چطور کارآفرین شویم و واقعا کسبوکارمان را راهاندازی کنیم؟ – قسمت سوم
با این راهنمای عملی یک ایده پولساز برای کارآفرینی پیدا کنید...
خب اگر تا اینجای سری مقاله «چطور کارآفرین شویم و واقعا کسبوکارمان را راهاندازی کنیم» با ما همراه بودید، رسیدید به نقطهای که به دنبال ایدهای برای شروع باشید؛ در قسمت قبل دوستان نظراتشان را در زمینه چگونگی یافتن ایده در زیر مقاله مطرح کردند، حال نوبت به بررسی این بخش مهم از روند کارآفرینی است.
امپراتوری دیزنی فقط از یک موش کوچولو شروع شد.
والت دیزنی
ایدهها، معمولا به ظاهر ساده هستند و زیاد هم شنیدیم که میگویند «کارافرینی یعنی اجرا، ایده بهانه است»، مثل نظر کارآفرینان بزرگی که در مقاله «ایده مهم نیست » خواندید؛ اما اگر دقیقتر شویم میبینیم که اینطور نیست.
در پشت هر کارآفرینی موفق، یک ایده بهتر، سریعتر و بیشتر بوده است.
» منظور از ایده بهتر، سریعتر و بیشتر چیست؟
اجازه بدهید آب پاکی را روی دستانتان بریزم و چند حقیقت مهم را به شما بگویم :
- هیچ ایدهای شما را یک شبه ثروتمند و مشهور نمیکند (خواهشا فیلمهای هالیوودی را فراموش کنید)
- هیچ ایدهای انقلابی نیست و تابهحال ایدهای دنیا را تکان نداده
- تمام ایدههای خارقالعادهای که امروز میبیند، فرایند بهتر شده ایدههای گذشته هستند
به همین سادگی برای کارآفرینی باید این سه واقعیت را قبول کنید.
معمولا افرادی که میخواهند کارآفرینی کنند، برای اینکه سریعتر رشد کنند و موفقیتهای بزرگی بدست آورند به دنبال ایدههای انقلابی، ایدههای ناب، ایدههای خفن هستند.
و وقتی به ایدهای میرسند، چون فکر میکنند این ایده یکتاست و اگر آنرا از دست بدهند باید مسیر زیادی برای پیدا کردن ایده بعدی بروند، از گفتن آن میترسند و آنرا با کسی به اشتراک نمیگذارند.
به اشتراک نگذاشتن ایده و ترس از دزدیده شدن آن باعث میشود هیچوقت این ایدهی مثلا جادویی اجرا نشود و یا خیلی بد، با ترس و شک اجرا شود و در نهایت به شکست بیانجامد.
یکبار دیگر باید به شما بگوییم : هیچ ایده انقلابی و خارقالعادهای تا به حال نبوده و نخواهد بود
اصلا چنین چیزی در دنیای کارافرینی معنا ندارد.
برای روشنتر شدن موضوع بیایید چند مثال ساده را بررسی کنیم :
» آیا ایده گوگل خیلی خفن است؟
قبل از هرچیزی اگر راجعبه گوگل اطلاعات زیادی ندارید، حتما مقاله «شرکت گوگل چرا مانند دیگر شرکت های دنیا کار نمیکند (و موفق است)» را مطالعه کنید تا به عظمت این شرکت بزرگ پی ببرید… اما واقعا ایدهای که به نظر شما شگفتانگیز است و اگر برگردید به 30 سال قبل تصور میکنید با این ایده ثروت عظیمی میتوانستید بدست آورید…
درحالی که اینطور نیست.
در زمانی که گوگل متولد شد، سه شرکت غولآسای دیگر نیز وجود داشتند که دقیقا همین کار یعنی موتور جستجوگر در سطح وب بودند؛ تنها تفاوتی که گوگل با آنها داشت، در سادگی ظاهر استفاده از آن بود.
درحالی که تصور میکنیم سرگی برین و لری پیج، موسسین گوگل چندین ماه در اتاق تاریک با شمع و یک برگه کاغذ درحال کشف فرمول جادویی ایده پولساز بودند… اما اینطور نیست. آنها فقط ایدهای که اجرا شده بود را دیدند و تصمیم گرفتند آنرا بهتر اجرا کنند.
