۹ راز مخفی خیام برای زندگی که تا امروز کمتر کسی به آنها پی برده است
سالهای 1390 تا 1394، سختترین سالهای زندگیم بود.
در این سالها، افسردگی و اندوه بزرگی به جانم افتاده بود و داشتم مثل شمع، قطره قطره آب میشدم. در طی این سالهای ناگوار و سخت، راهکارهای گوناگونی را انتخاب کردم تا به کورسوی امیدی برسم و خود را از چنگال سخت افسردگی برهانم.
یکی از موهبتهایی که خداوند در روزهای اوج غم به من هدیه داد، رباعیات خیام بود.
این کتاب ارزشمند، نگرشی به من عطا کرد که تا جان در بدن دارم، خودم را مدیون حکیم عمر خیام میدانم. خیام، پادشاه بیرقیب زندگی در لحظه حال یا به قول سهراب سپهری، «آبتنی در حوضچه اکنون» است.
مطالعه رباعیات خیام و درک اندیشه خیامی، آرامشی عمیق و جاودانه به ما میبخشد و باعث میشود که با میل، اشتیاق و آگاهی، در لحظه حال زندگی کنیم. در ادامه این مقاله تصمیم داریم سفری به سرزمین رباعیات خیام داشته باشیم و 9 مورد از مهمترین آموزههای خیام برای آرامش و زندگی در لحظه حال را مرور کنیم.
در صورتی که شما هم در پی یک زندگی لبریز از آگاهی و آرامش هستید، پیشنهاد میشود که تا انتهای این مقاله با ما همراه شوید و از جام معرفت و خرد این بزرگمرد پارسی بنوشید.
اولین آموزه خیام:
✴️ به کسی تضمین ندادهاند که فردا در این جهان زندگی کند
یکی از رباعیات خیام که به ما کمک میکند قدر امروز و اکنون را بدانیم، رباعی شماره 2 خیام است.
او در این رباعی میگوید:
چون عهده نمیشود کسی فردا را / حالی خوش دار این دل پُرسودا را
می نوش به ماهتاب ای ماه که ماه / بسیار بتابد و نیابد ما را
خیام در این رباعی به اهمیت امروز و اکنون اشاره میکند و به مخاطب خودش هشدار میدهد که ممکن است فردا هیچیک از ما در دنیا نباشیم.
افراد بسیاری در جهان بودهاند که شب خوابیدهاند و خورشید فردا را ندیدهاند؛ بنابراین باید به گونهای زندگی کنیم که اگر احیاناً صبح فردا را ندیدیم، زندگی خوب و ارزشمندی را پشت سر گذاشته باشیم.
بسیاری از انسانها، متأسفانه توانایی زندگی کردن در زمان حال را ندارند و مدام ذهنشان در گذشته یا آینده غوطهور میشود.
از این رو خیام در مصرع دوم بیت اول میگوید:
«حالی خوش دار این دل پرسودا را.»
او از ما میخواهد که ذهن پر از خیال و خاطره خود را متمرکز بر لحظه اکنون کنیم و از حضور در لحظه، لذت ببریم.
یکی از آموزههای خیام در رباعیاتش، «می نوشیدن» یا اصطلاحاً «لذت بردن از لحظه لحظه زندگی» است.
بنابراین باید با خوشی و شادکامی، از این دارایی، نهایت استفاده و بهره را ببریم.
خیام در رباعی شماره 10 نیز میفرماید:
امروز تو را دسترس فردا نیست / و اندیشه فردات به جز سودا نیست
ضایع مکن این دم ار دلت شیدا نیست / کاین باقی عمر را بها پیدا نیست
دومین آموزه خیام
✴️به هیچ عنوان کسی را قضاوت نکن؛ تو چه میدانی چه بر سر او گذشته؟
خیام در رباعی شماره 4 خود، مطلب بسیار مهمی را برای رسیدن به آرامش بیان میکند. ابتدا این رباعی را با هم میخوانیم:
گر می نخوری طعنه مزن مستان را / بنیاد مکن تو حیله و دستان را
تو غره بدان مشو که می مینخوری / صد لقمه خوری که می غلام است آن را
خیام به مخاطب خودش میگوید:
«تو اگر خودت شراب نمیخوری، در مورد افراد مست قضاوت نکن و کاری به کارشان نداشته باش. تو به خودت مغرور نباش که اهل خوردن شراب نیستی؛ چون تو کارهایی انجام میدهی که گناه شراب خوردن در مقایسه با گناه آنها، هیچ است.»
خیام در این رباعی، با قضاوت و تحقیر کردن دیگران به مخالفت برمیخیزد.
او معتقد است:
«کسانی که دیگران را قضاوت و تحقیر میکنند،
خودشان گناهان بزرگتر و شرمآورتری مرتکب میشوند.»
امروزه مطالعات روانشناسی نشان میدهد که برای رسیدن به آرامش و زندگی در لحظه حال، باید قضاوت کردن دیگران را کنار بگذاریم. نکته دیگری که آرامش بیشتری برای ما به ارمغان میآورد، این است که به قضاوتها و طعنههای دیگران در مورد خودمان توجه نکنیم. خیام در رباعی شماره 6، اهمیت بیخیالی نسبت به همه چیز را به صورت زیر ترسیم میکند:
ماییم و می و مطرب و این کنج خراب / جان و دل و جام و جامهْ پُر دُردِ شراب
فارغ ز امید رحمت و بیم عذاب / آزاد ز خاک و باد و از آتش و آب
منظور از دُردِ شراب، قسمت تیره و سنگین شراب است که در پایان شرابخواری در جام باقی میماند. خیام میگوید که حتی اگر لباسم پر از دُرد شراب باشد و پیرامونم را مطربان پُر کرده باشند، باز هم مشکلی نیست و من فارغ از نظر هر کسی هستم.
سومین آموزه خیام
✴️مرگاندیشی میتواند راهی برای رسیدن به آرامش عمیق در زندگی باشد
خیام در رباعی شماره 8، دو بیت بینظیر را برای ما به یادگار گذاشته است. این دو بیت حقیقتاً زیباست و حکمتی عمیق در اختیار ما میگذارد. در ادامه این دو بیت را میخوانیم و سپس در مورد حکمت آن صحبت میکنیم:
ابر آمد و باز بر سر سبزه گریست / بی باده گلرنگ نمیباید زیست
این سبزه که امروز تماشاگه ماست / تا سبزه خاک ما تماشاگه کیست
در بیت اول، خیام بر مفهوم شادی و شادمانی، تأکید ویژه دارد و بر این باور است که زیستن بدون آگاهی، معرفت و شادی، هیچ ارزشی ندارد. او در بیت دوم، مرگ را به ما یادآور میشود و میگوید:
«این سبزه از خاکی رشد کرده است که آن خاک را اجزای بدن انسانهای فوتشده تشکیل داده است. اکنون ما زنده هستیم و داریم به این سبزه زیبا نگاه میکنیم. بهزودی روزی میرسد که دیگران میایستند و به سبزهای مینگرند که از خاک حاصل از اجزای بدن ما رشد کرده است.»
در واقع خیام میخواهد بیارزش بودن دنیای فانی و حتمی بودن مرگ را به ما یادآور شود. همچنین قصد دارد اهمیت شادی در این زندگی زودگذر را به ما گوشزد کند.
خیام در رباعی شماره 12 نیز به این موضوع اشاره میکند:
ای چرخ فلک خرابی از کینه توست / بیدادگری شیوه دیرینه توست
ای خاک اگر سینه تو بشکافند / بس گوهر قیمتی که در سینه توست
خیام در این رباعی میگوید که جهان، مرگ تمامی انسانها را رقم زده و به احدی رحم نکرده است. در گذشته انسانهای نازنین بسیاری در این جهان زندگی کردهاند؛ ولی با تمام خوبی و ارزشمندی، در نهایت به دل خاک سپرده شدهاند.
چهارمین آموزه خیام:
✴️رها کردن گذشته، رازی است که آرامش درون را به ما هدیه میدهد
خیام در رباعی شماره 19، دو بیت بینظیر را به ما تقدیم میکند که حقیقتاً زیبا و عبرتآموز است:
بر چهره گل نسیم نوروز خوش است / در صحن چمن روی دلافروز خوش است
از دی که گذشت هر چه گویی خوش نیست / خوش باش و ز دی مگو که امروز خوش است
بیت اول این شعر، کاملاً به مسئله لذت و خوشی اشاره دارد و تصاویر بینظیری از گل، نوروز، چمن و چهره یار را در خاطر ما زنده میکند. در بیت دوم، منظور خیام از «دی»، دیروز است. او میخواهد بگوید که اصلاً نباید حرف گذشته را بزنیم؛ بلکه باید به امروز بچسبیم و امروز خود را به خوشی و شادی بگذرانیم.
