موفقیت یک واقعیت است. شاید شما هنوز طعم آن را نچشیده باشید و بیشتر اوقات با شکست روبه شده باشید، اما باید بدانید که پیروزی حتمی است. هیچ کم بود اطلاعاتی هم در این زمینه وجود ندارد. تمامی روش‌های آن هر روز در سراسر نقاط جهان به وسیله معلمان موفقیت و یا وب سایت‌هایی مانند همین سوخت جت به مردم آموزش داده می‌شود.

اما متأسفانه تفکرات منفی و عجیبی در ذهن‌های بیشتر ما وجود دارد که خود مانع رسیدن به هر موفقیتی است. بله گاهی ما فکر می‌کنیم برای موفقیت فقط نیاز است که خوب کار کنیم. اما نمی‌دانیم که بخش عظیمی از موفقیت به شخصیت خودمان بستگی دارد. اینکه ما چگونه فردی هستیم، آیا اصلاً شخصیت یک فرد موفق را داریم؟

این 7 استراتژی موفقیت را یاد بگیرید
به هیچ چیز دیگری نیاز نخواهید داشت.

 

پس شما ابتدا قبل از شروع هر پروژه‌ای باید خودتان را آماده کنید. باید یک شخصیت موفق از خودتان بسازید. ما 7 استراتژی را در ادامه به شما معرفی می‌کنیم که باید روی خودتان پیاده کنید تا شخصیت شما آماده موفقیت شود. و آخر کار برایمان بنویسید که کدام یک از این‌ها را در خود داشتید یا نداشتید.

۱) دید خود را نسبت به جهان پیرامون عوض کنید و چیزهای جدیدی یاد بگیرید.

عقاید شما همیشه درست نیست. یعنی اینکه دنیا آن چیزی نیست که شما فکر می‌کنید. در واقع درک شما از جهان بر اساس شخصیت شما شکل گرفته است نه واقعیتی که وجود دارد. بیشتر چیزها به وسیله جامعه و خانواده آن‌هم در دوران کودکی به شما تلقین شده است.

حالا اگر فرد شکست خورده‌ای هستید و در بیشتر موارد زندگی موفق نمی‌شوید، اولین کاری که باید انجام دهید این است که عقیده خود را عوض کنید. دیدگاهتان را تغییر دهید. در شروع شاید کار بسیار ترسناکی به نظر برسد. اما بدانید مشکل در همین‌جاست. جهان شما جهان واقعی نیست، باید واقعیت جهان را ببینید. بهترین راه این است که از خواندن کتاب شروع کنید. مطالعه سطح شما را به سرعت بالا خواهد برد.
و از اطلاعات این مقاله برای ساختن تفکرات جدید استفاده کنید.

 

۲) کور کسی نیست که چشم ندارد،کسی است که تعصب دارد.

مغز انسان از کلیدهای ذهنی برای ارزیابی در برابر رویدادها و اطلاعات جدید استفاده می‌کند. چیزی که در اصطلاح به آن‌ها میانبر میگویند. یعنی بجای تجزیه و تحلیل کامل، برای تصمیم‌گیری مغز از این میانبرها که فیلترهایی بر اساس عقاید خود ما هستند استفاده می‌کند.

مهم‌ترین فیلتری که مغز ما به کار می‌برد تعصبات است. اگر اطلاعات جدید که دریافت می‌کنیم در راستای تعصبات ما باشد فوراً مغز آن‌ها را می‌پذیرد، حتی اگر اشتباه باشند و اگر اطلاعات حقایقی باشند که با تعصبات ما همخوانی ندارند مغز آن‌ها را سریع و به شکل رادیکالی رد می‌کند.

این تعصبات فقط به عقاید مذهبی، ملی و قومی برنمی‌گردد. در تمامی زمینه‌ها مانند بازار، تجارت، سرگرمی و …. مربوط می‌شود. در سال 2015 در بیزینس اینسایدر تحقیقی در این باره انجام شد و مشخص شد 52 فکر تعصب آمیز در بخش‌های مختلف مغز ما وجود دارد که ما بر اساس آن‌ها فکر و زندگی می‌کنیم.

جالب است بدانید که این تعصبات سبب می‌شود تا فکر شما محدود شود و مغز دیگر درگیر چالش نشود. بهترین راه برای تغییر این است که روی هیچ چیز مطمئن نباشد. نقدها را بپذیرید و دائم این فکر را به خودتان تلقین کنید که شاید من اشتباه می‌کنم باید تحقیق کنم. سعی کنید فکر خود را باز کنید و نگذارید مغز شما فوراً توسط میانبرها تصمیم بگیرد.

