بزرگ فکر کنید تا بزرگ موفق شوید – قسمت ۴ – چگونه با بزرگ کردن ابعاد فکرمان، بزرگی موفقیتمان را تعیین کنیم؟
قسمت چهارم
برای داشتن فکرهای بزرگ باید چهار ترمز خودکار ذهنی را از کار بیندازیم. در قسمت قبل به یکی از این ترمزها یعنی بهانهتراشی سلامتی پرداختیم. در این قسمت به سراغ غیر فعال کردن یکی دیگر از این ترمزها میرویم.
اگر هنوز قسمتهای قبلی این مقاله را نخواندهاید از لینکهای زیر استفاده کنید:
» دوم: بهانهتراشی هوشی
دومین مانع برای بزرگ فکر کردن، بهانهتراشی هوشی است. این جور از بهانهها معمولا با این جمله خودشان را نشان میدهند: «آدم برای موفق شدن باید باهوش باشه» یا «من باهوش نیستم» بهانهتراشی هوشی بسیار رایج است اما نشانههای خود را به نمایش نمیگذارد. به همین علت، افراد زیادی به این جور از بهانهتراشی مبتلا هستند اما خودشان خبر ندارند.
» کشف دو خطا در مورد هوش
بیشتر ما در مورد هوش دچار دو نوع خطا میشویم و دردسرهایی که گاهی به خاطر تفکر کمهوشی گریبان ما را میگیرند از همین دو خطا ناشی میشوند:
خطای اول: ما نیروی مغزی خود را دست کم میگیریم.
خطای دوم: ما نیروی مغزی دیگران را دست بالا میگیریم.
به دلیل وجود این دو خطا عده زیادی فرصتهای نابی را از دست میدهند تنها به این دلیل که فکر میکنند برای به دست آوردن آن فرصت از هوش کافی برخوردار نیستند.
» علم فقط با یک تبصره قدرت است
بهانهتراشی هوشی، تفکری اشتباه در مورد علم است. ما اغلب میشنویم که علم، قدرت است. اما این ادعا حقیقتی نصفهنیمه است. علم تنها در صورتی قدرت است که مورد استفاده قرار بگیرد و آن هم در صورتی که استفاده از آن سازنده باشد. فردی که دانش بیاستفاده زیادی را در ذهنش انبار کرده فقط یک کامپیوتر گویا است.
بسیار کم پیش میآید که چنین افرادی از خودشان خلاقیت و تفکر نشان دهند. در روزگاری که ما در آن زندگی میکنیم دسترسی به اطلاعات، بینهایت آسان شده است. آنچه در این قرن میتواند ما را از بقیه متمایز کند، خلاقیت و قدرت حل مسئله است. که این مورد هم به جای هوش به ایمان به خودمان و انگیزه نیاز دارد!
» پیدا کردن یک الماس دو قیراطی!
دو سال پیش به دعوت دوستم در جلسه مصاحبه عمومی برای استخدام چند کارمند جدیدش شرکت کردم. آدمهای رنگارنگی در مصاحبه شرکت کرده بودند. قرار بود بعد از استخدام برای افراد، دورههای آموزشی برگزار شود بنابراین در مورد تحصیلات سختگیری نمیشد.
هدف از این مصاحبه، یافتن افرادی بود که جسارت بیان ایدههایشان را داشته باشند. دوستم به دنبال کسانی بود که نظرش را خط بزنند، خطشکنانی که مرزهای کهنه و دیکته شده را جابهجا کنند و شجاعانه فکر خودشان را ارائه دهند. در این مصاحبه، یکی از بهترین کارمندانش که الان مسئول نیمی از شرکت است جزو کسانی بود که برای مصاحبه دعوت شده بودند.
وقتی آن متقاضی وارد اتاق مصاحبه شد، سلام محکم و بلندی گفت. اکثر مصاحبه شوندگان، سعی میکردند با چاپلوسی و استفاده از واژههایی مثل بنده، حقیر و غیره، خود را فردی مطیع و به درد بخورد جلوه دهند اما او اینگونه نبود. وقتی از او سوال میپرسیدم ساده، با اعتماد به نفس و بسیار محترم صحبت میکرد. احترامی که در حین پاسخ دادن به خودش میگذاشت دوستم را بسیار خوشحال کرد.
