هنری به نام تفکر انتقادی – چطور به روش درست فکر کنیم نه به روش خودمان
شش راهکاری که انتقادی فکر کردن را به شما یاد میدهد
همهی متخصصان بر این باورند که هر تفکری نیازمند محتوا است. به عبارت دیگر بدون محتوا، تفکر معنادار نیست. تفکر انتقادی را میتوان با هر محتوایی که ارزش پرداختن داشته باشد، آموزش داد.
تاکنون تعاریف بسیار زیادی برای تفکر انتقادی ارائه شده است.
نوریس(1985) میگوید:
«تفکر انتقادی به معنی تصمیم به قبول با قطع یک باور است».
هالپرن(1996) میگوید:
«تفکر انتقادی تفکری است که با استفاده از راهبردها یا مهارتهای شناختی، احتمال دستیابی به بازدهی مطلوب را بالا میبرد».
برای اینکه مهارت مهم تفکر انتقادی را یاد بگیریم راهها و روشهای متنوعی وجود دارد که به برخی از آنها میپردازیم:
ـــ 6 راهکاری برای داشتن هنری به نام تفکر انتقادی ـــ
1 » پرورش پشتکار عقلانی:
اندیشه ورزی انتقادی چندان آسان نیست، این کار نیاز به زمان و کوشش فراوان دارد. تفکر انتقادی، عملی تأملی و ژرف اندیشانه است. متفکران انتقادی با وجود دشواریها، موانع و سرخوردگیها، علاقهمند هستند حقایق عقلانی را دنبال کنند. آنان پیوسته، برای از بین بردن ابهامها میکوشند و برای رسیدن به درک و فهمی عمیق، سؤالهای مناسبی طرح میکنند.
این متفکران میدانند که تغییر، نتیجهی صبوری و سختکوشی است. در حالی که افراد معمولی در بیشتر موارد مسائل را به روشنی تعریف نمیکنند، مفاهیم را مبهم رها میسازند و امور مرتبط به هم را نظم نمیدهند.
2 » پرورش باور عقلانی مناسب:
صاحبان تفکر انتقادی درستی اندیشهی خود را بررسی میکنند و به دنبال تثبیت استانداردهایی هستند که به طور عقلانی به کار میبرند. آنان صادقانه، ناپایداری اندیشه، عمل و فاصلهی بین رفتار و اندیشهی خود را با استانداردهای موجود میپذیرند و به آنچه از راه اندیشه برایشان توجیه شده است، ایمان دارند.
3 » پرورش تهور عقلانی:
برای مستقل و منصفانه فکر کردن، شخص باید نیاز به درگیر شدن با ایدهها، باورها و نقطه نظرات غیر ملموس را حس کند. به منظور تعیین چیستی ایدهها، افکار و اشیاء نباید به صورت انفعالی آنچه را که میآموزیم، بپذیریم.
برای آنکه با اطمینان بیشتری به بررسی ایدهها و افکار بپردازیم، شایسته است آنها را زیر سؤال ببریم؛ زیرا زیر سؤال بردن فکر یا ایدهای به معنی شک کردن در آن است. پرسشگری زمینهی تهور عقلانی و جرأت ورزی در اندیشیدن را فراهم میسازد.
4 » پرورش تواضع عقلانی و به تعویق انداختن داوری:
کسانی که انتقادی میاندیشند، از حدود دانش خود آگاهی دارند و نسبت به موقعیتهایی که امکان دارد آنان را دچار خودمداری کنند و از این راه فریبشان دهند، حساس هستند. آنان همچنین از جهتگیری، پیشداوری و محدودیت در دیدگاههایشان آگاهی دارند. تواضع عقلانی، مبتنی بر این آگاهی است که هر شخصی به میزان دانشی که دارد، میتواند مدعی باشد، نه بیشتر.
تواضع عقلانی نشان میدهد که شخص برای رسیدن به باورهایش از شهودی درونی بهره برده است. اینگونه شهود شواهدی را که شخص در اختیار دارد، نحوهی دستیابی به یک باور و شواهدی که باید برای بررسیهای بیشتر گردآوری شود را روشن میسازد.
