راهنمای ساده و کاربردی استفاده از قدرت کلام برای دگرگون کردن افکارتان – قسمت اول
راهنمای ساده ارتقای سطح تفکر با تغییر واژگان - قسمت اول
چگونه زیستن ما به چگونه فکر کردن ما بستگی دارد. ما رفتارمان را زندگی میکنیم. تغییری ساده در شیوه تفکرمان میتواند نه تنها زندگی ما بلکه زندگی تمام کسانی که با ما در ارتباط هستند را تغییر دهد. در این مقاله با کمک واژهها و تغییری که در شیوه استفاده از آنها به کار میگیریم، رنگی تازه بر بوم تفکرمان میزنیم.
» ساده یا پیچیده، مسئله این است
حتما در طول زندگی خود با کسانی رو به رو شدهاید که از واژگان خاصی برای بیان حرفها یا تفکرشان استفاده میکنند. عدهای آنقدر در استفاده از واژگان پیچیده و بیگانه پافشاری میکنند که برای فهمیدن لپ کلامشان باید از یک مترجم کمک بگیریم! این دسته از افراد، دچار نوعی «خودبزرگپنداری» کاذب هستند که فکر میکنند اگر در میان جملههای خود از واژگانی بیگانه یا بسیار پیچیده استفاده کنند، میتوانند دانش و اندوختههای ذهنیشان را به رخ دیگران بکشند.
غافل از آنکه آنچه دانش واقعی یک فرد را به نمایش میگذارد، پیچیدهتر کردن چیزهای ساده نیست، بلکه بیان چیزهای پیچیده به زبانی که حتی کودکی آن را بفهمد، اوج نمایش دانش و خردمندی یک استاد است. به قول انیشتین، زمانی میتوانی خود را صاحب دانش بدانی که بتوانی فرمولی پیچیده را به مادربزرگت یاد بدهی! پس ساده فکر کنید و ساده سخن بگویید.
[bs-quote style=”default” quote=”Great things in business are never done by one person. They are done by a team of people.” author_name=”Steve Jobs” author_job=”Apple co-founder” author_avatar=”https://sookhtejet.com/wp-content/plugins/blockquote-pack-pro/img/other/steve-jobs.png” align=”left” ]
» ما چگونه فکر میکنیم؟
دانستن چگونه به فهمیدن چرایی ختم میشود. هر پاسخ تازه نیز مسیری تازه را برای ما روشن میکند. پس خیلی خوب میشود اگر بدانیم که واقعا بر حسب چه معیاری فکر میکنیم.
ما فقط بر حسب تصویرها یا تصورهای ذهنی خودمان فکر میکنیم.
واژه، یک ماده خام برای تفکر است. وقتی چیزی گفته میشود، ذهن در میان انبوه دادههای ذخیره شدهاش به دنبال واژهها نمیگردد. بلکه در جست و جوی تصویرها خواهد بود. تصویری که بتواند نزدیکترین مترادف برای معنای آن واژه باشد.
مثلا وقتی میگوییم سیب نارنجی، در کسری از ثانیه، ذهن تصویر یک سیب معمولی را با رنگ نارنجی ترکیب میکند و در پرده ذهنی ما به نمایش میگذارد. همین الان و در همین لحظه که شما مشغول خواندن این واژهها هستید ذهنتان بدون هیچ زحمت اضافهای تصور خلاقانهای از چیزی به شما نشان داد که تا به حال ندیده است. چنین خلاقیت و سرعت عملی بسیار زیبا و شگفتانگیز است. شما خارقالعاده هستید و به همین دلیل میتوانید با نیروی تفکرتان زندگیتان را بسازید.
ذهن، بسیار هم صرفه جو است. به طوری که به جای ذخیره تصویرهای جداگانه از چیزهای مختلف، از آنها به عنوان مواد اولیه برای ایجاد تصویری جدید استفاده میکند. مثلا وقتی کسی به شما میگوید که در حیاط خانهشان سه پله دارند، ذهنتان خیلی سریع، تصویر سه پله در یک حیاط را به شما نشان میدهد. اگر تعداد این پلهها کم یا زیاد شود، ذهنتان تصویر جدیدی نمیسازد بلکه همان تعداد پلهها را کم و زیاد میکند و به صورت سه بعدی این اختلاف ارتفاع را به شما نشان میدهد.
