8 اصل سرمایه گذاری که باید آن را در جیب ذهنتان نگه دارید – قسمت اول

بخشی از ماجرای ثروتمند شدن به «سرمایه گذاری» گره خورده است. وقتی از دور به سرمایه گذاری کردن نگاه می‌کنیم، دیوی چند سر را می‌بینیم که با شکل و شمایل عجیبش می‌خواهد پول‌های ما را یک لقمه چپ کند؛ اما وقتی با اصول سرمایه گذاری آشنا می‌شویم و قدم به قدم در دنیای سرمایه از یک مبتدی به یک حرفه‌ای تبدیل می‌گردیم می‌فهمیم که ماجرا اصلا به غول یا فرشته ربطی ندارد و همه‌چیز به اطلاعات گره خورده است. در این مقاله، سَرَکی به اصول سرمایه گذاری می‌کشیم و باب آشنایی با آنها را بازتر می‌کنیم.

قبل از قربانی کردن سرمایه‌تان، آموزش ببینید

آموزش دیدن یکی از اولین اصول سرمایه گذاری است. شاید مسیری که در زمینه آموزش سرمایه گذاری طی می‌کنید، چندان جذاب نباشد اما طنابی است که شما را از گودال‌های خطرناک نجات می‌دهد؛ مسیر را برایتان هموار می‌کند و چشمتان را به جمال فرصت‌هایی که دیگران نمی‌بینند یا هنوز ندیده‌اند روشن می‌سازد.

البته در این میان افراد زیادی هستند که نمی‌خواهند خودشان را با ماجرای آموزش مالی درگیر کنند؛ حالا یا به دلیل نداشتن علاقه یا کمبود زمان از سپری کردن این مسیر سر باز می‌زنند. اگر جزو چنین افرادی هستید می‌توانید به شرکت‌های سرمایه گذاری سر بزنید. در این شرکت‌ها افراد متخصص دور هم جمع شده‌اند و می‌توانند سرمایه شما را به خوبی مدیریت کنند. این انتخاب، چند نکته دارد که باید از آن با خبر باشید:

• هزینه مدیریت سرمایه شما مبلغ قابل توجهی است که شاید حتی سود سرمایه گذاری‌تان را ناچیز جلوه دهد.
• در کنار هزینه مدیریت باید مالیات، دستمزد و هزینه‌های معاملاتی را هم بپردازید. این ماجرا باز هم میزان سودی که در انتهای قرارداد دستتان را می‌گیرد کم می‌کند.
• اگر بزند و سرمایه شما دچار زیان شود، شما باز هم باید هزینه‌های مدیریت، دستمزد و … را بپردازید. در واقع، حتی اگر شده از اصل سرمایه‌تان کم شود، آنها پول را از شما می‌گیرند!
• نباید فکر کنید کارهایی که با سرمایه شما می‌کنند یا پیشنهادهایی که به شما می‌دهند، به نفع سرمایه‌تان یا رشد آن است. این شرکت‌ها یک سلسله مراتب دارند که به هر طریقی شده آن را دنبال می‌کنند. در این سلسله مراتب، اول سود شرکت، سپس سود مدیر و اگر در انتها چیزی باقی ماند البته پس از برداشت مالیات و هزینه‌های دیگر به حسابتان واریز می‌شود.

حسابدار درونتان را روشن کنید و نگاهی خریدارانه به وضعیت مالی‌تان بیندازید

در کنار آموزش دیدن در زمینه مالی باید اوضاع مالی خودتان را هم موشکافی کنید و ببینید که با خودتان و زندگی‌تان چند چند هستید؟ باید فهرستی حساب شده از میزان درآمد، بدهی، مخارج و پس‌اندازتان تهیه کنید. گذشته از این باید برای اوضاع مالی‌تان در بازه‌های 5 و 10 ساله، هدف‌گذاری کرده و مسیر روشنی برای آینده‌تان مشخص کنید.

کوتاه مدت یا بلند مدت، مساله این است!

یکی دیگر از اصول سرمایه گذاری، روشن کردن تکلیفتان با روند زمانی سرمایه گذاریتان است. اینکه آیا می‌خواهید یک سرمایه گذار کوتاه مدت باشید و از رشدهای هیجانی بازار به نفع خودتان استفاده کنید یا اینکه یک سرمایه گذار بلند مدت باشید و به رشد واقعی بازار، فارغ از بلبشوهای میانش چشم بدوزید.

البته اگر نظر سرمایه گذاران کارکشته را جویا شوید، آنها به شما توصیه می‌کنند که هر دو مورد را با هم داشته باشید. می‌پرسید چطور؟ اجازه بدهید بیشتر برایتان توضیح بدهم.

شما باید یک هدف بزرگ را در بازه‌ای چند ساله – مثلا 5 ساله – برای خودتان در نظر بگیرید. لطفا در این مورد دست از سر کشف «چگونه» بردارید و فقط به عددی که می‌خواهید فکر کنید؛ مثلا اگر مرغ خیالتان به سمت عددی مانند 5 میلیارد تومان در طی 5 سال پر کشید، با تفنگ منطقتان آن بینوا را پَرپَر نکنید!

[bs-quote quote=”
هرگز عمق رودخانه را با هر دو پای خود چک نکنید.” style=”style-13″ align=”left” author_name=”وارن بافت” author_avatar=”https://sookhtejet.com/wp-content/uploads/2018/06/وارن-بافت.jpg”][/bs-quote]

با خودتان نگویید که: «ای بابا چه فکرها! من از کجا، چطور و با به کار بستن چه هنری، ظرف پنج سال، پنج میلیارد تومان در بیاورم؟!» وقتی این مقدار به ذهنتان رسیده‌ است، بدون شک راهی برای رسیدن به آن هم در مسیرتان گذاشته می‌شود.

در بدترین حالت، حتی اگر نتوانید در انتهای 5 سال به عدد 5 میلیارد تومان برسید بنا به گفته «لس براون»، جایی در میان ستاره‌ها و در نزدیکی آن عدد سقوط خواهید کرد. پس جلوی ذهنتان برای بزرگ فکر کردن را نگیرید. خب، تا اینجای کار، شما هدف تقریبا بلندمدت خودتان را انتخاب کرده‌اید. حالا باید از دل آن، هدف‌های کوتاه مدت خودتان را بیرون بکشید؛ مثلا باید هدف مالی یک سال آینده خودتان را روی یک میلیارد تومان ببندید.

با این کار، شما به ذهنتان هویج‌هایی بزرگ نشان دادید و حالا او باید بهترین راه‌ها برای گرفتن آن هویج را در نظرتان پر رنگ کند. به خودتان، ذهنتان و توانایی‌های خفته‌تان ایمان داشته باشید و به هنگام هدف‌گذاری به جای دست و دلی لرزان، با امید و اعتماد این کار را انجام دهید.

 

در مورد بزرگترین سرمایه‌گذار دنیا بیشتر بخوانید:
وارن بافت و 51 درس مهم زندگی و سرمایه گذاری

 

میانه‌تان با ریسک چطور است؟

وقتی پای ریسک به میدان باز می‌شود آدم‌ها به دو دسته «ریسک پذیر» و «ریسک گریز» تقسیم می‌شوند. بیایید کمی بیشتر با این دو دسته آشنا شویم.

افراد ریسک پذیر چه ویژگی‌های دارند؟

• عاشق خطر کردن هستند
• از قرار گرفتن در موقعیت‌های جدید بسیار لذت می‌برند
• دوست دارند با سرمایه خودشان خطر کنند. چون می‌دانند گاهی این ماجرا منجر به کسب سودهای زیاد می‌شود
• شکست برایشان معنی ندارد. اگر هزار بار هم سرمایه خود را از دست بدهند، بار هزار و یکم با سرمایه‌ای بیشتر به میدان باز می‌گردند
• افراد شادی هستند و استرس در نظرشان معنا ندارد

افراد ریسک گریز چه ویژگی‌های دارند؟

• علاقه‌ای به خطر کردن ندارند
• محتاطانه زندگی می‌کنند
• از قرار گرفتن در موقعیت‌های جدید دل خوشی ندارند
• سرمایه خود را به خطر نمی‌اندازند
• قبل از هر کاری بارها و بارها جنبه‌های گوناگون آن را بررسی می‌کنند
• شکست برای آنها آخر ماجرا است. اگر شکست بخورند یا سرمایه خود را از دست بدهند، خیلی دیر به موقعیت قبلی باز می‌گردند

البته این را هم بگوییم که نمی‌توان یک خط‌کش به دست گرفت و آدم‌ها را به زور در یکی از این دو دسته جای داد. شاید شما جزو افرادی باشید که نشانه‌هایی از هر دو دسته را در خودتان ببینید. مهم این است که خودتان را بهتر بشناسید. چون این شناخت به شما کمک می‌کند تا در مورد موقعیت‌های خوبی که ریسکش با آستانه تحمل شما سازگاری ندارد راحت‌تر تصمیم بگیرید و کمتر پشیمانی را تجربه کنید.

کار ما با ماجرای اصول سرمایه گذاری، هنوز تمام نشده است. می‌توانید برای مطالعه ادامه این مقاله، پیگیر قسمت بعد باشید. تا آن زمان برایمان تعریف کنید که از نظر خودتان، فردی ریسک پذیر هستید یا ریسک گریز؟

---

قسمت دوم به زودی منشتر میشود