چرا فقط باید بازی کنید اگر نمیخواهید افسرده و ورشکسته و بدبخت باشید!
نیروهای زیادی در این جهان شگفتانگیز وجود دارند که میتوانند روح خسته ما را یک شارژ اساسی کنند. از بین همه این نیروها، بازی کردن بهترینشان است.
[bs-quote quote=”بزرگترین مزیت یک بزرگسال نسبت به هم سن و سالانش در این است که توانایی بینظیری در برقراری ارتباط با دیگران داشته باشد و تنها ذهنی میتواند چنین ارتباطی ایجاد کند که بداند چطور بازی کند.” style=”default” align=”left” color=”#196aa8″ author_name=”نیگل جکسون” author_job=”روانشناس آمریکایی”][/bs-quote]شاید کمی بخندید و بگویید: «بازی کنیم؟ ما که دیگر بچه نیستیم؟ مردم چه میگویند؟» جالب است بدانیم که بازی کردن یکی از نزدیکترین حالتها به جهان هستی است. به همین علت میتواند ابزار بسیار مناسبی برای ترمیم روح و روان انسانها باشد.
در این مقاله به شما میگویم که چرا بازی کردن اینقدر مهم است و چگونه میتواند مرهمی برای روح خسته ما باشد؟
شباهتهای بازی و جهان هستی
دکتر استوارت بروان، یک روانشناس، پژوهشگر بالینی و پایهگذار موسسه ملی بازی است. او درباره بازی میگوید: « بازی کردن رفتاری بی هدف است.» از این دریچه، بازی کردن درست مثل جهان هستی است. همان طور که آچاریا در کتاب «زندگی به روایت بودا» میگوید:
«هدف یک مقوله بشری است. شما هدفدار هستید. اما هستی نمیتواند هدفدار باشد چون هدفدار بودنش بی معنی است. هستی مواج است با نیروهای ذاتیاش در جوشش و جریان است. هستی ضیافت است نه هدف. جشنی دائمی است. هستی به عناوین مختلف از خودش لذت میبرد. هدفی در میان نیست. هستی یعنی رهایی محض. اگر دلتان بخواهد میتوانید از آن لذت ببرید و اگر هم نخواهید میتوانید در رنج و ناراحتی به سر ببرید. چون انتخاب با شما است. چون تنها شما به هدف نیاز دارید.»
تمام این ویژگیها در مورد بازی کردن نیز وجود دارد. بازی کردن هدفی ندارد. ما برای بازی، بازی میکنیم. چون خود بازی برای ما همانند جشنی پر شور است. لذت بردن از بازی هم به خودمان بستگی دارد.
وقتی میخواهیم بازی کنیم باید از دغدغه همه چیز رهایی پیدا کنیم؛ از کارهای ناتمام، از شکستها از خستگیهای طولانی، از دلخوریها وگرنه بازی واقعی اصلا آغاز نمیشود اگر هم بشود دیگر اسمش بازی نیست.
و چه کسانی بیشتر از همه بازی میکنند؟ کسانی که تازه قدمهایشان را در این جهان گذاشتهاند و کاری به کار رسم و عادتهای بزرگ منشانه ما ندارند. کودکان… آنها هنوز گرد راه هستی از شانههایشان پاک نشده و کمتر از ما زمینی شدهاند. اگر یادتان باشد ما نیز زمانی در این وضعیت به سر میبردیم. خبر خوب این است که با بازی کردن میتوانیم دوباره در آن عالم رویایی قدم بگذاریم. جهانی که در آن همه چیز امکان دارد و هیچ محدودیتی وجود ندارد.
توصیه میکنم این مقاله را هم بخوانید: کودک درون شما پاسخ همه سوالات مهم زندگی را میداند، چرا ازش نمیپرسید؟
چرا ما به بازی کردن اهمیت نمیدهیم؟
چون معیارهایی که در جامعه برای سنجش میزان ارزشمندی ما وجود دارد این است که چه میکنیم و چقدر درآمد داریم. از این نظر، بازی کردن تنها یک اتلاف وقت است و جلوی پیشرفت ما را میگیرد.
فهرست کارهای ضروریمان آنقدر بلند بالا و سنگین است که تنها فکر کردن به کاری نامرتبط با آن، ما را مضطرب و نگران میکند. اشتباه بزرگی که همه ما میکنیم این است که فکر میکنیم با تمام شدن دوره کودکی، نیاز ما به بازی کردن برطرف میشود. در صورتی که با ورود به دوره بزرگسالی ما نیاز بیشتری به بازی کردن پیدا میکنیم.
چرا باید همگی بازی کنیم؟
بازی کردن نکتههای مثبت زیادی دارد که در ادامه میتوانید چند نمونه از آنها را مشاهده کنید.
