیلابهایی که هر زمان مکث میکنید مانند سکوت به شما فرصت میدهند تا افکار بعدیتان را جمع و جور کنید. نالغتها در بدترین جاها ظاهر میشوند و جلسهای را که ممکن بود خیلی خوب باشد کُند میکنند و جهت آن را تغییر میدهند.
واقعاً:
مثال: «من واقعاً میخواهم این کار انجام شود».
به قول معروف:
«میخواهی این کار به قول معروف پیش برود؟».
اوم:
«اوووووم» یا «آ آ آ آ آ آ».
در مذاکرهی بعدی، قدرت مکث را بیازمایید.
سکوت یکی از بهترین مهارت ها در هنگام گفتگو است.
سیسرون
ـــــ چند نکتهی ساده اما بسیار حیاتی برای مذاکره ـــــ
» جزئیات را کنار بگذارید:
جزئیات به طرف مقابل امکان میدهد که بفهمد شما دقیقاً چه میخواهید و چه نیازی دارید. بگذارید پیامتان تیره و تار باقی بماند. طرح جزئیات وقت میبرد. با حذف جزئیات میتوانید نکات ریز ارزشمندی را از یک ارتباط معمولی از بین ببرید. هر چه باشد فقط چند ساعت طول میکشد تا خرابیهای حاصله را رفع کنیم.
» نیازی نیست کنترل کنید که حرفتان را فهمیدهاند یا نه:
برای افرادی که قرار است در ایجاد ارتباط ضعیف باشند، این قانون بسیار مهم است. اگر وقت صرف این کنید که ببینید آیا حرف شما را فهمیدهاند یا نه، تمامی تلاشهایتان برای بد بودن در ارتباطات به هدر میرود.
به طرف مقابلتان فرصت ندهید. بگویید «فلان و بهمان را نفهمیدم» در غیر این صورت مجبور میشوید مسائل را روشن کنید. اگر میخواهید مبهم باشید، کارتان را انجام دهید و پیش از اینکه کسی فرصت کند سؤالی بپرسد، پا به فرار بگذارید.
» راه بیفتید و بروید و در همان حال هم حرف بزنید:
همانطور که از مخاطبان دور میشوید، درخواستها، دستورات یا مطالبتان را بدون ملاحظه بگویید و بروید. ترجیحاً در طول صحبت، از نگاه به مخاطب خودداری کنید. این کار احتمالاً فهم مطلب را از بین میبرد. آن وقت آن لحظات ارزشمند را با رو به رو شدن با مخاطب و ایجاد تماس چشمی به هدر ندادهاید. (در ضمن اگر برقراری تماس چشمی برایتان سخت در این مقاله ترفند ویژهای برای این کار داریم(
در مذاکرات، گفتگوهای مهم و معمولی و اصولاً هرگونه برقراری ارتباط با افراد، روی صحبتها، بایدها و نبایدها و همچنین جملاتی که استفاده میکنید، به خوبی کار کنید و مراقب سخنان خود باشد تا بتوانید یک مکالمهی قوی و تأثیرگذار را داشته باشید.
سلام. وقت بخیر
تک تک مطالب این دفعه ی مقالتون گنگ و متضاد و دور از ذهن بود برام…..
من واقعا سه چهار بار هم مرور کردم مطالبتون رو ….و چون سبک بیان جملات و ادبیات بیان کردن مطالب راحت و رسا نبود حقیقتا من متوجه ی منظور و مقصود نویسنده نشدم….
برخلاف دفعات قبل که فهم مطالب راحت تر بود
لطفا با بیان ساده تر و رساتر مطلب بفرستید
در ان قسمت فرمودید :
نیازی نیست کنترل کنید که حرفتان را فهمیدهاند یا نه:
برای افرادی که قرار است در ایجاد ارتباط ضعیف باشند، این قانون بسیار مهم است. اگر وقت صرف این کنید که ببینید آیا حرف شما را فهمیدهاند یا نه، تمامی تلاشهایتان برای بد بودن در ارتباطات به هدر میرود.
منظورتان در مذاکره چه کسانی هستند … ؟؟ که افراد حاضر در مذاکره هریک به نوعی اثر گذار هستند ..چه کسانی منشور شما هست ؟
سلام. بابت مطالب خوب و مفیدتون متشکرم. کاش میشد منسجم تر باشه.
ضمنا یه تکنیکی داریم تو مذاکرات که اتفاقا خیلیم عالیه و اون «بازهم نظر نظر شماس» که با بخشی از مقاله در تضاده
سلام وقت بخیر.بعد از خوندن این مقاله دچار دوگانگی شدم.شما در ابتدای مقاله ذکر کردین که یک قرار داد یا یک ارتباط باید به اندازه ای شفاف باشه که نیازی به اعتماد به طرف مقابل نباشه.اما در انتهای مقاله گفتین که مبهم باشیم. اگر امکانش هست یک توضیح ساده بدین تا مطلب برام جا بیفته
و در نهایت ممنونم بابت مقالات موثرتون.خدا قوت
مرسی. عالی و موثر بود.
باسلام وخسته نباشید بسیار عالی وجذاب هستند مطالبهاتون میشه خواهش کنم برای گفته ها از مثال استفاده کنید البته مثالهای عامیانه که بهتر قابل درک میشه با سپاس
خیلی ممنون مطلب تاثیرگذاری بود
راه بیفتید و بروید و در همان حال هم حرف بزنید
سلام این پاراگراف خیلی گنگ بود اصلا نفهمیدم میشه بیشتر توضیح بدین؟
خوب بود.. ممنون
واقعا عالی و مفید لطفا از این باب مقالات بیشتری تولید کنید