«کیمیاگر» کتابی که باید صد بار بخوانید (تا این درس های مهم زندگی را کشف کنید)
فکر کنید یک شب بخوابید و در خواب تان به شما الهام شود که گنجی در نقطه ای با مشخصات داده شده در آن سوی کره زمین وجود دارد که فقط شما میتوانید به آن دست .پیدا کنید…
این گنج فقط برای شماست و به غیر از شما هیچکس دیگری نمیتواند به آن دست پیدا کنید.
کتاب «کیمیاگر» اینطور شروع میشود… کتابی که بیش از 65 میلیون نسخه از آن فروخته شده و پرطرفدارترین کتاب دنیا با بیشتری ترجمه را به نام خودش ثبت کرده است.
آیا چنین کتابی میتواند یک کتاب معمولی باشد؟ البته که نه…
خواندن یک مهارت شیرین است. خواندن به شما کمک میکند به ذهن بزرگترین فیلسوف ها، دانشمندها، ریاضیدان ها و … بروید هرآنچه در آن اتفاق می افتد را ببینید.
پائولو کوئلیو از این دست افراد است که می ارزد با خواندن کتابی از وی به ذهنش سفر کرد و افکار رنگارنگ از جنس مردم عادی را لمس کرد و با یک داستان آنچنان جذاب درگیر شد که نخواهید آنجا را ترک کنید.
اگر تا به امروز فرصت سفر به ذهن پائولو کوئیلو را با خواندن کتاب هایش نداشتید، نگران نباشید؛ ما در این مقاله به صورت مختصر و مفید میخواهیم به مهم ترین و پرطرفدارترین کتاب پائولو کوئلیو نویسنده پرتقالی بپردازیم.
کتاب «کیمیاگر» که چیزی از یک کیمیاگر برای موفقیت در زندگی تان ندارد.
برای بار اول خواندن این کتاب بسیار جذاب است، برای بار دوم با آن حال میکنید، برای بار سوم که بخوانید لایه های زیرین نوشته ها برایتان نمایان میشود، برای بار سوم که بخوانید شما چیزی جدید در نوشته پیدا نمیکنید اما در خودتان چرا… برای صدمین بار اگر بخوانید به نکاتی که در ادامه میخوانید می رسید… (از دست ندید)
- همه ما «کیمیاگر» زندگی خودمان هستیم و قدرت ساختن آینده مان را داریم؛
کیمیاگر یعنی کسی که میتواند ماهیت چیزی را تغییر بدهد یا از طریق اقدامات جادویی چیزی خلق کند… مثل من، مثل شما، مثل هرکسی که در اطراف تان می شناسید.
به نظر شما ساختن رویایی که در ذهن تان است به صورت واقعی چیزی از جادو کم دارد؟ چند نفر در سطح دنیا توانستند به هرآنچه در ذهن شان است جامه عمل بپوشانند و در دنیای واقعی خلق شان کنند؟ بله… خیلی کم هستند.
خیلی کم هستند؛ اما هستند. وقتی میدانیم که هستند چنین افرادی پس میتوانیم باور داشته باشیم که ممکن است. از این فرصت و قدرت درونی تان استفاده کنید. شما قدرت خلق آینده تان را دارید.
- بعضی وقت ها هرآنچه را که دنبالش می گردید، همان جایی است که شروع کردید
اما خبر ندارید و آنقدر ذهن تان را از اطلاعات بیهوده پر کردید که حتی چیزهایی که در برابرتان هستند را هم نمیتوانید ببینید.
اکثر اوقات در سفرمان به مقصد موفقیت، برایمان پیش می آید که متوجه شویم هرآنچه که به دنبالش بودیم و سخت برای بدست آوردنش تلاش میکردیم همان جایی بوده که شروع کردیم… از اول بوده اما ما تازه کشف اش کردیم.
بله دوستان، همه مان هرآنچه را که میخواهیم، در وجودمان داریم اما یادمان میرود، کم بین هستیم و اکثرمان منفی نگر هستیم و فرصت هایی که داریم را قدر نمیدانیم.
اگر تصمیم گرفتید موفق شوید و به تصمیم تان متعهد هستید، بدانید که شما قبل از بدست آوردن موفقیت در دنیای مادی، در ذهن تان موفق شدید.
- ماموریت شما در زندگی مهم ترین دغدغه فکری تان باید باشد
شاید شما مانند سانتیاگوی داستان کیمیاگر گنجی به شما الهام نشده باشد در خواب؛ اما مطمئن باشید گنجی بارها با ارزش تر برای شما در این دنیا وجود دارد که باید به دنبالش بروید.
گنجی که فقط برای شماست و هیچکس دیگری نمیتواند به آن دست پیدا کند به جز شما !
این گنج شاید مادی نباشد اما زندگی میلیون ها نفر را در دنیا تغییر بدهد. گنج آلکساندر فلیمینگ، کشف پنیسیلین بود، گنج توماس ادیسون کشف لامپ بود، گنج ماری کوری کشف رادیواکتیو بود، گنج استیو جابز وارد کردن تکنولوژی ساده در زندگی انسان های عصر امروز بود…
بیشمارمند افرادی که به دنبال گنج شان رفتند و به دنبال آن پول و ثروت و شهرت نیز به زندگی شان سرازیر شد. ماموریت شما چیست؟ چه چیزی وجود دارد که آنقدر برای شما جذاب و دلربا باشد که بدانید میتوانید بدست آورید و با کوهی از طلا معامله اش نکنید؟
برای بعضی مردم دگرگون کردن زندگی مردم، یک ماموریت است. مثل سعیده قدس که چند هفته پیش فایل صوتی اش را در پروژه سوخت جت دانلود کردید. سعیده قدس، ماموریت اصلی اش را وقتی فرزندش به سرطان مبتلا شد کشف کرد به قول خودش «تصمیم گرفتم اجازه ندهم هیچ کودکی به خاطر فقر از سرطان بمیرد…» پس موسسه خیریه محک را دایر کرد.
آیا این ماموریت کوچکی است؟ خیر…
آیا این ماموریت غیرممکن است و باید یک ابرانسان باشید تا انجامش دهید؟ خیر…
آیا شما هم میتوانید ماموریتی مهم در زندگی داشته باشید؟ بله..
از همین امروز ماموریت خودتان را دنبال کنید.
ماموریت شما نمیتواند از جنس پول باشد، «من میخواهم ثروتمند شوم» یک ماموریت نیست. ماموریت شما باید از جنس عشق و علاقه شما باشد. چیزی که حتی اگر بدانید پول به شما داده نمیشود هم حاضر باشید برای بدست آوردنش کار کنید.
تایگر وودز، اعجوبه دنیای گلف حتی وقتی جام قهرمانی اش را در مسابقات گلف دریافت میکرد به گوشه از زمین میرفت و باز هم گلف تمرین میکرد. تمام زندگی اش گلف بود… هدف او جام قهرمانی نبود، تایگر وودز فقط میخواست از گلف لذت ببرد و جام قهرمانی و پول و ثروت و شهرت هم به همراهش آمدند.
قبلا یک مقاله مفصل راجع به ماموریت انیشتین و آخرین جمله اش منتشر کردیم، حتما از اینجا بخوانید.
- مسیر مهم است، مقصد فقط یک بهانه است.
مقصد را فراموش کنید، مقصد یک چشم انداز است. شما زمان زیادی نمیتوانید در مقصد باقی بمانید، اما زمان زیادی را در مسیر سپری میکنید.
مسیر مهم تر است چون زندگی شما، مسیرهایی هستند که سپری میکنید نه مقصدهایی که رسیدید. شما به هر مقصدی برسید، مقصدی جذاب تر پیدا خواهید کرد، در هر مقصد هم باشید پس از مدتی راکد ماندن دلزده میشوید، اما در طول مسیر اگر مسیر عشق و علاقه تان باشید شما خسته نمیشوید چون در حرکت اید و در حالی که از زندگی لذت می برید به سمت چیزهایی که دوست دارید در حرکت اید.
- مانع ها منتظر شما هستند.
مانع ها همان چیزهایی هستند که میخواهند بدانند «آیا شما واقعا میخواهید به مقصد برسید؟» یا فقط علاقه دارید و بدتان نمی آید آنجا باشید؟
نفر اول و بهترین بودن مقصد ارزشمندی است. کسانی میتوانند در این مقصد باشند که لیاقت آنرا داشته باشند و قبلا بهای آنرا با تلاش، امیدواری و پایبندی به تعهداتشان پرداخت کرده باشند.
اگر مقصد ارزشمندی را هدف گرفتید، باید بدانید موانع زیادی بر سر راه تان خواهد بود که برای عبور از آنها نباید کم کاری کنید و به هر نحوی شده برای رسیدن به رویاهایتان با آنها بجنگید و عبور کنید.
به قول هنری فورد، موسس اولین شرکت تولید کننده انبوه اتومبیل «موانع، آن چیزهایی هستند که وقتی چشم از اهداف تان برمیدارید در برابرتان ظاهر میشوند.»
پس، از موانع و مشکلات راه اهداف و رویاهایتان فرار نکنید.
بدانید آنها آنجا هستند که بسیاری دیگر را که به اندازه شما رویایشان برایشان ارزشمند نیست را اجازه ندهند به رویاشان برسند و مقصد را برای شما که سخت تلاش میکنید تا به آنجا برسید، خلوت نگه دارند.
شما میتوانید با عضویت ویژه خلاصه صوتی کتابهای «در باب کوتاهی زندگی» و «غریزه ارادی» را رایگان دانلود کنید :
شما چطور؟
کتاب کیمیاگر را خواندید؟
برداشت، نظر یا نقد تان را از این کتاب زیر همین پست
در قسمت دیدگاه ها و نظرات بنویسید.
در همین زمینه،
- اگر میخواهید تاریخ ساز شوید باید از نگرش سانتیاگو (نقش اول کتاب کیمیاگر) استفاده کنید ! از اینجا بخوانید
- قاتل زنجیره ای رویا هایتان کیست که تمام رویاهایتان را ناکام از ذهن تان به قتل میرساند؟ از اینجا بخوانید
- چطور مانند اسکندر کبیر، تمام رویاهایتان را قبل از 30 سالگی فتح کنید؟ از اینجا بخوانید
با سلام خدمت همه اعضا و با تشکر از اداره کنندگان پرتلاش و باهدف سایت
آیا می دانید این کتاب را آقای کوئلیو با استفاده از تفکرات و اعتقادات فراماسونری نوشتن.منم اول باورم نمیشد ولی…
لایککک
سلام ، مقاله تون عالی بود، و مصمم شدم کتاب رو تهیه کنم و بخوانم.
از آنجا که متوجه شدم تمامی اساتید موفقیت از این کتاب به عنوان کتاب مرجع استفاده می کنند و کتاب را به زبان خودشان تفسیر و در اختیار دانشجوهای خود قرار می دهند.
نقدتون عالی بود. ممنون
یک کتاب عامه پسند. یکی از چرت ترین کتابهایی که به زور خوندم. اگه می خواهید با دری وری گوییها و تناقض گوییهای کوئیلو حال کنید این کتاب رو بخونید.
سلام با اين سطح درك و تفكر كوتاه و كم بهتون نمياد كتاب خون باشيد
با درود، من مطالعات جدی را با کیمیاگر شروع کردم، و در طول چهارده ساعت مطالعه پیوسته در مدت یک روز تمام کردم. یک ماه بعد، برای دومین خواندم و الان هم برای سومین شروع به خواند کرده ام، میخام حد اقل ده بیست باری بخوانم، و اما نکته ی که میخام بگم اینه که همیشه با خودم درگیر بودم و مهارت خاصی هم بلد نبودم تا به ان مشغول باشم ولی با خواندن کیمیاگر به کشف بزرگ نایل شدم و ذره ی از قدت های درونی را فعال ساختم. الان بعد از شش ماه تلاش بی وقفه اولین کتاب رمان ام در دویست صفحه تمام کرده و بزودی نوشتن دومین کتاب را اغاز می کنم.
سلام..تحلیل زیبایی بود واقعا به همچین چیزی نیاز داشتم..ممنون
تشکر از همچو نظریات شما
اين كتاب، شاهكاره. ممنون از معرفي اين كتاب . البته نويسنده اش اعتراف كرده كه از اشعار مولانا در حقيقت اين ، كتاب رو نوشته.
بخش ۱۱۸ مثنوي معنوي مولانا- حکایت آن شخص كه خواب دید که آنچه میطلبی از یسار به مصر وفا شود آنجا گنجیست در فلان محله در فلان خانه چون به مصر آمد کسی گفت من خواب دیدهام که گنجیست به بغداد در فلان محله در فلان خانه نام محله و خانهٔ این شخص بگفت آن شخص فهم کرد که آن گنج در مصر گفتن جهت آن بود که مرا یقین کنند که در غیر خانهٔ خود نمیباید جستن ولیکن این گنج یقین و محقق جز در مصر حاصل نشود.
