راهنمای نهایت تسلط بر خود | قسمت اول: ضعیف هستید یا با قدرت؟
چهار درس ساده و اصولی برای تسلط بر خود به سبک پروفسور ار – اسپرینگر(بخش اول)
حقیقتاً تسلط بر خود به عنوان یکی از مهمترین مسائل اخلاقی و ارزشی محسوب میگردد، که اگر به راستی کسی بخواهد بر سرنوشت خود تسلط یابد باید آن را فراگیرد.
تمام دنیا به این دو گروه تقسیم میشود
شما جزو کدام یک هستید؟!
پروفسور ار – اسپرینگر در این ارتباط میگوید: افراد را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
همچنین گفته میشود که «شانس» به گروه دوم لبخند میزند.
این افراد کاملاً از افکار و عقاید دیگران مستقل بوده و به جای آنکه به صورت بردهی حوادث و وقایع درآیند، بر آنها غلبه میکنند.
در واقع نه گروه اول بد شانس بوده و نه گروه دوم خوششانس هستند. نکته فقط در چگونگی رفتار و روش زندگی آنان است. آنان که هیچگونه تسلطی بر خود ندارند، شانس، حوادث و دیگران را بهانه کرده و آنها را مسبب تمام بدبختیهایی میدانند که بر سرشان میآید. بر عکس کسانی که بر خود و رفتار خود مسلط هستند، میدانند که مسئولیت پیروزیها و شکستهایشان خود هستند و بس.
همچنین مسئولیتهایی را که خود بر عهده دارند، بر گردن دیگران نمیاندازند. اینگونه افراد عموماً به سادگی در کارهایشان موفق میشوند(حداقل در ظاهر امر) زیرا عادت دارند بر خود مسلط باشند که این خصوصیت شرط اول پیروزی بر نابسامانیها و در دست گرفتن کنترل سرنوشت خویش است.
وی اشاره میکند:
در زندگی ممکن است شرایطی خاص به وجود آید، برخورد این دو دسته چگونه خواهد بود؟
برخورد گروه اول در زندگی:
- رفتار آنها به صورتی است که احساس میشود بیخیال و بیحال هستند و یا برعکس بیهوده منقلب میشوند.
- خود را در دست لحظات و خوشحالیهای زودگذر رها نموده و به سختی میتوانند در مقابل هوسها و تمایلات خود مقاومت کنند.
- به سادگی به وسیلهی دیگران متقاعد میشوند. (حال چه به وسیلهی عموم و یا از طریق اطرافیان باشد).
- در صورتی که بخواهند هدفی را دنبال کنند، ثابت قدم نبوده و غالباً سطحی عمل میکنند و همیشه دلایل به ظاهر منطقی برای متوقف نمودن سعی و تلاش خود پیدا میکنند.
- این جسم است که بر آنان حاکم میشود . حاضر به قبول خستگیای که بر اثر ورزش ایجاد میگردد نیستند. دوست دارند همیشه خوابیده یا بنشینند، به رژیمهای غذایی توجهی ندارند و به سادگی به خاطر لذت در خوردن و نوشیدن افراط و تفریط کرده و به سلامت خود اهمیت نمیدهند.
- به سادگی فریب احساساتی از قبیل: خودپرستی، میل به تظاهر، حسادت، خشم و نفرت را خورده و به سختی خود را کنترل میکنند و این احساسات را بروز میدهند.
- غالباً در حرف زدن زیادهروی کرده و پس از آن متأسف میشوند. معمولاً راز نگهدار نبوده و خود نیز به عواقب بد پرحرفی هایشان دچار میشوند.
- حتی تصور این را نیز نمیکنند که بتوان با اراده با نواقص و عیوب مبارزه کرد و جای آنها را با ارزشهای دیگر عوض کرد.
- به سادگی دیگران را به خاطر اشتباهاتی که خود مرتکب شدهاند متهم میکنند.
- حتی بدون آنکه آگاه باشند از همه چیز متأثر میشوند.
برخورد گروه دوم بر شرایط زندگی:
- مقابل حوادث مختلف با رفتار خود که قوی، محکم، آرام، موقر و متین است مشخص میشود.
- در برابر فشارهای زودگذر مقاومت کرده و با آینده نگری به آنچه که دارای ارزش بیشتر و دیرپا باشد دل میبندند.
