قانون کاربردی گلدیلاکس: چگونه انگیزه خود را در زندگی و کسب و کار حفظ کنیم؟
در سال 1995، پارک تفریحی دیزنی لند، تازه در شهر آناهایم ایالت کالیفرنیای آمریکا افتتاح شده بود که یک پسر ده ساله وارد این پارک تفریحی شد و از مسئولان آنجا خواست که او را استخدام کنند. در آن زمان هنوز قوانین مربوط به کار و اشتغال مثل امروز قاطع و سفت و سخت نبود. از این رو پسر موفق شد در شغل فروشندگی کتاب راهنما استخدام شود. حقوقش هم به این صورت بود که بابت فروش هر کتاب راهنما، نیم دلار دستمزد میگرفت.
به قدری در کارش خوب عمل میکرد که در عرض یک سال، او را به مغازه جادویی (مجیک شاپ) دیزنی منتقل کردند و در آنجا توانست ترفندهای خوبی در زمینه جادو و شعبده بازی از کارکنان قدیمیتر یاد بگیرد. او جوکها و یک سری کارهای ساده را روی بازدیدکنندگان امتحان میکرد تا واکنش افراد مختلف را ببیند. چندی بعد متوجه شد که عاشق شعبده بازی و جادو کردن نیست؛ بلکه کلاً اجرا کردن و مجریگری را دوست دارد. آنجا بود که تصمیم گرفت که در آینده به یک کمدین تبدیل شود.
وقتی به سنین نوجوان رسید، به کلوبهای کوچک اطراف لوس آنجلس میرفت و اجرا میکرد. به این شکل توانست اولین گام را برای رسیدن به هدفش بردارد. در آن کلوبها، جمعیت زیادی جمع نمیشد و اجرای او هم خیلی محدود و کوتاه بود. خیلی کم پیش میآمد که بیش از پنج دقیقه روی صحنه، اجرا داشته باشد. اکثر افرادی که به این کلوبهای کوچک میرفتند، آنقدر گرم صحبت کردن یا غذا خوردن میشدند که اصلاً نمیتوانستند به این نوجوان آیندهدار توجه کنند. یک شب کلوب خیلی خلوت بود و او مجبور شد استندآپ خود را در برابر صندلیهای خالی و بدون تماشاگر اجرا کند.
شاید در ابتدا کار او خیلی ساده و ابتدایی به نظر میرسید ولی نکته این بود که او روز به روز بهتر میشد و توانایش در اجرا کردن را بالاتر میبرد. اجراهای اول او تنها یک تا دو دقیقه طول میکشید. در دبیرستان توانست زمان اجرای خود را به پنج دقیقه برساند و چند سال بعد، مدت زمان اجرای خود را به 10 دقیقه رساند.
وقتی نوزده ساله شد، آنقدر پیشرفت کرده بود که هفتهای چند بار اجرا داشت و توانسته بود زمان هر اجرای خود را به 20 دقیقه برساند. جالب است بدانید که گاهی مجبور میشد سه شعر در زمان اجرای خود بخواند تا بتواند اجرای خودش را به اندازه کافی طولانی کند. او هیچ وقت به حد خودش قانع نبود و همیشه دلش میخواست پیشرفت کند.
او ده سال دیگر از عمرش را هم صرف آزمایش، آموزش، بررسی و تمرین کرد. چندی بعد به عنوان نویسنده برنامههای تلویزیونی مشغول به کار شد. به تدریج توانست در برنامههای گفتگومحور (به این برنامهها تاک شو هم میگویند. مثل برنامه دورهمی مهران مدیری) حضور پیدا کند و خودی نشان دهد. پیشرفت او همچنان ادامه داشت تا اینکه در اواسط دهه 1970 میلادی، مهمان ثابت برنامههای «The Tonight Show» و «Saturday Night Live» شد.
در نهایت بعد از پانزده سال کار و تلاش مداوم، به شهرتی که همیشه آرزویش را داشت رسید و توانست در طول 63 روز، در 60 شهر اجرا کند. پس از مدتی در عرض 80 روز، به 72 شهر سر زد و در آنها برای مردم اجرا کرد. در برنامه بعدی 85 شهر را در عرض 90 روز درنوردید و مردم را سرگرم کرد.
طبق تحقیقات، 18695 نفر ار مردم اوهایو در یکی از اجراهای او شرکت کردند. سپس یک برنامه سه روزه در نیویورک داشت و 45000 بلیط برای این سه روز به فروش رسید. اکنون او در قله حوزه کاری خود ایستاده بود و یکی از موفقترین کمدینهای زمانه خودش شده بود.
این کمدین بزرگ و پرتلاش، استیو مارتین نام دارد.
