راهنمای عملی تاثیرگذاری در دیگران با تغییر رفتار خودمان – قسمت اول: تیپ و فلسفه
دیگران با شما چگونه برخورد میکنند؟
آیا از رفتاری که با شما میشود رضایت دارید؟
طبیعت وجود ما، سرشار از محبت و زیبایی است.اگر با وجود این طبیعت شورانگیز، از رفتاری که با ما میشود احساس خوبی نداریم، یک جای کارمان میلنگد. حقیقت این است که ما همان رفتاری را از دیگران دریافت میکنیم که سزاوارش هستیم و تفکر ما، دلیل این کار است. در این سری مقالهها نکتههایی بسیار جالب و کاربردی را با هم یاد میگیریم که به ما کمک میکنند رفتار دیگران نسبت به خودمان را با ایجاد تغییر در خودمان، دگرگون کنیم.
» تیپ شما، فلسفه شما است
به خودتان از نگاه یک عابر رهگذر، دوستتان، معلمتان، استادتان، همکارتان یا خانوادهتان نگاه کنید. آیا تیپ شما میتواند وجود زیبا و شایسته شما را به نمایش بگذارد؟ عده زیادی از مردم به تیپ خود اهمیت چندانی نمیدهند و حتی برخی لباسهای خود را اتو نمیکنند.
به یاد داشته باشید که ظاهر شما، زودتر از کلام شما با دیگران سخن میگوید. به ظاهر خود اهمیت بدهید. حتی اگر لازم است کمی در هزینههایتان صرفه جویی کنید و دو دست لباس خوب بخرید. از لباس خود، به عنوان ابزاری برای بالا بردن روحیه و افزایش اعتماد به نفس خودتان استفاده کنید. هنگام نوشتن این جملهها به یاد یک ماجرای جالب افتادم. مرور دوبارهاش برای من و خواندش برای شما، خالی از لطف نخواهد بود.
» تجربه یک جسارت
یکی از دوستان من، با وجود اینکه تخصص خوبی داشت اما نتوانسته بود شغل مناسبی برای خودش پیدا کند. از طریق یکی از دوستانش برای شرکت در یک کنفرانس که مربوط به رشتهاش بود دعوت شد.
دوستم میگفت: «با وجود آنکه به خاطر پیدا نکردن کار مناسب، حسابی دمغ بودم اما تصمیم گرفتم که به این کارت دعوت به عنوان یک نکته مثبت که سر راه من قرار گرفته نگاه کنم. پس به جای یک پیراهن معمولی، بهترین لباس خود را پوشیدم, عطر زدم، کفشهایم را برق انداختم و خلاصه حسابی تیپ زدم! وقتی به خودم در آینه نگاه کردم، به جای دیدن آدم بیکاری که حسابی حالش گرفته است، فردی بسیار موفق را دیدم که به چیزی نیازی ندارد. حس خوبی بود. با همان حس خوب خانه را ترک کردم.
در مراسم، یک صندلی خالی پیدا کردم و نشستم. سر همان میز، چند مرد خوش لباس، در حال صحبت با یکدیگر بودند. از میان صحبتهایشان فهمیدم که کارشان در واقع همان تخصص من است. به خودم نگاهی کردم و دیدم ظاهرم فرقی با آنها ندارد. در ضمن من کاملا میدانستم که آنها درباره چه موضوعی صحبت میکنند.
در قلبم، احساس قدرت کردم و تصمیم گرفتم من هم وارد بحثشان شوم. شروع به صحبت کردم و با اعتماد به نفس، نظرهای خودم را با آب و تاب برایشان گفتم. کمی بعد متوجه شدم که یکی از آن دو نفر، مدیر عامل یک شرکت بزرگ است. او چند ثانیهای به من خیره شد و بلافاصله گفت: «آقای فلانی، شما در حال حاضر جایی مشغول به کار هستید؟» من هم گفتم: « فعلا خیر.» او بسیار اظهار خرسندی کرد و گفت: «چقدر عالی شد. ما مدتها بود که به دنبال یک مدیر اجرایی متخصص برای شرکت میگشتیم. خیلی خوشحال میشوم اگر در طول هفته آینده سری به دفتر من بزنید.»»
دوست من استخدام شد و آن شب، یک درس مهم گرفت: «اگر میخواهی موفق باشی، مثل یک فرد موفق تیپ بزن!»
