10 کاری که باید قبل از رسیدن به سن 30 سالگی انجام داده باشید
چشم برهم بزنید دوران جوانی تان تمام خواهد شد…
دوران طلایی که میتوانست سنگ بنای موفقیت های بزرگ در بزرگسالی تان باشد. اما خب، شاید اصلا نمیدونستید یا نمیدونید باید چطور از آن استفاده کنید. ما به شما در این نوشته خواهیم گفت !
اگر بخواهیم تحلیلی از زندگی انسان ها داشته باشیم؛
پرانرژی ترین دوران، جوانی است و خردمندترین دوران پیری. اما در پیری با وجود خرد، انرژی کافی برای انجام کارهای درست زیاد نیست و همینطور برعکس، در جوانی تمام انرژی مان را صرف کارهایی بی هدفی میکنیم که هیچ فایده و سودی برای آینده مان ندارند.
اما خب شاید تا قبل خواندن این مقاله اینطور باشد.
ما در این نوشته میخواهیم به شما 10 کار مهمی که حتمای، هرطور شده و با هرقیمتی هم که شده قبل از 30 سالگی تان انجام دهید…
این کارهایی که در ادامه میخوانید، سکوی پرتاب شما در بزرگسالی میشوند.
تمام این لیست با بررسی و تحلیل زندگی افراد برجسته تاریخ صورت گرفته، پس آنها را دست کم نگیرید و حتما انجام دهید.
1. زندگی در یک شهر بزرگ
زندگی در یک شهر بزرگ تاثیر بسزایی بر روی طرزفکر شما خواهد گذاشت. زیرا شما در یک شهر بزرگ با آدم های مختلفی از جاهای مختلف و با سبک و شیوه زندگی متفاوتی آشنا میشوید.
در واقع، زمانی که شما در یک شهر بزرگ زندگی میکنید، یک اتفاق مهم برای شما رخ میدهد و آن این است که شما به این واقعیت پی میبرید که مردمانی هستند که به شیوه ای دیگر و متفاوت از سبک زندگی شما وجود دارند که زندگی میکنند و هیچ چیزی هم از دست نداده اند… این یعنی امکانپذیری تغییرات بزرگ.
- چالش فیزیکی داشته باشید
تا زمانی که جوان هستید و سطح انرژی و توان تان بالاست، سعی کنید به یک چالش فیزیکی ورزشی خودتان را درگیر کنید. منظور از چالش یک مسابقه رسمی یا غیر رسمی. مهم نیست اصلا مسابقه باشد یا نه ، اصلا میتوانید خودتان را موظف کنید مسیر بین دو شهر را پیاده طی کنید.
هدف ازین کار، رسیدن به آخرین هدف توانایی فیزیکی تان و یک قدم فراتر از آن رفتن است.
این چالش ها در آینده در کنار خاطرات خوب در کار و زندگی شخصی تان به شما اعتماد به نفس بالایی میدهد که خالی از لطف نیست.
- یادبگیرید مدیتیشین کنید
هیچ راهی، بهتر، سریع تر و مطمئن تر برای دفع استرس و دست پیدا کردن به آرامش درونی نسبت به مدیتیشین وجود ندارد. شما با یادگرفتن انجام مدیتیشین، نه تنها استرس را در زندگی تان به طرز عجیبی کاهش میدهید، بلکه باعث میشود تمرکز شما افزایش چشمگیری داشته باشد.
برای شروع یادگیری مدیتیشین این نوشته را بخوانید.
- یادگیری کار با اینترنت
نمیتوانید از آن فرار کنید، چه بخواهید چه نخواهید در آینده همه چیز بر مبنای اینترنت خواهد بود و تمام کارها اینترنتی انجام میگیرند، در دوران جوانی بهترین فرصت برای یادگیری کار با اینترنت است.
