فوت کوزه گری دوستیابی دوم؛ به جای «انتقاد» این کار را انجام دهید
انتقاد ماری است که اول خودتان را نیش میزند...
آبراهام لینکلن، یکی از محبوب ترین رئیس جمهورهای آمریکا جمله ای دارد که میگویند با طلا باید نوشت و در هر خانه ای نصبت کرد«دیگران را به باد انتقاد نگیریم، آنها درست همانهایی هستند که ما در شرایط مشابه میتوانستیم باشیم.»
چرا این جمله مهم است؟
در این قسمت میخوانید….
لطفاً همین حالا تصور کنید که از چنان قدرت نفوذ و تاثیرگذاری ای برخوردار هستید که میتوانید هرکسی که اراده کنید را به سمت خود جذب کنید و تبدیل به یکی از صمیمی ترین دوستان او شوید.شیرین است نه؟ ما اعتقاد داریم شما میتوانید به سادگی چنین قدرتی را از درون خود بیرون بکشید و چیزی که با چشمان بسته دیدید را در واقعیت تجربه کنید.فقط کافی است به توصیهها و پیشنهادهای سری مقالههای «فوت کوزه گری دوستیابی و نفوذ در دلها» عمل کنید تا ببینید چگونه میتوانید در مدت کوتاهی از خودتان یک قهرمان تمام عیار روابط و نفوذ بسازید.برای قسمت دوم این سری مقاله آمادهاید؟
» قسمت اول
انتقاد را برای همیشه باید فراموش کنید !
آل کاپون را که میشناسید؟
معروفترین خلافکارآمریکایی و نماد قانون شکنی در دهۀ 20 و 30 ایالات متحده.
اسطورۀ تبهکاری، امپراتور جنایتکاران و سردمدار جرایم سازمانیافته آمریکایی و کسی که در یک دورۀ نسبتاً طولانی دشمن شماره یک امنیت آمریکا بود.
با این وجود آلفونزو گابریل کاپون هیچگاه خود را یک خلافکار نمیدانست(!) و همیشه معتقد بود بیشتر سالهای عمرش را وقف مردم و ساختن اوقات خوش برای آنها کرده است؛…بله، بزرگترین جنایتکار تاریخ آمریکا معتقد بود در حقش اجهاف شده و هیچ کس او را درک نمیکند.
برخی جملاتش که در نشریات یا اعترافاتش بیان شده بدین شرح است :
- «من فقط یک تاجر هستم و به مردم آن چیزی را میدهم که آن ها میخواهند»
- «تمام کاری که من میکنم ارضای یک میل عمومی است»
- «تمام کاری که من کردم ارائۀ ویسکی و آبجو به مردم خوبمان بوده است، چیزهایی که از نیازهای اصلی مردم به شمار میروند»
اینها تنها تعدادی از جملات مردی است که هیچ حد و مرزی برای خلاف، جنایت و قانونشکنی قائل نبود.
تازه میتوانیم زیاد راه دوری نرویم و نگاهی به نمونههای وطنیِ آل کاپون بیندازیم !
برای مثال جناب آقای بابک ز همیشه عادت داشت میگفت: « مرا از اعدام میترسانند در حالی که سالهاست جان خود را در کف دستانم گذاشتهام و برای جمهوری اسلامی ایران خدمت میکنم»
یا مثلاً همین جناب آقای محمودرضا خ مدیرعامل بانک ملی که به همراه دوستان 3000 میلیارد دلار (بلد نبودیم رقم را به عدد بنویسیم) زد بر بدن، اگر پای حرفهایش بنشینید ممکن است برگردد بگوید که در حق مردم ایران خیلی هم لطف کرده و همه مدیون او هستیم و چه بسا تقاضای پاداش و برگشتن به آغوش باز وطن را نیز داشته باشد.
از همینجا از بروبچههای ساکن کانادا، تورنتو محلۀ بریدل پث (Bridle Path) تقاضا داریم اگر روزی در خیابان این دلاور وطنی را دیدند جلو بروند و دعوتش کنند به یک کافهای جایی و پای درد و دلها و ناگفتههایش بنشیند و بعد اظهارات این بزرگمرد را به سمع و نظر ما هم برسانند که لیست دلاوران ایرانی را در این مقاله کاملتر کنیم…
میتوان دهها نمونه مانند آلکاپون (از جمله فرانسیس کراولی و شولتز هلندی، دو تن از بزرگترین خلافکاران تاریخ) را نام برد که همگی معتقد بودند کاری که انجام میدهند کار درستی است و این مردم و جامعه هستند که آنها و خدمتی که به بشریت میکنند را درک نمیکنند.