[bs-quote quote=”بعضیها که قادر نیستند به مدرسه بروند بسیار فرهیختهتر و باهوشتر از پروفسورهای دانشگاه هستند.” style=”style-21″ align=”left” color=”#313e49″ author_name=”مایا آنجلو” author_job=”نویسنده معروف آمریکایی” author_avatar=”https://sookhtejet.com/wp-content/uploads/2019/12/مایا-آنجلو.jpg”][/bs-quote]چون دوستم معتقد بود، کسی که خود را ارزشمند بداند در همه کارهایش آن ارزش را حفظ میکند. جالب این بود که در طول مصاحبه فقط گروه مصاحبهکننده نبود که سوال میپرسید بلکه او هم از ما سوال میکرد. حتی برخی از کارهای شرکت را نقد کرده و راه دیگری برای انجام آن پیشنهاد میداد.
ما در مورد سوابق تحصیلی سوالی نمیکردیم اما خودش در مورد ماجرای تحصیلش برایمان گفت. او برایمان تعریف کرد که در مدرسه و دانشگاه او را فردی کم هوش میدانستند و حتی استاد دانشگاهش هم به این نکته اصرار داشته است. در چهره او حتی ذرهای احساس کوچک یا بیارزش بودن دیده نمیشد.
چیزی که باعث استخدامش شد این بود که او اصلا فکر نمیکرد که هوش کمی دارد. او به شدت معتقد بود که کسی – نه در مدرسه و نه در دانشگاه – متوجه حرف او نمیشود. ابتدا به صورت کارآموز استخدام شد اما حالا شرکت بدون او جلو نمیرود. او بسیار خلاق است. دوستم تعریف میکرد که از استخدام وی بسیار راضی است چون تقریبا هر هفته با چند پیشنهاد عالی به دفترش میآید و جالب این است که 70 درصد پیشنهادهایش مواردی هستند که بیبرو برگرد وارد پروسه اجرا میشوند.
هیچ وقت خودتان را دست کم نگیرید. هیچ وقت!
» چگونه از بهانهتراشی هوشی جلوگیری کنیم؟
راه اول: هرگز هوش خود را دست کم و هوش دیگران را دست بالا نگیرید.
روی داراییهای خودتان تمرکز کنید. استعدادهای برتر خود را کشف کنید. به یاد داشته باشید که میزان هوش، مهم نیست بلکه شیوه بهرهبرداری از هوش است که اهمیت زیادی دارد.
راه دوم: هوش خودتان را فعال کنید.
تغییر نگرش واقعا دنیایمان را تغییر میدهد. اگر برای سالهای طولانی خودتان را از درون، فردی کم هوش میدانستید یا دیگران با رفتار و سخنشان این مورد را مدام به شما تلقین میکردند تنها راه نجات این است که خودتان این کار را با خودتان نکنید. اگر از درون، خودتان را فردی باهوش بدانید و نگرش «من برنده هستم» را پیدا کنید، نیروهای خفته درونتان مثل لامپهایی که پشت سر هم روشن میشوند به کار میافتند. به جایی میرسید که با خود میگویید من توانایی این را دارم که به هر چه در این دنیا میخواهم برسم.
در ضمن در این پادکست گفتیم که چرا هوش شما نمیتواند عامل موفقیتتان باشد
راه سوم: تکه کلام درونی داشته باشید
یکی از روشهایی که میتواند همیشه نیروهای درونی ما را – یکی از آنها هوش است – روشن نگه دارد، داشتن یک تکه کلام درونی مثبت است. مثلا چند تا از مهمترین تکه کلامهای درونی من اینها است: «اگه دنبالش باشی پیداش میکنی»، «درستش میکنم» و «همه چی تحت کنترله.» هر وقت به سرابی از یک دیوار در کارم برخورد میکنم با گفتن این جملههای جادویی به خودم، به سرعت یک بشکن زدن آن دیوار مجازی را از بین میبرم و راهحلی برای آن مشکل پیدا میکنم. اگر در این کار تمرین کنید و به خودتان هم ایمان داشته باشید دیگر چیزی به نام دیوار برایتان معنایی ندارد.
» باهوش موفق یا موفق باهوش؟!
یادتان باشد، همه آدمهای باهوش موفق نیستند و همه آدمهای موفق هم باهوش نیستند! بهترین کار این است که خودتان باشید و به خودتان ایمانی راسخ داشته باشید. در آن صورت میتوانید از هر فرد باهوشی بهتر عمل کنید و از هر موفقی، موفقتر شوید.
قسمت بعدی این مقاله را که به بررسی و از بین بردن باور محدودکنندهی سنی میپردازد را از این لینک بخوانید
واقعا بهانه تراشي بايد کنار گذاشت
عالی بود.
فاصله ی ما تا موفقیت همین بهانه هاست.
هوش هیجانیEQ مربوط به این مقاله میشه؟ مخصوصا در مورد مصاحبه استخدامی که در مقاله بود.
واقعا بی نقص بود