امروزه اکثر افراد حرفه ای با اینترنت و نرم افزارهای کامپیوتری قرارهای کاری شان را ثبت میکنند، جزییات کارشان را تحلیل میکنند و …
پس، اگر تا به امروز یادگیری کار با اینترنت را پشت گوش انداخته اید، از همین امروز شروع کنید که بهتر آنرا یادبگیرید.
ما هم در این نوشته چند وبسایتی که شما را باهوش میکنند را معرفی کردیم.
- عاشق شوید
یکی از بهترین تجربیاتی که میتوانید در دوران جوانی داشته باشید، عاشق شدن است.
عشق، احساس عجیبیست که به غیر از خودتان هیچ کس دیگری نمیتواند در شما ایجاد کند و وقتی آن احساس را تجربه کنید دیگر حاضر نخواهید شد با هیچ احساس دیگری عوضش کنید.
ممکن است در عشق تان شکست بخورید. ممکن است عاشق فرد اشتباهی شده باشید، ممکن است عشق اول و آخر زندگی تان را هم پیدا کنید، مهم نیست. مهم ترین چیز تجربه احساس عشق در جوانی است.
- شکست بخورید
قبل از ۳۰ سالگی، خیلی خیلی خیلی مهم است یادبگیرید چطور شکست بخورید و چطور از شکست تان درس بگیرید و دوباره سرپا بایستید و ادامه دهید. شما با شکست خوردن یادمیگیرید که یک بار دیگر با توان بیشتری باید سعی و تلاش کنید و این یعنی موفقیت.
توصیه میکنیم در مورد شکست و اهمیت آن این نوشته را حتما بخوانید.
- تنهایی سفر کنید
بار و بونه تان را جمع کنید (واگر تا به حال تنها به جایی سفر نکردید) یک جایی را انتخاب کنید و کاملا تنهایی به آنجا سفر کنید.
به شما تضمین میکنیم، این تجربه باارزش (سفر تنها) در آینده یکی از بهترین ابزارهای در دست تان خواهد بود تا در اوج مشکلات بتوانید ذهن تان را تصفیه کنید، از شلوغی ها دور شوید و دوباره مسیر اصلی تان را پیدا کنید و در آن قدم بگذارید.
- کسب و کاری راه اندازی کنید
این مورد از مهم ترین موارد این لیست است… حتما قبل از ۳۰ سالگی کسب و کاری راه اندازی کنید، سخت تلاش کنید موفق شوید و بعد شکست بخورید.
طبق آمار، اولین و دومین کسب و کاری که در جوانی شاید راه اندازی کنید به شکست منتهی میشود. خب مهم نیست، مهم تجربه ای است که در طول این مدت بدست می آورید. مهم حس اشتیاق به محصول، خدمات یا هرچیزی است که طراحی میکنید و میخواهید به مشتری بفروشید. مهم یادگیری اهمیت حرفه فروش است.
- برنامه نویسی یادبگیرید
کامپیوترها آمده اند که بمانند. دیگر نمیتوانید کاری کنید… آنها جزئی از زندگی همه مان شده اند.
امروزه دیگر کسی که کامپیوتر ندارد، از خیلی از اخبار بدور است. بروز نیست و ابزارهای حرفه ای در اختیار ندارد.
شما فرق میکنید.
شما باید تا قبل از ۳۰ سالگی برنامه نویسی که نه ولی حداقل منطق برنامه نویسی را یادبگیرید. ممکن است هیچ وقت نخواهید یک برنامه بنویسید، اما این منطق به شما در تمام عرصه های زندگی تان کمک میکند تا بتوانید اصول تصمیم گیری و انتخاب روند درست داشته باشید. یکی این وبسایت و این وبسایت میتوانند جایی برای شروع باشند.
- یک وبلاگ یا وبسایت راه اندازی کنید
مهم نیست چه موضوعی انتخاب میکند، باید یک وبلاگ یا وبسایت شخصی داشته باشید.