چگونه انگیزه خود را حفظ کنیم؟
استیو مارتین در کتابی که در مورد زندگی خودش نوشته و با عنوان «Born Standing Up» منتشر کرده است، دیدگاه جالبی ارائه میکند و به ما یاد میدهد که برای حفظ عادات در درازمدت باید چه کاری انجام دهیم. از نظر او طنز و کمدی برای آدمهای خجالتی و کمرو مناسب نیست.
خیلی سخت است که یک نفر مجبور باشد به تنهایی روی صحنه برود، کلی آدم نگاهش کنند ولی او نتواند حتی یک بار مردم را به خنده بیندازد. جالب است بدانید که استیو مارتین به مدت 18 سال، هر هفته با چنین ترسی روبرو میشد. او 10 سال از عمرش را صرف یادگیری کرد، سپس 4 سال وقت گذاشت تا اشتباهات خودش را اصلاح کند و 4 سال دیگر را وقف رسیدن به موفقیت بزرگ خودش کرد.
چرا بعضی از افراد مثل مارتین، به عادتهای خود (تمرین کردن جوک، نقاشی کشیدن یا نواختن گیتار) پایبند هستند و اکثر افراد همیشه تلاش میکنند که انگیزه خود را حفظ کنند؟ چگونه عادتهای ماندگار خلق کنیم؟ سالهاست که دانشمندان دارند در این زمینه تحقیق و مطالعه میکنند. یکی از راههای حفظ انگیزه و رسیدن به اوج تمایل که دانشمندان پس از سالها مطالعه به آن دست پیدا کردهاند، «کار کردن روی وظایفی است که امکان مدیریت سختی و دشواری آنها وجود دارد.»
یکی از راههای حفظ انگیزه و رسیدن به اوج تمایل که دانشمندان پس از سالها مطالعه به آن دست پیدا کردهاند، «کار کردن روی وظایفی است که امکان مدیریت سختی و دشواری آنها وجود دارد.»
قانون گلدیلاکس (Goldilocks)
مغز انسان، عاشق چالش است؛ البته فقط چالشهایی که در محدوده بهینه سختی باشند. مغز دوست دارد با چالشهایی روبرو شود که برایش بیش از حد سخت و نفسگیر نباشند و توانایی بررسی و حل آنها را داشته باشد. اگر عاشق تنیس باشید و بخواهید در برابر کودکی چهار ساله، یک بازی جدی از خودتان به نمایش بگذارید، قطعاً خیلی زود خسته خواهید شد. از طرفی اگر بخواهید با یک تنیسباز حرفهای مثل راجر فدرر بازی کنید هم به سرعت انگیزه خود را از دست میدهید؛ چون رقابت کردن با این بازیکنان حرفهای خیلی سخت است.
حالا فرض کنید با کسی بازی میکنید که سطح بازی و مهارت او تقریباً با شما برابر است. در این بازی، شما چند امتیاز کسب میکنید و چند امتیازی هم از دست میدهید. اگر واقعاً تلاش و کوشش کنید، قطعاً میتوانید برنده شوید. در واقع این بازی، نوعی چالش است که سختی آن را میتوان مدیریت کرد و نمونه بارز قانون گلدیلاکس به حساب میآید.
بر اساس قانون گلدیلاکس، انسانها زمانی در هنگام انجام وظایف به اوج انگیزه خود میرسند که آن وظایف، درست روی مرز تواناییهای فعلی آنها قرار داشته باشد. در واقع این وظایف باید به گونهای باشد که برای افراد، نه خیلی سخت و نه خیلی آسان؛ بلکه درست به اندازه تواناییهای آنها باشد.
فعالیت مارتین در زمینه طنز و کمدی، نمونه بارزی از به کار بستن قانون گلدیلاکس است. او هر سال زمان اجرای خودش را یک یا دو دقیقه افزایش میداد. هر بار مطالب جدیدی را به اجرای خودش اضافه میکرد و همیشه چند جوک در ذهن داشت که قطعاً باعث خنده مخاطب میشد. پیروزیها و موفقیتهای او به قدری بود که بتواند انگیزه خودش را حفظ کند. از طرفی شکستهایش هم در حدی بود که دلسرد نشود و بتواند به تلاش خود ادامه دهد.
پیشرفت خود را ارزیابی و اندازهگیری کنید
اگر میخواهید راز حفظ انگیزه برای دستیابی به اهداف را یاد بگیرید، باید بدانید که سکه انگیزه، روی دیگری هم دارد که درک آن خیلی مهم است. روی دوم سکه انگیزه، «آمیزهای از سختکوشی و شادی» است. کار کردن روی چالشهایی که سطح بهینهای از سختی و دشواری دارند، نهتنها به افزایش انگیزه انسان کمک میکند؛ بلکه میتواند منبع اصلی شادی در وجود انسان باشد.