مقالهی مرتبط و کاربردی: 5 تفکری که مانع رسیدن به موفقیت تان هستند (و شما ندانسته هر روز از آنها استفاده میکنید!)
» پرده سینمای مشترک
قابلیتهای نمایش تصویرهای ذهنی نه تنها به صورت تک نفره بلکه به صورت جمعی نیز بسیار عالی عمل میکنند. مثلا تصور کنید که شما در یک جمع 10 یا 20 نفره از دوستانتان حضور دارید و میخواهید داستانی از سفرتان را برایشان تعریف کنید.
شما در این حالت، تنها کسی هستید که حرف میزند به همین دلیل در این جمع، شما نقش یک دستگاه پروژکتور را دارید که در حال نمایش فیلم سفرتان روی ذهن دوستانتان هستید. به همان اندازه شفاف و به همان اندازه متفاوت! چون هر کسی با توجه به ذخیره ذهنیاش سفر شما را در ذهنش تصور میکند. اما حال و هوای یکسانی در میان جمع شما و دوستانتان ایجاد میشود. از همین گزینه میتوان برای تغییر شیوه تفکر استفاده کرد.
» تغییر تفکر با تغییر واژه
تغییر شیوه تفکر با تغییر واژگانی که به کار میبریم کاری بسیار آسان اما بسیار تاثیر گذار است. از اولین باری که این شیوه را در مورد خودتان و اطرافیانتان به کار میگیرید میتوانید تفاوت واقعی را احساس کنید.
فرض کنید که شما رئیس یک بخش از شرکت هستید و به هم تیمیهای خود میگویید: «دوستان، پروژه ما شکست خورد. همه چیز تمام شد.» حالا افراد تیم شما در ذهن خود چه معادلی برای جمله شما تصور میکنند؟ آنها شکست و هر نوع نا امیدی و اندوهی را میبینند که برایشان واژه «شکست خوردیم» یا بدتر از آن، «همه چیز تمام شد» را معنی کند.
حالا فرض کنید این بار واژگان خود را تغییر میدهید و به هم تیمیهایتان اینگونه میگویید: «دوستان عزیز، این روش هم درسهای جالبی داشت. حالا ما نکتههای زیادی را یاد گرفتیم که میتوانیم در کار جدیدمان از آنها سود زیادی ببریم.» آنها چه تصور میکنند؟ دلگرمی، قدرت تجربه، سود، کار جدید، ادامه دادن و جریان! آنها دلگرم میشوند و از دل و جان حاضر خواهند بود تا کار جدید را بسیار عالی انجام دهند.
وقتی میگوییم: «ما مشکلی داریم» در ذهنمان تصویری از چیزی ساختهایم که حل کردن آن دشوار، دردناک و بسیار ناگوار است. یادمان باشد که ذهن به صورت خودکار، به سمت چیزهای منفی گرایش دارد. شک نکنید که در اینگونه موارد، دو تا هم رویش میگذارد تا مشکلمان را بسیار بزرگتر و وحشتناکتر جلوه دهد.
میتوان این چرخه را خیلی ساده به نفع خودمان تغییر داد. به این ترتیب که این گونه بگوییم: «ما یک چالش داریم» به این ترتیب، تصویر ذهنی ما ترکیبی از سرگرمی، بازی و ذوق یافتن جایزه خواهد بود. ما با تغییر تنها یک واژه چیزی ساختیم که انجام دادنش بسیار خوشایند و نیروبخش خواهد بود.
» تاثیر انسانهای بزرگ
یادمان باشد، انسانهای بزرگ، کسانی هستند که میکوشند تا در ذهن دیگران تصویرهایی مثبت، نیروبخش، خوش بینانه و پر از امید بسازند.
در قسمت بعد با هم چهار تمرین ساده و کاربردی را یاد خواهیم گرفت که به ما کمک میکنند جایگزینی تصویرهای ذهنیمان را راحتتر انجام دهیم.
این متن انگلیسی که از استیو نوشتید، ترجمهش شده این؟: “بر خلاف تصور عده زیادی، ما بر حسب واژگان و اصطلاحها فکر نمیکنیم.ما فقط بر حسب تصویرها یا تصورهای ذهنی خودمان فکر میکنیم.”!!!
شادي من در جستجو و كاوش است
شادي من ابي اسماني است
بی صبرانه منتظر قسمت بعد خواهم بود
شادی من سفید است ^–^