» آیا ایده فیسبوک خیلی خفن است؟
درحال حاضر موفقترین شبکه اجتماعی دنیاست؛ هرکس که فیلم بنیانگذار فیسبوک را دیده باشد، مغزش سوت میکشد که «وای خدای من، چطور یک دانشجو در خوابگاه دانشگاهی ایدهای به سرش میزند تا آنرا اجرا کند و جوان ترین فرد ثروتمند دنیا شود…»
درحالی که این داستانهای هالیوودی برای جذابتر شدن فیلمهاست؛ واقعیت چیز دیگریست.
مارک زاکربرگ، موسس فیسبوک، یک ایده جدید از اعماق احزاب فراماسونری(!) برای دستیابی به اطلاعات شخصی کاربران در اینترنت پیدا نکرد… مارک زاکربرگ، تنها کاری که کرد ایده شبکه اجتماعی MySpace را به گفته خودش بهبود داد و روند ارتباط مردم را سریعتر کرد.
بله دوستان به همین سادگی !
هیچ ایده پیچیده و عجیبی به سر مارک زاکربرگ نزده بود.
او فقط میخواست ایدهای که درحال حاضر وجود داشت را بهتر کند برای همین با چیدمان الگوریتمهای متنوع، روند دوستیابی و ایجاد ارتباط کاربران با یکدیگر را تسریع کرد و باعث شد مردم اطلاعات بیشتر و سریعتر با همدیگر به اشتراک بگذارند.
» آیا هنری فورد یک نابغه بود؟
یکی دیگر از کارآفرینان بنام تاریخ، هنری فورد موسس شرکت اتومبیلسازی FORD است.
اکثر مردم تصور میکنند هنری فورد، ایده اختراع اتومبیل را دزدیده و یا با کشف یک نوع اتومبیل خاص ثروت عظیمی بدست آورد… درحالی که اینطور نیست.
تنها کاری که هنری فورد انجام داد، تولید انبوه اتومبیلهایی بود که تا آن زمان تولید شده بود.
هنری فورد هیچ اتومبیلی اختراع نکرد؛
او فقط اتومبیلهایی که وجود داشتند را با تغییراتی در هزینهها و جنس به کار رفته برای ارزانتر شدن، شروع به تولید انبوه آنها کرد تا اتومبیلهای بیشتری برای قشر وسیع مردم تولید شود.
» خب حالا تکلیف ما برای کارآفرین شدن چیست؟
این سه مثال ساده برای این بود که شما بدانید برای کارآفرینی قرار نیست ایده عجیب یا پولسازی داشته باشید… تنها کاری که قرار است انجام دهید تا کارآفرینی کنید این است :
- پیدا کردن ایدههایی که به آنها علاقهمند هستید
- پیدا کردن راهکارهایی برای بهتر شدن، سریعتر شدن و بیشتر شدن خدماترسانی این ایده
- اجرا ایده خودتان
به همین سادگی، ایده بعدی تان برای کارافرینی پیدا میشود.
اما برای اینکه این ایده جذاب تر شود و تمایل شما برای اجرایی کردن آنها بیشتر شود و صد البته سودآوری از آن حاصل شود چند نکته لازم است راجع به ایده خوب بدانید :
نکته اول – ایده خوب باید ایدهای باشد که به آن علاقهمند باشید
شما باید مشتری ایده خودتان باشید. به دنبال ایدههایی برای مشکل بعضی افرادی که هیچ شناختی از آنها ندارید، نگردید. به دنبال ایدههایی برای بهتر کردن زندگی خودتان بگردید و آنها را اجرایی کنید.
برای مثال، ایده استارتاپ مامانپز این بود که موسس آن از غذای فستفود دلزده شده بود درحالی که وقت پختن غذا هم نداشت برای همین تصمیم گرفت ایدهای پیدا کند که ابتدا نیاز خودش را برطرف میکرد.
کارآفرین کسی است که نیازی را میبیند و برای آن نیاز راهحلی خلاقانه به عنوان محصول یا خدمات ارائه میکند.
پس ایدهتان باید زندگی خودتان را ابتدا راحت تر کند.
نکته دوم – بازاری برای ایدهتان وجود داشته باشد
اگر رقیب برای ایدهتان ندارید… ایده خوبی انتخاب نکردید !
وجود رقیب، نشانه خیلی خوبی است. رقیب داشتن یعنی مشتری داشتن، یعنی وجود بازار یعنی بودنِ تقاضا در بازار برای خدمات یا محصولی که نیاز مورد نظر را برطرف میکند.
برای سنجیدن بازارتان، مهمترین موضوع اندازه بازار است :
- چقدر بازار ایده شما بزرگ است؟
- چقدر برای ایده شما مشتری وجود دارد؟
- چقدر رقیب دارید؟
- چقدر رقیبان شما مشتری دارند؟
برای پیدا کردن پاسخ این سوالات آمارهای مربوطه را دربیاورید، از مشتریهای احتمالی سوال کنید، از رقیبتان سوال کنید… تعجب میکنید چرا انقدر راحت پاسخ شما را میدهند !
این تحقیقات دید واقعگرایانهای به ایدهتان میدهد و حتی شاید لازم باشد ایدهتان را تغییر دهید؛ در مورد این نکته شدیدا توصیه میکنم کتاب تستِ مامان را بخرید و بخوانید.
نکته سوم – تخمین هزینهها و سودآوری ایده
خب، فرض بگیریم به ایدهتان علاقه دارید و راه حلی است برای یک مشکلی که شما هم آن مشکل را دارید و میخواهید به عنوان محصول یا خدمات به بازاری که تخمین زده شده و راجعبهش تحقیق کردید ارائه بدید… اما چقدر هزینه و سود خواهد داشت؟
برای بررسی این موضوع باید برگه کاغذی بردارید و تمام هزینههای مورد نظر برای اجرا ایده تان بنویسید، حتی هزینه حقوق خودتان و افرادی که قرار است کار کنند. هزینه رفت و آمد، تحقیقات، تهیه وسایل و غیره.
بعد از نوشتن هزینهها، آنرا ضرب در عدد ۲ کنید؛ این عدد واقعی هزینههایتان است !
حال برگردید به سودآوری ایده تان : چقدر ایدهشما ماهیانه سودآوری خواهد داشت اگر ۱ مشتری داشته باشید؟ اگر ۱۰ مشتری داشته باشید؟ اگر ۱۰۰ مشتری داشته باشید؟ اگر ۱۰۰۰۰ مشتری داشته باشید؟
و یا یک روش دیگر این است :
- آیا مشتری های ایده شما بیشتر میشوند در طول زمان؟
اگر پاسخ مثبت است یعنی ایده شما قابل توسعه است و این خبر خوبی است.
در خصوص روشهای سنجش سودآوری ایده، توصیه میشود مقاله «آیا ایده کارآفرینی شما موفق میشود شما را پولدار کند؟» را هم بخوانید چون اطلاعات خیلی خوبی بدست خواهید آورد.
خب، حالا در قدم سوم متوجه شدیم ایده خوب چطور بدست میآید و چه ویژگی هایی دارد، برای اینکه بهتر این موضوع را درک کرده باشیم
ایدههایتان را زیر همین مقاله بنویسید تا آنها را باهمدیگر بررسی کنیم
همانطور که گفتیم، ایدهای که قابل دزدین باشد، ایده خوبی نیست،
پس از این بابت نترسید و راحت آنرا به اشتراک بگذارید
و در ضمن، منابع خوبی که باید مطالعه کنید :
- ایده انقلابی «حرفه ای ها» که هنری فورد را میلیاردر کرد چه بود؟
- چرا ایده های خوب هیچوقت اجرا نمی شوند؟
- مسخره ترین ایده های استارتاپی کدام بودند که سرانجام موفق شدند؟
باسلام من از رشته جهانگردی انصراف دادم ورشته مدیریت کسب و کار رو برگزیدم هدف اینه که روی ذهن افراد علاقه مند سرمایه گذاری کنم