چه تفاوت مهمی بین رهبر یا رئیس بودن وجود دارد که در کتابها از آن صحبتی نشده؟
به همین دلیل استیو جابز برای کارمندانش رئیس بد، اما یک رهبر عالی بود...
گاهی وقتها زمانی که میخواهیم تفاوت شرکتهای داخلی را با کمپانیهای خارجی بسنجیم دائماً به دنبال فاکتورهای نظیر :
- امکانات
- پول
- تحریمها
و … میرویم و همین عوامل ظاهری را دلیل عدم موفقیت شرکتهای ایرانی میدانیم.
اما آیا واقعاً شرکتهای موفق ایرانی یا خارجی، فقط به خاطر امکانات، پول یا عدمتحریم موفق شندند؟
حقیقت چیست؟
مگر در همین ایران هم کمپانیهایی وجود ندارند که به شدت موفق هستند و با همین شرایط موجود توانستهاند به بازارهای بزرگ جهانی دست پیدا کنند.
برای مثال من یک شرکت ایرانی تولید نرم افزارهای سیستم عامل آیفون iOS را میشناسم که از ایران به آمریکا محصولات خود را صادر میکنند؛ از این دسته شرکتهای بزرگ در ایران کم نیستند، اما…
چرا شرکتهای موفق ایرانی
به اندازه شرکتهای بزرگ خارجی
موفق نمیشوند؟
» شاید کمی مدیریت اشتباه و غیر علمی
یکی از بدترین چیزهای که اینجا به چشم میخورد وجود مدیران نالایق، غیر متخصص و کم سوادی است که در پستهای مختلف به ویژه بخشهای دولتی مشغول به کار هستند.
این مدیرها حتی اگر بخواهند هم نمیتوانند آنطور که باید آن مجموعه را به موفقیت برسانند و فقط ادای یک رئیس را در میآورند.
یکی از دوستان موفقم خاطرهی بازدیدش از شرکتهای خارجی را تعریف میکرد او میگفت در هر شرکتی در اروپا و آمریکا وارد شدید، آن کسی که از همه بیشتر تلاش میکند بدانید که او رئیس شرکت است.
این دقیقاً نقطه مقابل رؤسای مجموعههای ایرانی است؛ در ایران رئیس به معنای دیر آمدن، بیشتر پول گرفتن، کمتر کار کردن و نپذیرفتن مسئولیت است. شاید این تفاوت را بتوانیم در چند کلمه کوتاه آشکار کنیم.
در شرکتهای موفق چیزی به نام رئیس وجود ندارد، آنها رهبرانی هستند که خودشان دوشادوش کارمندان در حال تلاش برای رساندن شرکت به هدفهای تعیین شده هستند.
حالا اگر شما میخواهید رهبر خوبی برای مجموعه خود باشید باید نکاتی را رعایت کنید که در ادامه بیشتر برایتان روشن خواهیم کرد.
پس مشخص کنید،
بهتر است رهبر باشید یا رئیس؟
در همین زمینه مقالات زیر را هم بخوانید:
سلام چطور درمورد سواد مالی اطلاعات به دست بیارم
مورد دیگه ای که هست رئیس ها قالبا آموزش کاملی برای افراد پایین دستشون انجام نمیدن در صورتی که رهبرها همیشه سعی می کنن فضا و ظرفیت آموزشی و یادگیری حداکثری رو برای پایین دستی ها فراهم کنن! متاسفانه با دیدگاه فوت کوزه گری اینکارو میکنن ولی به عنولن مثال در کتاب گوگل چگونه کار می کند این مورد به صورت غیر مستقیم بارها بهش اشاره شده و همین فرهنگ باعث شده قول بزرگی مثل گوگل بوجود بیاد.