هروقت شکست خوردید خیلی سریع این 5 پادزهر را به ذهنتان تزریق کنید
واگرنه سم ناامیدی رویاهایتان را میکشد...
آیا شکستهای که اخیرا در کارتان خوردهاید باعث شده تا نخواهید از رختخواب خود بیرون بیایید؟
این شکست زمانی درآورتر میشود که شما نهایت تلاش، تمرین و انرژی خود را در مسیر آن کار گذاشته باشید و باز هم به موفقیت نرسیدهاید… و باز هم شکست خورده باشیم !
شکستهای بزرگ روحیه انسان را از بین میبرند؛ باعث از دست رفتن امید به آینده میشوند، افسردگیهای سختی را با خود به همراه دارند و مدام تمام ذهن شما را اشغال میکنند.
همین تبعات شکست است که سبب میشود تا شما دیگر نخواهید کاری را امتحان کنید… اینطور نیست؟
در واقع ترس از باختن به تمام وجود شما میرود و اجازه ریسک دوباره را از شما میگیرد.
اما چند لحظه فکر کنید…
آیا این باید پایان سرنوشت شما باشد؟
آیا آخر قصه زندگی شما همین است؟ نه، بلند شوید و به سمت آینده حرکت کنید بدون آنکه به نتیجه و اتفاقات پیش رو فکر کنید.
شما باید دوباره خود را بسازید،
انگیزه جدید ایجاد کنید و با فکر مثبت به سمت یک مبارزه دیگر قدم بردارید
در این مقاله 5 تفکر ضروری را میخواهیم به شما معرفی کنیم که هروقت شکست خوردید، باید آنرا بارها و بارها مرور کنید چون بدون این افکار، شکست شما تبدیل به سمی کشنده در ذهنتان میشود… آمادهاید این سم را خنثی کنید؟
» پادزهر اول – شکست را بپذیر، فرار نکن
اولین کاری که در مسیربازیابی ذهنی خود باید بعد از یک شکست سخت انجام دهید این است که شکست را بپذیرید، از آن فرار نکنید، بهانه نیاورید و آن را گردن اطرافیان نیاندازید. شکست را در آغوش بگیرید.
این نکته را بدانید که راه موفقیت فقط از مسیر شکستهای پیاپی میگذرد پس باید شکست را کوچک کنید. بجای فرار از جامعه و اطرافیان و دوستان اتفاقاً با آنها صحبت کنید، به راحتی بگویید که اشتباه کردم و شکست خوردم، این مشکل را به یک وضعیت عادی تبدیل کنید.
کدام تیم فوتبال بودن شکست قهرمان شده؟ کدام فرد بدون شکست موفق شده؟ کدام شرکت در مسیر خود اشتباهی نداشته؟ این را بدانید که این آخرین شکست نخواهد بود و بازهم در مسیرشما شکستهای دیگری وجود دارد اما چیزی که لابه لای آنها به آن دست پیدا میکنید یک موفقیت بزرگ است که همه شکستها را کمرنگ میکند
پشت هر فرد موفق، هزاران شکست وجود دارد
» پادزهر دوم – شانس دیگری وجود دارد
شکست نباید پایان رویای شما باشد. اگر شکست خوردید، از رختخواب جدا شوید، جلوی آیینه بروید و بگوید این پایان کار من نیست، پایان رویای من زمانی است که میمیرم. همیشه شانس مجدد وجود دارد، اگر شما یک مسابقه را باختهاید، در آزمون استخدامی قبول نشدهاید، کنکور را خراب کردهاید یا کسب و کارتان از دست رفته است، باید بدانید که دوباره فرصت امتحان کردن وجود دارد، شما بارها و بارها میتوانید به هدف مورد نظر حمله کنید تا بالاخره آن را شکست دهید.
این نکته را به خود یاداورشوید که زندگی آنقدر طولانی و پرفرازو نشیب است که بازهم این فرصت را به شما خواهد داد، درواقع این شما هستید که با تفکرات منفی، شانس موفقیت دوباره را از خودتان میگیرید.
به خودتان نگاه کنید،2 راه وجود دارد، یکی پذیرش شکست و افسردگی، دومی تلاش مجدد. این نکته را بدانید، جامعه یک فردی که 100 بار تلاش بکند و موفق نشود را تحسین میکند اما افرادی که از ترس شکست گوشهای برای مردن در سکوت را انتخاب میکنند را نه!
زندگی نه یک بار، بلکه هر روز صبح از نو آغاز میشود
» پادزهر سوم – رفع نقاط ضعف با یادگیری
وقتی شما شکست میخورید به معنای آن است که بخشی از کار را درست اجرا نکردید. این اشتباهات در کار ناشی از عدم دانش کامل درمورد آن موضوع است. اشتباهات این فرصت را به شما میدهند تا نقاط ضعف را پیداکنید و برای برطرف کردن آن به یادگیری و آموزش بیشتر خود بپردازید.
هر شکست چندین نقطه ضعف شمارا که شاید نمیدانستید آشکار میکند و نقاط ضعف برابر است با خلعهای علمی.
این در تمام ضمینه ها صدق میکند، اگر شما یک ساندویچی ساده داشته باشید و برشکست شوید یعنی جایی در علم فروش، مشتری مداری و یا تهیه غذا دچار ضعف هستید و اگر میخواهید دوباره اینکار را راه اندازی کنید باید آنها را برطرف کنید. در واقع یادگیری، مطالعه و به روز ماندن یک امر بسیار حیاطی برای سرپانگه داشتن کسب و کارتان است و مانند اکسیژنی است که برای زنده ماندن به آن نیاز دارید.
ز گهواره تا گور دانش بجوی
» پادزهر چهارم – کمالگرایی را متوقف کن، از مسیر لذت ببرید
اینکه ما با تمام وجود در مسیر رسیدن به اهداف خود تلاش کنیم چیز بسیار خوبی است اما باید تلاش کردن و زحمتی که در مسیر میکشیم نباید ارزشش خودش را از دست بدهد ولو اینکه موفق نشویم. تحقیقات نشان داده است که کاملگرایی مطلق میتواند به افسردگیهای شدید در فرد تبدیل شود.
دائم نگویید که من باید موفق میشد این رتبه کنکور را بگیرم، من باید نفر اول مسابقه میشدم، من باید فروشم به این عدد میرسید. این سبب میشود تا شما در یک تله فکری بی افتید و موفقیتهای کوچکتان نیز به چشم نیاید.
شما فقط هدف را در نظر نگیرید. اگر میبینید مسیرشما روبه پیشرفت است و حالا در این بین با مشکلاتی نیز مواجه شدید، نباید سبب شود که خود را سرزنش کنید. این سرزنشها هیچ کمکی به شما نخواهد کرد و شما را نا امید تر میکند. برای مسیر حرکت خود اهمیت قائل شوید، این مسیر است که در آن زندگی میکنید و حتی گاهی از خود هدف نیز مهمتر است.
گاهی آنقدر نگران رسیدنیم که مهمترین چیز را از دست میدهیم، باید حرکت کنیم تا برسیم
» پادزهر پنجم – شکستها شما را قویتر میکنند
جالب است بدانید تا کنون در طول تاریخ، انسان از هیچ چیزی به طور مطلق شکست نخورده است. شاید در مسیر رویای پرواز بارها و بارها مخترعان با شکست مواجه شده باشند اما نهایتاً پیروز شدند. روزگاری بود که انسانها با یک سرماخوردگی ساده میمردند اما امروز نه. هزاران مثال میتوان زد تا شما بدانید که همه مانند شما شکست را تجربه کردند اما چیزی که سبب شده تا سرانجام کارشان پیروزی باشد این بوده که شکست را دائمی ندانستهاند.
حالا اگر شما در هر مرحله از زندگی شکست خوردهاید بدانید که شکست رفتی است، بجای تأسف خوردن از آن درس بگیرید. ذهنتان را روی اتفاق پیش آمده متمرکز نکنید. فکرتان را پرورش دهید، بدانید که دنیا بزرگ است و شکستهای شما در برابر آن کوچک.
به خود این تفکر را منتقل کنید که این یک شکست ناچیزاست و مهم این است که شما از شکستها قویتر هستید چون میتوانید دوباره تلاش کنید.
ممکن است شکست بتواند 100 بار سر راه شما سبز شود اما شما
میتوانید 101 بار بلند شوید و دوباره تلاش کنید
» حرف آخر
شکست واقعاً امری ناگوار است، چیز سادهای نیست بخصوص اگر این شکست بزرگ باشد، بعد از اینکه شکست خوردید یک مدت را با کارهای کوچک خودتان را سرگرم کنید، فوری به کار برنگردید، مطالعه کنید، دنیای خود را گسترش دهید.
اگر میبینید شکست شمارا حسابی به هم ریخته است بدانید هنوز برای کارهای بسیار بزرگ آماده نشدهاید. توماس ادیسون در مورد سوختن کارگاهش میگوید «ارزش فراوانی در اتفاقات بد وجود دارد، تمام اشتباهات ما در آتش سوخت و خداراشکر که میتوانیم دوباره شروع کنیم.»
برای اثبات این موضوع مهم به شما توصیه میشود حتما زندگینامه خانم طاهره جوان، کارآفرین برتر ایرانی را بخوانید.
اگر میخواهید انسان موفقی شوید، قبل از آن باید فرد بزرگی شوید، اینکه شخصیت شما به لحاظ رفتاری و منش آنقدر بزرگ شود که دیدتان نسبت به جهان اطراف و اتفاقات محیط پیرامون سنجیده و پخته شود، از هر دستاورد و موفقیتی مهمتر است.
ذهن آدم مانند چتر نجات است، اگر باز نشود کار نخواهد کرد
شما نیز اگر تابهحال شکست خوردهاید و دوباره توانستهاید بلند شوید آن را با ما در قسمت نظرات به اشتراک بگذارید. تا ما و دیگران نیز از درسهای شما استفاده کنیم.
در همین زمینه مقالات زیر را هم حتما بخوانید:
سی و پنج سالم هست خُرد و خراب و ویران شده ام . زندگی برام تمام شده . مرگ همسایه دیوار به دیوارم هست . بعضی وقت ها امید داشتن و تلاش کردن غرق شدن بیشتره
سلام
شاید به نظر تون مسخره بیاد
اما من همیشه دلم میخواد رتبم اول بشه تو مدرسه اما با اینکه پارسال تونستم انجامش بدم فکر نکنم امسال بتونم و خیلی ناراحتم و براش گریه کردم ولی شاید بتونم کاری کنم براش
سلام.من ادمی هستم ک تو عشق شکست خورده هستم زندگیه اول شکست خوردم دوتا دسته گلم موند من جدا شدم ودر خانه پدری زندگی کردم بعدسالی خواستگاری اومد باهاش ازدواج کردم وشیش ماه زیاد ادامه پیدا نکرد چون بدبینی داشتن دست به زن دیگ نتونستم با اونم زندگیو ادامه بدم از اون هم جدا شدم دیگ دلم کلا از همه سرد شده بود وقت میخواستم با تنهاییهای خودم زندگی کنم ولی باز یکی ب زندگیم اضا فه شد با هزاران حرفو حدیث منو به طرف خودش کشوند منم باز حرفارو کولشو خوردم که نباید میخوردم باهاش دوستیو برقرار کردیم کلا باهاش زندگی کردیم بعداز چند وقت ک تو یه شرکتی کار میکردیم این یه دخترو دید رفت به طرف اون ومنو ول کرد بعدشم با ابروی من بازی کرد حالا دلم شکسته تر بود شکسته ترم شده کلا دل سرد از کار زده از همه زده شدم ولی باز به بزرگی خدا میتونم به زمین نخورم زندگیمو غول حرفو حدیث اینو اونو نخورم تنهای زندگی کنم نزارم دیگه کسی وارده زندگیم بشه من به نظر خودم کار خیلی اشتباهه این عشق و دوستی چون همش بی معناست وقت با دروغ شروع میشه درسته بعضی ادما میگن باید ادمو شو پیدا کنی ولی نیس یا به تیپ ما نیفتاده بهترین دوست ادم مادر پدر و خانوادشه ممنونم که حرفامو مطالعه کردین وقتتونو گذاشتین به سلامتی همتون همیشه شاد باشین
سلام دوستان
بعضی شکست ها پل پیروزیه و باید تلاش بیشتر کرد اما بعضی شکست ها نشون دهنده ی راه اشتباه ماست و نباید اصرار بکنیم.
بنظرم مشورت کردن با اهل فن خیلی بهمون کمک میکنه.
نمیدونم چرا توی فوتبال میترسم و توی مسابقات میترسم دریبل کنم
باسلام
من نزدیک ۱ ساله والیبال بازی میکنم
و یه روز مربی مون اومد گفت مسابقه دارین منم که اولین مسابقه م بود خیلی استرس داشتم و روزی که رفتیم واسه مسابقه ۴ تا بازی داشتیم ما از۴ بازی ۳ تاشو باختیم به خاطر همین من خیلی ناراحت شدم چون اخر شدیم و نتونستیم مقامی بیاریم
سلام من دوسال تموم برای آزمون وکالت درس خواندن من دو تا بچه دارم و۴۱سالمه امروز متوجه شدم که قبول نشدم
خیلی غصه خوردم چون واقعا تلاش کردم از زمان رسیدن به خوانواده و زندگی زدم برای درس خواندنم ولی چه میشه کرد لابد صلاح خدا تو این بوده عالم محضر خداست خودش همه ی تلاش مارو میبینن وخودش بهتر میدونه چی برای بنده بهتره من بازم تلاش میکنم شاید اینطور مهارتم بالاتر بره امید به خدا بالا ترین داروی مسکنه
سلام،
من نوزده سالمه و یکساله تحصیلات دبیرستانمو تموم کردم. از همون پارسال وقتی دیدم کنکور قبول نشدم رفتم کار کردم. شش ماه کار کردم و بعد دیدم اینطور زندگی کردن فایده ای نداره.
از صبح تا شب سرکار بودن و اجازه گرفتن از صاحب کار برای یه مهمونی ساده و درحد چند دقیقه درروز خونواده رو دیدن و دستمزد کم و…
خلاصه عید از کارم اومدم بیرون و سعی کردم توی لاین خدمات آرایشی مشغول به کار شم یه مقدار پول برام مونده بود و مقداری از کسی گرفتم رفتم آموزش دیدم.
با هزار امید و آرزو شروع کردم و جلسات آموزشیمو گذروندم به امید اینکه بعد از اون حداقل کمی وضع زندگیم بهتر بشه اما،
دریغ از یک مشتری…
سه ماه گذشت و من هرروز به این فکر میکردم که چطور مشتری پیدا کنم و هرروز ب سالنهای زیبایی پیام میدادم برای همکاری اما لاینی رو آموزش دیده بودم که هم تقاضا برای اون کم بود و هم بازار اشباع شده بود و هم من مهارت بازاریابی نداشتم و
توی اوضاع بد عقل آدم خوب کار نمیکنه،
تصمیم گرفتم یه دوره آموزشی دیگه رو هم یاد بگیرم که توی اینستاگرام پیج بزنم و مشتری جذب کنم. قرض گرفتم و دوره رو تهیه کردم و تو یه سالن هم قرارداد اجاره صندلی بستم و شروع کردم به دیدن و اجرای آموزشها اما…
بعد یک ماه دیدم چه اشتباهی کردم!
هیچ درآمدی نداشتم و موعد اجاره رسیده بود. برای من نوزده ساله خیلی سخت بود.غرورم شکسته بود اما مجبور شدم از خانواده اون مبلغ رو بگیرم. بعد از اون کم کم روی بازاریابیم کار کردم و پاره وقتم کار کردم تا قرض و اجاره ماهیانهم رو بدم و هنوز هم مقروضم اما از این اشتباهات درسهای خیلی بزرگی گرفتم. که بدون تحقیق وارد چیزی نشم. که هیجان زده قراردادنبندم. که بعد از تحقیق کافی واقع بینانه ابعاد یک کار رو بسنجم و مهارت های لازم برای انجام کاری که مدنظرم هست رو پیدا کنم و بعد از شروع رشدش بدم.
الان میتونم یه لیست از درسهام بنویسم اما هیچ وقت نمیذارم اون اشتباهات جلوی پیشرفت من رو بگیره و از آینده بترسونتم.باید یادبگیرم بهتر شم و میدونم قراره کلی چیز دیگهم یاد بگیرم.ممنون از مقاله ی خوبتون.
خوب شاید چیزی که من میخوام بهتون بگم مثل بقیه چیزایی که همه گفتن نباشه به اون دردناکی و سختی نباشه ولی این برای من خیلی سخته من 3سال توی محله والیبال بازی میکردم با هرتوپی که به دستمون میومد والیبال بازی میکردیم بعد از 3سال تصمیم گرفتیم بریم کلاس والیبال تا داخل مسابقات شرکت کنیم من به خوبی وارد باشگاه شدم در عرض دو روز از همه بهتر شدم ولی نوبت مسابقات رسید وقتی وارد زمین شدم حتی یارامو نمیشناختم استرس داشتم که خوشبختانه ما بردیم منم نقش اسپکر دارم و تونستم چند تایی اسپک بخوابونم ولی داخل بازی بعد اسپکری جلوم بود که هرکاری کردم بهش نرسیدم نتونستم اون لحظه حس ضعف کردم تمام رویای ک تو ذهنم بود برای اسپکر شدن برای والیبال نابود شد شاید باورتون نشه ولی الان افسردگی دارم بخاطر مسابقه اگه من خوب بازی میکردم اگه من بهتر بودم ما میبردیم ولی من ضعیف بودم و کاملا ناامید شدم تا مقاله شمارو خوندم دوباره بهم انگیزه داد خیلی ممنونم ازتون
من توی ابتدایی درس خون نبودم بعد که تیز هوشان قبول نشدم خیلی خیلی ناراحت شدم چون خیلی از دوستام قبول شدم ولی من یاد گرفتم که هیچ کاری بدون تلاش بدست نمیاد من وارد راهنمایی که شدم خیلی درس خوندم اون زمان که کرونا بود و همه بچه ها افت تحصیلی داشتند من پیشرفت کردم وتمام نمراتم ۲۰ بود همکلاسی هام می گفتند که این تقلب میکنه بعد که مدارس حضوری شد فهمیدند که من واقعا ۲۰ می گرفتم و تقلبی نمی کردم من برای آزمون های ورودی تیز هوشان و نمونه نهم به دهم خیلی خوندم مثل یه کنکور ی ساعت ۷ صبح می رفتم کتابخونه تا ۷ شب یک ریز میخوندم حتی ناهارم اونجا می خوردم وقتی نتایج اومد ومن باز هم موفق نشدم حال روحیم داغون شد چون خواهرم که اون بیشتر از من تلاش کرده بود و توی تیز هوشان بود هم کنکور قبول نشده و بچه هایی قبول شدن که خیلی ضعیف تر از من بودن ولی من مطمئنم خدا تلاش های من رو بی جواب نمیگذاره اگر من اینجا موفق نشدم قطعا جای دیگه خیلی راحت موفق می شم و این پایان زندگی من نیست
من خانم ۳۳ ساله هستم که تو زندگیم شکستهای زیادی خوردم و همین امشب به یاد بزرگترین شکست زندگیم که باعث شد کلی داراییهامونو از دست بدیم زار میزدم
ولی واقعیت اینجاست که تا چیزی از دست ندیم قدرشو نخواهیم دانست
تا شکست نخوریم پیروزی برامون لذت بخش نیست
من شعار نمیدم ولی اینو خوب فهمیدم که با هر از دست دادنی چیزی بدست میاد
من اموالمواز دست دادم و بجاش سلامت همسرم آرامش دخترم و خودم بدست اوردم
حالا بعد اینهمه در به دری و سختی نه تنهاکسی تشکر نکرد بلکه هر کی رد شد از اطرافیان حتی خود همسرم همه کنایه میزنن که داراییها اگه بودالان اینقدر میارزید
دلم خیلی شکسته
من الان باردارم
همسرم اعتیاد داشت و شب و روزش تو اون مغازه لعنتی میگذروند من و دخترم همیشه آواره و تنها بودیم
من همه تلاشمو کردم که زندگیمو نجات بدم
مجبور شدم اون مغازه رو بفروشم تا همسرمو بیارم خونه
مغازه مفت از دستم رفت و حالا طلا شده
ما الان هیچی نداریم ولی من هر روز منتظرم همسرم از کار بیاد و سه تایی شام بخوریم و این برام یعنی آرامش
ولی این جماعت نفهم فقط فکر پول هستن
همسرم منه باردارو دل شکست و با دیدن اشکای من حتی به خودش نیاورد حرفی بزنه
خدایا تو که میبینی یکاری کن برام
سلام دوستان همه ی انسان حداقل یک بار شکست خوردن این حداقل ها انسان های عادی هستند اگر دقت کنید
موفق ترین انسان ها بیشترین شکست را خوردند و بعد به یک موفقیتی رسیدند که زبانزد کل جهان شدند
ارزشمند ترین چیز در این راه عمرت هست که هنوز تمام نشده است پس همین العان اشکالاتتو بررسی کن و ببین کجا رو عیب داشتی کجا تنبلی کردی اون هارو برطرف کن و دوباره بگو یاعلی و شروع کن