خواب دید او هاتفی گفت او شنید
که غنای تو به مصر آید پدید
رو به مصر آنجا شود کار تو راست
کرد کدیت را قبول او مرتجاست
در فلان موضع یکی گنجی است زفت
در پی آن بایدت تا مصر رفت
چون ز بغداد آمد او تا سوی مصر
گرم شد پشتش چو دید او روی مصر
لیک نفقهش بیش و کم چیزی نماند
خواست دقی بر عوامالناس راند
گفت شب بیرون روم من نرم نرم
تا ز ظلمت نایدم در کدیه شرم
اندرین اندیشه بیرون شد بکوی
واندرین فکرت همی شد سو به سوی
ناگهانی خود عسس او را گرفت
مشت و چوبش زد ز صفرا تا شکفت
اتفاقا اندر آن شبهای تار
دیده بد مردم ز شبدزدان ضرار
تا خلیفه گفت که ببرید دست
هر که شب گردد وگر خویش منست
در چنین وقتش بدید و سخت زد
چوبها و زخمهای بیعدد
نعره و فریاد زان درویش خاست
که مزن تا من بگویم حال راست
گفت اینک دادمت مهلت بگو
تا به شب چون آمدی بیرون به کو
تو نهای زینجا غریب و منکری
راستی گو تا بچه مکر اندری
انبهی از تست و از امثال تست
وا نما یاران زشتت را نخست
گفت او از بعد سوگندان پر
که نیم من خانهسوز و کیسهبر
من نه مرد دزدی و بیدادیم
من غریب مصرم و بغدادیم
قصهی آن خواب و گنج زر بگفت
پس ز صدق او دل آن کس شکفت
بوی صدقش آمد از سوگند او
سوز او پیدا شد و اسپند او
گفت نه دزدی تو و نه فاسقی
مرد نیکی لیک گول و احمقی
بر خیال و خواب چندین ره کنی
نیست عقلت را تسوی روشنی
بارها من خواب دیدم مستمر
که به بغدادست گنجی مستتر
در فلان سوی و فلان کویی دفین
بود آن خود نام کوی این حزین
دیدهام خود بارها این خواب من
که به بغدادست گنجی در وطن
هیچ من از جا نرفتم زین خیال
تو به یک خوابی بیایی بیملال
گفت با خود گنج در خانهی منست
پس مرا آنجا چه فقر و شیونست
بر سر گنج از گدایی مردهام
زانک اندر غفلت و در پردهام
زین بشارت مست شد دردش نماند
صد هزار الحمد بی لب او بخواند
باز گشت از مصر تا بغداد او
ساجد و راکع ثناگر شکرگو
خانه آمد گنج را او باز یافت
کارش از لطف خدایی ساز یافت
لذت بردم ممنون از کامنت زیباتون
بسیارممنون من شنیده بودم از داستان مولانا استفاده کرده اما نمی دانستم کدام داستاناست ممنون
زیباترین کتابی که خوندم و زیبا ترین خلاصه و چکیده از کتابی که دوباره خوندم کارتون حرف نداشت
جالب است کتاب را میخوانیم مقاله را میخوانیم هیجان زده میشویم و شور اشتیاق بهمان دست میدهد ولی از فرداش همان کار های قبلی را انجام میدهیم
من هم کتاب رو تهیه کردم واقعا عالیه البته نسخه صوتی ان با صدای نامجو خیلی بهتره چون همیشه در دسترسه
من کتاب رو خوندم….یکبار ده سال میش به زبان انگلیسی و یکبار چند هفته میش به زبان فارسی
واقعا زیبا بود…..مخصوصا جملات آخر کتاب…..تقابل کسی که به رویایش بی اعتنا بود و کسی مثل سانتیگو که به دنبال رویایش رفته بود
البته تفسیر شما بسیار قابل تامل بود
سپاس
سایت عالیه سرعت محشر…ممنون که خلاصه کتاب رو گذاشتید
تا حالا هیچ کتابی رو نخونده بودم که اینجوری بهش علاقه مند بشم واقعا دلم می خواست هر روز چندین صفحه رو ازش بخونم . ممنون از معرفی این کتاب .
منم با نظر دوستمون موافقم
اين مقاله عاليييييييييييه
من با خوندن این مقاله به کتاب کیمیاگر علاقه من شدم و کتابو تهیه کردم و خوندم
فقط میتونم بگم این کتاب فقط یک کتاب نیست یک شاهکار به تمام معناس همون روز که گرفتم و شروع به خوندم کردم نتونستم از پاش بلند شم و تا اخر رفتم و لذت بردم همچنان دوست دارم بارها و بارها بخونمش و البته برای بار دوم دارم میخونم البته موشکافانه تر
و از شما واقعا سپاسگزارم
من اصلا وقت ندارم که صد بار یک کتاب را بخوانم که بتوانم به راز آن پی ببریم . ممنونم که مرا راهنمایی کردید که با یکی دو بار خواندن این کتاب وقتم را هدر ندهم .
این مقاله تون یکی از شاهکارهاتون بود واقعا دستتون درد نکنه شما بهترینید
واقعا سایت کند و افتضاحیه