مشکلاتی مثل تنفر از رئیس یا بالادستی را چطور با سیاست حل کنید؟

 

یکی از ویژگی های مشترک اکثر کارمندان شرکت ها یا تیم های بزرگ، تنفر از رئیس یا بالادستی است.
این تنفر از رئیس، حتما لازم نیست در یک شرکت باشد. منظور از رئیس، همان فرد بالادستی است که دستور را صادر میکند و شما باید اجرا کنید…

اگر شما هم احساس میکنید یک بالادستی در زندگی شما هست که احساس تنفر نسبت به او دارید، شدیدا توصیه میکنیم این مقاله را تا انتها و دو مرتبه بخوانید.

داستان زیر از زبان  تریسی، کارمند شرکت زیراکس است که از تجربیات واقعی اش در مواجهه با رییس اش در مجله Forbes نوشت :

«من عاشق کارم بودم، در یک شرکت درجه اول تکنولوژی مشغول بودم و همه چیز بر وفق مرادم بود تا اینکه رئیس ام تصمیم گرفت به شرکت دیگری برود. رییس جدید تقریبا از همه بدش میامد و توجهی به نقاط قوت و دستاوردهای ما نداشت.او کناره گیر بود و تمایل داشت در امور جزیی دخالت کند.

او هر پروژه ای که زاییده ی فکر خودش نبود را از دستور کار حذف میکرد و در عرض یکسال بسیاری از همکارانم را با نیروهای دیگری جایگزین کرد.»

خب، چه اتفاقی برای تریسی افتاد؟
پس از اینکه تمام تلاش ها ی او برای بهبود رابطه با رییس اش بی فرجام ماند، تصمیم گرفت که به امور منابع انسانی مراجعه کند و در آنجا نیز بجز احساس همدردی چیزی عایدش نشد زیرا؛ اولا عملکرد کلی بخش رضایت بخش بود و ثانیا سایر کارکنان نسبت به رییس شان شکایتی نداشتند… و تریسی تنها شاکی رییس اش محسوب میشد !

او پس از گذراندن چند ماه دیگر در اضطراب و نارضایتی متوجه شد که نمی تواند کارش را خوب انجام دهد و تنها گزینه ای که باقی مانده بود… ترک کردن شرکت بود.

 

داستان بالا فقط نمونه ای از صدها یا هزاران موقعیت مشابه است.
آمارهای از دانشگاه کارولینا نشان دهنده ی این موضوع است که تقریبا نیمی از تمام کارکنان، حداقل یکبار در موقعیتی مشابه قرار گرفته و برای رهایی از رئیس شان با شغل شان خداحافظی کرده اند، شرایطی مشابه برای کارگران و کارمندان در سرتاسر اروپا، آسیا و خاورمیانه و آفریقا نیز حاکم است.

ناگفته پیداست که این مشکلی همه گیر و هزینه زاست ولی براستی رئیس بد اخلاق یا بدقلق چگونه عمل می کنند؟
لیست زیر خصوصیت های عمومی این افراد را نشان میدهد :

  • دخالت کردن در امور جزیی
  • تحکم و زورگویی
  • تقصیر را بر گردن دیگران انداختن
  • بی توجهی به خواسته های زیردستان
  • تصاحب امتیازی که بواسطه ی کارهای زیردستان بدست آمده است
  • بروز ندادن اطلاعاتی که زیردستان به آن نیاز دارند
  • صرفا به پیشرفت شغلی خود فکر کردن

این گونه رفتارها که در روانشناسی رفتاری به آن رفتارهای اختلال گر می گویند به مرور زمان تمام عوامل را دلزده و کارایی آنها را پایین میاورد.

اگر در موقعیت مشابهی قرار دارید و با مدیر یا رییسی با رفتار اخلال گر مواجه هستید،
چگونه می توانید موثرتر عمل کنید؟

پروفسور منفرد اف آر،  مشاورو روانشناس هلندی و یکی از برترین متفکران حوزه ی مدیریت می گوید :

«پس از چندین دهه کار در این حیطه و کمک به عوامل رده بالا و رده پایین
به این نتیجه رسیده ام که بیشتر عوامل رده پایین فراموش می کنند
که چه قدرت بزرگی برای بهبود شرایط دارند.»