انسان دانا، خردمند و آگاه، به هیچ عنوان به گذشته فکر نمیکند؛ چون میداند که فکر کردن به غمها و غصههای گذشته، هیچ سودی ندارد و فقط عمر آدمی را تباه میکند.
بنابراین بهترین کار برای رسیدن به آرامش درون این است که با ذهنآگاهی و مراقبه روزانه، ذهن خودمان را عادت بدهیم که در لحظه اکنون، حضور داشته باشد و گذشته و آینده را کنار بگذارد.
مطالعه روانشناسی نشان میدهد که فکر کردن به اتفاقات و مصائب گذشته، عزت نفس آدمی را به شدت کاهش میدهد و انسان را برای گرفتار شدن در دام افسردگی آماده میکند. پس چارهای جز فراموش کردن گذشته و تمرکز بر لحظه حال نداریم.
دیل کارنگی، یکی از اساتید و نویسندگان بزرگ عرصه موفقیت و توسعه فردی میگوید:
و خود را از آن جدا کن و در حال زندگی کن و امیدوار آینده باش.
پنجمین آموزه خیام
✴️پذیرش نقص و کاستی؛ نکتهای که زندگی ما را پر از معرفت میکند
رباعی شماره 29 خیام، یکی از شاهکارهای بینظیر هنری یا بزرگمرد ادب پارسی است. او در این رباعی، پذیرش نقص و کاست خودمان و جهان را رمز پیروزی میداند:
چون نیست ز هرچه هست جز باد به دست / چون هست به هرچه هست نقصان و شکست
انگار که هرچه هست در عالم نیست / پندار که هرچه نیست در عالم هست
خیام در بیت اول، اعتقاد خودش را بهروشنی در مورد این جهان و انسان بیان میکند و میگوید:
«دنیا و تمام چیزهای درون آن، هیچ و ناقص هستند.»
در بیت دوم میکوشد این باور را در ذهن ما جا بیندازد که دنیا و همه چیز را هیچ فرض کنیم.
وقتی انسان، نقص و کاستی خودش، سایر انسانها و کلیه موجودات زمین را درک کند، آنموقع خیلی راحتتر و سریعتر، مشکلات را میپذیرد و با آنها کنار میآید.
و همین مسئله میتواند آرامش را به هم بزند و ما را در دام افکار منفی و سمی گرفتار کند.
انسانهایی که میپذیرند که همنوعانشان، ناقص هستند، قطعاً با آرامش بیشتر با دیگران برخورد میکنند، خیلی راحتتر اشتباهات افراد را میبخشند و از اشتباهات میگذرند.
اعتقاد به بینقص بودن انسانها، ستمی است که به خودمان و دیگران میکنیم و بعد از خطاها، جلوی رسیدن به آرامش را میگیریم. خیام در رباعی 116، یکی از شاهکارهای خودش را به نمایش میگذارد:
خیام اگر ز باده مستی خوش باش / با ماهرُخی اگر نشستی خوش باش
چون عاقبت کار جهان نیستی است / انگار که نیستی چو هستی خوش باش
پنجمین آموزه خیام
✴️تحمل رنج، باعث شکوفایی انسان میشود؛ پس باید آگاهانه تحمل کرد!
خیام در رباعی شماره 61، دو بیت زیبا به ما هدیه کرده است که نگرش انسان را در مورد رنج و سختیهای زندگی تغییر میدهد:
از رنج کشیدن آدمی حُر گردد / قطره چو کشد حبس صدف دُر گردد
گر مال نماند سر بماناد به جای / پیمانه چو شد تهی دگر پُر گردد
خیام بر این باور است که رنجها و سختیهای زندگی، انسان را آزاده و آزادمنش میکند.
اگر قطره آبی که وارد صدف میشود، سختی و رنج زندانی شدن در صدف را تحمل نکند، هیچگاه به الماس تبدیل نمیشود؛ بنابراین تبدیل شدن به الماس، به خاطر تحمل رنج و سختی ناشی از بودن در حصار صدف است.
درست است که خیام، در اشعار خودش به ما توصیه میکند که غم دنیا را نخوریم و خوش باشیم؛ ولی میداند که انسان، بدون تحمل سختی و رنج، شکوفا نمیشود و به انسانی متعالی و والا تبدیل نمیشود.
اگر در زندگی خود رنجها و سختیهای فراوانی را تحمل میکنید، مطمئن باشید که
این رنجها، مقدمه و سرآغازی برای کامیابی و خوشبختی شما هستند.
