دستورالعمل گامبهگام برای تبدیل رویا به واقعیت – قسمت سوم
گام چهارم تماما ذهنی است...
چرا باید هر روز این عبارت تاکیدی را با خودتان تکرار کنید :
«معتقدم که امروز، جهان نقشه ریخته تا خیرخواه من باشد»
در این قسمت میخوانید…
سری مقالۀ «دستورالعمل گامبهگام برای تبدیل رویا به واقعیت» در مجموعهای قدمبهقدم و درست مانند یک راهنمای شخصی شما را از صفر تا صدِ رسیدن به هدفتان همراهی خواهد کرد.
در این مجموعه تمرینات ساده اما تاثیرگذاری ارائه میشوند که عمل کردن به آنها به راستی میتواند زندگیتان را متحول کند. اصول ارائه شده در این سریمقاله به قدری جامع و دقیق است که میتوانیم از آن به عنوان شاهکلید رسیدن به رویاها یاد کنیم و این تضمین را بدهیم که در صورت عمل کردن مداوم و منظم به توصیهها به مرور شاهد پیوستن بزرگترین رویاهایتان به واقعیت خواهید بود.
قسمت اول | قسمت دوم
برای قسمت سوم آمادهاید؟ مستقیم برویم سراغِ…
» گام چهارم
به قدرت باورها آگاه باشید
ناپلئون هیل در جایی مینویسد: «هر آنچه که ذهن بتواند تصور و باور کند، دستیافتنی است»
درواقع ذهن چنان ابزار قدرتمندی است که میتواند عملاً هر چیزی را که بخواهید در اختیار شما بگذارد. اما باید اول «باور کنید» که دستیابی به اهدافتان شدنی است.
اگر مروری بر زندگی برخی ازموفقترین افراد تاریخ بیندازید متوجه خواهید شد که اکثر این افراد روزی (بعضیهایشان در کودکی) در تصورات خود لحظۀ رسیدن به موفقیتهایشان را مرور کردهاند. مثلا قبلا در مقاله زندگینامه «رالف لورن» و یا «کنارد هیلتون» خواندید که آنها از کودکی آنچه را که میخواستند، باور کردهاند که به آن میرسند.
بسیاری از ورزشکاران جهانی، بازیگران یا کارآفرینان بزرگ دنیا در خاطرات خود گفتهاند که روزی باور داشتند که به هدفشان دست پیدا کردهاند؛ آنها مدال طلای المپیک، جایزۀ اسکار و تاسیس کمپانی خودشان را از قبل دیده بودند، به آن باور داشتند و برایش برنامهریزی کرده بودند.
درواقع آنها (به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه) از تکنیکی که امروزه با نام Visualization شناخته میشود استفاده میکردند. تکنیکی که ثابت شده است که میتواند یکی از بهترین راههای ساخت باورها باشد و قبلا در مقاله «چطور سرنوشت تان را پیشگویی و اگر خواستید تغییر دهید» راهکارهایش را خواندید.
اما اگر به جملهای که مقاله را با آن شروع کردیم نگاه دوباره ای بیندازید متوجه خواهید شد که ناپلئون هیل واژۀ «تصور» را پیش از واژۀ «باور» به کار برده و این مسئله نشان از اهمیت تصور دارد.
پس، چرا شما از این تکنیک فوقالعاده استفاده نکنید ؟
دیر یا زود، کسانی پیروز خواهند شد که باور میکنند میتوانند پیروز بشوند.
» آنچه خوبان همه دارند !
اگر میخواهید در خلق رویاهای زندگیتان موفق باشید، باور کنید که توان تحقق این رویاها را دارید.
باید باور داشته باشید که توان لازم را دارید و میتوانید آن را به کار بگیرید. همه کار کنید تا خودتان را باور کنید. حالا اسمش هرچه که میخواهد باشد، عزت نفس، اعتماد به نفس یا خودباوری.
فارغ از تمام اسمها، منظور ما آن باور عمیقی است که شما تواناییها، منابع درونی، استعدادها و مهارتهای لازم را برای خلق نتایج دلخواه دارید؛
ماکس لوکادو میگوید :
«شما بر اثر حادثه به دنیا نیامدهاید.
یک محصول انبوه نیستید و روی خط مونتاژ ساخته نشدهاید.
با برنامهریزی خلق شدهاید. مورد الطاف ویژه بوده اید و با عشق و محبت
از سوی بزرگترین استادکار عالم بر روی زمین قرار گرفتهاید.»
» خودباوری ذاتی نیست
خودباوری یا همان اعتماد به نفسِ خودمان، یک انتخاب است؛ یک طرز فکر است و به مرور زمان شکل میگیرد. درست است، حضور والدین مثبت و حامی، کمک شایانی میکند، اما واقعیت این است که اکثر ما والدین معمولیای داشتهایم که ناخواسته همان عقاید محدود کننده و شرایط منفی را که خودشان با آن بزرگ شدهاند را به ما منتقل کردهاند.
درواقع خیلی از افراد موفق هم همین شرایط را داشتهاند، اما آنها چون عادت به سرزنش کردن دیگران ندارند (همانطور که در گام سوم توضیح دادیم)، به جای گِله کردن از وضع موجود، دنیای خودشان را ساختهاند.
» حالا نوبت شماست
اگر میخواهید چهارمین گام بزرگ را در راه رسیدن به موفقیت بردارید، باید از همین لحظه که در حال خواندن این مقاله هستید دستبهکار شوید. همین حالا چشمانتان را ببندید، به این فکر کنید هرچیزی که ذهنتان بخواهد را میتوانید انجام دهید. خودتان را در وضعیتی ببینید که به صورت تمام و کمال به درونیترین و بزرگترین خواستههایتان دست پیدا کردهاید.
تکرار میکنیم: «به صورت تمام و کمال» !
ممکن است در دفعات اول این فکر برایتان کمی مشکل باشد یا احساسی داشته باشید که شما این توانایی را ندارید. این کاملا طبیعی است. این احساس ناشی از تمام «نمیتوانی» هایی است که از کودکی تا به حال شنیدهاید.
خبر خوب اینکه با کمی تداوم و تکرار هر روزۀ این طرز فکر میبینید که چگونه به مرور همه چیز عوض میشود و خودباوری در وجودتان مانند یک گیاه زیبا شروع به رشد کردن میکند.
بد نیست بدانید که آخرین تحقیقات درمورد مغز نشان میدهد که با گفتارهای درونی مثبت و تجسم مثبتاندیش، همراه با مطالعه و تمرین همه میتوانند یاد بگیرند که هر کاری را انجام دهند.
» مهمتر از استعداد
آمار نشان میدهد که خودباوری از استعداد و تحصیلات مهمتر است.
خیلی از افرادی که به موفقیتهای بزرگ دست پیدا کردهاند هر یک به نوعی اذعان داشتهاند که با استعداد ترین فرد در حوزۀ فعالیت خود نبودهاند، چیزی که آنها را تبدیل به اسطورههای موفقیت کرده خودباوری آنها بوده است.
این افراد باور داشتهاند که میتوانند در جایگاهی که میخواهند بدرخشند، آنها همین کاری که در این لحظه شما در حال انجام آن هستید، مطالعه، تمرین و تلاش کردهاند و حالا جزو موفقترین افراد دنیا هستند.
در صورتی که شما همراهان ارزشمند پروژۀ سوخت جت اعلام کنید، میتوانم در مقالهای جداگانه مثالهایی درخشان از افرادی بیاورم که در گذشته هرگز کسی فکر نمیکرد روزی بتوانند با شرایط و وضعیتی که دارند خوابِ روز خوش را ببینند، اما حالا در بلندترین قلههای موفقیت و خوشبختی ایستادهاند.