 

۳) سخنان منفی که با خودتان دارید را تشخیص دهید و آن‌ها را رد کنید.

شاید باور نکنید اما به طور میانگین یک فرد روزانه 50 تا 80 هزار کلمه در ذهنش با خودش حرف میزند که برخی از آن‌ها کلمات و تفکرات منفی هستند که به خودمان تلقین می‌کنیم. وقتی حدود 50% به بالای این تعداد کلمات منفی باشند آن وقت است که این تفکرات منفی ذهن شما را اشغال خواهند کرد.

 

برای اطلاعات بیشتر این مقاله را بخوانید: قدرت باور چیست و چرا در زندگی بیشتر از سقف باورهایتان به شما داده نمیشود؟

اکثر این تفکرات منفی که از ترس‌ها و باورهای غلط ما سرچشمه می‌گیرند. اشتباه هستند. شما باید این توانایی را پیدا کنید که آن‌ها را پیدا کنید و به سرعت از ذهنتان پاک کنید. تفکرات منفی معمولاً به خاطر اتفاقات روز یا تجربه‌های گذشته به سراغ شما می‌آیند. برای تشخیص آن‌ها باید به نوشتن روی بیاورید. یک دفترچه همراه خود داشته باشید و هر فکر منفی را بنویسید: من چقدر زشتم، من چقدر چاقم، من حتماً تصادف می‌کنم، جاده چقدر خطرناک و ……

آخر هفته آن‌ها را دسته بندی کنید. ببینید که این تفکرات بیشتر در چه زمینه‌هایی هستند و از کجا نشات می‌گیرند. بعد از اینکه منشأ آن‌ها را پیدا کردید سعی کنید برایشان جایگزین‌هایی پیدا کنید که فوراً به محض اینکه آن تفکر منفی به ذهنتان خطور کرد جایگزین مثبت آن را بگویید.

و در این زمینه دوره‌ی جایگزین کردن باورهای محدودکننده را حتما از دارن هاردی در سایت تهیه کنید. اینجا کلیک کنید.

 

۴) خوش‌بینی را به عنوان یک عادت برگزینید

خوش‌بینی یعنی پیش بینی بهترین حالت‌های ممکن برای یک رویداد در ذهن. جالب است بدانید بیشتر مردم بدبین هستند، گروه دیگر هم که ادعای خوش بینی دارند فقط در کلامشان این موضوع وجود دارد. در حالی که خوش‌بینی باید مانند یک حقیقت از اعماق ذهن شما به وجود شما منتقل شود. یعنی باید باور داشته باشید که آن اتفاق خوب می‌افتد نه اینکه فقط بگویید.

Martin Seligman یکی از بنیان‌گذاران روانشناسی مثبت در کتاب خود می‌نویسد:

تفکرات بسیاری از مردم فاجعه بار است. آن‌ها به بدترین چیزهایی ممکن که احتمالاً وقوعش یک در هزار است فکر می‌کنند. مردم جهان ما منفی‌باف شده‌اند و ترجیح می‌دهند خودشان را برای اتفاقات بد آماده کنند تا اینکه آماده رویدادهای خوب باشند.

به خاطر داشته باشید، خوش‌بینی به معنای فکر نکردن به تفکرات منفی نیست، خوش‌بینی یعنی تفکرات مثبت ما غلبه و قدرت بیشتر بر منفی‌ها داشته باشد و دائم این حس را به خودمان بقبولانیم که اتفاقات خوب با احتمال بیشتری رخ می‌دهد.

 

۵) به دنبال علاقه خود بروید

فلسفه‌های مختلفی درباره این جهان وجود دارد. در مورد زندگی. ادیان مختلف چیزهای متفاوتی می گویند، فلاسفه حرف‌های عجیب می‌زنند و فیزیکدانان به دنبال پیدا کردن جواب در کهکشان‌ها هستند. اما هر تفکر و نظریه‌ای که وجود داشته باشد در نهایت به مـــــرگ خطم می‌شود.