بنابراین گفتنی است که صاحب تفکر انتقادی آنچه را که میداند از آنچه که نمیداند جدا میکند. او وقتی از موضوعی اطمینان ندارد و نمیتواند دربارهی آن اظهار نظر قطعی کند، از گفتن«من نمیدانم» هراس به دل راه نمیدهد. از این که بگوید تا x و g را نیافتم داوری را به تعویق خواهم انداخت، نمیترسد و دچار اضطراب نمیشود.
چنین شخصی علاقهمند است، در پرتو دانش جدید دربارهی نتایجی که به دست آورده است، مجدداً بیندیشد.
اگر قبول کردن انتقادات دیگران برایتان سخت است میتوانید بیشتر خودتان را تمرین دهید. توصیه میکنم در این زمینه مقاله چگونه روحیهی انتقاد پذیر داشته باشیم را بخوانید.
5 » تمرین انصاف:
برای انتقادی اندیشیدن باید قادر باشیم نقاط قوت و ضعف دیدگاهها را در نظر بگیریم و خود را به صورت فرضی به جای دیگران بگذاریم تا درک درستی از موقعیت ارائه دهندهی یک نظرگاه پیدا کنیم.
این کار سبب میشود بر تمایل خودمدارانه خویش فائق آییم. این ویژگی ارتباط نزدیکی با توانایی بازسازی دیدگاهها و استدلالهای دیگران دارد. صاحبان تفکر انتقادی، تا زمانی که به فهم ایده، خواه منطقی و خواه غیر منطقی نرسند، پذیرش یا عدم پذیرش آنها را به تعویق میاندازند.
برای آنکه همچون انسان دلیلمند و اندیشمند پرورش بیابیم، نیاز داریم وارد افکار و چارچوبهای فکر افراد جوامع مختلف بشویم و مثل آنان بیندیشیم تا بتوانیم درکشان کنیم.
6 » پرورش جرأت پذیری در استدلال:
شخص منطقی، از توان استدلال و ارزش نظم دهی به تفکر مبتنی بر استانداردهای منطقی، آگاهی دارد. از دیدگاهی میتوان گفت همهی پیشرفتی که در علوم و دانش بشری روی داده، محصول این قدرت و توان و جرأتورزی در استدلال منطقی بوده است.
با این همه، جرأت ورزی در استدلال در محیطی پرورش مییابد که امکان دلیل خواهی و دلیلمندی فراهم آید. در محیطی که از حیث فیزیکی و روانی امنیت وجود ندارد، دلیلورزیهای فریبنده و غیر اصیل شکل میگیرند و نمود پیدا میکنند.
تفکر انتقادی با بیان اصول صحیح استدلال باعث نظم و روشنی ذهن میشود و قدرت نقادی را افزایش میدهد. اما علاوه بر آن در ایجاد صداقت و حسنِ روابط هم مؤثر است. منطقی بودن با فضایلی چون صداقت، راستی، حقیقتجویی و انصاف پیوند دارد و مغالطه کردن هم، اگر عمدی باشد، با رذایلی چون عدم صداقت و اگر غیر عمدی باشد با نپختگی و عدم بلوغ ذهنی نسبت دارد.
در تفکر انتقادی ما میآموزیم که مغالطات را شناخته و از آنها اجتناب کنیم. مغالطه از نظر فنی یک نتیجهی نادرست از استدلالی غلط است که معمولاً «استدلال تقلبی» نامیده میشود. زیرا در ظاهر درست و معتبر به نظر میرسد، در حالی که در واقع اینطور نیست.
برای اینکه تفکر انتقادی به نتایج بهتری دست یابد، باید با آموزش فضایل اخلاقی همراه گردد. اینگونه میتوان به حیات عقلانی و عاطفی افراد انسجام و یکپارچگی بخشید. انسجامی که هم پایهی تفکر انتقادی نیرومند و هم رشد اخلاقی است.
در همین زمینه بیشتر بخوانید: