6 حقه روانشناسی مشهور که رئیس شما استفاده میکنند و نمیخواهد شما بدانید

6 حقه روانشناسی مشهور
که رئیس شما استفاده میکنند
و نمیخواهد شما بدانید

رئیس ها اگر نتوانند بفهمند کارمندانشان چطور فکر میکنند باید از مقام ریاست خیلی زود استفاء دهند… یکی از مهم ترین جملاتی که پیتر دراکر، پدر علم مدیریت گفته است.

آیا میدانید رئیس ها واقعا چه کسانی هستند؟
در واقع، رئیس هایی که اکثرمان می شناسیم و خاطرات بدی از آنها داریم، خوداشتغال آفرینانی بودند که کم کم فشار کارشان آنقدر زیاد شد که نمی رسیدند به خواسته تمام مشتریان جواب دهند؛ برای همین منظور، آنها افرادی را استخدام کردند تا کارهای سخت را به آنها بسپارند.

اگر واقع بین باشیم، در واقع رئیس شما میتواند کاری که شما درحال انجامش هستید را انجام دهد… در اصل قبلا هم او کار شما را انجام میداد. اما برای اینکه در حال حاضر زمانش ارزش بیشتری دارد، بنابراین شما را استخدام کرده است تا شما کارهای مهم اما وقت گیرش را انجام دهید.

پس بیایید صادق باشیم؛
رئیس ها واقعا در ابتدا شما را فریب ندادند تا با حقوق کم کارهای سختی به شما محول کنند ! آنها از همان ابتدا میدانستند افرادی خواهند بود که حاضرند در ازای مبلغی مشخص کارهای سختشان را انجام دهند.

با این تفاصیل، باز هم پیش می آید که احساس میکنیم رئیس ما سرمان کلاه گذاشت… بیش از مقدار مشخصی که قبلا تعیین کرده بودیم از ما کار میکشد… ما را به دید یک ماشین می نگرد و یا اصلا عملا در حال فریب دادنِ ماست تا به سودی که در ذهنش دارد برسد !

آیا واقعا همینطور است؟ بله… همه ی رئیس ها خوب نیستند !

رئیس هایی هستند که کارمندانشان را که با ارزش ترین سرمایه های کسب و کارشان است… فریب میدهند !
رئیس هایی هستند که حاضرند سود زیاد اما بلند مدت را به سود کم اما کوتاه مدت ترجیح دهند !

واقع بین باشید ، شما نخواهید توانست آنها را عوض کنید.

آنها خودشان میدانند که چه اتفاقی در حال افتادن است؛ با این سبک کار خو گرفته اند؛ پس چاره چیست؟

در واقع، بهترین کار در چنین شرایطی، شناخت این فریب هاست.
شما اگر بدانید رئیس تان چه فریب هایی را میخواهد بر روی شما پیاده کند، دیگر هیچوقت فریب نخواهید خورد.

آگاه باشید… رئیس شما اگر بداند شما دست او را خواندید؛ دیگر هیچوقت اقدام به فریب دادن شما نخواهد کرد ! زیرا میداند اگر اینکار را بکند، چهره اش نزد شما خدشه دار خواهد شد.

و اما در این مقاله میخواهیم چه چیزهایی یادبگیریم؟ 6 حقه ی متداول و قدرتمندی که رئیس ها استفاده میکنند تا از کارمندانشان بیش از حد معمول کار بکشند، فریب دهند و یا باوری در آنها ایجاد کنند که قبلا نبوده بدون آنکه حتی کارمندان متوجه آن شوند !

هرکدام از این 6 حقه کاملا نزد رئیس ها شناخته شده و کارساز است… اگر شما با این حقه ها آشنا باشید، شاید دیگر فریب نخورید، کمتر کار کنید و حتی درآمد بیشتری داشته باشید !

پس، اگر به دنبال کار کردنِ آگاهانه هستند، این مقاله را از دست ندید؛ زیرا شاید یکی از این حقه ها از فریب های متداولی باشد که رئیس شما برای استفاده از شما به کار می برد.

6 تا از تکنیک حقه روانشناسی که ریئس ها استفاده می کنند 

1. موافقیت باطل شده : «وانمود کردن به موافقیت با دیدگاه مخالفی که ابراز میکنید»
   مثال : “من کاملا با دیدگاه شما موافقم… اما فکر میکنم نباید این کار را اینطور که شما میگویید انجام دهیم.”
   توضیح : در واقع، رئیس شما با دیدگاه شما اصلا موافق نیست ! شاید کاملا مخالف هم باشد… اما برای اینکه با شما احساس همدلی داشته باشد تا راحت تر نظر او را بپذیرید، به شما میگوید که کاملا با گفته های شما موافق است (اما اینطور نیست) اما به دلایلی پیشنهاد میدهد کاری را که میگویید انجام ندهد و یا اجازه انجام کاری را به شما نمیدهد و یا به صورت مکرر به بعد موکول میکند.
2. 
   خاتمه پشتیبانی نشده : «تمام کردن بحث یا گفتگویی بدون توجه به محتویات رد و بدل شده»
   مثال : “همه مان میدانیم آخـر سـر بــایـــد کالاهای این شرکت به فروش بروند…“
   توضیح : این حقه را رئسایی اجرا میکنند که چیزی را میخواهند اما نمیخواهند بگویند و یا اصلا نمیدانند چرا آنرا میخواهند… فقط آنچه را میدانند این است که باید خواسته شان اجرا شود !
   اگر پس از چندین ساعت با رئیس تان بحث کردید و جمله آخرش این بود “بالاخره که باید کالای X رو بفروشید…” یا جملات مشابه ای بدانید که پافشاری بیشتر خطرناک خواهد بود… بهتر است از اول شروع کنید اما به شیوه دیگری او را قانع کنید.
3. 
   نامی که تکرار میشود : «نام شما در یک جمله چندین بار تکرار میشود»
   مثال : رئیس شما در یک جلسه “… برای مثال اگر آقای X فلان کار را اشتباه انجام دهد، هیچکس جز آقای X بهتر این موضوع را نمیداند که مشکل بزرگی پیش خواهد آمد…”
   توضیح : زمانی که نام شما چندین بار در توضیحات رئیس تان تکرار میشود بدانید خبری است… احتملا یا کاری را این اواخر اشتباه انجام دادید و رئیس تان فهمیده اما به روی خودش نیاورده و یا قرار است کاری از شما در آینده بخواهد و با این حقه در حال تخریب اعتماد به نفس شماست !
4. 
   دودل اما مطمئن : «نشان میدهید دودلید… اما کاملا مطمئن هستید»
   مثال : “میدونی… انگار مطمئن نیستم اگر روش پیشنهادی شما را در پیش بگیریم چه اتفاقی خواهد افتاد.”
   توضیح : البته که مطئمن است. خیلی مطمئن تر از چیزی که فکرش را میکنید !
   در واقع با این کار، رئیس شما میخواهد به شما نشان دهد که ذهنی باز دارد و هر ایده جدیدی را می پذیرد مگر اینکه خیلی از پیشامدهای آن مطمئن باشید که با توجه به تغییرات سریع دنیا، هیچکس چنان مطمئن نیست. مشکل اینجاست که رئیس شما هم این را میداند و دقیقا از این حقه استفاده میکند تا کاری را که میخواهید انجام دهید و به نفع شما خواهد بود را فعلا انجام ندهید… (تا وقتی که خودش مطمئن شود)
5. 
   نظریه شخص اول : «وانمود کردن به اینکه شخص دیگری است و احساسات او را تلقین کردن»
   مثال : “خب تصور کنید من یک مشتری معمولی، وارد فروشگاه میشوم تا خرید کنم… وقتی این طرح را می بینم…”
   توضیح : شاید یکبار جالب باشد… شاید حتی کارساز باشد ! اما استفاده مکرر از این حقه باعث اذیت کارمندان میشود. در واقع این حقه به رئیس این امکان را میدهد که نظرات و دیدگاهش را از طرف شخص دیگری که خیلی برای کارمندان مهم است به کارمندان تلقین کند، یعنی مشتری !
   مثلا “ خب تصور کنید من یک مشتری معمولی، وارد فروشگاه میشوم تا خرید کنم… وقتی این طرح را می بینم(طرح پیشنهادی کارمند) واقعا دلزده خواهم شد (مهم نیست کارمند چقدر وقت صرف آن کرده و یا آیا رئیس فقط به نظر خودش اهمیت میدهد و یا نظر مشتری)“
6. 
   کلماتِ مورد علاقه : «استفاده مکرر از یک کلمه، تبدیل به کلمه ای خواهد شد که همه فقط آنرا می شنوند»
   مثال : “رکود… رکورد… رکود”
   توضیح : رئیس شما برای شما نطق میکند و در 4 دقیقه بیش از 20 بار کلمه رکود را استفاده میکند. به نظر شما این فقط یک کلمه است. اما پس از مدتی که چندین بار چنین نطق هایی در ماه انجام میشود، شما در نطق ها و گفتگوهای بعدی فقط این کلمه را میشنوید و تمرکزتان فقط بر روی این کلمه هدایت خواهد شد.
   حالا حدس بزنید وقتی بیش از 1000 بار در ماه این کلمه را شنیدید و کاملا به شما تلقین شده که شرکت در دوران رکود قرار دارد… آیا حاضرید به اتاق رئیس تان بروید و از حقوق کم تان شکایت کنید؟