- هیچ خبر و نظری را پیش از آنکه به خوبی و با آرامش بررسی و تجزیه نکنند، نمیپذیرند.
- هنگامی که هدفی را در نظر میگیرند، میدانند چگونه از خود پشتکار نشان داده و ثابت و استوار در مسیر آن گام بردارند.
- بر جسم خود حاکم هستند و آن را وادار به انجام تمرینات بدنی نموده، وزن خود را کنترل میکنند. از زیادهروی در غذا خودداری میکنند و عادات ناپسند تغذیهای را در خود از بین میبرند.
- برای موفقیت در کارهایشان تنها روی خود و تلاشهای خود برای رسیدن به موفقیت حساب میکنند.
طبیعت انسان به گونهای است که فطرتاً شخص را به سوی بیخیالی و بیتوجهی سوق میدهد. دل بستن به هوسها و لذتهایی که به ما پیشنهاد میشود، امری عادی است. بهرهمند شدن از یک چیز خوشایند بسیار راحتتر از مقاومت کردن در مقابل آن است.بروز دادن خشم بسیار راحتتر از کنترل خشم و عصبانیت است. انداختن مسئولیت کارهای خود به گردن دیگران بسیار راحتتر از پذیرش اشتباهات است.
در واقع برای رسیدن به تسلط بر خود رفتاری محدود کننده و حساب شده مورد نیاز است. راه به سوی تسلط بر خویشتن دشوار است اما غیر ممکن نیست. نیازمند تلاشی دقیق و برنامهریزی حساب شده دارد.
[bs-quote quote=”«کلید در دست گرفتن کنترل کامل وقت و زمان شما و همچنین زندگیتان این است که متوقف شوید و پیش از آنکه واکنش نشان دهید و پاسخ دهید دربارهی آن فکر کنید. کار شما این است که نوع زمان و رفتار مورد نیاز از طرف شما در هر لحظه را بشناسید و سپس به آن موقعیت پاسخ مناسب دهید».” style=”style-7″ align=”left” color=”#1e73be” author_name=”برایان تریسی” author_avatar=”https://sookhtejet.com/wp-content/uploads/2019/07/برایان-تریسی.jpg”][/bs-quote]
تنها کسانی که بتوانند بر خود مسلط شوند میتوانند امیدوار باشند که از نظر فردی و شخصی به درجات بالای موفقیت دست یابند.
تسلط بر خویشتن با آموزشی متناسب و تلاش در جهت صحیح به سادگی به دست میآید. برخی از افراد به خاطر طبیعت خاص خود راحتتر از دیگران میتوانند این کار را انجام دهند. برای مثال: کسی که خیلی عصبی و حساس است برای کنترل خود دچار مشکلات بیشتری میشود تا کسی که از حساسیت کمتری برخوردار بوده و خونسرد است.
ولی شخصیت و گرایشات طبیعی شما از هر نوعی که باشد، مطمئن باشید فقط با اراده و تلاش است که تسلط بر خود را به دست خواهید آورد و بر احساسات و هیجانزدگیها غالب شده و آرامشتان را در هر شرایطی حفظ خواهید کرد.
وقت قصد کنید تا بر خود و هیجانات خود تسلط یابید، هر چه زمان بیشتری بگذرد، تمایل شما برای حاکم شدن بر خودتان نیز افزونتر خواهد شد و صعود به مرحلهی بعد برایتان آسانتر میگردد.
جانِ کلام ما…
سعی کنید این جمله را همواره تکرار کنید:
در درس دوم به رهایی از عیوبی که منجر به عدم تسلط بر خود میشود، خواهیم پرداخت.
واقعن تسلط داشتن وخویشتن داری یکی از مهم ترین دلایل موفقیته تشکراز مقاله ارزشمندتان
سلام
موضوع بسیار مهم و قابل تاملی را مطرح کرده اید که جای تشکر فراوان دارد
البته فکر می کنم جمله ماقبل آخر اینجوری باید باشه :
تسط بر خود یک توانایی مادرزادی نبوده و هر کسی میتواند آن را به دست آورد
چرا که مسایل یا ذاتی و مادرزادی هستند یا اکتسابی و قابل به دست آوردن
و اگه مادرزادی باشه یعنی ذاتیه و دیگه قابل به دست آوردن نیست
با سلام.
خوشحالم که مفید واقع شد.
سپاس از این که نظر ارزشمند خود را با ما به اشتراک گذاشتید.
پایدار باشید.