گیلبرت بریم به عنوان یک روانشناس باتجربه بر این باور است که یکی از مهمترین منابع شادی در وجود انسان، انجام وظایفی است که سطح مناسب و معقولی از دشواری دارند و بیش از حد ساده یا بیش از حد سخت نیستند.
این ترکیب شادی و اوج عملکرد، شبیه جریانی است که ورزشکاران و مجریها در هنگام انجام کارهایی که در محدوده توانایی آنهاست، تجربه میکنند. این جریان، یک حالت ذهنی است که وقتی روی کار خود متمرکز میشوید، در وجود شما شکل میگیرد و باعث میشود که به هیچ چیز جز کارتان فکر نکنید؛ انگار که همه دنیا محو شده و شما هیچ وظیفه و رسالتی جز انجام کار کنونی خود ندارید.
با این حال برای رسیدن به این حالت ذهنی و دستیابی به اوج عملکرد خودتان، فقط نباید روی چالشهای دارای درجه سختی مناسب کار کنید؛ بلکه لازم است میزان پیشرفت خود را هم ارزیابی و اندازهگیری کنید.
در صورتی که تمایل دارید با چند مورد از بهترین تکنیکهای ایجاد انگیزه آشنا شوید، پیشنهاد میشود مقاله تکنیک های کاربردی ایجاد انگیزه شگفت انگیز برای انجام غیرممکن ها را مطالعه کنید.
همان طور که جاناتان هایت روانشناس میگوید، یکی از کلیدهای دستیابی به این حالت این است که در هر مرحله از فعالیتی که انجام میدهید، یک بازخورد فوری در مورد نحوه انجام کار خود دریافت کنید.
اینکه ببینید در حال پیشرفت هستید، میتواند انگیزه زیادی به شما ببخشد. استیو مارتین وقتی جوکی تعریف میکرد، به بازخورد جمعیت توجه میکرد تا ببیند این جوک میتواند افراد را با خنده وادار یا خیر. همین بازخوردهای مثبتی که به خاطر یک جوک دریافت میکرد، برای غلبه بر ترسهایش کافی بود و به او انگیزه میداد که چندین هفته متمادی، بدون خستگی تلاش کند.
در بازی تنیس، اگر خوب بازی کنید یک امتیاز میگیرید و اگر دقت نکنید، امتیاز از دست میدهید. بنابراین در این بازی هم دارید بازخورد فوری از کارتان دریافت میکنید. اگر دنبال حفظ انگیزه خود هستید، باید بدانید که مغزتان نیاز دارد که از هر راهی شده، پیشرفتتان را اندازهگیری کند. برای حفظ انگیزه، باید بتوانید پیروزیهای خود را ببینید.
یکی از مهمترین منابع شادی در وجود انسان، انجام وظایفی است که سطح مناسب و معقولی از دشواری دارند و بیش از حد ساده یا بیش از حد سخت نیستند.
دو گام مهم برای حفظ انگیزه
اگر بخواهیم راز حفظ انگیزه در بلندمدت را تجزیه و تحلیل کنیم، میتوانیم دو گام زیر را برای حفظ انگیزه بیان کنیم:
- به قانون گلدیلاکس پایبند بمانید و روی کارهایی تمرکز کنید که میزان دشواری آنها برای شما قابل مدیریت باشد.
- پیشرفت خود را اندازهگیری کنید و در صورت امکان، بازخورد فوری دریافت کنید.
خیلیها دوست دارند زندگی خود را بهتر کنند ولی وقتی وارد میدان عمل میشوند، میفهمند که بهبود زندگی به این آسانی هم نیست. اگر میخواهید در هر شرایطی، انگیزه خود را حفظ کنید، با چالشهایی شروع کنید که سختی آنها برایتان قابل مدیریت باشند. در گام بعدی موفقیت خود را بسنجید. در نهایت لازم است این فرایند را چندین و چند بار تکرار کنید.
منبع: JAMES CLEAR
عالیه هر کی به عمق این مقاله نگاه کنه به چیزیکه تو هزاران کتاب تغییر عادت و عادت های میلیون دلاری و هر چی که فکرشو بکنین هست میرسه
ب نظرم داستان خوبی رو برای نوشتن انتخاب نکردید …
شایدم مسائل رو خوب بهم مرتبط نکردید.
در کل برا من جذاب نبود و نه انگیزه بخش
با تشکر از شما متن دارای یک غلط املایی و تاریخ اول متن نیز به نظر اشتباه است.
موفق باشید.
ممنون از مقاله کاربردی و متن روان آن.
موفق باشید.