-
بازی کردن تمرینی از حضور کامل در لحظه حال است.
وجود مشغلههای رنگارنگ به ما مجالی برای زندگی در زمان حال نمیدهند. در این بین، بازی کردن میتواند لحظهای ذهن ما را از پرداختن به آینده و درگیری در گذشته رهایی بخشد. تنها برای چند دقیقه، حضور در تک تک ثانیهها را درک میکنیم و چیزی جز لذت بردن و فقط بازی کردن برایمان مهم نیستند.
-
بازی مغز را شکل میدهد و هسته اصلی خلاقیت و نوآوری است
پیدا کردن مسیرهای جدید برای حل کردن معماهای یک بازی، میتواند ساختارهای عصبی جدیدی در مغز ایجاد کند. وجود همین ساختارها باعث میشود که توانایی حل مسئله در ما بالا رود.
-
به تقویت همدلی کمک میکند
بازی کردن باعث میشود شناخت ما از افراد عمیقتر شود و بتوانیم خیلی آسانتر راههای ورود به قلب دیگران را پیدا کنیم.
-
درک گروههای اجتماعی پیچیده را آسان میکند
بازی به تقویت کار گروهی بسیار کمک میکند. با بازی کردن میتوانیم چم وخم تشکیل شدن یک گروه صمیمی را یاد بگیریم.
کار و بازی، دوستی یا دشمنی؟
آن روی سکه بازی، کار نیست بلکه افسردگی است. جالب اینجا است که توجه به نیاز زیستی ما برای بازی کردن میتواند کار ما را دگرگون کند. بازی، هیجان و طراوت را به کار باز میگرداند، به ما کمک میکند با مشکلات رو به رو شویم، احساس نشاط کنیم و مهارت خود را ارتقا دهیم.
از همه مهمتر اینکه بازی واقعی که بر خواسته از نیازهای درونی ما است بهترین راه کسب رضایت و شادی پایدار در کار است. در بلند مدت، کار بدون بازی، باعث خستگی روحی میشود.
» یک تجربه از مشق شب
[bs-quote quote=”ما با رها کردن بازیها در بزرگسالی، قسمتی از فرهنگ خود را کنار گذاشتیم.” style=”style-7″ align=”left” color=”#bc2b2b” author_name=”دکتر استوارت بروان” author_job=”پزشک آمریکایی و برنده جایزه نوبل فیزیولوژی و پزشکی” author_avatar=”https://sookhtejet.com/wp-content/uploads/2020/04/Mike_Brown_2003.jpg”][/bs-quote]به عنوان یک طراح، بررسی طراحیهای همه جا! مشق شبمان بود. ما باید پروژههای مختلف را بازخوانی و تحلیل میکردیم و سپس نظر خود را به عنوان یک طراح، ارائه میدادیم. آن زمان از دیدن طراحیهای داخلی شرکت گوگل بسیار تعجب کردم. چون محیط دفتر کارمندان و محوطه استراحتشان به جای حس و حال یک مکان رسمی و اداری، من را به یاد شهر بازی یا مهد کودکهای مدرن میانداخت.
درست از همان نمونههایی که کودک اجازه دارد با تکهای گچ هر جا که دلش خواست نقاشی بکشد، یا روی نیمکتهایی بنشیند و دراز بکشد که شبیه هر چه هستند جز نیمکت. بعدها که کمی درباره فلسفه بازی خواندم به یاد طرح شرکت گوگل افتادم. هدف آن طرح، برداشتن مرز بین تخیل و واقعیت بود، چیزی که بتواند بذر خلاقیت را در ذهن افراد، شکوفا کند و چه چیزی بهتر از بازی میتوانست این کار را انجام دهد؟
» استراحت و بازی
نیاز زیستی ما به بازی و نیاز جسم ما به استراحت شباهت جالبی به هم دارند. وقتی جسممان خسته باشد، با چند ساعت خوابیدن و خوردن غذاهای مقوی میتوانیم نیروی از دست رفته خود را بازسازی کنیم. اما وقتی روحمان خسته باشد این راهکارها دیگر فایدهای ندارند. در این وضعیت، بازی کردن یکی از راهکارهایی است که میتواند خستگی روحی ما را برطرف کند.
بازی کنیم…
بزرگسالی مانعی برای بازی کردن نیست. چون نیاز به بازی کردن محدود به دوران کودکی نمیشود. بازی کردن یک جریان شاد و مسری است که میتواند با تجدید قوایمان انرژی و انگیزه ادامه دادن را در ما تقویت کند. نمیدانم چه بازیهایی دوست دارید اما امیدوارم همه ما با باز کردن یک جای کوچک برای بازی کردن به روح خود هدیه کوچک اما کارسازی بدهیم.
در همین زمینه بخوانید: