چرا نه ما به نصیحت دیگران توجه میکنیم و نه آنها به نصیحت ما؟
عدم توجه به نصیحت ، این موضوعی است که به آن میپردازیم
در طول زندگی هر یک از ما روزهای زیادی بوده که حرفهایی را در قالب «نصیحت» از اطرافیانمان شنیدهایم. گاهی این نصیحتها مفیدند و گاهی آدم از شنیدنشان شاخ درمیآورید. اما در هر حال، در بسیاری از موارد، شنیدن نصیحت چیزی آزار دهنده است. مخصوصا وقتی ما کاری را در زندگیمان شروع میکنیم که تا به حال کسی آن را انجام نداده است.
آن زمان است که متوجه نکته جالبی میشویم و آن هم این است که کلی انسان باتجربه مدتها در اطراف ما زندگی میکردند اما خودمان خبر نداشتیم. در این مقاله قصد داریم به پدیده نصیحت و شیوههای درست برخورد با آن بپردازیم.
» چرا بیشتر نصیحتها آزار دهنده هستند؟-عدم توجه به نصیحت
دوستان عزیزم، نصیحت کردن یک مهارت است که به چند نکته بسیار مهم بستگی دارد. وقتی کسی بتواند این نکتهها را به درستی رعایت کند، کلامش به جان گوینده مینشیند و به جای ناراحتی و فشار، از آشنایی با ما اظهار خوشبختی هم میکند.
همین نکته در سمینارهای موفقیت هم وجود دارد. در حقیقت، ما پول میدهیم تا کسی ما را نصیحت کند اما هرگز اسمش را نصیحت کردن نمیگذریم. فرد سخنران، از ابتدا تا انتهای سمینارش در حال نصیحت کردن مردم است اما واقعا کسی احساس نمیکند که در حال نصیحت شدن است.
برای یک نصیحت درست باید موارد زیر مثل تکههای یک پازل در کنار هم چفت شوند. یک نصیحت درست به این تکهها نیاز دارد(دقت داشته باشید که اگر یک یاز این موارد را رعایت نکنیم باعث عدم توجه به نصیحت ما نیز میشود):
اول: گوینده
لحن کلامی که گوینده یک نصیحت از آن برای انتقال صحبتش استفاده میکند به هیچ وجه نباید حال و هوای انتقاد یا سرزنش داشته باشد. در هنگام نصیحت، گوینده نباید خود را در جایگاه یک فرد عاقل و کامل که هیچگاه اشتباه نمیکند جا بزند. بهترین موضع برای گوینده یک نصیحت، قرارگیری در جایگاه یک دوست بیطرف است.
دوم: مکان
مکانی که گوینده میخواهد نصیحتش را به فرد دیگری منتقل کند بسیار مهم است. گوینده باید حسابی حواس خود را جمع کند و در هر مکانی – به خصوص در مکانهای عمومی یا جلوی افراد غریبه یا حتی دوستان و آشنایان – حرف خود را نزند. بسیاری از حرفهای سودمند به دلیل اینکه در مکانی بسیار اشتباه ارائه شدند در یک ثانیه همسفر باد صبا گشتند. به هیچ عنوان نباید با نصیحت خود باعث جلب توجه افراد دیگر یا خجالت زده شدن فرد شنونده شوید(چرا که باعث عدم توجه به نصیحت میشود). این بسیار مهم است.
سوم: زمان
انتخاب زمان مناسب برای انتقال تجربه یا نصیحت آنقدر مهم است که اگر همه نکتههای دیگر را نادیده بگیریم روا است. همان طور که اگر یک شکارچی بسیار ماهر، در زمان اشتباهی ماشه تفنگش را فشار دهد یا حتی بدتر، فصل اشتباهی را برای شکار انتخاب کند، هیچ چیزی عایدش نمیشود، گوینده یک نصیحت نیز در صورت انتخاب زمان نامناسب، کلامش در هوا میماند. حتی ممکن است از سخن او سوءبرداشت شود و کار به جای اینکه بهتر شود، از بیخ خراب شود.
چهارم: شنونده
قبل از نصیحت کردن، لطفا چند دقیقه شنوده بینوا را زیر نظر بگیرید. شاید حرفی که شما قصد گفتنش را دارید اصلا به او ربطی پیدا نکند یا شرایطی که او در آن قرار دارد، اصلا مناسب دریافت حرف شما نباشد. پس لطفا شرایط و حال و هوای گوینده را قبل از نصیحت کاملا بسنجید.
» وقتی نصیحتی در گلویمان گیر کرده است…
پیشنهاد میکنم در اینگونه موارد، وقتی میبینیم کسی ممکن است با دانش یا تجربهای که ما داریم اشتباهی را دوباره تکرار نکند یا دری جدید به مسیری تازه به رویش باز شود، سخن خود را در قالب یک پیشنهاد دوستانه برای او مطرح کنیم.
به گونهای سخن نگوییم که فرد روبه روی ما احساس فشار یا ناراحتی کند. در پایان سخن خود نیز، به او یادآوری کنیم که تصمیم نهایی با خود او است. در این حالت، شما هم حرف خود را زدید و هم از کلامتان بوی نصیحت و فشار استشمام نمیشود. (برای مطالعهی بیشتر میتوانید مقالهی چطور در برخورد اول با دیگران تاثیر عالی بر روی آنها بگذاریم را حتما بخوانید)
قوم گفتند ای نصوحان بس بود / اینچ گفتید ار درین ده کس بود
نقش ما این کرد آن تصویرگر / این نخواهد شد بگفت و گو دگر
سنگ را صد سال گویی لعل شو / کهنه را صد سال گویی باش نو
خالق افلاک او و افلاکیان / خالق آب و تراب و خاکیان
قسمتی کردست هر یک را رهی / کی کهی گردد بجهدی چون کهی
مولانا، مثنوی معنوی، دفتر سوم
» یا رومی روم یا زنگی زنگ
هر چه بیشتر میخوانیم و میشنویم بیشتر به این نتیجه میرسیم که تقریبا برای تمام نصیحتهای تاریخ یک نصیحت متناقض وجود دارد. باور ندارید؟ نگاهی به این جدول بیندازید:
مطمئنم اگر شما هم دقت کنید نمونههای متضاد بسیار زیادی را پیدا خواهید کرد. شاید بپرسید، خب حالا باید چه کار کرد؟ دوستان عزیزم، راه درست برخورد با این نصیحتهای ضد و نقیض در این است که:
شما از خودتان، جایی که هستید و جایی که در آینده میخواهید باشید اطلاع کافی داشته باشید.
در یک کلام، فلسفه خودتان را داشته باشید و نصیحتهای مرتبط با فلسفه وجودیتان را جذب کنید. چرا؟ چون نصیحتها منعکس کننده افکار دیگران هستند نه افکار شما.
اگر قرار باشد در طول عمر خود، مدام از این شاخه به آن شاخه بپریم و گوشهای از تفکر هر گوینده را در زندگیمان به کار بگیریم فقط به یک چیز میرسیم، آن هم یک درجا زدن بیانتها است.
گاهی بد نیست چند دقیقهای با خودمان خلوت کنیم و از خودمان بپرسم که واقعا چه میخواهیم. آنگاه شاید مانند من تصمیم بگیرید که گوش و ذهنتان را یک کیسه اساسی بکشید و از این به بعد، تنها به آنچه که همراستا با فلسفه وجودیتان است گوش دهید. و عدم توجه به نصیحت برای خود را از بین ببرید.
به قول نیل پاسریچا:
بهترین نصیحتی که تاکنون شنیدهام این است که دنبال نصیحت نباشید چون همه جوابها درون خودتان وجود دارد.
در همین زمینه بخوانید:
- با این ۵ تکنیک ارتباطات، اسمتان را در قلب همه حک میکنید
- چطور شادی خودش در جستجوی شما باشد؟ و نه شما دنبال آن
- چهار و نیم اصل زبان بدن که به شما کمک میکند دیگران را راحت متقاعد کنید
- آیا افراد خجالتی و تنها هم میتوانند موفقیتهای بزرگی بدست آورند؟
درود خدا بشما
بسیار عالی بود . فقط اگه ممکنه در رابطه با معایب نصیحت توضیح بدین . اینکه نصیحت کردن چه عیب هایی داره ؟
سلام دوست خوبم، بانو Samira
سپاسگزارم که زمان گرانبهاتون رو گذاشتید و این مقاله رو مطالعه کردید.
بله حتما در یک مقاله در مورد اون صحبت می کنم. از پیشنهادتون سپاسگزارم
سرسبز باشید^^
سلام
مقاله زیبایی بود؛
از آنجایی که بنده معلم هستم،نحوه نصیحت صحیح خیلی به کارم میاد،واقعا متشکرم.
سلام دوست عزیز آقای حامد بابائی زاده
بسیار سپاسگزارم که زمان گرانبهاتون رو گذاشتید و این مقاله رو مطالعه کردید.
معلم های انسان سازی مثل شما، پدران نسلی پرشور و سلامت هستند. از شما به خاطر این دغدغه های بزرگتون بسیار، بسیار، بسیار سپاسگزارم.
سرسبز باشید^^
مرسی که بالاخره این مقاله رو قرار دادید با تشکر و آرزوی شادی
سلام دوست عزیز آقای امیر حسین
سپاسگزارم که زمان گرانبهاتون رو گذاشتید و مقاله رو مطالعه کردید. از آرزوی قشنگتون ممنونم.
سرسبز باشید