کافی است از زاویه دیگری به رنجها بنگرید، وجه مثبت آنها را درک کنید و با صبر و شکیبایی آنها را تحمل کنید.
اگر با هر رنج و سختی که وارد زندگیمان میشود، شروع به بیتابی و بیقراری کنیم، بدون شک به انسانی متفاوت تبدیل نمیشویم و نمیتوانیم به درک عمیقتری برسیم.
کنار آمدن با رنجهای ارزشمند و تحمل آنها باعث میشود عزت نفس و آرامشمان در زندگی بیشتر شود و ظرفیت بیشتری برای زندگی و رنجهای زیباتر پیدا کنیم.
هفتمین آموزه خیام:
✴️برای داشتن حال خوب و حس خرسندی، حداقلهای زندگی هم کافی است
در گذشته مردم به داشتن عادتی مثل قناعت افتخار میکردند و همین ویژگی، آرامشی را برایشان به ارمغان میآورد.
در عصر مدرن؛ مردم، صفت قناعت را بد و مذموم میدادند و آن را عاملی برای عقبماندگی میشمارند.
بسیاری از افراد میگویند:
«زمانی به آرامش میرسیم که آرزوهای خود را برآورده کنیم.»
این در حالی است که خیام، حداقلهای زندگی را برای آرامش، کافی میداند. در ادامه رباعی شماره 77 خیام را با هم میخوانیم:
در دهر هر آنکه نیمنانی دارد / از بهر نشست، آشیانی دارد
نه خادم کس بود، نه مخدوم کسی / گو شاد بزی که خوش جهانی دارد
خیام میگوید: «داشتن چیزی برای خوردن، مسکنی برای زندگی و شغلی برای فعالیت، برای آرامش کافی است.» اگر انسان بخواهد در این جهان، زندگی سعادتمندی داشته باشد، با حداقل امکانات زندگی هم میتواند به خواستهاش برسد.
بسیاری از مردم با حرص و طمع مداوم و سیریناپذیری که دارند، حسرت یک زندگی آرام و بیدغدغه را بر دل خود میگذارند و روزگار را برای خودشان و اعضای خانوادهشان، تلخ و مصیبتبار میکنند. مال و ثروت به شرطی خوب است که آرامش انسان را بر هم نزند. خیام در رباعی شماره 81، این مسئله را به زیباترین و سادهترین شکل بیان کرده است:
عمرت تا کی به خودپرستی گذرد / یا در پی نیستی و هستی گذرد
می نوش که عمری که اجل در پی اوست / آن به که به خواب یا به مستی گذرد
رباعی شماره 83 نیز همواره برای من زیبا و الهامبخش بوده و آن را در خلوت با خودم زمزمه میکنم:
کم کن طمع از جهان و میزی خرسند / از نیک و بد زمانه بگسل پیوند
می در کف و زلف دلبری گیر که زود / هم بگذرد و نماند این روزی چند
هشتمین آموزه خیام:
✴️لذت همنشینی با دوستان، لذتی که به انسان، نور و جلا میبخشد
ارتباط و همنشینی با دوستان دانا و همراه، یکی از لذتهایی است که به روح و روان انسان، نور و جلا میبخشد و بسیاری از تیرگیها، غصهها و ناراحتیها را از دل میزداید. به همین دلیل است که بسیاری از بزرگان ادب پارسی بر اهمیت دوستی و همنشینی تأکید کردهاند. خیام در رباعی شماره 94 خود میفرماید:
هم دانه امید به خرمن مانَد / هم باغ و سرای، بی تو و من مانَد
سیم و زر خویش از درمی تا به جوی / با دوست بخور گرنه به دشمن مانَد
خیام در این رباعی میگوید که مال و اموال، به تنهایی مزیتی محسوب نمیشود. دارایی، فقط زمانی کارآمد و مفید است که در کنار دوستان از آن استفاده کنیم. بسیاری از افراد بودهاند که مال و منال خود را به هیچیک از دوستان خود نبخشیدهاند و گرهای از کار دوستان باز نکردهاند و در نهایت دزد یا حیلهگری از راه رسیده و بخشی از اموال آنها را به تاراج برده است.
بنابراین لازم است با دوستان و یاران موافق خود همنشین باشیم، آنها را بر سر سفره خود بنشانیم و اگر جایی لازم است، با مال و اموال خود به آنها کمک کنیم.
و ما نیز از کمک به همنوع و دوست خود، به حس رضایت و خشنودی میرسیم.
خیام در رباعی شماره 109 میکوشد که ویژگی دوستان مناسب را به ما معرفی کند. او بر این باور است که انسان باید با افراد خردمند، دانا و شاد همنشین شود؛ چون همنشینی با افراد نادان، جاهل، افسرده و غمگین، باعث میشود که جهل و افسردگی آنها در انسان، تأثیر بگذارد.
گر باده خوری تو با خردمندان خور / یا با صنمی لاله رخی خندان خور
بسیار مخور ورد مکن فاش مساز / اندک خور و گه گاه خور و پنهان خور
نهمین آموزه خیام
✴️ فروتنی و تواضع، مصداق واقعبینی و کلید رسیدن به آرامش است
یکی از راههای افزایش عزت نفس، واقعبینی است.
انسانی که مشکلات خودش را بزرگتر از اندازه واقعیشان میبیند، دیر یا زود متوجه میشود که از پس انجام کارهای ساده و ابتدایی هم برنمیآید و همین موضوع از عزت نفس او میکاهد.
برخی از افراد در شخصیت خودشان اغراق میکنند و با غرور و تکبر، خودشان را بالاتر از دیگران میبینند. این موضوع باعث میشود که نتوانند با برخی از انسانها خوب و موثر ارتباط برقرار کنند و لذت همنشینی با انسانهای خوب را از دست میدهند؛ از این رو است که فروتنی و تواضع، باعث همنشینی با انسانها، ارتباط مؤثر و دستیابی به آرامش میشود.
در ادامه رباعی 133 خیام را میخوانیم که به موضوع غرور و تکبر در آن اشاره کرده است:
هر یک چندی یکی برآید که منم / با نعمت و با سیم و زر آید که منم
چون کارک او نظام گیرد روزی / ناگه اجل از کمین برآید که منم
خیام بر این باور است که مرگاندیشی، به ما کمک میکند که با واقعیت زندگی و جهان، آشناتر شویم و فروتنانهتر رفتار کنیم. همچنین با اندیشیدن به پایان زندگی همه انسانها با مرگ و فروتنی با همنوعان، میتوانیم آرامش و شادی بیشتری را به خودمان هدیه دهیم؛ آرامشی که حقیقتاً شایسته دریافت آن هستیم.
دمغنیمتی یا دانستن قدر و ارزش لحظه حال؛ میراث جاودانه خیام برای جهانیان
هر کدام از شاعران و بزرگان ادبیات کهن پارسی، هدیهای نفیس و گرانبها برای پارسیگویان به یادگار گذاشتهاند. مروارید شاهواری که خیام برای ما به یادگار گذاشته، دمغنیمتی یا دانستن قدر و ارزش لحظه حال است.
او بر این باور است که هیچ انسانی، جاودانه نیست و هر کدام از ما دیر یا زود باید جهان فانی را ترک کنیم؛ بنابراین لازم است قدر عمر کوتاه خود را بدانیم و با شادی و خوشحالی در حوضچه اکنون، آبتنی کنیم. در ادامه یکی از رباعیات زیبای خیام را در این زمینه میخوانیم:
این یک دو سه روز نوبت عمر گذشت
چون آب به جویبار و چون باد به دشت
هرگز غم دو روز مرا یاد نگشت
روزی که نیامدهست و روزی که گذشت
در این مقاله تلاش کردیم چند مورد از زیباترین و آموزندهترین رباعیات خیام در زمینه زندگی در لحظه حال را مرور و بررسی کنیم. در صورتی که این مقاله برای شما مفید و جذاب بود، پیشنهاد میشود مقاله 5 داستان مثنوی مولانا درباره رازهای ناکامی انسانها در زندگی را مطالعه کنید. در این مقاله، دلایل شکست خوردن انسانها در زندگی، در قالب داستانهای زیبا و ماندگار بررسی شده است.
شما کدام رباعی خیام را دوست دارید و از آن در زندگی خود استفاده میکنیم؟
برای تمرین زندگی در لحظه حال از چه تمرینها و تکنیکهایی کمک میگیرید؟
از نظر شما، دمغنیمتی چه مزایا و فوایدی برای ما به همراه دارد؟
لطفاً نظرها و پیشنهادهای خود را در بخش دیدگاهها (زیر همین مقاله)
با ما و سایر همراهان سوخت جت به اشتراک بگذارید.
بزرگترین استاد زندگیه ،
ولی متاسفانه جماعتی مدهب زده ارثی با معیار مذهب قضاوتش میکنن که اساس فکرشان باطله
با درود فراوان به شما که قبول زخمت فرمودید و اینقدر مطالب واقعا جالب و فوق العاده روشنگر و آموزنده از یکی از دوست داشتنی ترین و بزرگترین دانشمندان این کشور را به صورت مقاله عرضه کردید
هرچقدر فکرکردم هیچ واژه که قدر و اندازه ی شادی درون و قدر واندازه ی تشکر بنده را نمایانگر باشد نیافتم
اینقدر بگم خیلی خیلی خیلی ممون
بسیار عالی
با سلام و درود مقاله بسیار مفید و کاربردی بود بسیار سپاسگزارم
درود ،تشکر بابت این مطلب زیباتون،آموزه ششم رو هم نوشتین آموزه پنجم
سلاماستادبزرگوار.
واقعاکسب فیض شدولذت بردم ازنوع انتخاب وادب ومعرفتت.
دردنیای امروزیکه همه چی شده پول ومال دنیا!!
تلنگری بود ب رفتاروشیوه زندگی این قرن ازتاریخ.
دستتومیبوسم وآرزوی بهترینهارو برات دارم.
منتظرمهرچه زودتر ادامه راهتوببینم وامیدوارم دوستان بیشتری ادامه دهنده مقالات شماباشن.
بدرود…..
احسنت.فکر میکردم کسی دیگر به بزرگانمان فکر نمیکند ولی خرسند شدم که هست جامی وجمی ای دوست چه زیباست جهان با تو همی.فدای نامت
سلام
عالی بود متشکرم
درود بر شما ، بسیار زیبا و مفید بود
خیلی عالی بود سپاس
من چون اشتبا کردم وهمه مرا به یک دید دیگری نگاه می کند هنوز ان بیت را خوب می دانم. که می گوید نمیدانی او چه کشید که این عمل از او سر زد یا می می خورد تو شاید کاری میکنید که از صدتا می خوردن هم بدتر باشد لقمه ای می خوری که از صد با از می خوری بداره
در زمان خیام خوب بود ولی امروزوبااین تورم عجیب و غریب نمیشه به سبک اون زمان زندگی کرد…..
خیلی زیبا بود
خیلی…..
خیلی عالی ممنون از زحماتتون
من چندین بار کل رباعیات خیام رو خوندم ولی آدم سیر نمیشه .
مقاله بسیار ارزنده و زیبایی بود من همیشه عمر خیام رادوست داشتم و اندکی از شعرهای ایشان را از حفظ بودم ولی از وقتی که این ۹ راز در مورد عمر خیام را خواندم به ارزش ایشان بیشتر پی بردم و تصمیم گرفتم که کتاب شعر ایشان حتما از اول تا اخر بخوانم واین را مدیون مقاله شما می دانم که به ما اگاهی دادید سپاسگزارم از زحمات شما
عالی بود من اگر قرار بود پیامبری رو انتخاب کنم برای راهنمایی در زندگیم،حتما جناب خیام رو انتخاب می کردم..مطلب جامع و مجملی بود که به زبانی ساده و به خوبی و روانی راز اشعار خیام رو بازگو کرده بودید..موفق و موید باشید.
واقعاچه سخنان پرمغز و پرمحتوایی.
بنده لذت بردم ازاین همه حکمت ها و اندرزها.
بعضی انسان ها را می شودبه زنبورعسل تشبیه کردهمچنان که زنبورعسل کارش گردافشانی و تولیدعسل است وانسان ها ازخوردن عسل لذت می برند.بعضی انسان های بزرگ با گفتار وکردارشان تولید عسل می کنندودیگران ازنوش جان کردن عسل شان لذت میبرند ؟!
عالی بود.
عمرت تا کی به خودپرستی گذرد / یا در پی نیستی و هستی گذرد
می نوش که عمری که اجل در پی اوست / آن به که به خواب یا به مستی گذرد
….
ب نظرم انسان طمع کار و حریص هرگز از زندگیش لذت نمیبره ،اون همش ب فکر اندوختن مال و ثروتیه ک قرار نیست بعد مرگش با خودش ببره…ادم باید از زندگیش ب نحو احسن لذت ببره و این مهر و محبت و ب اطرافیانش القا کنه
چون بعد مرگ انسان فقط مهر و محبت باقی میمونه
ن پول و ثروتی ک داشته و اندوخته
رباعی ۸۱ عالیه
رازهای زندگی که در اشعار خیام بهشون اشاره کردین به حق ارزشمند و سودمند بودند سپاس