در صورتی که تمایل به شناختن این افراد دارید در پایان همین مقاله و در بخش نظرات ما را آگاه کنید تا نگارش آن را شروع کنیم.
» قدرتمندترین نیروی منفی روان بشر
عبارت «نمیتوانم» چیزی است که پل آر شیل در جایی آن را به درستی قدرتمندترین و مخربترین نیروی روان بشر معرفی میکند. اگر میخواهید به موفقیت برسید، این عبارت و تمام همخانوادههای آن از قبیل : «ای کاش میتوانستم» را ببوسید و بگذارید کنار.
مغز شما طراحی شده که هر مشکلی را حل کند و به هر هدفی برسد؛ حتی پیشتر مقالهای در مورد چگونگی عملکرد بخش RAS مغز را در مقاله «با فرمول موفقیت کشف شده توسط علم عصب شناسی ساده تر موفق شوید» تقدیمتان کردم.
کلماتی که شما به آن فکر میکنید و بر زبان میآورید، به راحتی روی جسمتان اثر میگذارند.
این تاثیر چنان هوشمندانه و آهسته است که خیلی وقتها متوجه آن نخواهید شد؛ پس این نکته را هنگام برداشتن سومین گام در راه موفقیتتان هرگز فراموش نکنید:
به نفع خود فکر کنید…
طوری فکر و عمل کنید که انگار باور دارید هرچیزی ممکن است.
» نظر و باور خود شما؛
مهمترین نظر و باور در تمام جهان هستی…
اگر قرار بود باور دیگران نسبت به ما و رویاهایمان پیش شرط موفقیت ما باشد، اکثر ما هرگز به جایی نمیرسیدیم.
شما باید تصمیم خود را در مورد چیزی که میخواهید، بر اساس خواستهها و اهداف «خودتان» بنا کنید، نه اهداف، خواستهها، نظرات و قضاوتهای پدر و مادر، دوستان، همسر، فرزندان و همکارانتان. نگران آنچه که دیگران راجع به شما فکر میکنند نباشید و فقط و فقط به حرف قطبنمای درونی وجودتان توجه کنید.
یک باور طلایی:
حالا که هدف و خودتان را باور کردید میخواهیم از یک باور شگفتانگیز رونمایی کنیم تا مبحث باورها را به بهترین و کاملترین شکلش تمام کرده باشیم.
بدگمانی معکوس…
این باور، نسخۀ محرمانۀ خیلی از انسانهای خوشبخت و موفق است که اگر شما هم آن را به کار ببندید میتوانید مطمئن باشید که چهارمین گام در راه تبدیل رویا به واقعیت را استادانه و با صلابت برداشتهاید.
خیلی از افراد موفق دنیا درست عکس یک انسان بدبین فکر میکنند. آنها به جای اینکه فکر کنند دنیا در پی آزار و اذیت آنهاست، باور دارند که جهان خوشبختی آنها را میخواهد.
آنها به جای منفیبافی دربارۀ حوادث سخت و چالش برانگیز، واقعیت را میبینند؛ یعنی به این فکر میکنند که این حوادث به آنها غنا میبخشد، قدرت میدهد و به پیشبرد آرمانهایشان کمک میکند. عجب باور مثبت و خارقالعادهای!
«من همیشه برعکس یک آدم بدگمان عمل کردهام. طوری رفتار میکنم که انگار همه نقشه کشیدهاند تا به خوشبختی من کمک کنند !»
-استن دِیل Stan Dale (بنیان گذار موسسۀ آگاهی بشر و نویسندۀ کتاب «خیال پردازی و ارمغان آزادی»
» حوادث بد، خروجی خوب !
ناپلئون هیل در جایی مینویسد: «هر حادثۀ منفی در بطن خود، بذری از یک امتیاز معادل و یا حتی بزرگ تر دارد»
فکرش را بکنید که موفقیت در زندگی چقدر سادهتر میشود اگر مدام انتظار داشته باشید که جهان از شما حمایت کند و به شما فرصت بدهد… درواقع افراد موفق دقیقاً چنین استنباطی دارند.
همین موج مثبت انتظارات این افراد باعث میشود که تجارب و شرایط مطلوب و مورد انتظارشان جذب زندگی آن ها شود. ناگهان موانع و منفیبافیهایی که به «همه از من بدشان میآید» منتهی میشوند به فرصتهایی برای رشد، تغییر و موفقیت تبدیل میشوند، اگر ناگهان ماشینتان کنار جاده خراب شد، به جای این تصور که الان یک قاتل سریالی مانند مرحوم «خفاش شب» به سراغتان میآید، به این فکر کنید که شاید کسی برای کمک بیاید که بعدا تبدیل به بهترین دوستتان شود.
اگر به خاطر تعدیل نیرو کارتان را در شرکت از دست دادید، به جای فکر کردن به انواع بدبختی و بی پولی و مسافرکشی به این فکر کنید که شاید این اتفاق برایتان افتاده تا وارد شغل ایدهآلتان شوید و زندگیتان زیرورو شود.
» به زندگی خود و اطرافیانتان نگاه کنید
آیا در برههای از زندگی اتفاق وحشتناکی برایتان نیفتاده که بعدها آن را یک موهبت الهی بدانید؟
برای شخص من این اتفاق بارها افتاده است. یکی از این موارد را برایتان شرح میدهم :
اولین تصادف زندگیام یک تجربۀ تمام عیار و فراموشنشدنی بود.
سال 88، تهران، بزرگراه جناح جنوب (فلکۀ دوم صادقیه به سمت میدان آزادی). من از وقتی یادم میآید رانندۀ خوبی بودم اما آن روز در بزرگراه جناح انگار همۀ عوامل عالم دست به دست هم داده بودند تا من ترسناکترین و پراسترس ترین تجربۀ زندگیام تا آن زمان را از سر بگذرانم.
تصادف با عابر، درست زیر پل عابر مکانیزه. خانمی در حال دویدن از عرض اتوبان بوده که ناگهان از جلوی کامیونی که در کنار من در حرکت بود ظاهر میشود و … بوم. یک انسان مقابل من به هوا پرت شد و به زمین کوبیده شد. دنیا برایم تیره و تار شد و حالا من خود را یک قاتل میدیدم. من به کلانتری منتقل شدم تا وضعیت او مشخص شود. خوشبختانه چند ساعت بعد از اورژانس خبر رسید برای آن خانم به جز یک آسیب دیدگی در مچ دست اتفاق دیگری نیفتاده است و کمی بعد تر متوجه شدم من در آن تصادف مقصر شناخته نشدم. به خیر گذشته بود اما اثرات ناشی از آن شوک وحشتناک تا چند هفته در ذهن من باقی بود.
چند روز بعد که داشتم به علتهای این تصادف فکر می کردم یاد حرفی از دوستی افتادم که عذاب وجدان میتواند باعث به وقوع پیوستن اتفاقات منفی در زندگی شود و من آن روز از ده دقیقه پیش از تصادف به خاطر مسئلهای دوستانه سراسر عذاب وجدان بودم.
همین مسئله باعث شد طبق میل سرکش همیشگیام کمی تحقیق کنم و به کتابی از «کالوین اس هال» برسم تحت عنوان «مقدمات روانشناسی فروید»؛
در کتاب فوق مبحثی مطرح شده بود که در آن پس از توضیح درمورد نهاد، من و فرامن از تنبیههای روانشناختی فرامن صحبت شده بود و درست همینجا بود که فهمیدم گفتههای آن دوست صحت داشته است.
نویسنده در آنجا توضیح داده بود که چطور احساس عذاب وجدان میتواند اتفاقات ناخوشایند را در زندگی ما به وجود بیاورد؛ در زیر عکسی از همان صفحه از همان کتاب را مشاهده میکنید. فکر میکنم از هایلایتها مشخص باشد که موضوع چقدر برایم با اهمیت بوده است :
این مسئله اولین و زیباترین برخورد من با مباحث روانشناختی بود و همینجا بود که به علاقۀ خود به مسائل اینچنینی پی بردم و سنگ بنای مطالعات بیشترم در این زمینه را گذاشتم و درست بعد از خواندن این کتاب و این صفحه مسیر زندگی خود را یافتم.
اگر آن تصادف اتفاق نمیافتاد هرگز با مسائل مربوط به روان بشر آشنا نمیشدم و اکنون شاید در حال هر کار دیگری بودم به جز نگارش این مقاله… پس آن تصادف برای من خیری بزرگ در دل خود داشت که در آن لحظه حتی به فکرم هم خطور نمیکرد.
اتفاقات اینچنینی در زندگی همۀ ما وجود دارند و کافی است کمی عمیق تر نگاه کنیم و آنها را پیدا کنیم.
این اتفاق باعث درک این مسئله میشود که در هر شری میتواند شوری وجود داشته باشد؛ با تقویت این باور در خود کم کم متوجه میشود که چگونه واقعا همۀ عالم بسیج هستند تا شما به خوشبختی برسید.
در پایان این بخش قصد دارم از یک تمرین فوقالعاده ساده اما موثر برایتان بگویم که خودم مدتها از آن استفاده کردهام و نتایج خوبی گرفته ام. هرروزتان را با تکرار این عبارت آغاز کنید :
«معتقدم که امروز، جهان نقشه ریخته تا خیرخواه من باشد»
خُب! تا اینجا سه قسمت و چهار گام از اصول موفقیت را با هم مرور کردیم و این یعنی چهار قدم به تبدیل رویاهایمان به واقعیت نزدیکتر شدهایم؛ دوستان عزیزم، خبر خوب اینکه قرار هست قسمت پنجم (دو قسمت بعد) این مقاله همراه با یک پادکست صوتی تقدیم حضورتون بشه.
قصد داریم بخشی از این پادکست رو اختصاص بدیم به نتایج، نظرات و سوالهایی که تا اینجای سریمقالۀ «دستورالعمل تبدیل رویا به واقعیت» براتون پیش اومده و قراره اونها رو با اسم خودتون در اختیار مخاطبان قرار بدیم؛ پس فراموش نکنید که گفتنیهای مربوط به این سریمقاله رو حتما باهامون درمیون بگذارید.
بخش دیدگاهها، تلگرام، ایمیل و اینستاگرام من (که کمی پایین تر میتونید اونها رو پیدا کنید) راههای ارتباطی ای هستن که میتونید از طریق هرکدوم که راحت تر هستید نتایج رو برامون ارسال کنید.
مصطفی ولی پور
یکی از کارایی که سعی میکنم من خودم قبل خواب انجام بدم حس های خوبی که در طول روز تجربه کردمو دوباره مرور کنم حتما قرار نیست این حس خوب و مثبت یه اتفاق بزرگ باشه میتونه خوردن غذای مورد علاقم یا خوندن کتاب ،دیدن یه فیلم باشه و…
اینطوری ذهن انسان بیش تر روی اتفاقای مثبت تمرکز پیدا میکنه…
هرچی جلو تر میره مقاله هاتون عالی تر میشه
عالی بود ممنون
بسیار آموزنده و کاربردی بود. به قول والت دیزنی:
“If you can imagine it, you can do it”
امیدوارم داستانی که از خودم برای آقای ولی پور فرستادم براتون مفید باشه.
ممنون سوخت جتی ها
سلام. مطالب بسیار آموزنده و باعث ایجاد تفکر در افراد میشوید را دارید. امکان پرینت گرفتن مطالب و مطالعه چند باره آن را در صورتی که در سیاستهای مجموعه تان میباشد را بگذارید. فرشید قشقایی
سلام فرشید عزیز در حال حاضر این امکان برای کل مطالب سایت وجود نداره اما در صورتی که تمایل داشته باشی میتونی از طریق ایمیل باهام در تماس باشی تا نسخۀ پرینتی متن رو برات بفرستم.
سلام و ممنونم از پاسخ شما. لطفا به این ایمیل آدرس ارسال فرمایید.fgh.arch@yahoo.com
خیلی عادی بود.خدا قوت.مثبت اندیشی بزرگترین راز شادی و موفقیت در زندگیه.هیچ سلاحی بزرگتر از مثبت اندیشی نیست.
موفق باشید.
*عالی
کاملا باهات موافقم انیس عزیز. خیلی خوب نوشتی مثبت اندیشی دقیقا مثل یه سلاح عمل میکنه که میتونه هر مانعی که سر راه قرار میگیره رو نابود کنه. ممنون بابت همراهی ارزشمندت.
این مورد در کتاب اصول موفقیت جک کینفلد هم اومده 🙂
درسته فرزین عزیز، این مورد یکی از مواردیه که آقای کنفیلد به بهترین شکل اونو توضیح دادن و کلا این کتاب یکی از منابع اصلی ما برای نگارش این مقاله هست. ممنونیم از همراهیت. 🙂
سلام از نظر من اين ك ادم تو هر شرايطي خدا رو درنظر بگيره بهش ارامش دست ميده واين ارامش يعني ي انرژي دوبل واسه انجام هر كاري
ب نظر من فك كردن ب گذشته حتي تلخ اون قدر بد نيست چون باعث ميشه بفهمي بخاطرش چ چيزايي رو از دست دادي و اين باعث ميشه اگه ي هدفي داري ك واسه رسيدن بهش مصمم هستي جدا از مثبت انديشي فك كردن ب نتيجه ي كارات تو گذشته هم ميتونه تورو ب سمت جلو سوق بده هم كمكت كنه ك اينده ي بهتر بسازي فك كردن ب گذشته زماني بده ك فقط توش بموني و اينم مثل اين ميمونه ك فقط تو رويا فك كني و هيچ اقدامي نكني هيچ دانشمندي بدون تلاش ب جايي نرسيده
خیلی خوب گفتی ساناز عزیز و تا حدودی به موضوعی که «مهسا» توی همین صفحه مطرح کرده بود پاسخ دادی. حتما از نظر با ارزشت در پادکستی که همراه قسمت پنجم ارائه میشه استفاده خواهیم کرد 🙂
وقتی رویاهامون رو تصور میکنیم انگار داریم توی دنیایی که خودمون ساختیم زندگی میکنیم و نهایت لذت و رضایت رو از خودمون و زندگیمون داریم وقتی چشمامونو باز میکنیم انگار توان و انرژیمون چن برابر شده حالا اگر بیایم و شبا با فکر به دنیایی که ساختیم بخوابیم و روزا قبل از اینکه از تخت پاشیم باز اون دنیارو تصور کنیم چه اتفاقی میوفته من فک میکنم اون روز زندگی بهمون لبخند میزنه و به در ما قدرتی ایجاد میشه با تمام وجود رویاهامونو بسازیم نکته دیگه اینکه قطعا در هر تهدید برای ما فرصتی نهفته هست منتها ما همیشه برای دریافت نتایج عجول هستیم ولی اگر زندگیمونو مرور کنیم دقیقا میبینم که نقطه عطف زندگیه هر کس بعد از چالش ها ,شکست ها و سختی هاشه. ممنون مصطفی عزیز بابت این مقاله عالی و در مورد اون اشخاص مطمئنا همه دوستان دوست دارند باهاشون آشنا بشن .
پیروز باشی و بدرخشی 🙂
خیلی خیلی ممنونم بارانای عزیز و باید بگم با تمام گفته هاتون کاملا موافقم…به بهترین شکل یکی از بزرگترین رازهای موفقیت رو نام بردید. نگارش اون مقاله هم شروع شده و به زودی روی سایت و در دسترستون قرار میگیره. ممنون 🙂
سلام
مقاله شما بسیار عالی وتاثیرگذار بود وقتی داشتم جملات ومیخوندم یه حس عالی تو وجودم بود حسی که شاید کمترتو زندگیم تجربه کرده باشم .ممنونم.
صادق عزیز واقعیت اینه که این اتفاق برای ما بهترین اتفاقه و دونستنش کلی بهمون انگیزه میده که با قدرتی چند برابرِ گذشته پیش بریم و مطلبای بهتر و بهتر تقدیمتون کنیم. مرسی از همراهیتون 🙂
کلام قاصر هست از متنی که نوشتین مرحبا .بسیار لذت بردم و متنتونو با دوستانم هم به اشتراک گذاشتم تا اون ها هم بتونن استفاده کنن.گام های قبلی رو متاسفانه سایت نوتیفیکیشن نداد نتونستم بخونم ولی این متنتون فوق العاده بود.موفق باشید همیشه
خیلی مچکرم محمد عزیز 🙂 خوشحالیم که راضی بودین و خوشحالتریم که دوستانتون رو هم در خوندنش شریک کردید و بازم خوشحال تریم که این رو به اطلاعمون رسوندید. براتون آرزوی بهترینا رو داریم.
هر چالشی که در زندگی ما باهاش برخورد میکنیم برای رشد کردن و شکوفا شدن استعداد نهفته ماست این دردها هستن که از ما انسان قدرتمند تری میسازن در واقع هر چالشی در بطن خودش یک راز عظیمی برای درخشش انسان داره
ممنونم مصطفی عزیز مقاله بسیار عالی بود
روزهای قشنگ زندگیتون پر از ارامش و شادی 🙂
مریم عزیز پیش از هرچیزی باید بگم خیلی خوشحالیم که همراهمون هستید و نظرات ارزشمندتون رو باهامون درمیون میذارید،
خیلی زیبا اشاره کردین و این جمله تون همیشه توی ذهنم خواهد موند که «هر چالشی در بطن خودش راز عظیمی برای درخشش انسان داره».
ممنون…همراه باشید.
راه حل شما برای
افرادی که اهدافی دارن! میدونن از کجاشروع کنند! و میدونن که موفق میشن! ولی نمیکنن. چیه؟
اخر جمله بین ولی و نمیکنن شروع هستش.
سلام شایان عزیز این دقیقاً یکی از موضوعاتی هست که توی گام پنجم بهش پرداختیم. به زودی قسمت چهارم (گام پنجم) روی سایت قرار میگیره و اونجا مفصل درمورد این قضیه صحبت خواهیم کرد. همراهمون باشید 🙂
سلام.نگارش مقالات مثال ها را آغاز کنید. باتشکر و سپاس فراوان از زحمات شما
سلام محمد عزیز خیلی خوشحالیم که نظرتون رو میخونیم، حتما به زودی نگارش آغاز میشه.
بسيار عالي
ولي اين هم هست كه پذيرفتن مسئوليت تمام اتفاقات زندگيمان به خصوص درباره اتفاقات بد گاهي سبب ايجاد عذاب وجدان دروني ميشه و خب اين موضوع خودش نه تنها سبب پيشرفت ما نميشه بلكه به نوعي با ايجاد احساس منفي درونمان ما رو به انتظار اتفاقات بد ميكشاند
مثل اين كه ما احساس كنيم چرا من از تمام استعدادهايم براي موفقيت در يك كار استفاده نكردم و حالا شكست در اون رو هم ناشي از كم كاري خودم ميدونم و به تبع افكار منفي كه در پي اون ايجاد ميشه و …
مهسای عزیز سلام و وقت بخیر. به نکتۀ بسیار خوبی اشاره کردید، این مسئله ممکنه برای خیلی ها مطرح باشه. توی پادکستی که به همراه قسمت پنج ارائه میشه حتما به این موضوع میپردازیم. 🙂