چرا برای رسیدن به آرزوهای کودکی مان دیر نشده؟ (و از کجا شروع کنیم…)
و تنها دلیلی که به آرزوهای کودکی مان نمیرسیم این است...
همه ما در ایران همیشه به دنبال هدفهای بلند پروازانه ای هستیم، گویی از همان کودکی این حس خود بزرگبینی در ژن ما ایرانیان وجود داشته… تا میتوانیم زبان بازکنیم و حرف بزنیم میگویم که میخواهیم فضانورد، خلبان، دکتر و یا آتش نشان بشویم !
و در نتیجه، بیکار، نجار، مکانیک و فروشنده میشویم.
نه اینکه این شغلها دسته دوم بد باشد نه! اما چیزی که فکر من را به خود مشغول میکند این است که چرا از فضانورد شدن به نجاری میرسیم؟
هرچند که قبلا در مقاله «این 6 نصحیت اشتباه را از کودکی در گوش ما خواندهاند را فراموش کنید» دیدید اکثر نصیحتهایی که به ما شده از کودکی اشتباه و باعث ایجاد باورهای مخرب در ما شده؛ اما شاید با خودمان بگوییم خب شغلهایی که در کودکی انتخاب کردیم از روی سادگی و نادانیمان بوده است…
اما اگر خوب دقت کنید در دوران جوانی که دیگر وقت انتخاب مسیر است نیز شغلهایی را انتخاب میکنیم و در آخر سر از جای دیگر درمیاوریم !
» چرا به آرزوهای کودکی ما نمیرسیم؟
آیا از خودمان شناخت کافی نداریم؟ یا اینکه نمیدانیم راه را چطور انتخاب کنیم؟ دست آخر نیز سر از جاده خاکی در میآوریم. به اعتقاد من ما ایرانیها انسانها بامزه اما شلخته، بدون برنامه و تنبلی هستیم، به این اخلاق تفکرات اشتباه مذهبی را هم که اضافه کنیم دیگر همه شرایط برای موفق نشدن فراهم میشود.
مثلاً تا میخواهیم برای یک کاری تلاشی بیشازحد کنیم و در اصل حالش را نداریم سریع با خود میگوییم که: بابا دنیا دو روزه و آخرش مرگه، نمی ارزه انقدر خودمو اذیت کنم !
این در حالی است که تمامی بزرگان دین از اهمیت تلاش برای دنیا و مهم بودن آن خبر داده و به ما توصیه کردهاند جوری تلاش کنید که گویی هیچگاه نمیمیرید.
بحر حال، اگر جوانی پیدا شود که هنوز به رویاپردازیاش پایبند باشد و هدفش را ول نکند، مشکل بعدی که به سراغش خواهد آمد نحوه غلط برنامهریزی برای رسیدن به آن هدف است. به زبان ساده بگویم اگر شما تلاش خوبی هم کنید و انرژی زیادی روی هدف خود بگذارید بازهم با برنامهریزی غلت احتمالاً به مقصد نمیرسید.
◄ میخواهید هوشنمدانهترین و بهترین برنامهریزیها را برای زندگیتان داشته باشید؟ این مقاله را بخوانید.
حالا که تا اینجای مطلب با ما همراه بودید در ادامه نیز کنار ما باشید تا کمی بیشتر درباره چگونگی برنامهریزی برای رسیدن به هدف صحبت کنم :
» اولین نکته
مطمئن شوید اهدافتان را انتخاب کردهاید
انتخاب هدف صحیح مهمترین قدم برای رسیدن به آن است، درسته که خواستن توانستن است اما، انتخاب هدف اشتباه میتواند شما را کاملاً به بیراهه ببرد.
مثلاً اگر شما 25 سالتان باشد دیگر مانند جوانی فرصت و زمان خالی زیاد برای تبدیل شدن به یک ورزشکار حرفهای را ندارید، یا اگر به طور کلی اگر به ریاضی هیچ علاقهای ندارید، خیلی سخت است که بخواهید فضانورد شوید.
اولین قدم برای شما این است که خودتان را بشناسید، سپس اهدافتان را با توجه به علایق و ارزشهایتان انتخاب کنید.
پس بدون عجله و با در نظر گرفتن تمامی شرایط یک هدف معقول و قابل دستیابی را برای خود مشخص کنید، برخی فکر میکنند که هدف همیشه باید چیزی عجیب و غریب باشد که بعد از دستیابی همه به شما تبریک بگویند و عکس شما را روی مجله چاپ کنند.
اشتباه نکنید : این رؤیا است؛ هدفت نیست و بیشتر رویاها بدون رسیدن به اهداف محکوم به شکست هستند.
هدفی را تعیین کنید که حداقل 80% شانس رسیدن به آن را داشته باشید.
◄ اگر میخواهید جز 10% برتر جامعه باشید، مقاله «90% مردم فکر میکنند اما واقعا بلد نیستند هدفگذاری کنند» را بخوانید.
» مینی اهداف به شما کمک میکنند
مینی اهداف یعنی ایجاد هدفهای کوچکتر در مسیر رسیدن به هدف بزرگتر – همانطور که قبلا در «نظریه سه هدف» خواندید؛ برای مثال اگر شما قصد دارید درآمد خود را از فروشگاهتان به 10 میلیون تومان در ماه برسانید :
- این عدد را به عنوان هدف نهایی یک ساله در نظر بگیرید
- در این بین هدفهای کوچکتری ترسیم کنید؛ مثلاً بگوید که ماه اول باید درآمدم را از 2 میلیون به 2.5 میلیون برسانم بعد از تمام شدن ماه در صورت موفق شدن یا حتی شکست
- نقاط ضعف یا قدرت را پیدا کنید و در اصلاح آنها بکوشید
» کارهایی که باید برای رسیدن به هدف انجام دهید را مشحص کنید
حتماً مسیر خود را ترسیم کنید، سعی کنید آن را روی یک کاغذ پیاده کنید، بعد از آن مشکلات را پیدا کنید، ببینید چه مشکلاتی مانع از رسیدن شما به این هدف خواهند شد :
- آیا پول ندارید؟
- تحصیلاتش را ندارید؟
- لوازمش را ندارید؟
- از نظر فیزیکی آماده نیستید؟
بههرحال هر مشکلی که در مسیر هست را بنویسید و سپس برای هرکدام از مشکلات 2 تا 3 راه حل تعیین کنید. تا در صورت نیاز بتوانید از هرکدام از آنها برای رد شدن از مشکل استفاده کنید.
حالا که مشخص شد باید چه اقداماتی را انجام دهید، باید آنها را در یک نقشه و پلن مشخص قرار دهید، یعنی بدانید در چه زمانی و کی کدام مرحله از کار را انجام دهید، در واقع اقدامات لازم برای رسیدن به هدفتان را با برنامه روزانه خود هماهنگ کنید.
آیا ایده کارآفرینی شما موفق میشود شما را پولدار کند؟ این 3 سوال را بپرسید تا پاسخ را پیدا کنید.
» تا آخر خط دنبال کنید
یکی دیگر از مشکلاتی که در فرهنگ کسب و کار در ایران دیده میشود عدم پیگیری است؛ اینجا کارآفرینان زود ناامید میشوند و یا به سرعت میخواهند کار را عوض کنند که اصطلاحاً به آن از این شاخه به آن شاخه پریدن میگویند.
مشکلات بخشی از راه رسیدن به هدف هستند.
پس از آماده کردن کارهای که در بالا گفته شد باید کمر همت را ببندید و کارتان را تا لحظه آخر ادامه بدهید، به هیچ وجه عقب نشینی نکنید و دل سرد نشوید باید تا میتوانید به جلو بروید، هر مشکلی که پیش میآید سعی کنید آن را فقط برسی کنید، راه حل را پیدا کنید و به آن عمل کنید.
» آماده سرقت باش !
در پایان باید بگویم خیلی فکر کردم که چه مثالی بزنم تا بهتر با اهمیت کارهای جانبی برای رسیدن به هدف پی ببرید: ببینید، رسیدن به هدف مانند سرقت از بانک است،
اولاً که همه دنیا و اطرافیان میخواهند نگذارند شما موفق شوید، پلیسهای که در بانک هستند و با شما مبارزه میکنند در مغزتان نیز وجود دارند که نامشان احتیاط و ناامیدی است؛ دوما مردمی که در بانک هستند همان مردمی هستند که در اطراف شما زندگی میکنند و تا میبینند کسی در نزدیکیشان مشغول ساختن یک رؤیا است شروع به بدگویی و پچ پچ میکنند.
به هر حال اینها را گفتم که بگویم کار سختی را در پیش دارید، اما مهمترین چیز برای موفقیت در سرقت از یک بانک داشتن یک نقشه حساب شده با زمانبندی مشخص و تعیین شده است، شما اگر یک قدم را اشتباه بردارید دستگیر و زندانی خواهید شد.
زندانی در تفکرات و زندگی روزمره که هر روز به شما میگوید دیگر تلاش نکن باز هم خراب کاری میکنی و در بین خانواده منفورتر خواهی شد.
بحر حال دوست من اگر میخواهی به هدفت برسی باید گمان کنی که آرزوی تو را درون یک گاوصندوق بانک مخفی کردهاند پس به یک نقشه اساسی و اراده بزرگ برای رسیدن به آن نیاز داری.
در همین زمینه مقالات زیر را هم بخوانید:
سلام و درود به خانم نیلوفر
با تمام احترام من این جمله تون رو قبول ندارم:
مثلاً اگر شما 25 سالتان باشد دیگر مانند جوانی فرصت و زمان خالی زیاد برای تبدیل شدن به یک ورزشکار حرفهای را ندارید.
من به این اعتقاد رسیدم سن برای انسان بی معناست، اگر باور و اشتیاق سوزان برای رسیدن به خواسته مون داشته باشیم هر کار غیر ممکنی ، ممکن است…
متشکرم از مقاله تون!!!
مقاله جالبی بود
سرکار خانم بهاری واقعا مطلب فوق العاده ای نوشتید سپاس از شما
خوندن مقاله هاتون به ادم امید میده
دمتون گرم که به این شکل مارو همراهی میکنید
تشکر از زحمت هایت بسیار معلومات بجای بود. احتیاج چنین چیز را داشتیم
به اومید کامیابی بشتر .
سلام
میشه مطالبی در رابطه با گذشته هم قرار بدید؟
من توسط گذشته ام خیلی اذیت میشم و نمیدونم چیکار کنم دیگه
مطالبتون رو دیدم ولی چیزی که میخواستم نبود بخاطر همین گفتم پیشنهاد بدم شاید افراد دیگه ای هم نیاز داشته باشن
شما کتابی در رابطه با فراموش کردن یا گذشته نمیشناسید معرفی کنید؟
یه پیشنهاد دیگه ای هم داشتم
میشه بخش ایمیل در نظرات رو از حالت اجباری بردارین و هر کی خواست به صورت دلخواه وارد کنه