رازی که فقط افراد مهم تاریخ، نظامیان و سخنرانان از آن استفاده میکردند
راز افراد مهم تاریخ:در قواعد و اصول جنگ، می گویند که هر نبردی، تنها صورت بیرونی یک نزاع است.
در واقع اصل نبرد، در پشت جبهه و تدارکات است؛ یا چیزی که به نام اقتصاد و تدارکات می شناسیم.
یعنی اگر کشوری، از نظر نظامی قوی باشد، اما از نظر اقتصادی و تدارکات ضعیف یا متوسط باشد، بعد از مدتی در جبهه اصلی نبرد به مشکل برخواهد خورد و نیز اگر کشوری، نیروی ذخیره زیادی برای فرستادن به جبهه های نبرد داشته باشد، در این صورت نیز دست برتر را خواهد داشت.
در فنون سخنرانی نیز، می گویند که یک سخنران، مطالبی برای گفتن پشت تریبون دارد و نیز، مطالبی که درباره موضوع نطق خود تهیه کرده است، ولی وقت برای ارائه آنها ندارد؛ به این دسته، می گویند مطالب ذخیره.
هرچقدر مطالب ذخیره بیشتر باشد، اعتماد به نفس سخنور بالاتر رفته و در نتیجه، اجرای بهتری خواهد داشت.
بهترین مطالب درباره ارزش نیروی ذخیره را دیل کارنگی در شاهکارش یعنی کتاب آیین سخنرانی خود آنرا توضیح داده است. او در این کتاب با ارزش، از قول لوتر بوربانک، طبیعیدان برجسته، می گویند:
«من اغلب یک میلیون نوع گیاه به وجود آورده ام تا از بین آنها یکی دو نوع فوق العاده را انتخاب کنم و سپس کلیه انواع پست آنها را از بین برده و نابود کرده ام.» سپس اشاره می کند که «یک نطق نیز باید چنین باشد؛ صد فکر جمع کنید و نود تای آنها را دور بریزید.»
امـا چرا؟
مگر ما دیوانه ایم که این کار را بکنیم یا وقت مان را از سر راه آورده ایم؟
نه ما دیوانه هستیم، نه وقت مان را از سر راه آورده ایم؛ در این اصل، رازی بزرگ نهفته که راز افراد مهم تاریخ نیز است که در این مقاله میخواهیم به آن بپردازیم.
«هشدار !» «هشدار !»
این مقاله ممکن(راز افراد مهم تاریخ) است با تمام فرضیات قبلی و عامی که در ذهن داشتید در تضاد باشد
پس لطفا آنرا با ذهنی باز بخوانید و نهایت استفاده را از این راز بزرگ افراد موفق تاریخ ببرید
دیل کارنگی علت را چنین شرح می دهد:
«بیشتر از حدی که نیاز دارید، مواد لازم و اطلاعات لازم جمع آوری کنید.
این امر باعث ایجاد اعتماد به نفس فوق العاده ای در شما خواهد داد.»
وی سپس، در این باره درس هایی باارزش از شخصی به نام آرتر دون می آورد که کارش، آموزش فروشندگان بوده است.
این درس ها و نکته ها، به این شرح اند؛
من صدها فروشنده زن و مرد، جوینده مشتری و ارائه دهنده کالا را در عمرم تربیت کرده ام تا کار کنند. می دانید مشکل اصلی آنها کجاست؟ مشکل اساسی همه آنها، این بوده است که یک موضوع خیلی خیلی مهم را نمی دانسته اند: این که قبل از اقدام به فروش، اقدام به جمع آوری اطلاعاتی کنند که درباره کالایی که قصد فروشش را دارند.
بسیاری از فروشندگان به دفتر من می آمدند و بعد از به دست آوردن شرح و جزئیات ابتدایی و سطحی مربوط به کالا و شنیدن مقداری صحبت درباره فروش آن کالا، با شوق زیادی می رفتند که آن را به فروش برسانند و کلی پورسانت بگیرند و موفق بشوند.
افسوس که این فروشندگان و گروه، بیش از یک هفته دوام نیاورده اند.
بعضی هاشان که تا چهل و هشت ساعتی فروشی نداشته اند…
در تربیت فروشندگان خوراکی های مخصوص، من سعی کرده ام که از آنها، یک متخصص و استاد در زمینه این خوراکی ها بسازم. من آنها را وادار می کردم که:
- نمودارهای مربوط به خوراکی اداره کشاورزی را بخوانند
- میزان آب و پروتئین، کربوهیدرات، چربی و … غذاها را استخراج کنند
- وادارشان می کردم عناصر تشکیل دهنده خوراکی هایی که قصد فروشش را داشتند، مطالعه کنند
- وادارشان می کردم به آموزشگاه آمده و امتحانات مرتبط با این خوراکی ها را بگذرانند
- وادارشان می کردم این خوراکی ها را به فروشندگان دیگری بفروشند
اگر شما درباره کالایی، از سیر تا پیاز اطلاع داشته باشید، درباره آن احساسی خواهید داشت که وصف ناشدنی و ناگفتنی است؛
در این صورت شما به قدری در برخورد فکری خود نیرومند خواهید شد که هم مقاومت ناپذیر و هم مغلوب نشدنی خواهید گشت.
دیل کارنگی، درباره یکی از سخنوران بزرگی که در عمرش برای بیش از سی میلیون نفر سخنرانی کرده بود می گوید که به مطالب ذخیره اش فوق العاده اهمیت می داده است و در واقع، مطالب ذخیره او نیز فوق العاده بوده اند، چرا که:
«سخنرانی های نوع عالی آن سخنرانی هایی هستند که
مواد ذخیره های فوق العاده ای پشت سر دارند که ناطق
به علت کمبود وقتی که دارد، نمی تواند از آنها استفاده کند.»
و نیز درباره کارمند یک شرکت مخابراتی و صنعتی حرف می زند که سردبیر یکی از نشریات، از او خواست که درباره کابل هایی که از زیر دریا عبور می کنند، مطلبی بنویسد. او هم زمان گذاشت و رفت به شرکت های دیگر و به کتابخانه رفت و با چند نفر مشورت کرد و کلی انرژی صرف کرد تا مطلبش را بنویسد.
واقعاً او چرا این کار را کرد؟
به قول کارنگی «او این کار را کرد چون می دانست که اطلاعاتی که دارد ولی بیانش نمی کند، قدرت و جان به مطلب کمی که می خواست بنویسد، می داد.»
گاف های بزرگ رادیویی تا پیروزی های شیرین رادیویی
و اما بشنوید، از تجربیات شخصی خود بنده، به عنوان نگارنده این مطلب :
روزگاری، به واسطه دوستانی که در رادیو و تلویزیون پیدا کرده بودم، به عنوان کارشناس مجری راهی رادیو شدم. هم برنامه های اجتماعی را اجرا می کردم، هم برنامه های مربوط به کارآفرینی و موفقیت.
موفقیت من در برنامه های مربوط به حوادث و موفقیت و کارآفرینی خیلی بیشتر بود.
می دانید چرا؟ چون در آن برهه، معاون سردبیر یک هفته نامه حوادثی بودم و هر روزم، با اخبار حوادث می گذشت.
از سوی دیگر، علائق شخصی ام، حوزه موفقیت و کارآفرینی بود و در اوقات فراغت، این دست کتاب ها را بسیار می خواندم.
در نتیجه فقط کافی بود که حرف بزنم تا اطلاعات مورد نیاز را منتقل کنم؛ تازه، اندازه دو، سه درصد از اطلاعاتم را منتقل می کردم و وقت برای انتقال همه آنها نبود. مجری برنامه، گاهی از جزئیاتی که می دادم، تعجب می کرد و می گفت «مگه خودت اونجا بودی که اینقدر دقیق گزارش می دی؟»
من آنجا نبودم !
ولی اطلاعات دقیقی داشتم؛ به واسطه مطالعه دقیق و بسیار.