در آن توصیه ها و یا تجربیات زندگی تان را با کاربران به اشتراک بگذارید، میتوانید خاطرات تان را در آن بنویسید، میتوانید حتی کتاب هایی که خواندید را در آن نقد کنید.
با داشتن یک وبلاگ، شما یادمیگیرید که یک رسانه هستید و یک رسانه بودن یعنی پیامی ارزشمند به مخاطب منتقل کردن.
در همین زمینه، مطالب زیر را از دست ندید :
خیلی عالی بود…..منم با پیشوا موافقم و هیچ وقت از هیتلر بدم نیومده……یک رهبر تمام عیار..به نظر من رهبر رایش سوم و بزرگترین ژنرال دوران خودش
منم موافقم کاش بتونیم مث هیتلر باشیم
همه عالی بود جز عاشقی! به نظرم عاشق شدن کلا آدمو از کار و زندگیش میندازه
من فقط ۱؛ ۷ و ۹ رو انجام ندادم. اونم چون سنم کم بوده
بسیار زیبا مطلبو باز کردی.عالی بود .
مقاله بی نقصی بود و استفاده کردم اما یه نکته ای داشت که من رو هیجان زده کرد واگه اجازه بدید یه روشنگری کنم
هیتلر خوب یا بد؟:
این سوالی است که شاید خیلی ساده از کنار آن بگذریم و با یک پاسخ آری خود را راضی کنیم که
هیتلر فردی جنایت کار بوده و اصلا در بدی او شکی نیست به گونه ای که طرح این سوال اشتباه است
اما در این مطلب قصد دارم که به گونه ای دقیق تر و مو شکافانه تر به این مقبوله بپردازم
نخستین چیزی که با به زبان امدن نام پیشوا ادولف هیتلر به فکر آدمی خطور میکند وقایع جنگ جهانی بود اما خدمات و فعالیت های هیتلر برای آلمان آن دوره در همین خلاصه نمیشود
هیتلر در 1933 زمانی به قدرت رسید که آلمان در وضع خوبی نبود
پس از جنگ جهانی اول بسیاری از سرزمین های امپراطوری آلمان به تاراج رفت و این
مسئله هیتلر را بسیار متاثر میکرد
از خدمات هیتلر به آلمان میتوان به جنبش زد سیگار ، ریشه کن کردن فحشا و روسپی گری،تاسیس نیروی هوایی المان با نام لوفت وافه و بسیاری دیگر اشاره کرد
اما خدمات وی به اینجا ختم نمیشود او همیشه ایرانیان را مانند اتباع آلمان اریایی میدانست
او هر ساله عید نوروز را به رضا شاه تبریک میگفت و اولین هواپیما های جنگی را زمانی به ایران فروخت که هیچ کشور دیگری حاضر به این کار نبود از دیگر سودمندی های پیشوا برای این سرزمین میتوان به احداث کارخانه هاي نساجي در شهر اصفهان اشاره کرد
هیتلر هرگز خود را یک نژاد پرست ندانست و با این کار نیز مخالف بود او تنها خود را یک ملی گرای سرسخت دانست
درباره ی نگاه هیتلر به یهودیان میتوان گفت او آنها را برای کشورش یک زیاد میدانست و عقیده داشت که آنها برای هر ملتی مانند سرطان اند اگر هیتلر یک نژاد پرست بود چرا مانند انگلیسی ها به آفریقاییان و هندیان ظلم نکرد؟ چرا همیشه فردی پاک بود و با مشروب و سیگار مخالف بود؟
پس آیا عاقلانه هست که همچین فردی را قاتل و خونخوار و دیکتاتور بدانیم
بی شک پیشوا یک حاکم بی نقص نبود و مانند هر شخص دیگری در زندگی اشتباه کرد ولی این عقیده که او یک دیکتانور مطلق و خونخوار بوده یک اشتباه احمقانه است
بیشتر بدانید : @nazicenter
من این مطلب رو در این کانال به اشترک گذاشتم ممنونم
مثل همیشه عالی…ممنون