تعریف بازار هدف تان در 7 قدم

شاید یک ایده برای شروع کسب و کارتان به ذهنتان رسیده اما هنوز آماده نیستید اجراش کنید, قبل از اینکه قدمی جلوتر بگذارید اول باید بازار هدفتان را مشخص کنید.

بازار هدف چیست؟ در کل 2 بازار وجود دارد که میتوانید در آن خرید و فروش کنید.1) مصروف کننده 2)کاسب ,که در اصلاح موارد اول و دوم را به صورت 1)B2C و 2)B2B استفاده میکنند.
برای مثال شما یک مغازه دارید و لباس زنانه میفروشید , بازار هدف شما مصرف کنندگان هستند. اگر میز و صندلی برای اداره ها میفروشید , بازار هدفتان کاسب ها هستند, در بعضی موارد برای مثال کار چاپخانه دارید , بازارهدفتان میتواند هم مصرف کنندگان را پوشش دهد هم کاسب ها را.

هرچه جزءی تر بتوانید بازارتان را مشخص کنید ,بهتر است. برای مثال در دنیای برند ها والمارت بازار هدفش را افرادی تشکیل میدهند که علاقه به چانه زنی و خرید و باقیمت کم دارند. از طرفی برند تیفانی که رنگ آبی آن به آبی تیفانی نیز معروف است بازار هدف خود را افراد سطح بالا و پولدار انتخاب کرده است.

بازار هدف برخلاف تصور عموم چیزی نیست که پیدا شود ! شما اگر دارای کسب و کاری هستید بازار هدف چیزی نیست که از گوشه و کنار شهر پیدا شود , بازار هدف باید با ظرافت هرچه تمام تر طرح شود.

اغلب کارآفرینان در اول کار بجای ایجاد بازار هدف به اشتباه بزرگی مرتکب میشوند و آن هم “بازار هدف : همه” است را انتخاب میکنند, ادعا میکنند همه چیز برای همه کس می کنندو در همه شان هم خوب عمل می کنند, این افراد به سرعت درس سختی را می آموزند… فالکنشتاین هشدار میدهد : “کوچکتر بودن بزرگتر است در کسب و کار, هدف گیری کوچکتر دقیق تر است.”

تعریف بازار هدف تان در 7 قدم :

1.لیست خواسته هایتان را بنویسید
با چه کسی میخواهید کار کنید؟ در حد امکان با جزییات باشید: منطقه جغرافیایی و نوع کسب و کار یا مشتریانی که میخواهید هدف بگیریدشون را مشخص کنید. اگر نمیدانید با چه کسی می خواهید کار کنید ,هیچ پیشرفتی نخواهید داشت. شما باید این شعار را در ذهنتان حک کنید : شما نمیتوانید با همه نوع مشتری کار کنید.

امروزه, گرایش به سمت بازار هدف کوچکتر است. هدف قراردادن نوجوانان به تنهایی کافی نیست! هدف قرار دادن نوجوان های پسر , آفریقایی با خانواده ای با رنج درآمد 40000$ و بیشتر , دقیق تر است. هدف قرار دادن شرکت های که نرم افزار می فروشند زیاد دقیق نیست که به هدف برخورد کند, اما هدف گیری شرکت هایی که در جنوب کالیفرنیا استقرار دارند و نرم افزار های اینترنتی تهیه میکنند و آموزش میدهند و درآمد سالاده 15 میلیون دلار دارند , دقیق تر است.

2.دقت
روشن کنید چه میخواهید بفروشید, و به خاطر داشته باشید: 1) شما نمیتوانید همه چیز را به همه کس بفروشید  2) کوچکتر, بزرگتر است.
بازار هدفتان همان حوزه کاریتان نیست. برای مثال یک تک فروشی لباس, یک بازار هدف نیست بلکه حوزه کاری است. یک بازار هدف بهتر به صورت : لباس های بارداری برای زنان مدیر. برای شروع این روند دقت, فالکنشتاین تکنیک های پیشنهادی خود را دارد:

__لیستی از کارهایی که میتوانید به صورت عالی انجام دهید و مهارت هایی که دارید ,تهیه کنید.
__دست آوردهایتان را لیست کنید.
__درس های مهم زندگیتان را که تاحالا یاد گرفته اید را مشخص کنید.
__الگوهایی را دنبال کنید که تیپ شما را در حل مشکلات آشکار میکنند یا شما را به حل آن نزدیکتر می کنند.

بازار هدف شما بهتر است از علایق شخصی و تجربیات شما متجلی شود, برای مثال اگر شما 10 سال را صرف کار در حوزه مشاوره اختصاص دادید, و البته همزمان وقتتان را به یک کسب و کار خانگی و خانوادگی نیز اختصاص دادید, امکان دارد شما شروع به ایجاد یک شرکت مشاوره ای برای کسب و کار های خانگی کنید.

3.توصیف دیدگاه مشتریان
کسب و کار های موفق از قانون طلایی استفاده میکنند که می گوید : “با دیگران طوری رفتار کنید , که خودشان با خودشان می کنند.”. فقط وقتی که از دیدگاه مشتری آینده تان به دنیا نگاه کنید , میتوانید نیاز هایشان را مشخص کنید. بهترین کاری هم که باید بکنید حرف زدن با آنها و مشخص کردن نیاز های اصلیشان است.

4.ترکیب کنید
در قدم چهارم بازار هدف شما باید شکل و شمایل ایده های شما و خواسته ها و نیازهای مشتریانتان بگیرد تا چیزی جدید خلق کنید. یک بازار هدف با کیفیت دارای 5 ویژگی است:

__شما را به جایی که میخواهید میبرد, به زبان دیگر با چشم انداز بلند مدت شما مطابقت دارد
__یکی دیگر خواهانش است, بنام مشتری
__با دقت برنامه ریزی شده است
__تک است , فقط یکی تو بازار هست (منحصر به فرد)
__اجازه میدهد, کانال های درآمدی متفاوتی داشته باشید در عین حال ایده اصلی خود را نگه دارید, راه تضمین موفقیت بلند مدتتان

5.ارزیابی
حالا نوبت آن است بازار هدفی که مشخص کردید با 5 ویژگی قدم چهارم ارزیابی کنید. شاید بازار هدفی که قبلا داشتید نیازمند مسافرت های کاری بیشتری نسبت به توانتان بود. این به معنای مطابقت نکردن یکی از ضوابط گام چهارم است زیرا شما را به جایی که میخواهید نخواهد برد پس دور بریزیدش و به سمت ایده جدیدی بروید.

6.تست
هنگامیکه مطابقتی با بازار هدف و محصولتان داشته باشید, تست اش کنید. “فرصتی به مردم بدهید تا از محصولات و خدمات شما خرید کنید, نه به صورت نظری , بلکه به صورت عملی مردم لمسش کنند و بخرند” این پیشنهاد فالکنشتاین است.این کار میتواند با پیشنهاد کردن محصولات نمونه تان مانند سمینارهای معرفی , یک کپی از نشریه تان باشد.تست کردن نباید هزینه بر باشد برایتان. “اگر هزینه زیادی برای تست کردن ایده تان صرف میکنید, احتمالا راه اشتباهی می روید.”

7.پی گیر باشید
وقتشه ایده تان را اجرا کنید. برای اغلب کارآفرینان, این مهمترین گام است.اما نترسید: اگر تکالفتان را انجام داده اید, ورود به بازار یک ریسک محاسبه شده خواهد بود, نه قمار.

آیا شما بازار هدفتان را مشخص کرده اید؟ آیا راه تان را درست انتخاب کرده اید؟ برای ما بنویسید