 

اما چطور قدرتی که دارید را در مواجه با بالادستی تان بدست بیگیرید و نفرت از رئیس تان را تبدیل به یک اهرم قدرت کنید؟ پروفسور منفرد اف آر توصیه هایی برای شما دارد :

 

 

اولین کار مهم احساس همدلی را در خود تقویت کنید

فراموش نکنید که بیشتر رئیس های بد، ذاتا سرشت بدی ندارند. آنها انسانهایی خوبی هستند که مثل همه ی ما کاستی هایی دارند.  ولی این کاستی ها زیر فشار مداومی که فقط بر نتایج کار و نه تلاش های انجام شده تاکید دارد، تشدید شده اند.

متخصصانی مانند استفان کاوی نویسنده ی شهیر کتاب «هفت عادت مردمان موثر» و دانیل گولمن نوییسنده و ایده پرداز کتاب «هوش عاطفی» بر اهمیت بسزای هوش عاطفی بر بهبود روابط بالا (یا پایین) دستی تاکید دارند.

علم عصب شناسی نیز بر آن صحه می گذارد.
نتیجه اینکه «هر چه بیشتر با رییس یا مدیرتان همدلی کنید احتمال اینکه او نیز روابط دوستانه ی بهتری با شما برقرار کند افزایش می یابد و این امر به نفع هر دوی شما خواهد بود.»

البته، در ابتدا ممکن است کمی سخت باشد تا خود را به جای رییستان قرار دهید ولی جای نگرانی نیست چون احساس همدلی امری اکتسابی است و می توانید آن را بیاموزید و در خود پرورش دهید.

شاید بد نباشد که قسمتی از سناریوی توصیه اول را در قالب یک داستان با شخصیت فرضی «جورج» را در این باره بخوانیم :

جورج، تمام سعی خود را کرد تا بتواند روابط خوبی با رییس اش برقرار کند.
ولی راه به جایی نبرد و کم کم با احساس سرخوردگی شدیدی مواجه شد. رییس اش به او توجه نمی کرد و حمایت چندانی عایدش نمیشد.

روزی همکارش به او توصیه کرد که بهتر است خودش را در موقعیت رییس اش قرار دهد و بقول معروف از زاویه ی دید او به اطراف نگاه کند. جورج توصیه ی دوستش را پذیرفت و طولی نکشید که فهمید رییس اش در موقعیتی به مراتب بد تر ازاو قرار دارد، مدیر رییس اش مردی فوق العاده سخت گیر بود و به این معروف بود که برای زیر دستانش هدف های سخت تعیین می کند.

زمانی که جورج این موضوع را فهمید، به این درک رسید که رییس اش عمدا او را نادیده نگرفته است، او صرفا وقت آن را نداشته که به زیردستانش توجه کند زیرا تمام مدت حواسش به پروژه های متعددی بود که مدیرش از او انتظار داشت به نحو احسن اجرا شوند.

نکته ی مهم این است که بهترین فرصت برای نشان دادن و ابراز همدلی با هر شخصی، موقعیت های غیر رسمی است.  نمی توانید برای بروز همدلی قرار قبلی تعیین کنید بلکه باید بدنبال فرصتی باشید که فرد مورد نظر از فراغت نسبی برخوردار باشد تا بتوانید همدلی خود را به او عرضه کنید.

این فرصت برای جورج در یک پرواز کاری با رییس اش به مقصد ایران فراهم شد، جورج که ازمدت ها پیش بدنبال اینچنین فرصتی بود ، سر صحبت را با رییس اش بعد از صرف شام باز کرد وزمانیکه از چند و چون پیشرفت سایر پروژه های شرکت پرسید با واکنشی که انتظارش را نداشت مواجه شد.

او رییس اش را در حالتی دید که بسیار مشتاق بود تا با جورج درد دل کند و احساسات منفی خود را بیرون بریزد.  گویی رییس اش از مدت ها پیش منتظر کسی بود که با او همدای و همدردی کند.

اینگونه بود که رابطه ای که امید چندانی به بهبود اش نمی رفت به رابطه ای دوستانه و رضایت بخش تبدیل شد و آنها تا آخر عمر کارمند و رئیس خوبی برای همدیگر شدند !

