راز غلبه شرکت نینتندو بر بی تفاوتی مردم
در مسیر موفقیت چه تازه کار باشید و چه یک حرفه ای سرد و گرم چشیده، خواهید دانست که چیزی به نام موفقیت آنی و پایدار وجود ندارد، خیلی طبیعی است که با بی تفاوتی و مقاومت مردم روبرو شوید !
حقیقت این است که مردم معمولا در برابر چیزهایی که ارزش انجام دادن داشته باشد، مقاومت میکنند. فقط یک لحظه دست از خواندن بردارید و به موقعیت هایی که مردم در برابر شما مقاومت کرده اند فکر کنید…
- وقتی پیشنهاد منصفانه ای به آنها دادید اما قبول نکردند
- وفتی ارزش دوستی با شما را نمی دانستند
- وقتی ارزش کاری که برای آنها انجام می دادید را دست کم می گرفتند
- وقتی با توجه به استعداد و نبوغ تان شما را نپذیرفتن
حسی که در این مقاومت ها و بی تفاوتی مردم وجود دارد بسیار پر رنگ و تاثیرگذار است. اگر شما اراده ضعیفی داشته باشید، خیلی زود از تلاش دست بر میدارید و مسیرتان را عوض میکنید… اما شرکت Nintendo اینکار را نکرد !
چرا مردم بی تفاوت هستند؟
در ژانویه 1984 میلادی و زمستان 1363 شمسی خودمان، شرکت نینتندو که هنوز فرسنگ ها با تبدیل شدن به یک غول بازی های کامپیوتری فاصله داشت محصولی را به بازار آمریکا وارد کرد با نام «سیستم سرگرمی Nintendo».
این محصول توانسته بود در بازار ژاپن یک موفقیت اساسی و شاهکار شود، اما تلاش نینتندو در جا انداختن این محصول در بازار پر رونق امریکا با شکست تلخی روبرو شد.
عدم موفقیت نینتندو و از سوی دیگر شکست مطلق آتاری با بازی های سطح پایین اش مصرف کنندگان بازار آمریکا را با این تردید مواجه کرد که نکند صنعت بازی های رایانه ای در حال غروب باشد.
نینتندو بر خلاف آتاری با بی تفاوتی مردم نسبت به محصولش خیلی رو راست و به روشی که در ادامه این مقاله خواهید خواند مواجه شد، آن ها مدلی به نام R.O.B به بازار روانه کردند که ظاهری ربات مانند داشت و یک تفنگ نوری لیزری و دو بازی اختصاصی همراهی اش میکردند.
بازار برای خرید این محصول به خط شد.
نینتندو اما همچنان به تلاش اش علی رغم فروش بالای محصول ادامه داد و کمپین تبلیغاتی به راه انداخت که ارزش و اهمیت صفحه تلویزیون را برای انجام بازی های کامپیوتری کم و کم تر کند.
حالا رباتی وجود داشت که میشد با ان به تنهایی بازی کامپیوتری انجام داد… اما چه اتفاقی در پشت پرده افتاده بود؟
راز افسونگری نینتندو
برای غلبه بر بی تفاوتی مردم چه بود؟
- بهانه های علمی و اموزشی که میشد برای استفاده از NES مانور داد ؟ خیر
- غلبه بر مقاومت خرده فروشان بازار؟ خیر
- غلبه بر مقاومت والدین نگران؟ خیر
راز افسونگری نینتندو خیلی خیلی عمیق تر بود، گاهی افسون کردن مردم نیازمند این است که اول از همه بدانیم چرا مردم نسبت به حمایت از پیشنهاد ما بی تفاوت هستند.
نینتندو پیشنهاد خودش را به کمک دانستن پنج راز مقاومت و بی تفاوتی مردم در برابر ما فهمید و سعی در برطرف کردن آن ها نمود.
با دانستن پنج اصل بی تفاوتی مردم نسبت به شما فرصت این را خواهید داشت تا طوری پیشنهاد خودتان را سر و سامان بدهید که از بدو افتضاح به سطح بهتری برسد.
تبدیل پیشنهاد و ایده ی شما از سطح ناهنجار و غلط به سطحی اصیل، دشوار و زمان بر است اما همچون شکوفه دادن گلی پس از گذر یک زمستان، زیباست.
اصيل بودن و واقعي بودن نهايت زيبايي است و مردم زیبایی را دوست دارند. اصيل بودن يعني واقعي بودن. خنده هايت، گريه هايت، نفرت ات، عشق ات و همه زندگي ات بايد واقعي باشد تا اصيل باشي؛
دیر یا زود مردم آنچه را که اصیل نیستند را کنار خواهند گذاشت. برای همین است بسیاری از شرکت ها می آیند و میروند اما تعداد کمی از شرکت های اصیل همچنان باقی می مانند…
چطور بفهمیم مردم چرا در برابر ما بی تفاوت اند؟
اصل اول | مردمی که ساکن هستند
و به سکون و بی تحرمکی خودشان ادامه خواهند داد و آنان که حرکت میکنند هم به حرکتشان ادامه می دهند، مگر آنکه کسی خارج از این چرخه، کاری در قبال آنها انجام بدهد.
ارتباطات معمولی و همیشگی، رضایت از وضع موجود، تنبلی و درگیری بیش از حد مانع تحقق این امر می شوند.
نینتندو بعد از عدم موفقیت کامپیوتر خانواده از داخل چرخه کلاسیک ساخت بازی های کامپیوتری تلویزیون محور خودش را با درایت خارج کرد و با یک تحول ساده مجددا در هر خانواده جایگاهی پیدا کرد.
