سرگذشت باورنکردنی سیلوستر استالونه یا راکی بالبو مشهور
مردی که از بیخانمانی به ستاره دنیای سینما تبدیل شد...
چند پیش روز احساس می کردم دنیا به آخر رسیده، اوضاع بهم ریخته بود. مغز و قلمم خوب کار نمی کرد. بدنم ضعیف بود و برخی موقعیت های خوب را به خاطر مریضی از دست دادم.
ناامیدی بدی سراغم آمد؛ فکر کردم دیگر راهی برای ادامه ندارم و چه زود در سن کم زندگی کاری ام تمام شد.
در حال دست و پا زدن با نا امیدی بودم که چشمم به زندگی نامهی سیلوستر استالونه بازیگر نقش راکی خورد.
مرد بزرگی که بیش تر مردم او را با نام راکی می شناسند… باورم نمی شد راکی در طول زندگی اش چه سختی هایی را تحمل کرده تا به موقعیت کنونی برسد.
بیش تر ما فکر می کنیم شخصیت هایی مثل سیلوستر استالونه خوشبخت به دنیا آمده اند و هیچ سختی تجربه نکرده اند و به موقعیت کنونی رسیده اند، اما این درست نیست. حداقل فهمیدم این طرز تفکر درباره ی سیلوستر درست نبود؛ چون قبلا در مقاله «معرفی موفق ترین افراد تاریخ که شکست های بزرگ تجربه کردند» راجع به چهرههای ثروتمند و موفق دنیای امروزی خواندید که چه شکستهای بزرگی را تجربه کرده بودند.
سیلوستر استالونه، چطور راکی شد؟
اولین اتفاق به ظاهر ناخوشایند سیلوستر در زندگی اش در هنگام تولدش اتفاق افتاد وقتی یک اشتباه پزشکی باعث شد تا اعصاب او در زمان تولدش آسیب ببیند؛ به خاطر همین مدل صحبت کردن این هنرپیشه ی مشهور آمریکایی با بقیه فرق دارد.
این اتفاق شاید برای خیلی ها پایان زندگی باشد چون این اشتباه پزشکی، یک چهره و مدل صحبت کردن متفاوت برای این فرد به وجود آورده بود که باعث می شد در مرکز توجهات منفی باشد. حتی مادر او به خاطر این مساله و فلج شدن قسمت هایی از صورت پسرش تا مدت ها افسرده بود و خیال می کرد پسرش هیچ وقت موفق نمی شود.
شاید بارها دیگران او را مسخره کرده باشند، اما سیلوستر استالونه از این حادثه در بزرگسالی به نفع خود استفاده کرد و تبدیل به یک شخصیت سینمایی خاص شد. سیلوستر خانواده ی موفقی و پولداری هم نداشت که به واسطه ی آن ها به شهرت و ثروت امروزی اش برسد.
مادر و پدرش با هم اختلاف داشتند و او مجبور شد بهترین دوران کودکی اش را مثل کودکان بی سرپرست در کنار خانواده های دیگر بگذراند؛ در دوران تحصیلش با شکست های زیادی مواجه شد و چند بار او را از مدرسه اخراج کردند و به او لقب های منفی می دادند.
مشکلاتی که در مدرسه و خانواده داشت نشان می دهند او در شرایط عادی و پر از آرامش بزرگ نشد.
سیلوستر استالونه بارها و بارها بی پولی را تجربه کرده و علاوه بر بی پولی طعم بی خانمانی را نیز چشید. در زندگی این شخصیت بزرگ روزهایی بوده که او مجبور بود در خیابان بخوابد و یا سگش را بفروشد تا زنده بماند.
بسیاری ما حتی اگر یک چهارم مشکلات این مرد را تجربه کنیم، خیلی زود تسلیم می شویم و ترجیح می دهیم تا گوشه ای بی حرکت بمانیم و خود را قربانی تقدیر بدانیم.
به نظر من خیلی ها می توانستند در جایگاه امروزی راکی باشند، اما دلیل این که به این موقعیت و شهرت نرسیدند این است که خیلی سریع تسلیم شدند… با اولین و دومین شکستی که خوردند فکر کردند زندگی به آخر رسیده و خیال رسیدن به رویاهایشان را برای همیشه کنار گذاشتند.
من هم چند روز پیش نا امید بودم تا این که این جملات جادویی را از زبان سیلوستر خواندم :
« من هم بزرگ ترین رویاها را در ذهن داشتم و هم عمیق ترین شکستها را تجربه کردم.
باور دارم که زندگی آسان نیست.
زمانی که نه پول دارید و نه نام، زندگی برایتان چندان آسان نخواهد بود.زمانی که فرصت ها از کنارتان عبور میکنند و کسی شما را نمیبیند معنی اش این است که هیچ کس نیستید. لحظه ای که ایده های شما را میخواهند اما خودتان را نه. لحظه ای که گویی تمام درها به رویتان بسته میشوند، امیدهایتان فرو میپاشند و شما هر بار در خودتان مچاله میشوید.
اینها لحظات شکست هستند.
وقتی که هیچ پولی برای غذایتان ندارید، جایی برای خواب ندارید و حاضرید دست به هر کاری بزنید برای زنده ماندن. اما هرگز رویاهایتان را رها نکنید. هر اتفاقی هم که بیفتد، بگذارید رویاهایتان در ذهنتان نفس بکشند.
وقتی در قعر درههای نا امیدی پرت شدهاید، از رویاها دست نکشید. وقتی زندگی به شما پشت کرده است، از رویاها دست نکشید. حتی وقتی هیچ کس نیستید، از رویاها دست نکشید »
یک فیلنامه، یک برگ برنده !
او فیلم نامه راکی را از یک مبارزه ی نفسی گیر بین محمد علی کلی و حریف گمنامش الهام گرفت و در بیست ساعت این فیلم نامه ی رویایی را نوشت؛ قبل از آن در چند فیلم ناشناس بازی کرده بود که به موفقیت چشم گیری نرسیده بود، اما با نوشتن این فیلم نامه افق های جدیدی در زندگی شغلی و شخصی اش اتفاق افتاد.
«مهم نیست که چقدر سخت ضربه خوردی… مهم اینه که چقد سخت ضربه بخوری و به راه رفتن ادامه بدی»
البته بعد از نوشتن فیلم نامه نیز برای عملی کردن آن سختی های زیادی کشید.
او دوست داشت شخصیت اصلی فیلم نامهاش را خودش بازی کند به خاطر همین به استودیو های زیادی سر زد و درخواست های زیادی داد.
بعضی ها اصلا فیلم نامه ی او را قبول نداشتند و برخی استودیوها نیز حاضر بودند این فیلم نامه را بخرند اما شخصیت اول داستان فرد دیگری باشد. اما راکی تسلیم نشد با سماجت بیش از حدش توانست رویایش را عملی کند و شخصیت اول فیلم نامهاش خودش باشد.
بعد از این فیلم بود که مردم سیلوستر را شناختند؛ به او لقبِ «مارلو براندوی سینمای جدید» دادند و و او به واسطه ی این فیلمش به شهرت و محبوبیت و ثروت زیادی رسید.
البته این پایان راه زندگی پر فراز و نشیب این شخصیت محبوب سینما نبود، بلکه او در ادامه نیز باز با مشکلاتی رو به رو شد و حتی گاهی به خاطر بازی های ضعیفش با شکست های سختی خورد، اما هیچ وقت تسلیم نشد.
سیلوستر در طول زندگی اش بارها بی پولی، شکست، تایید نشدن و … را تجربه کرده اما از رویاهایش دست نکشید تا تبدیل به یکی از مشهورترین و محبوب ترین چهره های تاریخ شد. وقتی با زندگی پر فراز و نشیب سیلوستر آشنا شدم با خودم فکر کردم اگر فردی با این حجم مشکلات توانسته به این موقعیت خوب برسد، چرا من نتوانم؟
راستش را بخواهید خیلی از ما زود تسلیم می شویم و شاید لازم داشته باشیم این دیالوگ ماندگار راکی را که در ادامه مشاهده میکنید را بارها بارها مرور کنیم و بعد از آنهم حتما مقاله «هیچوقت تسلیم نشو لعنتی ! من بهت ایمان دارم…» را بخوانید… :
در همین زمینه، نوشته های زیر را حتما بخوانید :
سلام،من سیلوستر استالونه هستم، گفتم یه سلامی به طرفدارام کرده باشم، موفق باشید
خیلی مهمه که به تجربه ای رسیده باشی که بدونی چی میخای و رسیدن بهش اون حال خوبو میده بهت . من دوست دارم خودمو تو دل ماجرا قرار بدم و بنویسمو و خدا کمک کنه بسازمش یه داستان خیلی خوبو قشنگ ممکنه در عرض 20 روز بوجود بیاد
من خىلى فىلماشو دوست دارم من حتى فىلم رمبو۳ رو ندیدم و نمیخوام ببىنم چون نمیخوام لذت فىلم هاى رمبو از بین بره.من میدونستم که سگشو فروخته ولى نمیدونستم که اینقدر زندگیش سخت بوده
سلام شاید برخی از افراد خیلی بیشتر از سیلوستر استالونه تلاش کرده و پشتکار داشته باشند ولی دلیل نیست که هر کسی در این دنیای فانی به محبوبیت برسه و مشهور باشه و در کارش موفق فراموش نکنیم که بالاخره این عمر ما به سر میرسد و ما میمونیم و اعمالمون با تشکر
من عاشق فیلمهای راکی و انگیزه بالاش هستم.
فیلم رمبو 5 با بازی سیلوستراستالونه فوق العاده است. این فیلم رو در 73 سالگی بازی کرده و این یعنی نهایت امید به زندگی…
با سلام و درود بیکران
الان ساعت 2 بامداده که دارم این متن رو میخونم.این متن به زندگی خودم شباهت های زیادی داشت از آن رو از آن فیض بردم.چه روز هایی که حوالی همین ساعت دوش آب سرد میگرفتم تا خواب آلود نباشم و درس بخوانم.چه روز هایی که بی وقفه بر روی پروژه هایم کار میکردم.یادم میاد بعد از کنکور و رسیدن به هدفم با رتبه ی زیر صد تصمیم گرفتم تناسب اندام پیدا کنم چه رژیم ها و تمرین های طاقت فرسایی که نکشیدم.در دوران تخصص تصمیم گرفتم که علاوه بر پزشکی عالیه ساز را نیز بنوازم.پس هدفم را تخصص در ساز های کوبه ای قرارا دادم و چه تاول ها و زخم هایی که دستانم تجربه نکردند.سپاس از اینکه با این متن زیبا و رئال خاطرات چند سال اخیر مرا زنده کردین.
همت اگر سلسله جنبان شود مور تواند که سلیمان شود
موفق و شاد جاویدان زنده باشید.
سلامممممممم واقعا ممنونم
الان اینجام چون مربیم با افتخار گفت شهاب تو منو یاد سیلور استالونه میندازی عالی هستی با همه سختی ها و فشار ها بازم به خوبی پیشرفت میکنی
امروز به حدی ضرباتمو خوب و عالی کرده بودم با اینکه چند مدته زانوم آسیب دیده ولی به قول مربیم: شهاب اینقدر روی بالا تنه کار کردی پس رفت نکردی که هیچ پیشرفتم کردی
امروز باشگاه شاهد مبارزه من بود و منم شاهد همه تشویق ها
سلام ممنونم خانوم شیردل نمینی من مقالات نوشته شما رو همیشه دنبال میکنم اما بار اوله که کامنت میرازم نوشته های شما رو دوست دارم
بسیار خوب
متشکرم
With thanks. I enjoy this.
You’re welcom
عالی بود ولی سرگذشت کاملش نبود
انگار نصفه بود
ممنون. فقط یه قسمت های دلخواه از سرگذشتشون رو انتخاب کردم که دوست داشتم. چون تمام سرگذشتشون تو یه مقاله جا نمی شد.
سلام.من دوست داشتم با شما بیشتر آشنا بشم.چون احساس کردم شما بخشی از راه رو اشتباه دارید طی می کنید.مسیر موفقیت و تعالی شاید اینطوری که شما ترسیم کردید نباشه.پر از سختی ….پر از شکست…و نهایتا مقاومت در برابر شکست ها و…..مسیر موفقیت از میان افکار آدمی می گذره.هر چه قدر افکار شما رنگ و بوی بیشتری از موفقیت و ثروت و سعادت داشته باشه،شما به اون زندگی رویایی خودتون نزدیکترید.
من حسین
دانش آموخته فلسفه
سلام ممنون از توجهتون به مقاله. راستش هر کسی با مسیری که تو زندگی طی کرده سعی می کنه جلو بره و شرایطش رو بهبود ببخشه. خب شاید مقالات من به درد آدم هایی مثل خودم می خوره که سرگذشت سختی داشتند. اما خب حرف نهایی منم همینه ما از بین همین سختی ها با کنترل افکارمون به موفقیت می رسیم