به اینکه این دنیا فعلاً دائمی نیست و روزی برای ما تمام می‌شود. پس همه چیز را رها کنید، این جهان مانند یک گیم است که باید از آن لذت ببرید. چرا زجر می‌کشید؟ چرا ناراحت می‌شوید و چرا نسبت به مسائل حساس هستید؟
همین حالا همه چیز را رها کنید و فقط به کاری مشغول باشید که به آن علاقه دارید.

اگر به شما بگویند که فقط 6 ماه زنده هستید چه میگویید؟ مسلماً به دنبال لذت بردن از جهان و انجام کارهای مورد علاقه می‌روید.

حالا هم همین فکر را کنید. شاید زمان شما کمتر از همین 6 ماه باشد. یا هر 6 ماه یک بار تمدید شود. اما هر چقدر که زمان داشته باشید حتی 100 سال هم که باشد روزی تمام می‌شود و حسرتش برای کسی می‌ماند که جهان را جدی گرفته و به دنبال علاقه‌هایش نرفته.

 

۶) ذهنیت برنده داشته باشید

روانشناسان میگویند وقتی 2 تیم ورزشی جلوی هم قرار می‌گیرند، بیش از اینکه عملکرد آن‌ها نتیجه را رقم بزند. این ذهنیت است که نتیجه را تعیین می‌کند. معمولاً تیم ضعیف‌تر خود به خود ذهنیت باخت دارد و تیم قوی‌تر ذهنیت برنده.

این ذهنیت برنده است که همه چیز را تعیین می‌کند.

نگاهی به بازی ایران و آرژانتین، ایران پرتغال و ایران اسپانیا بیاندازید. مسلماً فاصله فوتبالی ما با این تیم‌ها بسیار بیشتر از فاصله‌ای نتیجه به دست آمده است. اما، کارلوس کی روش توانست ذهنیت بازنده وضعیت تر بودن را در تیم بکشد و ذهنیت برنده را به ما تزریق کند. همین امر سبب شد که قهرمان اروپا با ما مساوی کند و حتی در لحظاتی نزدیک به شکست و حذف از جام جهانی قرار بگیرد.

مقاله‌ی مرتبط: دنیای زیرزمینی ذهن; چطور با ذهنیت مثبت زندگی تان را سرشار از اتفاقات مثبت کنید

باورهای قبلی خود را دور بریزید. شما در حال رشد هستید و این رشد شما را بالا می‌آورد، شما می‌توانید در ردیف افراد بزرگ قرار بگیرید. کافی است ذهنیت برنده را در خودتان تقویت کنید. اینکه من هم می‌تواند این کار را انجام دهم. بعد به سراغ یادگیری و انجامش بروید.

 

۷) در مسیر می‌یابید که چه چیزی خوب است.

خیلی از جوانان و کسانی که هنوز تجربه زندگی و کار واقعی را ندارند دائم فکر می‌کنند که چطور فوراً موفق شوند. این چیزی نیست که لذت بخش باشد. و حتی چیزی نیست که شما دوست داشته باشید. گاهی فکر می‌کنید که من دوست دارم مثلاً نویسنده بشوم. وقتی نویسنده شدید می‌بینید این چیزی نیست که دوست داشتید.

به خودتان فرصت دهید. راه‌های مختلف را پیدا کنید. در مسیر حرکت زندگی متوجه خواهید شد که واقعاً شما چرا در این جهان حضور دارید. قرار است چه کاری را انجام دهید. علاقه انسان‌ها و طرز فکر ما از بدو تولد روز به روز تغییر می‌کند. اجازه این تغییر را به خودتان بدهید.

در مسیرهایی که فکر می‌کنید مورد علاقه شماست با دست باز قدم بردارید. بعداً می‌فهمید که برخی از آن‌ها آنقدر هم که فکر می‌کردید خوب و لذت بخش نیستند. یا به برخی دیگر به ناگاه علاقه‌مند می‌شوید. از مسیر بودن لذت ببرید و دائم به دستیابی یک شبه به اهداف فکر نکنید.

---

در همین زمینه بخوانید:

• این 6 نصحیت اشتباه را از کودکی در گوش ما خوانده‌اند که باعث میشود هیچوقت در زندگی موفق نشویم
• چطور بین زندگی شخصی و کاری‌ تعادل برقرار کنیم؟ (تا بدون خستگی به اهداف‌مان برسیم)
• با روزانه 6 دقیقه تمرین میتوانید نتایج حیرت آوری در زندگی بدست آورید
• چه رازی در پشت پرده زندگی میلیاردرهای خودساخته وجود دارد؟