بزرگترین دشمن شما درون ذهنتان مخفی شده و شما از حضور او آگاه نیستید
همه ما انسانها آرزوهای بزرگ و زیبایی در ذهن خود داریم، اهدافی که به شوق رسیدن به آنها حاضر هستیم از خواب و خوراک و حتی خانواده خود بزنیم. چیزی روزها را با آن زندگی میکنیم و شبها با فکر رسیدنش میخوابیم. جالب است بدانید در بیشتر موارد رسیدن به هدفهایمان بسیار هم سخت نیست و فقط با برنامهریزی، پشت کار و قرار گرفتن در مسیر صحیح میسر میشود
اما چیزی که برای ما در این راه پر پیچ و خم موانع اصلی را ایجاد میکند
نه عوامل درونی بلکه خود ما هستیم.
بله خودمان. هیچ شخصی نمیتواند به اندازه خود ما به خودمان ضربه بزند، نا امیدمان کند و دائم بگوید که تو نمیتوانی موفق شوی، در واقع افکار عجیب و غریبی که در ذهن ما جاری میشود را اگر نتوانیم به خوبی کنترل کنیم میتواند ما را در هر کار سادهای با شکست مواجه کند. همه چیز از درون اتفاق هیولایی با صحبتهای فراوان در مغز ما دائماً نا امید کننده ترین صحبتها را انجام میدهد تا ما را از ادامه مسیر باز دارد. اما بزرگترین این مشکلات چیست؟
» ایجاد شک به تواناییهای خودمان مانند سم است
یکی بدترین چیزهای که ممکن است برای افراد رخ دهد عادت شک کردن به خود است. شک کردن به تواناییهایی که داریم و شک به اینکه آیا میتوانیم از پس این کار بر بیاییم یا خیر. درواقع وقتی در کارمان به چند مشکل میخوریم کنترل خود را از دست میدهیم، معمولاً یک جای خلوت پیدا میکنیم و شروع به غر زدن به خودمان میکنیم و حتی ممکن است چند وسیله را هم اینطرف و آنطرف پرتاب کنیم.
این نکته را بدانید که شکست در مسیر کاری وجود دارد و ممکن است شما در اجرای بخشی از کار خود ضعیف باشید اما نباید این اتفاق سبب شود که کل تواناییتان را زیر سؤال ببرید. نباید فکر کنید که شما نمیتوانید. هیچ کس فرد کاملی نیست پس در زمانی که به مشکلی برخوردید باید سعی کنید بجای تضعیف خود با کلمات نا امید کنند، خودتان را تقویت کنید و راه حل گذر از آن بحران را پیدا کنید.
اگر صدای در درون شما باعث میشد در خود ایجاد ترس و تردید داشته باشید، بدانید که این شک در وجود شما بزرگترین دشمن شما است. اگر با این صدای درونی با تمام وجود خود مقابله نکنید این صدا قویتر و قویتر میشود و تمام زندگی شمارا از کارهای کوچک تا کارهای بزرگ مورد هدف قرار میدهد.
هر وقت در این موقعیت قرار گرفتید کار را رها کنید، به خودتان چند روزی استراحت بدهید و یک کاری که در آن همیشه موفق هستید را انجام دهید تا اعتماد به نفستان باز گردد. در ذهنتان مدام بجای کلمه من نمیتوانم و من شکست میخورم؛ راههای رد شدن از آن بحران را مرور کنید.
» دیگران را به خاطر شکستها و مشکلات خودمان سرزنش نکنیم
یکی از صداهای همیشگی که در ذهن ما وجود دارد، صدایی است که دائماً درباره دیگران حرف میزند و شکستهای ما را به روشهای مختلف به گردن آنها میاندازد، دلیل این اتفاق این است که ذهن ما میخواهد راحتترین علت را برای شکستمان پیدا کند.
مثلاً اگر مدیر یک مجموعه هستیم و در امر فروش شرکتمان چندان موفق نیست دائماً تقصیر را گردن کارمندان میاندازیم، یا اگر پروژه مشترکی که با دوستانمان شروع کردیم و به موفقیت نرسید دائماً آنها را مقصر میدانیم. تقریبا 90% درصد مردم حاضر به پذیرش اشتباهات خود نیستند و شاید این از فرهنگ آموزشی ما در ایران سرچشمه میگیرد.
البته قبلا راجعبه اینکه چرا دیگران انتقاد پذیر نیستند، اینجا صحبت شد اما به هر حال از هرکجای که هست اگر میخواهید تغییری ایجاد کنید اینجا نقطه شروع است، همیشه بدانید فقط خود شما مسئول موفقیت و ناکامیهای خودتان هستید.
پس هر اشتباهی حتی اگر از کارمندان شما سر بزند دلیلش عدم رسیدگی خود شماست. اگر خودتان را مسئول در همه چیز بدانید:
- آن وقت اولاً دیگر نیاز نیست دائم در ذهنتان به دنبال مقصر بگردید
- صدای درونی شما به دنبال راه حلها برای رفع مشکلات خواهد بود.
جالب است بدانید طی تحقیقی که روانشناسان در 10 سال گذشته از طلاقهای اتفاق افتاده در شهر تهران به عمل آوردهاند به نکات جالبی دست یافتند.
آنها اعلام کردند وقتی بلافاصله بعد از طلاق به سراغ زوجها میرفتند و علت طلاق را جویا میشدند، هرکدام از زوجها با قاطعیت و شدت تمام طرف مقابل را مقصر میدانستند اما وقتی بعد از 5 سال دوباره سراغ همان زوج میرفتند آنها حداقل 50% دلیل جدایی را تقصیر خودشان میدانستند.
این تحقیق نشان میدهد زمانی که ما بخواهیم در کمال خونسردی و عقل گرایی موضوع را برسی کنیم بسیاری از نتایج تغییر میکند. پس سعی کنید برای اتفاقات بدی که در طول مسیر کاریتان رخ میدهد عجولانه تصمیم نگیرید و دیران را چه در ذهن و چه به صورت علی محکوم نکنید.
بهترین راه این است که خودتان را مقصر بدانید و به فکر این باشید که مسئله را چطور حل کنید.
» عدم تمرکز کافی روی کاری که انجام میدهیم
سوم مشکلی که میتواند ذهن ما برای ما ایجاد کند عدم تمرکز و آشفتگی است که از رفتار بیرونی ما سرچشمه میگیرد. اگر در زندگی خود دقت کنید میبینید که در بیشتر اوقات ما هم زمان چند کار را باهم انجام میدهیم برای مثال در زمانی که غذا میخوریم هم زمان ایمیلها را چک میکنیم و یا در شبکههای اجتماعی هستیم، یا وقتی روی پروژه خود کار میکنیم هم زمان فوتبال هم تماشا میکنیم. این کار باعث میشود تا با یک ذهن شلوغ، خسته و آشفته را بسازیم و به آن یاد بدهیم که هم زمان روی چندین چیز تمرکز کند.
به این صورت وقتی کار میکنیم ذهن ما شاید به فوتبال فکر کند و وقتی فوتبال بازی میکنیم به کار. این حالت بدترین وضعیت ذهنی را برای ما ایجاد خواهد کرد، بهرهوریمان را به شدت کاهش میدهد و سبب میشود نتوانیم کارمان را به درستی انجام بدهیم.
متأسفانه این مشکل به شدت در بین ما ایرانیان رواج دارد، ما همزمان که کار میکنیم روی همه چیز تمرکز داریم به غیر از کار اصلی که انجام میدهیم. حتی اگر یک ساندویچی داشته باشیم تمام خبرهای سیاسی روز جهان را پیگیری میکنیم، یا حوادث را به دقت دنبال کرده و حتی سعی میکنیم در تمام آنها صاحب نظر باشیم. درحالیکه هیچ کاری از دست ما در این موارد بر نمیآید. نتیجه این سبک زندگی که در سالهای اخیر برای ایرانیان رخ داده داشتن ذهن شلوغ، عدم تمرکز کافی، افزایش خشم و عصبانیت شده است.
بنابراین باید با مشکل خیلی زود مقابله کنیم، به مدت 1 ماه برنامهریزی کنید که هیچ کاری را همزمان باهم انجام ندهید و در عوض تمام تمرکز خودتان را بر روی کاری که در زمان حال است بگذارید. برای مثال اگر با خانواده خود به رستوران میروید از کار حرف نزنید و یا اگر با دوستانتان به استخر میروید فقط به لحظات لذت بردن از شنا فکر کنید و درباره پروژهها یا سیاست یا … گپ نزنید.
از تمامی شبکههای اجتماعی که به طور مستقیم به شما کمک نمیکند خارج شوید، بحث سیاسی نکنید، فقط تمرکز خود را 100% روی کار خودتان بگذارید و در لحظه زندگی کنید. بهتر است بدانید زمانی که به بیش از یک کار مشغول هستید 40 درصد از تمرکز شما کاهش مییابد، همچنین انجام چند کار به شکل همزمان در شما ایجاد استرس میکند.
در پایان باید گفت که دوست اصلی و دشمن اصلی شما، ذهن و رفتار خود شماست. شما هم میتوانید خودتان را شکست دهید و هم میتوانید خودتان را موفق کنید، هرچند در دنیای امروز این کار سخت به نظر میرسد اما چاره دیگری وجود ندارد.
حالا شما به ما بگویید. چه مشکلاتی را برای خودتان ایجاد کردید؟ چقدر ذهنتان در طول دوران زندگی به شما ضربه زده و چقدر از اعتمادبهنفس شما را کاهش داده است؟
سلام .
مورد سوم یعنی عدم تمرکز کافی واقعا باعث شده بیشتر کارهایم به نتیجه نرسیده باشه…
حالا میفهمم چرا وقتی ما میخوایم کاری را شروع کنیم، مدام به تعویق میندازیم. به خاطر نداشتن تمرکز کافی روی یک ایده !
مقاله تون عالیه. سپاسگزارم