منم امشب یک شکست بزرگ خوردم که سرنوشت ساز بود برام اما خدا بهم سرمایه زمان رو داده پس ازش استفاده میکنم دوباره
من با کلی تلاش وارد مسابقه ی تکواندو شدم
حریف من کسی بود که من تو تمرین های تکواندو چندین بار برده بودمش
ولی تو مسابقه ازش باختم و دوم شدم
خیلی ناراحتم طوری که مدالمو دور گردنم ننداختم
لطفا یکم کمکم کنید نمیدونم چی کار کنم
من دانشجوی پزشکی ام
چنوقت قبل توی بیمارستان اشتباهی بدلیل بی تجربگیم کردمکه حسابی توبیخ شدم پیش همه و بیشتر ازاون خودم از خودمناامید شدم …حدود یک روز تمام روحیم رو باخته بودم و درحال دعوا با دیگران بودم یا گریه میکردم و اعتمادبنفسم خیلی کم شده بود ولی بعد از خوندنمطلبتون تصمیم دارم دوباره از اول شروع کنم به تلاش کردن
من این موضوعو تجربه کردمکه بعد از هرشکست یه موفقیت هست ممنون بابت مطلبتون
لطفا لطفا این متن رو بخونید
سلام من خیلی عصبانی هستم من ۲۰سال و سه ماه دارم سه ساله پشت کنکورم و الان ک دارم این متن را مینویسم ۳ ماه دیگه دارم تا کنکور من تو این سه سال کنکور هر چی عذاب بود رو کشیدم از تحقیر کردن تا کتک خوردن توست بابام هم جسمی هم روحی الان ک سه ماه دیگه تا کنکوره و من به شدت حالم بده یکی از همسایه هامون شوهرش مواد فروشه پسراشم دزدن بعد اون روز برگشت به مامانم گفت دختر تو چون سال اول قبول نشده دیگه هیچ چیز قبول نمیشه یعنی من اینقدر خار خفیف شدم ک اون به خودش اجازه داد به خودش همچین حرفی درباره من بزنه بعد اون یکی همسایمون پسرش تربیت معلم قبول شده هم سن منه وبا حقوق دانشجو معلمیش وام گرفته ماشین خریده هربار ک از در خونشون رد شدم ب حال خودم گریم میاد چون من خیلی درس خون بودم خیلی تلاش کردم قبلا فکر میردم باهوش ام هستم ولی حالا فهمیدم ک نیستم چند بار خواستم خودکشی کنم ولی بد بختیم اینه ک ب آخرت و عذاب خودکشی اعتقاد دارم خیلی فشار رومه خیلی .همین چند ساعت پیش هر چی تونسم به مامانم فوش دادم چون گفت تو کم درس میخوندی وگر نه قبول میشدی نمیگم کارم درست بود ولی من دیگه رد دادم و اعصابم دست خودم نیست و حتی نمیتونم تحمل کنم یکی بهم بگه بالا چشت ابرو بخدا سه سال دارم تو ی اتاق خود زنی میکنم گاهی اونقدر زدم تو سر خودم ک چشمام درد میومدن خودم میگفتم اگه با این رویه پیش برم یا کور میشم یا دیونه پارسال ک قبول نشدم بابام جلو همه فامیل بهم گفت تو بدرد نخوری عقل مشکل داره باید بری خودتو دار بزنی به فامیلا گفت ک خون دختر من حلال دست خودش نیست گاهی هم کتکم میزنه میدونین چرا دست خودش نیست چون بابام قبلا تو جنگ بوده ترکش خورده تو سرش شاید بگید خوش بحالت خوبه ک سهمیه داری ولی باید بگم بابام تمام مدارکشو ک نشون میدا تو جنگ شرکت میکرد آتیش زد وتنها چیزی ک برا خانواده من ازش موند بیماری روانیش بود خلاصه ک حالم بده بد جور و دیگه نمیخواهم شکست بخورم منی یه روزگاری به درس خوندنم افتخار میکردم وتنها افتخارم هوشم بود الان هیچی ندارم هیچی منو باش فکر میکردم مثل مریم میرزا خوانی میشم خوش یحالش کاش من جاش بودم میدونم شاید بهم حق ندین دعا میکنم اوناهایی ک بهم حق نمیدن تو ی شرایطی مثل من قرار بگیرن تا بهم حق بدن لطفا این متن رو هرگز کپی یا انتشار ندید دوست ندارم آبرو ریزی هم به مشکلاتم ازافه بشه ممنون ک تا آخر خوندین ی ذره سبک شدم و اگه غلط املایی تو متنم پیدا کردید ب بزرگی خودتون ببخشید من دیکتم افتضاحه
سلام من امروز وقتی سرکار مصروف بودم دو دفعه کارو خراب کردم اصلا از خودم نا امید شدم همش میترسم که بقیه دربارم چی فکر میکنن لطفا یه راه حلی بگین من دارم دیوونه میشم یه راهی بگین که بقیه واسم مهم نباشه.
