چطور سپاسگزاری دنیایتان را دگرگون میکند – قسمت ۳ – باورهای اشتباه در مورد سپاسگزاری
لینک: قسمتهای قبلی این مقاله
لینک قسمت اول
لینک قسمت دوم
بعد از شناخت سپاسگزاری و شناخت اهمیت آن در زندگی، حال وقت آن رسیده تا با باورهای غلط در مورد سپاسگزاری که ممکن است در فکر بسیاری از افراد وجود داشته باشد آشنا شویم و برای مقابله با آن و تغییر جریان فکری از همین امروز پیش قدم شویم.
رابرت ای.امونز باورهای غلط و اشتباه در مورد سپاسگزاری را برایمان برشمرده و توضیح میدهد در اینجا به سه باور غلط میپردازیم.
» باور اشتباه شماره 1: سپاسگزاری به بیخیالی میانجامد:
بر مبنای این باور اشتباه، شما در صورت سپاسگزار بودن به انسانی قانع، تنبل و کسالتبار تبدیل میشوید که شاید از روی سستی و بیارادگی به پذیرش بیعدالتیها و موقعیتهای ناخوشایند رضایت میدهید. به حقیقت ماجرا توجه کنید:
وقتی انسان به شیوهای آگاهانه میکوشد سپاسگزاری را تمرین کند؛ در دستیابی به اهدافش نیز به معنای واقعی موفقتر است. یک انسان سپاسگزار هرگز بیحرکت نمیماند و تنبلی نمیکند.
نگه داشتن یک دفترچهی سپاسگزاری روزانه و نوشتن نعمتهای زندگی در آن به شیوهای منظم سبب میشود انسان احساس کند بسیار پرانرژیتر، سرزندهتر و هوشیارتر است.
سپاسگزاری در واقع رفتارها و ویژگیهایی خوب را از جنس خودش در وجود انسان برمیانگیزد. برای نمونه میتوان سخاوتمندی، شفقت و بخششهای خیرخواهانه را نام برد که هیچ کدام به راستی نشان دهندهی بیتحرکی، تسلیم شدگی یا رخوت و سستی نیستند.
چنین حقیقتی در واقع نشان میدهد سپاسگزاری به انسانها انگیزه میبخشد تا از گسترهی خودشان خارج شوند و کارهایی را برای دیگران انجام دهند. انسانهای سپاسگزار میکوشند بخشی از خوبیهایی را جبران کنند و به کائنات بازگردانند که خودشان از آنها بهرهمند شدهاند.
» باور اشتباه شماره 2: سپاسگزاری فقط ساختاری و سادهانگارانه از مثبتاندیشی است:
بعضی از انسانها میگویند سپاسگزاری سبب میشود واقعیت درد، رنج و دشواری را، هم به صورت آشوبهای تکانشی و هم به صورت آزردگیهای تدریجی و روزمره، نادیده بگیریم. به هر حال باید بگوییم که مدارک و شواهدی معتبر نشان میدهند سپاسگزاری بسیار فراتر از در سر پروراندن اندیشههایی مثبت و خوشایند است.
در حقیقت سپاسگزاری ممکن است با مثبتاندیشیهای سطحی تفاوتی بنیادین داشته باشد زیرا شما برای سپاسگزار بودن باید نیاز خودتان را به دیگران تشخیص دهید و بپذیرید. این تشخیص و پذیرش همیشه هم احساس خوب و خوشایند را به همراه نخواهد داشت.
شما باید فروتنی پیشه کنید، به بیان دیگر، شما باید به یک دریافت کنندهی خوب تبدیل شوید که حمایت، پشتیبانی و سخاوتمندی دیگران را میپذیرد.
پذیرش این وضعیت ممکن است بسیار دشوار باشد. بسیاری از انسانها در گسترهی بخشیدن و سخاوتمندانه رفتار کردن، در مقایسه با گسترهی دریافت کردن و گیرنده بودن، عملکردی بهتر دارند.
احساسات سپاسگزارانه گاهی ممکن است عواطفی هم خانواده را همچون بدهکار و مدیون بودن در هم آمیزد و این عواطف در کل در حیطهی مثبت اندیشی قرار نمیگیرند. اگر من به راستی بابت هدیهی دریافتیام از شما سپاسگزار باشم؛ باید از آن هدیه به خوبی مراقبت کنم و آن را هماهنگ با خواست شما به کار ببرم.
چنین اقدامی به سادگی اقدامی مناسب و شایسته برای انجام دادن در این زمینه است. من حتی ممکن است در زمانی مناسب در آینده بکوشم مهربانی و محبت شما اهدا کنندهی آن هدیه را جبران کنم.
ما ممکن است این احساس بدهکاری یا مدیون بودن را به شیوهای منفی برداشت و تفسیر کنیم و شاید همین موضوع به معنای واقعی برایمان ناخوشایند و دشوار باشد.
تمرین سپاسگزاری، بیش از آنکه عواطف و احساسات منفی را کاهش دهد، عواطف و احساسات مثبت را تقویت میکند.
اگر سپاسگزاری به سادگی فقط گونهای مثبتاندیشی سادهانگارانه یا گونهای انکار کردن بود؛ وقتی شما یک دفترچهی سپاسگزاری روزانه تهیه میکردید و نعمتهای زندگیتان را در آن مینوشتید، دیگر برانگیخته شدن هیچ گونه اندیشه یا احساس منفی را در وجودتان تجربه نمیکردید.
به هر حال، همهی انسانها در حقیقت گاهی اندیشهها و احساسات منفی را در وجوشان حس میکنند.
به این ترتیب سپاسگزاری فقط و فقط یک احساس لطیف و شورانگیز به شمار نمیآید. سپاسگزارنه زیستن و سپاسگزار بودن به راستی مسئولیتهایی را به همراه خواهد داشت که ممکن است این شیوهی زندگی کردن را برای انسان سپاسگزار به شیوهای دشوار یا پر تکاپو تبدیل کند.
» باور اشتباه شماره 3: سپاسگزاری سبب میشود خودمان را نادیده بگیریم:
سپاسگزاری و قدرشناسی به معنای واقعی با حسی ژرفتر از مدیریت و مهار شخصی در دستیابی به موفقیت ارتباط دارد.
این موضوع در پژوهشهای دیگر نیز تأیید شده است. انسانهای سپاسگزار به راستی کمک و همیاری دیگران را قدر میدانند؛ اما از مسئولیت خودشان نیز برای دستیابی به موفقیت به خوبی آگاهی دارند. آنان به نقش خودشان در این زمینه نیز ارزش و اعتبار میبخشند.
انسانهای سپاسگزار این گونه نمیاندیشند«من خودم به تنهایی این کار را انجام دادم یا انسانی دیگر این کار را برایم انجام داد» آنان به جای اینگونه اندیشیدن میکوشند؛ در عین حال که تواناییها و هنرنماییهای خودشان را تشخیص میدهند؛ قدرشناس والدین، آموزگاران و همهی افرادی باشند که در مسیر زندگی به آنان کمک کردهاند.
کدام باورهای اشتباه دیگر را در گذشته دربارهی سپاسگزاری در سر میپروراندید و آنها را درست میپنداشتید؟ چگونه با بررسی دقیق و موشکافانهی این باورها به اشتباه بودن آنها پی بردید؟
شناسایی موانع و باورهای اشتباه در مسیر سپاسگزاری از اهمیت بسیار ویژهای برخوردار است که همانطور که مشاهده کردیم رابرت ای.امونز به آن پرداخته و در صدد رفع آنها برآمده تا افراد بتوانند با شناسایی دقیق موانع، آنها را از سر راه سپاسگزاری خود بردارند.
سپاسگزار بودن و سپاسگزار زیستن هنر و رمز و راز انسانهای موفق است. شناسایی نعمتها، برشمردن آنها و سپاسگزار بودن به خاطر تمام نعمتهای زندگی، نهایت بندگی انسان است. چه خوب است که این روحیه را در خود، دوستان، خانواده و همکاران تقویت کنیم، تا به جای ندیدن نعمتها و تأکید بر موانع، نعمتها را دیده، شناسایی کرده، آنها را شمرده و به قدرت نیروی خداوند، به قدرت انرژی مثبت در درون خود و به قدرت احساس خوب پی برده تا بتوانیم بسیار موفقتر از قبل به زندگی خود ادامه دهیم.
هر چند که نعمتهای زندگی آنقدر وسیع هستند که گاهی برخی از قلم میافتد، اما از همین امروز سپاسگزاری را آغاز کنید و هیچ چیز را در مسیر سپاسگزاری خود بی نصیب نگذارید و هر چقدر میتوانید شکرگزار باشید…
به قول ابوسعید ابوالخیر:
من بی تو دمی قرار نتوانم کرد احسان تو را شمار نتوانم کرد
گر بر تن من زبان شود هر مویی یک شکر تو را هزار نتوانم کرد…
در همین زمینه بخوانید: