رنج چیست و چرا رنج ها همان گنجهای نهفتهی زندگیمان هستند؟
بعضی وقتها از خود سئوال میکنیم چرا باید این همه رنج را در زندگی لمس کنیم و چرا باید تحمل کنیم؟
اگر تحمل نکنیم چه میشود؟
هر موجود زندهای، رنج را تجربه کرده و میکند و هیچ راه فراری هم ندارد. انسان نیز از این قاعده مستثنی نیست و نخواهد بود.
اگر تحمل نکنیم، بدون هیچ تردیدی رنجها بیشتر میشود، در نتیجه سختی بعد از سختی انسان را فرا میگیرد و مشکلات بیشتری بوجود میآید و چیزی به نام موفقیت و پیشرفت وجود نخواهد داشت.
در این مقاله سعی بر این شده است که ابتدا رنج، توصیف و شناخته شود چراکه شناخت، اولین قدم برای حل هر موضوعی است، سپس راه حلی برای مقابله با کنار آمدن با آن را بیان خواهیم کرد تا رنجها مثل گذشته، آزارمان ندهد و به قدری پیش خواهیم رفت تا به معنای واقعی درک کنیم که آغوش خود را برای پذیرش رنجها باز بگذرایم تا اعتماد به نفسمان هر روز بیشتر از روز قبل شود و موفقیت را روز به روز بیشتر لمس کنیم.
» توصیف رنج
رنج، حالتی ناخوشایند و آزاردهنده است که در از دست دادن چیزی و یا در بدست آوردن چیزی ایجاد میشود و در هر دو حالت بازخورد روانی دارد و در این بازخورد، یا پیشرفت حاصل میشود و یا پسرفت.
باید دانست که انسان، یا در جهت کسب لذتهاست و یا در جهت فرار از رنجها،
اما قاعدهای وجود دارد که بوسیله بکارگیری آن میتوان رنجها را مدیریت کرد.
ما معمولا بجای تدبیر در برابر رنجشها، از آنها فرار میکنیم و حاضر نیستیم درد را بپذیریم.
اگر کمی دقت کنیم، خواهیم دید که رنج، با تمامی لحظات زندگی ما گره خورده است تا جایی که ما حتی برای خوردن غذا هم رنجی هر چند کم، را تحمل میکنیم. البته تحمل اینگونه رنجها یا از سر اجبار است و یا اینکه درک لذت بالایی منتظرمان است.
ما انسانها غافلیم از اینکه لذتهای زندگی بسیار کمتر از رنجشهای ما هستند. انسان با درد و رنج خلق گردیده است و اصلا بنا نیست که ما تا آخر عمر، لذتهای بیپایان را تجربه کنیم و لذتهایمان در همین لذتهای کوتاه و گذرا خلاصه میگردد.
پس چارهای نیست جز اینکه رنج را به عنوان بخشی از زندگی خود بپذیریم و از آن برای پیشبرد اهداف خودمان استفاده کنیم، همانطور که شاعر بزرگ و استاد سخن، سعدی میفرماید:
نابرده رنج گنج میسر نمیشود
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
برای بدست آوردن هر امتیازی باید بهایی را پرداخت و رنج نیز میتواند بهای موفقیت باشد.
نکتهی قابل توجه این است:
» مدیریت رنجها
فرض کنید در جنگل، یک شیر درنده به شما حمله میکند، عکس العمل شما چیست و کدامیک از کارهای زیر را انجام میدهید:
- فرار میکنید.
- میجنگید.
- تسلیم میشوید.
جواب شما کدام گزینهست؟
بعضیها درجواب این سئوال میگویند بهترین کار فرار است چون بیشتر زنده میمانیم و عدهی دیگری میگویند میجنگیم زیرا نتیجه هر چه که باشد ما تلاش خود را کردهایم و بعضی دیگر هم تسلیم میشوند ولی تمامی این افراد غافل از این مسئله هستند که در تمامی این حالتها مغلوب هستند و ما قصد نداریم مغلوب باشیم.
آیا به نظر شما راه چهارمی هم وجود دارد؟
این سئوال قطعا ذهن هر کسی را به خود مشغول میکند. در این مثالی که زده شد، مشکلات انسان، به شیر درنده تشبیه شده تا چالش مورد نظر، بهتر درک شود.
و اما جواب:
در حمله شیر درنده، تنها راهی که میتوان مغلوب نشد، رام کردن شیر است چون کنترل کردن، مهارتی است که انسان باید بیاموزد و هر کس این مهارت را نداشته باشد بدون شک مغلوب خواهد شد.
» انواع رنجها
رنجهای انسان دو نوع است:
- رنجهایی که ما در بوجود آمدن آن، هیچ نقشی نداشتهایم مثل رنج از دست دادن عزیزانمان.
این رنجها، آمادگی و تحمل زیادی را میطلبد، چراکه سنگین و کمرشکن است.
- رنجهایی که ما در بوجود آمدن آنها نقش داریم مثل رنج کار کردن، ورزش کردن و …
رنج کشیدنهایی که پشت آن هدف و برنامهای نباشد، رنج و زحمت بیفایدهایست.
برنامه داشتن، میتواند تحمل رنجها را آسانتر کند و ما را قدم به قدم به اهدافمان نزدیکتر کند.
» راههای مدیریت رنجشها:
رنجهایمان را بشناسیم که در کدام دسته بندی، طبق نقشهای گفته شده قرار دارند.
اگر از نوع اول، یعنی رنجهایی که در آن نقشی نداریم، هستند نکات زیر را رعایت کنیم و بعنوان تمرین، روزانه به مرور آنها بپردازیم:
- بپذیریم که موجودات، ضعیف خلق شدهاند.
- هیچ موجودی ابدی نیست.
- توانایی انسانها از هر موجودی بیشتر ا ست.
- به زندگیمان ارتفاع ببخشیم به واسطه معنویات و اتصالمان را با دنیای معنا بیشتر کنیم.
اگر از نوع دوم، یعنی رنجهایی که در آن نقش داریم، هستند، موارد زیر را انجام دهیم:
- هدفگذاری و برنامهریزی داشته باشیم (اگر نمیدانید از اینجا شروع کنید) و برای هر کاری که قرار است انجام دهیم، نسبت به زمان و رنجهای پیش رو، مقدار رنجها را تخمین زده و آمادگی لازم برای مواجهه با آنها را پیدا کنیم. گاهی این رنجها، لذتبخش نیز میشود. پس هدفمند تجربه کنیم و بگذاریم رنج ما را فرا بگیرد و ما نیز آن را در آغوش بکشیم.
- خورشید که منبع انرژی است را برای انگیزه بیشتر و تلاش بیشتر هر روز دقایقی خودمان را در معرض آن قرار دهیم. این کار تحمّلمان را بالا خواهد برد.
- ورزشهای هوازی حداقل روزی 20 دقیقه میتواند به تحمل رنجها کمک شایانی نماید.
حرف پایانی:
رنج، با گوشت و پوست و استخوان هر موجود زندهای، آمیخته شده است، و درک این مسئله که اگر انسان بتواند، بصورت هدفمند، رنجهای بیشتری را بخرد و تحمل کند و خود را در برابر هجوم مشکلات مقاوم کند، میتواند به انسان کمک کند تا به لذتهای بیشتری برسد.
بینظیرید.مقاله فوق العاده ای بود برای من و بسیار کاربردی. ای کاش بیشتر از این مباحث باشه. پر از گنجهای درونی آرامش ساز باشید.مرسی
گریزی از رنج نیست تنها راه این است که ظرفیت تاب آوری و تحمل و صبر خود را افزایش دهیم انسان ها چون آب هستند و درد و رنج چون تکان های کوچک و بزرگ اگر کم ظرفیت و کم تحمل و ضعیف باشی چون کاسه ای آب سر ریز خواهی شد و خالی و بشدت آسیب خواهی دید ولی اگر با تلاش کسب علم آموزش ارتقا سواد شناخت اگاهی تمرین و پیگیری بر ظرفیت شخصیتی خود بیافزایید و صبر و تحمل خود را زیاد کنی چون استخر یا دریاچه ای کوچک یا دریایی بزرگ و چون شخصیت های عظیم تاریخ ساز اقیانوسی شوی وسیع و عمیق که عظیم ترین ضربات و زمین لرزه ها و آتش فشان ها نیز قادر به سر ریز کردن یا به هم ریختن آن نیستند که هیچ بلکه در عظمت ژرفا و ظرفیت آن پنهان می شوند. بله انسان موجودی شگفت انگیز و عظیم تر از اقیانوس آرام و کبیر است ولی حیف که اکثریت قادر به درک این عظمت و رسیدن به آن نیستند و کم ظرفیت کم تحمل حساس شکننده و ناشکیبا در مقابل فشارها دردها مشکلات و ضربات زندگی به هم می ریزند و می شکنند ولی انسان های بزرگی چون پیامبر اسلام ص علی ع امام حسین ع و … بزرگتر از اقیانوس ها بودند که عظمت شخصیت آنها در جهان شبیه و مثال ندارد. پس تنها راه مدیریت رنج ها و درد ها تلاش برای رشد و کمال و افزودن ظرفیت و توان و تاب آوری است .
نمیتوونم درد ها رو تحمل کنم نمیفهمم چه معنی توش نهفتس حتی درد بدن
بله، انسان با رنج آفریده شده، اما ای کاش، هیچ انسانی باعث درد و رنج انسان دیگری نمی شد…
درد و رنج هایی که آدما باعثش میشن، گاهی اصلا قابل تحمل نیست… دوستان لطفا برام دعا کنید که به آرامش برسم. خیلی زجر کشیدم…
این نظر من هستش نمی دونم درسته یا غلط.
درد را با رنج یکی ندانیم. شاید در ادبیات و عموم درد و رنج دو کلمه مترادف باشند اما درد محرک است. رنج یک احساس است پس محرک دارد. اینکه مشتی به ما میخورد ، اتشنشانی در اتش میسوزد ، درد است اما چه بسا درد هایی که لذت شده اند. اگر دلیل درد خود را بدانید ، شاید از ان لذت نبرید اما رنج هم نمی کشید. برای زمانی هم که بدون انتخاب ، رنج هایی وارد زندگی تان میشود ، تنها راه تحمل انها پیدا کردن چرایی برای تحمل ان است. ولی یه وقتایی هم هست که هیچ راه چاره ای نیست.ناکامی در پیدا کردن جواب برای چرا ، خودش رنج را افزایش میدهد. اینجا باید فقط و فقط به هدف خود فکر کنیم.
ممنون از دیدگاه خوبتون
اما در جواب صحبتهای دلنشین شما باید عارض بشوم که رنج، محصول درد است ، محصول خستگی است ، محصول سختی و مشقت است. آنچه که هدف مقاله بود، شناخت رنج، بعنوان گنج و چرایی آن بود.
باز هم متشکرم
درود بر شماnنظر من بعد از گذار عمر 45 سالهnnمن سپاسگزاری میکنم از خداوند بابت وجود دردها! nnآتش سوزنده تنها وسیله ای است که میتونه فولاد سخت را نرم کنه !nو درد هم روح انسان رو صاف و سیقل میکنه، n البته میتونه ( انسان آگاه ) رو تا آسمانها بالا ببرهnnو اما خوشیها و لذتهای افراطی میتونه روح آدمها رو فاسد کنه
دنیا با رنج گره خورده اینو روانشناسی و معجزه تمام قرون قران مجید گفته و هیچ راهی جز سوار شدن بر مرکبی نیست که ما رو به سوی بی نهایت سوق میدهد که حتی در بدترین حالات زندگی جز زیبایی و لذت هیچ چیز نمیبینی چون هدف تو بی نهایت و نامحدود است صحنه ی کربلا سخت ترین و رنج اور ترین لحظه های زندگی هر کس میتونه باشه ولی واسه امامان یا هر کسی میتواند لذت بخش ترین باشد و جز زیبایی هیچ چیز نمیبیند متاسفانه ما رنج را چیزی جز تحمل نمیبینیم ولی از خودمان سوال بپرسیم ایا خدا رنج رو بیهوده درست کرده این دنیایی که یه بال زدن پروانه روی موج های دریا اون طرف کره زمین تاثیر دارد و از نظر علم امروز ثابت شده به نظر غیر منطقی نمیاد که رنج چیزی باشد که تحملش کنیم در اموزه های قران از رنج به همان جهنم تعبیر شده خدا با قرار دادن رنج انسان را رو ب سوی رشد دعوت میکند همین رنج دوست داشتن خداوند بزرگ الله را میرساند که انسان را پند میدهد که در جای خود نمان و حرکت خود را رو ب سوی رشد تا بی نهایت ادامه بده که از همین دنیا بهشت انسان ینی رنج نکشیدن اغاز میشود … حیف که اینگونه انسان خود را سر در گم میبیند «عین صاد»
بسیار آموزنده بود.