دوستان عزیزم، اگر این دوست ما، هنگام رفتن به مراسم، همان پیراهن معمولیاش را پوشیده بود، آیا اعتماد به نفس صحبت کردن با آن آدمها را پیدا میکرد؟ آیا آن مدیر عامل به کسی که برای خودش احترامی قائل نیست، پیشنهاد کار میداد؟ احتمال این کار، بسیار کم است.
حقیقت این است که جسم فیزیکی ما، روح و روان ما را تحت تاثیر قرار میدهد. ظاهر ما، تفکر و احساس درونیمان را به شکل خودش در میآورد. اگر میخواهید یک مدیر باشید، تیپ یک مدیر را بزنید. اگر میخواهید یک فرد موفق باشید، تیپ یک فرد موفق را بزنید. ظاهرمان با ما حرف میزند و صد البته با دیگران هم حرف میزند. این ظاهر ما است که در تعیین آنچه دیگران راجع به ما فکر میکنند تاثیر میگذارد.
» درک دیگران یا لباس من؟
عده بسیاری معتقد هستند که فهم و درک انسانها مهمتر از نوع لباسی است که میپوشند. اما ماجرا چیز دیگری است. لطفا حسابی حواستان را جمع کنید و با شنیدن این حرفها گمراه نشوید.
ممکن نیست که ما با پوشیدن لباسهای ژولیده بتوانیم مثل یک میلیاردر فکر کنیم! ممکن نیست که با اهمیت ندادن به ظاهرمان بتوانیم اعتماد به نفس و پیش زمینه مناسبی برای ارتباط درست با دیگران به دست بیاوریم. من راجع به لباسهای گران قیمت سخن نمیگویم. بلکه راجع به اهمیت دادن، تمیز و مرتب بودن میگویم. چون ظاهر ما بدون اینکه حتی از یک واژه استفاده کند سبک تفکر ما را به نمایش میگذارد. این ارتباطی است که از طریق نشانهها صورت میگیرد. جسم ما سخن میگوید و ذهن دیگران به طور مستقیم آن را درک میکند. اجازه بدهید مثالی ساده برایتان بزنم.
» یک سیب در دو لباس
فرض کنید که برای خرید مقداری میوه به یک مغازه میوه و تره بار رفتهاید. در یک طرف مغازه، یک جعبه سیب خوش رنگ روی هم چیده شدهاند و در سمت دیگر، همان سیبهای خوش رنگ، این بار به صورت شش تایی در بستهبندیهای بسیار زیبایی در کنار هم قرار گرفتهاند و قیمتشان تقریبا دو برابر سیبهای دیگر است.
اگر جیبتان پر از پول باشد و از این نظر آسوده خاطر باشید، کدام سیب را انتخاب میکنید؟ طبق آماری که روانشناسان به دست آوردهاند به احتمال 89 درصد، شما سیب با بستهبندی زیبا را انتخاب میکنید. چرا؟ چون یک بستهبندی زیبا، احساس بسیار خوشایندی در بیننده ایجاد میکند و شما برای تجربه این احساس خوشایند حتی حاضر هستید که دو برابر ارزش واقعی آن چیز پول بدهید.
این ماجرا، هم یک اصل برای تجارت است و هم یک اصل برای زندگی. فرقی نمیکند که الان چه شغلی دارید. احساس کنید که کارتان بسیار مهم است. شیک و شایسته بپوشید و خواهید دید که این احترام به خودتان چگونه احترام قلبی دیگران را نسبت به شما بیدار میکند.
در قسمت بعد به ادامه این موضوع میپردازیم و نکتههای جالبتری را با هم دنبال میکنیم.
قسمت دوم را از اینجا بخوانید
اگر میخواهید دقیقتر بدانید که چطور به کمک لباستان اعتماد به نفستان را تنظیم کنید اینجا را بخوانید
سلام شماعالی هستید.این
حس خوب رامدیون شماهستیم.
عالی
باز خدارو شکر که بعضی مطالب را رایگان می گذارید
سلام، کافیست از منوی بالا گزینه رایگان رو بزنید تمام مطالب رایگان به شما نمایش داده میشود.
عالی بود
قشنگ بود این متن و البته اون داستان حس خوبی داد بهم ممنون از سوخت جت
سلام وقت بخیر
اگر میشه این دوره را به صورت ویدیو در آورید ممنونم از سوخت جت