سلام .من سال پیش نفر اول کلاس بودم و جزو سه نفر برتر مدرسه ولی امسال یکی از دوستام که سال پیش اصلا درسش خوب نبوده شده نفر اول کلاس و من هی خودمو با اون مقایسه میکنم و میخوام خودم رو بهش نشون بدم و بهش بفهمونم که اون هیچ وقت نمی دونه به پای من برسه .یه راه حل بهم بدین که اون رو از ذهنم بیرون کنم
موفقیت یچیزیه که خیلی سخت بدس میاد وقتیم بدس میاد هیچ جوره از یاد ادم نمیره:)
من امروز توی آزمون جامع مدرسه از بین ۱۳۰ نفر نفر ۸۳م شدم با اینکه از کلی تلاش کردم و شب ها هم از خوابم زدم ولی وقت کم آوردم و نتونستم شیمی رو بزنم و سوالاتم آسون بوده و خیلی ناراحتم و کلی گریه کردم و از دست خودم عصبانیم با اینکه تلاشمو کرده بودم ولی بخاطر اینکه وقت کم آوردم نتونستم رتبه ی بالاتری بگیرم حتی فکر میکنم اگه تلاش نکرده بودم یا کمتر تلاش کرده بودم رتبهای که میگرفتم بهتر از الان بود اما… حالا تصمیم دارم که توی آزمون جامع بعدی رتبه ی بالاتری بگیرم دیگه خودم رو با بقیه مقایسه نمیکنم بلکه با خودم مقایسه میکنم چون اصلی ترین و سالم ترین مسابقه و مؤثرترین نوع رقابت، رقابت با خود آدمه. و در آخر هرجا که ارادهای هست راهی هم هست!
پن: تلاشمو میکنم و رتبهای که تو آزمون جامع بعدی خواهم گرفت رو همینجا میام میگم و بهتون قول میدم که بهتر از الان خواهد بود
من امروز توی آزمون جامع مدرسه از بین ۱۳۰ نفر نفر ۸۳م شدم با اینکه از کلی تلاش کردم و شب ها هم از خوابم زدم ولی وقت کم آوردم و نتونستم شیمی رو بزنم و سوالاتم آسون بوده و خیلی ناراحتم و کلی گریه کردم و از دست خودم عصبانیم با اینکه تلاشمو کرده بودم ولی بخاطر اینکه وقت کم آوردم نتونستم رتبه ی بالاتری بگیرم حتی فکر میکنم اگه تلاش نکرده بودم یا کمتر تلاش کرده بودم رتبهای که میگرفتم بهتر از الان بود اما… حالا تصمیم دارم که توی آزمون جامع بعدی رتبه ی بالاتری بگیرم دیگه خودم رو با بقیه مقایسه نمیکنم بلکه با خودم مقایسه میکنم چون اصلی ترین و سالم ترین مسابقه و مؤثرترین نوع رقابت، رقابت با خود آدمه. و در آخر هرجا که ارادهای هست راهی هم هست!
پن: تلاشمو میکنم و رتبهای که تو آزمون جامع بعدی خواهم گرفت رو همینجا میام میگم و بهتون قول میدم که بهتر از الان خواهد بود