 

 

دومین کار مهم به نقش خود توجه کنید

گام دوم این است که به خودتان نگاه کنید «تجربه نشان داده است که کسانیکه از رابطه با رئیس یا مدیرشان ناخرسند هستند، به نوبه ی خود عامل این ناخرسندی اند.» گاهی رفتارهای فرد بنحوی مانعی بر سر راه دیده شدن و مورد توجه قرار گرفتن است.

شنیدن این حرف ممکن است برایتان ناخوشایند باشد، ولی ممکن است شما در تعامل  با مدیرتان دچار اشتباه باشید. اگر اینچنین باشد میتوانید با درون نگری شروع کنید. درون نگری به این معناست که از خودتان شروع کنید و انتقاداتی را که از جانب رئیس تان دریافت می کنید محک بزنید.

این سوالات راهگشا هستند:

  • در چه زمینه هایی باید بهتر عمل کنید ؟
  • چه عواملی در رفتار و نحوه ی انجام کارتان  رضایت رییس اتان  را کاهش میدهد؟
  • چه چیزهایی از جانب شما تنش زا هستند ؟

توصیه ی دیگر این است که بدنبال افرادی باشید که بر خلاف شما روابط بسیار خوبی با رییس اتان دارند، از آنها کمک بگیرید، آنها به شما خواهند گفت تر جیحات رئیس تان چیست و چه خطوط قرمزی را باید رعایت کنید.

نحوه ی پرسیدن این سوالات از دیگران نباید مستقیم باشد. این سوالات را باید از حالت مسئله-محور خارج کنید و حالتی راه حل- محور داشته باشند. مثلا بجای اینکه پرسید «چرا رییس مان همیشه صحبت های مرا قطع می کند؟» بپرسید «فکر می کنی بهترین وقت برای صحبت کردن در جلسه کی باشد ؟»

به جای پرسیدنِ «از کجا میدانی که بهترین وقت برای ارایه ی اطلاعات چه زمانی ست؟» بپرسید «بهترین شیوه برای ابراز مخالفت چیست ؟»

 

 

سومین کار مهم شخصا به سراغ رییس اتان بروید

اگر اقدامات پیشین نیز کاری از پیش نمی برد و نتیجه ی بازخوردهایی که از سایر همکاران خود دریافت می کنید  این است که شما کارتان را درست انجام داده اید و عامل مشکل زا رئیس یا مدیرتان است باید به سراغ خودش بروید.

به سراغ رئیس تان بروید و از مشکل تان با او صحبت کنید… بله درست خواندید ! مستقیم با خودش صحبت کنید.
دقت کنید که حرفتان را با دقت و ظرافت به او بگویید و از سوالات مثبت استفاده کنید. خودتان را بعنوان فردی که بدنبال کسب تجربه و توصیه است معرفی کنید.

  • چگونه می توانم در بهروه وری بیشتر کمک کنم؟
  • آیا موردی هست که بخواهید در مورد عملکرد کاری ام به من گوشزد کنید ؟

اگر در این کار موفق شوید، عوامل کلیدی در بحران رابطه تان را کشف خواهید کرد.

ممکن است رئیس تان شما را در موضوعی به اشتباه مقصر قلمداد کرده باشد و شما ازآن ناآگاه باشید. اگر خوش شانس باشید، رئیس تان اشتیاق شما را برای همکاری بیشتر در می یابد و روابط تان بهبود می باید، ولی اگر نشد چه؟ اگر کانال های  مدیرتان باز هم بسته بماند و یا دوباره شما را شماتت کند یا به شما بی توجه باشد، و شما اطمینان پیدا کنید که هر چه هست و نیست زیر سر اوست، راهکار دیگری نیز وجود دارد.

در این مرحله صراحت لهجه اهمیت زیادی دارد.
شما اطمینان دارید که مشکل از جانب شما نیست و طرف مقابلتان (رئیس تان) باید در رفتارهایش تجدید نظر کند.

بهتر است محیطی غیر رسمی را انتخاب کنید، همچنین ساعتی غیر کاری را در نظر بگیرید که عوامل مختلف حواس طرفین را پرت نکند، بهتر است رئیس تان را به شام یا نهار دعوت کنید، فضایی را انتخاب کنید که هر دو احساس امنیت کنید و به یاد داشته باشید برای دعوت او نگویید که این یک قرار شخصی است.

زیرا با توجه به اینکه روابط شما چندان دوستانه نیست ، دعوت او با این عنوان ، پیش فرض هایی منفی را در ذهن او پدید میاورد، بهتر است بحث را از یک مشکل کاری شروع کنید و پله پله به سراغ موضوعات اصلی بروید.

زمانیکه بحث به نقطه ی حساس خود رسیدید باید رئیس تان را در مورد شدت نارضایتی تان آگاه کنید و بهیچ عنوان رویکردی محافظه کارانه اتخاذ نکنید.

 

 

 

چهارمین کار مهم علیه رییس اتان  مشترکا اقدام کنید

زمانیکه هیچ راهی برای حل مشکل  پیش رو نیست و سایر همکاران نیز در شرایط مشابهی هستند بهترین گزینه این است که به منابع انسانی شرکت ، قسمت بازرسی و یا  رئیسِ رئیس تان مراجعه کنید.

در اینگونه موارد بیاد داشته باشید که ادعاها وصحبت های شما باید بدینجا ختم شود که عملکرد نامناسب رییس اتان در برخورد با شما یا سایر همکارانتان باعث صدمه دیدن کارایی و روحیه ی همکاری شما و نهایتا عملکرد نامناسب بخشی که در آن کار می کنید میشود. عوامل رده بالا باید توجیه شوند که رییس شما بطور عینی به عملکرد و بهروه وری یا اعتبار شرکت صدمه وارد کرده است.

 

 

پنجمین کار مهم ترک کردن محل کارتان و پیدا کردن یک رئیس خوب دیگر یا کارآفرینی است

دیگر تمام راه ها را امتحان کردید و جواب نگرفتید؟ خب شاید این یک فرصت برای پیشرفت بیشتر در زندگی شما باشد. اکثر افراد موفق که روزی کارمند بودند، دیگر نمیتوانستند محل کارشان را تحمل کنند و از آنجا فرار کردند و به خاطر اینکه یک محل کار بهترین میخواستند، خودشان یکی ایجاد کردند.

و تبدیل به کارآفرین های برتری شدند که امروز راجع به آنها میخوانید.

در همین زمینه، نوشته های زیر را حتما بخوانید :

4 نفر دیدگاه شان را با ما در میان گذاشتید، نفر بعدی شما هستید :
  1. کاربر سوخت جت م. می‌گوید

    منم کاملا از،رییسم متنفرم از هر راهی وارد شدم ولی درست نمیشه.فقط زور گویی و بد دهنی میکه.حق و حقوق مو نادیده میگیره.فقط برا خودش افزایش میگیره خدا ازش نگذره.

    1. کاربر سوخت جت نی می‌گوید

      حتما فیلم در جست و جوی خوشبختی رو ببین

  2. کاربر سوخت جت ده می‌گوید

    عالی بود واقعا یکی از مشکلاتی که من دارم همینه که از رئیسم متنفرم !!!!!!!!!!!!!!!! قبل از خوندن این مقاله فکر میکردم تنها راهش اینه که استفعا بدم اما خوب الان خوب شد فهمیدم استعفا اخرین گزینست و راهکارهای بهتری هم هست. خلاصه کارتون رو تحسین میکنم الان حدود یکسالی میشه عضو سوخت جتم و هربار به خودم به خاطر تصمیمی که گرفتم افتخار میکنم. ارزوی سلامتی و شادی براتون میکنم.

  3. کاربر سوخت جت ان می‌گوید

    مقاله فوق العاده کاربردی و خوبی بود سپاس از تیم زحمتکش شما 🙂

نظرتان را ارسال کنید

دیدگاه تان را با ما در میان بگذارید...

ما به دیدگاه شما احتیاج داریم؛ پس بیایید دیدگاه و نقطه نظرات مان را با همدیگر به اشتراک بگذاریم تا یک اجتماع موفق از افکار برنده با همدیگر بسازیم.

**‌به ازای هر یک دیدگاه سازنده، یک روز اشتراک رایگان پروژه سوخت جت دریافت کنید**