واردن لاوز رئیس زندان مخوف سینگسینگ (یه چیزی تو مایههای آلکاتراز) در جایی میگوید:
«در میان مجرمان این زندان بسیار نادرند کسانی که خود را مقصر بدانند. آنها ادعا میکنند مثل من و شما دارای وجدان و رفتار انسانی هستند.
آنها توجیه میکنند که چرا از یک گاوصندوق سرقت کردهاند و یا چرا کسی را هدف گلوله قرار دادهاند. آنها معتقدند بی گناه هستند و مجازات زندان برایشان منصفانه نیست.»
تمام موارد بالا که گفتیم درمورد اشخاصی بود که به واضح خطاکار هستند؛ اما بیایید کمی به خودمان و آدمهای اطرافمان فکر کنیم.
اگر آلکاپون و بقیۀ جنایتکاران خود را مقصر نمیدانستند چه تضمینی وجود دارد که دوست، همکار، همسر و یا افراد دیگری که میشناسیم در مورد تمام اشتباهات شان این عقیده را داشته باشند که واقعاً اشتباه میکنند؟
واقعیت این است که درصد بالایی از آدمها اگر مرتکب عمل خلافی شوند، هرگز خود را مقصر نمیدانند، درواقع آنها ککشان هم نمیگزد چرا که برای کاری که انجام میدهند دلیل دارند.
و در این حالت انتقاد کاملاً بی فایده است چرا که باعث ایجاد نوعی حالت دفاعی میشود و در اکثر مواقع طرف شروع به گارد گرفتن یا توجیه کردن و یا چیدنِ صغری در کنار کبری میکند!
بهتر است این نکته را هیچوقت فراموش نکنیم که «مردم اهل منطق نیستند، آنها اغلب دچار احساسات و عواطفاند.»
اصلاً ذات بشر همین است؛ انسان خطاکار همه را جز خودش مقصر میداند…
درواقع اولین قدم برای دوستیابی و نفوذ در دلها که در این سریمقاله قصد پرداختن به آن را داریم همین «هنر انتقاد نکردن» است؛ به این معنا که بهتر است تا حد ممکن از انتقاد کردن (بخصوص نوع مستقیم آن: این یک قلم را اصلاً فکرش را هم نکنید) پرهیز کنیم و به جای آن سعی کنیم شرایط، موقعیت و ذهنیت طرف مقابل را درک کنیم.
نباید فراموش کنیم که اگر انتقاد تندی به کسی میکنیم «حتی اگر ایمان داشته باشیم که حق با ماست»، ممکن است دوست خود را برای سالها از خود دلخور کنیم.
مادر ترزا، راهبۀ بزرگ آلبانیایی و برندۀ جایزۀ صلح نوبل میگوید: «با قضاوت درمورد دیگران، قلب خود را به روی عشق ورزیدن به آنها خواهی بست» پس هر زمان که خواستید از رفتار کسی شکایت و انتقاد کنید، ابتدا بفهمید که چرا چنین رفتاری میکند؟
این عمل درواقع بسیار سودمندتر از انتقاد است و اولین درس دوستی، معاشرت و مهربانی است.
تا اینجا یک قدم بسیار بسیار بزرگ به ایجاد معجزه در روابط نزدیک شدیم… به زودی در قسمت سوم این مقاله از دو توصیۀ دیگر هم رونمایی خواهیم کرد تا هَتریکتان کامل شود و سه تا از مهم ترین اصول برقراری رابطه و نفوذ را یاد گرفته باشید.
در ضمن بدانید و آگاه باشید که مهمترین مکمل سوخت جتهای ما نظرات شماست؛
پس سری به پایین همین صفحه بزنید و هر نقد و پیشنهاد و کامنتی دارید با ما در میان بگذارید تا بتوانیم همیشه با بهترین و جدیدترین مطالب در خدمتتان باشیم.
راستی در همین زمینه میتوانید نوشته های زیر را هم بخوانید :
مثل همیشه عالی
مطلب خوب و شیوایی بود
البته اون 3000میلیارد تومان بود و نه دلار
که اون موقع گمونم دلار حدود 1000 تومن بود و همچین اختلاسی سابقه نداشته یا لااقل علنی نشده بود و سطح ریاضیات ملت به اون ارقام نمی کشید
نکته خوبش اینه که سطح ریاضیات مردم بالاتر رفت و #سقف نگرش مالی خیلیا شکسته شد
باقضاوت دیگران، قلب خود را به روی عشق ورزیدن به انها خواهی بست…این جمله طلاست ….سپاس
واقعااا بینظیره
مقاله تان عالی بود مثل همیشه
شما محشرید میخوام مطالبتان را همچون نهنگ اقیانوس های اطلس ببلعم
آفرین، واقعا عالی بود، وبسایت داره با سرعت جت پیشرفت میکنه
مخلصانه تشکر میکنم از زحماتتون .لطفا در مقالات خود از سخن بزرگان بیشتر استفاده کنید.