اگر شرکت نینتندو هیچوقت دست از تلاش بر نمیداشت و رباتِ نینتندو (R.O.B) را خلق نمیکرد، شاید هیچکس امروز نام این شرکت را هم به خاطر نداشت.
گاهی لازم است پیشنهاد مان را در بسته ای جذاب تر و متناسب به طرف مقابل مان قرار دهیم و تقدیم کنیم تا ارزشدهی انجام شود.
اصل دوم | مردم امکان انتخاب آزادانه به وسیله داشتن گزینه های مختلف را دوست دارند
عاشق این هستند که چندین انتخاب داشته باشند. نینتندو با هوش بالا، تردید مردم نسبت به گزینه های محدود تر را بر طرف کرد.
تصور مردم را نسبت به این که انتخاب های بیشتری نیاز دارند تقویت کرد و پیشنهاد و ایده خودش را پشت این نیاز کاذب پنهان کرد. کمی فکر کنید. پیشنهاد شما چگونه می تواند از این اصل مهم و همیشه نادیده گرفته شده استفاده نماید؟
اگر در مذاکره فروشی پاسخ نه می شنوید، بر شنیدن پاسخ بله تاکید نکنید.
در عوض، انتخاب های طرف مقابل تان را افزایش دهید. اگر در مورد قیمت به توافق نمی رسید، در مورد حمل و نقل مذاکره کنید، در مورد نحوه پرداخت و یا در مورد گارانتی و خدمات کالا به مذاکره بپردازید.
اصل سوم | مردم تصور میکنند تا زمانی که انتخابی انجام نداده اند مرتکب اشتباه نخواهند شد
این احساس به محض این که تصمیمی میگیرند به سراغ شان می آید. فرقی نمیکند این تصمیم صحیح باشد یا نادرست. ترس از پشیمانی مردم را به شدت نسبت به یک موضوع بی میل خواهد کرد.
چیزی که مردم از آن خبر نداشتند و نینتندو یا هر کس که این اصل را میداند از آن باخبر بود، این است که تصمیم نگرفتن گاهی خودش یک تصمیم است.
اگر میخواهید این حس را در مردم بی تفاوت، از بین ببرید کافیست به آنها مستقیم یا غیرمستقیم نشان دهید که با گرفتن تصمیم هیچ چیزی از دست نخواهند داد. بعضی شرکت ها با دادن ضمانت برگشت پول، گارانتی، رضایت مشتری و … این کار را میکنند.
اصل چهارم | مردم نیاز به کسی یا الگویی دارند تا از آن سرمشق گرفته و تقلید کنند
به بیان واضح تر اگر هیچ الگویی به مردم ندهید تا از آن پیروی کنند، مردم نمیتوانند از رفتار کسی تقلید کنند.
بنا بر این در برابر پیشنهاد یا ایده شما بی میل خواهند شد چون نمیدانند چه کار باید انجام دهند !
در دهه ی اخیر طبقه ی پذیرندگان زود هنگام یا همان Early Adopter-ها (آنهایی که حاضرند چند روز در صف بایستند تا اولین نفری باشند که آیفون جدید میخرند!) اهمیت زیادی پیدا کرده اند.
آن ها شیشه ی عمر محصولات نوآورانه را در دست داشته اند. شاید الان متوجه شده باشید چرا گوشی های تلفن شرکت Apple دفترچه راهنمای استفاده ندارد !
اصل پنجم | ممکن است واقعا پیشنهاد شما افتضاح باشد
هیچوقت نباید مردم را ابله یا نادان فرض کنید. فروش آب معدنی تولید قم یا گز تولید اهواز یا برنج تولید کرمان خود به خود بدون در نظر گرفته شدن کیفیت محصول یا ایده در مردم بی تفاوتی نسبت به آن ایجاد خواهد کرد.
سعی کنید قبل از چهار اصل قبل، از اصل پنجم راجع به محصول تان آگاهی کسب کنید. آنرا برای امتحان چند جا آزمایش کنید، از مردم نظر بخواهید و در برابر شنیدن انتقاد ها صبور باشید.
خب شاید با آشنا شدن این پنج اصل آرزو میکنید که اصلا این مقاله را نمی خواندید… !!!
اما با کمی نگرش عمیق تر به این اصول و تعمل بیشتر خواهید دید که به جز مورد آخر هیچ کدام برطرف نشدنی نیستند. کافی است بپذیرید که مقاومت در برابر یک محصول، یک هنجار است و وقتی تبدیل به ناهنجاری مانند بی تفاوتی میشود که پشتوانه اش این اصول باشد.
به قول بودا «نا اميدي نخستين گامي است كه شخص به سوي گور برمي دارد.» واقعیت نهفته در این اصول این است که به جزموارد استثنا، “موفقیت های آنی” و زودهنگام که با همان سرعت هم ناپدید میشوند، به ندرت واقعا آنی هستند.
کافی است پای دردِ دلِ خالقان آن محصولات بنشینید یا مقاله های همین وبسایت کارآفرینان جوان را در مورد رموز موفقیت صاحبان کسب و کارهای بزرگ را با دقت تر بخوانید و در آخر فراموش نکنید که «برای پرواز کردن به مقاومت نیاز داریم.»
در همین زمینه، نوشته های زیر را هم توصیه میکنیم بخوانید :
عالی بود
خیلی مفید بود
palletwp.com
مقالاتتون واقعا کاربردیه
خوب بود ممون از زحماتتون