متشکر
سلام .
در مورد رنج من هم توضیحاتی میدم که آن شاالله به دردتون بخوره.
انسان ها از تولد تا مرگ در حال رنج کشیدن هستن
چون انسان موجودی است که دائمی در حال انتخاب و بریدن از علاقه ای برای رسیدن به علاقه ی دیگر است و جدا شدن از علایق یعنی رنج.
انسان بعضی رنج ها رو خودش بوجود میاره (مثل رنج ناشی از حسادت، رنج ناشی از خیال پردازی ها و رویاهای دست نیافتنی,و رنج خودباختگی و احساس ضعف) و اینجاست که امام صادق «ع» میفرمایند: انسان دین دار فکر میکند و به آرامش می رسد.
یعنی با فکر کردن اون رنج های ساختگی رو یا رنجهایی که فک میکنه فقط مال خودش و نمیشه باهاش کنار اومد و…رو در ذهنش حل میکنه.
آدم میتونه بعضی رنج ها رو خودش انتخاب کنه تا رنج های ناشی از رنج نکشیدن رو که بدتره ،نکشه(چون انسان با رنج آفریده شده«قران») مثل کسی که ورزش میکنه که بیماری ناشی از ورزش نکردن رو نکشه هر چند رنج ورزش کردن خودش لذت بخشه.
بعضی رنجهای خودساخته مانند «حسادت» که ناشی از فکر نکردنه ،آدم رو نابود میکنه پس بعضی رنجها رو باید حذف کرد یا مدیریت و کنترل کرد .
من چون مذهبیم چندتا مثال مذهبی میزنم.
مثلا در مذهب بسیاری اداب در زمینه تغذیه گفته شده
،اینکه در زمان میل کردن غذا آب ننوشیم.شاید این کمی سخت باشه اما انجام دادنش باعث کبد چرب میشه(چیزی که علم امروز هم میگه)
پس ادم میتونه با انتخاب بعضی رنجهای کوچلو از رنجهای بزرگ ناشی از رنج نکشیدنای کوچیک جلوگیری کنه.
یا مثلا نگاه حرام نکردن: که ادم با نگاه هرزه اعصابش خورد میشه و رنج میکشه و دلش چیزهایی و میخواد که نمیتونه بهش برسه در نتیجه نرسیدن بهش رنج میکشه و حسادت میکنه به داشته های دیگران و….
در کل در دین یک سری رنجها رو میده که تو رو از رنجهای بزرگ و عمیق فارغ کنه.
در بالا حدیثی رو از امام صادق«ع» بیان کردم.
که انسان دیندار فکر میکنه و به آرامش می رسه.
یک نمونه برای رسیدن به آسودگی با تفکر، این است که ببینی چیزی که الان برات مهم است دورۀ اهمیتش کِی تمام میشود؟ اگر روزی رو ببینی که دیگه این موضوع برات مهم نیست، یکدفعه همین الان اهمیتش پیش تو کاسته میشه.بسیاری از چیزها، موقع مردن یا حتی در زمان پیری بیاهمیت میشود، اون نوقت میگی چرا اصلاً براش وقت گذاشتم؟! وقتی اهمیتش برات کاسته بشه، راحت میشوی.
دیگه نباید متن طولانی بشه برای همین یه نتیجه گیر میکنم:
رنج جز جداناشدنی حیات بشر
و ادم با انتخاب برخی رنجها(که چون خودش هم انتخاب کرده احتمالا بیشتر باش کنار میاد) از رنجهای بزرگتر جلوگیری میکنه
««و رنج فلسفه ای دارد
شاید برای رشد است
مثلا نرمش و ورزش برای قدرتمند شدن است
و ریاضتهای ساده دینی و مذهبی هم برای قدرتمند شدن روح و جسم برای لذت بیشتر در دنیا و آخرت »»
در پایان هم از نویسنده های سایت مچکرم بابت اطلاعات مفیدشون
باریکلا بسیار عالی ان شاا… موفق باشید
مفید و کوتاه