نکته جالب اینجا بود که گروهی از کارشناسان صدا و سیما که یکی از برنامه های مربوط به کارآفرینی ما را نقد می کردند، گفتند که این برنامه با وجود مجری کارشناس، کامل است و نیازی به مجری نداشته و مجری ای که در این برنامه حضور داشت، اضافی است.
این همه، نه به خاطر نبوغ من، که به خاطر کثرت اطلاعات من و نیز، اعتماد به نفسی بود که این کثرت اطلاعات به من می دادند؛ همین.
و من در چند تا از برنامه های اجتماعی نیز، شکست خوردم؛
یعنی اجرای من با شکست مواجه شد. چرا؟ چون صرفاً به اطلاعاتی سطحی اکتفا کرده بودم؛ جوری که سردبیر برنامه، گفت «این اطلاعات را که بچه مدرسه ای ها هم می دانستند، واقعاً گند زدی.»
حتی در یک برنامه سیاسی، متأسفانه به خاطر عدم مطالعه و داشتن اطلاعات، دو واقعه مهم گروگانگیری را با هم قاطی کرده و به جای چهار نفر، گفتم سه نفر که کارشناس دکتر برنامه، به من تذکر داد، چه سوتی بزرگی!…
شما نیز می توانید در همه حوزه هایی که حضور دارید، از این قاعده ی راز افراد مهم تاریخ استفاده کنید؛
- در فروش و ارائه، نیروی ذخیره اعتماد به نفسی به شما خواهد داد که باعث خواهد شد تا مشتریان بیشتری جذب کنید.
- در سخنرانی و اجرای رادیو و تلویزیونی، نیروی ذخیره، باعث خواهد شد که مخاطبان، جذب اعتماد به نفس و اطلاعات شما شوند؛ مثل عادل فردوسی پور و خسرو معتضد و فرزاد حسنی و … .
- در تدریس، نیروی ذخیره باعث خواهد شد تا شما یک مدرس درجه یک با درآمد درجه یک شوید.
- در نگارش و پژوهش، نیروی ذخیره باعث خواهد شد کتاب ها و مقالات و نوشته ها و پژوهش های شما، خواهان بیشتری داشته باشد و دیگران برایش سر و دست بشکنند.
- در طراحی نرم افزار و پروژه و امثالهم، نیروی ذخیره باعث خواهد شد شما برای خودتان یک پا بیل گیتس و استیو جابز و وارن بافت و … شوید.
- و در هر جای دیگر.
قسمت دوم راز افراد مهم تاریخ را از اینجا بخوانید.
در قسمت دوم راز افراد مهم تاریخ شما با مثال های بیشتر از افراد که اطرافمان هستند و از نیروی ذخیره استفاده میکنند از فرزاد جمشیدی مجری موفق تلوزیون گرفته تا شهید حسن باقری که به کمک این استراتژی توانست سازمان اطلاعات جمهوری اسلامی ایران را راه اندازی کند
در همین زمینه (راز افراد مهم تاریخ)، نوشته های زیر را حتما بخوانید :
موضوعات
دستهبندی
محتوای رایگان
اشتراک توربو
فروشگاه
حساب کاربری
ممنون از مطلبی تون خیلی عالیه. ممنون
موضوع این مقاله به طوریه که همه کم و بیش بهش اعتقاد دارند ولی ایمان ندارند. خوندن این مقاله این ایمان و باور و ایجاد میکنه
من کسی هستم که کتاب های دیل کارنگی خیلی بهم کمک کرده خواستم تشکر کنم از تیم تون به خاطر این مطلب عالی
سلام من چند روزه عضو شدم و دارم از سایتتون لذت میبرم ، فقط یه نکته میخوام بگم و اونم اینه که شما در مورد نوشتن یه بیزینس پلن رو توی مقالاتتون دارین؟ من کتاب خلق مدل کسب و کار رو گرفتم و دارم میخونمش ولی شما خیلی کوتاه و کاربردی مطلب مبنویسید میخواستم بگم اگه میشه به این بخشم بپردازید و یه مدل کسب و کار رو بنویسید و مثال بزنید عالی میشه