چند راز خودشناسی که قبل از هر موفقیتی باید به دانستن آن مجهز باشید
- آیا از تواناییهای واقعی خود آگاه هستیم؟
- آیا استعدادهای خود را کشف کردهایم؟
- آیا در راستای تواناییها و استعدادهای خود حرکت میکنیم؟
میگویند:«در حل هر مسئله، حدود 70 درصد پاسخ و راه حل در سؤال خوب نهفته است». یعنی، اگر بتوانیم سؤالی منطقی، خوب، عمیق و هدفمند بپرسیم بیشتر راه را طی کردهایم.
این نوشته را با سه سؤال شروع کردیم. به نظر شما چند درصد افراد ابتدا به سؤالات پاسخ دادهاند و بعد ادامهی نوشته را خواندهاند؟ اصلاً خود شما به سه سؤال بالا پاسخ دادهاید؟!
در زندگی بسیاری از انسانهای موفق یک راز وجود دارد: آنان پاسخ دادن به سؤالات را جدی میگیرند. در واقع، برخی از آنان به این دلیل بر فراز قلهی موفقیت قرار گرفتهاند که بیشتر عمرشان را صرف پیدا کردن پاسخ یک سؤال کردهاند.
جالب اینجاست که برخی از آنان هنوز به پاسخ همان یک سؤال هم دست نیافتهاند؛ ولی تمرین، سماجت، هدفمندی و جهت دار بودن حرکتشان برای یافتن پاسخ، از آنها انسانهای خاص، بزرگ، مشهور، محبوب، ثروتمند، موفق و الگو ساخته است.
…
به این داستان توجه کنید:
پادشاهی دو شاهین کوچک هدیه گرفت. سپس آنها را به مربی پرندگان دربار سپرد تا برای استفاده در مراسم شکار تربیتشان کند. یک ماه بعد، مربی نزد پادشاه آمد و گفت: «یکی از شاهینها تربیت شد و آمادهی شکار است؛ اما نمیدانم چه اتفاقی برای شاهین دوم افتاده است. از همان روز اول که او را روی شاخهای قرار دادند دیگر تکان نخورد»!.
این موضوع کنجکاوی پادشاه را برانگیخت و دستور داد پزشکان و مشاوران درباره کاری کنند که شاهین پرواز کند؛ اما هیچ یک از آنها کاری از پیش نبردند. روز بعد پادشاه دستور داد:«به همهی مردم اعلام کنید:«هر کس بتواند شاهین را به پرواز درآورد پاداش خوبی از پادشاه دریافت خواهد کرد».
صبح روز بعد پادشاه دید که شاهین دوم نیز با چالاکی تمام در باغ پرواز میکند. از این رو، دستور داد که معجزهگر شاهین را نزد او بیاورند.
درباریان، کشاورزی متواضع را نزد شاه آوردند و گفتند:«اوست که شاهین را به پرواز درآورده». پادشاه پرسید:«تو شاهین را به پرواز درآوردی؟ چگونه این کار را کردی؟ شاید جادوگر هستی؟».
کشاورز که ترسیده بود گفت:«سرورم کار سادهای بود. من فقط شاخهای را که شاهین روی آن نشسته بود بریدم. شاهین فهمید که بال دارد و شروع به پرواز کرد».
این حکایت پُر مغز حاوی پیامی عمیق برای ماست، پیامی با این مضمون: «فرصتی برای خودشناسی پیدا کن»
بدون تردید اگر سطر سطر حرکت را تجزیه و تحلیل کرده و آن را درک کنیم، اتفاق خوبی در مسیر حرکتمان رخ میدهد؛ بنابراین خودمان اتفاقات خوب را رقم خواهیم زد.
پادشاه قلمرو خویش باشیم:
خداوند تا چه حد هدیه، نعمت، توانایی، استعداد، امکانات، فرصت و امید به من و شما عطا کرده است؟ آیا از این همه شاهینی که به ما هدیه داده شده، آنگونه که باید استفاده کردهایم؟ چقدر خوب است که شاهینهای زندگیمان را یکی یکی روی کاغذ بنویسیم، روی آنها تمرکز کنیم و برای پرورششان برنامه بریزیم.
در گام بعد، داشتههایمان را شاهانه مدیریت کنیم؛ منظورم همان اقتدار و استواری در تصمیمگیری و مصمم بودن در راه است.
«کس نخارد پشت من،
جز ناخن انگشت من»
شاهینها را به مربی بسپاریم:
پادشاه قصهی ما با آن همه زر و زور، باز هم برای تربیت شاهینها از مربی استفاده کرد و از دیگران کمک گرفت. ما نیز باید از این نکته بهره ببریم، خود را عقل کل ندانیم و برای پرورش استعدادهایمان از مربی، استاد، معلم و مشاورهی زُبده بهره بگیریم.
هر گاه صحبت از استعداد به میان میآید، بسیاری از افراد چنان با اطمینان دربارهی استعداد خود، فرزندانشان و دیگران صحبت و قضاوت میکنند که آدمی شگفت زده میشود! واقعاً افراد چگونه به خود اجازه ورود به حوزهای را میدهند که حتی الفبای آن را نمیدانند!
پاداش، سوخت موتور انگیزه است:
به کسانی که مانعی را از مسیر پیشرفتمان برمیدارند، پاداش بدهیم؛ منظورم افرادی است که شاهین استعداد ما را پیدا میکنند و آن را به پرواز درمیآورند. بیایید قدردان کسانی باشیم که کمک کردهاند امروز در جایگاه فعلیمان قرار بگیریم؛ همچنین آن قدر این قدردانی، سپاسگزاری و پاداش دادن را تقویت کنیم که مربیهای دیگر به وجد بیایند و برای قدم پیش گذاشتن انگیزه پیدا کنند و به ما پیشنهاد کمک بدهند. یادمان باشد که:
حتما بخوانید: رابطهی شگفتانگیز بین سپاسگزاری و خلق ثروت
یاری دیگران را جذب کرده و نظرشان را جلب کنیم تا افراد توانمند و زبردست جَلد کویمان شوند. برای این منظور باید انگیزهی آنها را تقویت کنیم. بی تردید این کار موجب رشد سریع ما خواهد شد؛ زیرا به تنهایی نمیتوانیم آن گونه که باید رشد کنیم؛ بنابراین بپذیریم که برای پرواز کردن به بال نیاز داریم و بال پرواز انسانهای موفق، افرادی هستند که در کنار او قرار میگیرند.
به شاخههای زیر پایمان وابسته نباشیم!
چقدر محافظهکاری؟ چقدر ترس از افتادن؟ چقدر دلهرهی از دست دادن؟ به راستی تا کی میخواهیم مانع پرواز اندیشههای خود شویم؟!
چه کشاورز شجاعی! اگر درایت و شجاعت او شاخهی درخت قصر پادشاه را قطع نمیکرد، هیچ گاه شاهین طعم شیرین پرواز را نمیچشید؛ در نتیجه، هیچگاه دنیا را از اوج نظاره نمیکرد.
ما نیز باید از وابستگیها رها شویم؛ حتی باشد شاخههایی را ببریم که سالهاست به آنها تکیه کردهایم! این آب باریکهها ما را به اقیانوس نمیرساندند و فقط مانند موجودی معمولی ما را زنده نگه میدارند؛ بنابراین باید آنها را ترک کنیم و به سوی اقیانوس برویم.
به یاد داشته باشیم که اولین گام در این مسیر، خودآگاهی، خودشناسی، شناخت نقاط قوت، تحلیل تواناییها، کشف استعدادهای خود، آگاهی از نقاط ضعف و مدیریت بر خود، احساسات، افکار، گفتار و رفتارمان است. این شیوه میتواند اسطوره و الگویی از ما بسازد که نسلهای بعدی مجسمهاش را بسازند.
شناخت خود با جزئیات بالا آرامش شما را در مسیر رسیدن به اهداف افزایش میدهد. هدف شما هر چه باشد شما با آگاهی نسبت به خود، راحتتر طی طریق میکنید و حتی ممکن است به دلیل شناخت بالایی که از خود پیدا کردهاید، اهداف خود را تغییر داده و هدفی مهمتر و با ارزشتر را انتخاب کنید.
باور داشته باشیم که ما ذرهای از خالق هستی هستیم:
«ور به خود آیی به خدایی رسی».
رهی معیری
در همین زمینه بیشتر بخوانید:
ناب زیاد
خیلی عالی بود
فوق العاده