بسیاری از افراد انباری از ایده هستند؛ اگر شما هم یکی از آنها باشید این جمله ها شاید برای شما هم تکراری باشد :

• من یه ایده عالی برای راه اندازی یک کسب و کار عالی دارم…
• من یه ایده دارم که اگر بگیره دیگه نونمون تو روغنه…
• اصلا این ایده من هیچ کس نداره…

همه ما ایده ها و افکار زیادی در سر داریم اما معدود انسان‌هایی هستند که تلاش میکنند ایده خود را پیاده سازی نمایید.
اینکه چرا بسیاری از انسان‌ها تلاش کمی برای تحقق ایده های خود برمیدارند بحث بسیار گسترده ایست، اما در اینجا قصد داریم چند نکته مهم را با هم بررسی کنیم.

چرا ایده های خود را اجرایی نمیکنیم؟

اگر ایده‌های زیادی دارید اما هیچوقت آنها را به مرحله اجرا نرساندید، مطمئن باشید مقصر یکی از دلایل زیر هستند…

 

» دلیل اول
 آموزشهای زیاد دیدن

یکی از تله های بزرگی که بسیاری را درگیر خود نموده است این است که زیاد از این کلاس به آن کلاس میروند؛ اما هیچ کدام از آموزش‌های‌شان را اجرایی نمیکنند. اطلاعات زیاد بدون اقدام و تلاش هیچ کمکی به ما نخواهد کرد. ما میتوانیم یک مطلب را بیاموزیم و آن را به کار گیریم تا اینکه ده ها نکته را با خود حمل کنیم و هیچ اقدامی صورت ندهیم.

در همین زمینه توصیه میشود حتما مقاله «لطفا پس از خواندن این نوشته، کتاب های موفقیت تان را آتش نزنید !» را بخوانید.

» دلیل دوم
شرط رسیدن به نتیجه دلخواه تلاش کردن

موضوع اصلی اقدام است و تلاش؛ اما نه به این معنی که شما اگر اقدام کنید، پس حتما به نتیجه دلخواه خود میرسید.
حساب و کتاب موفقیت و رسیدن به اهداف مسیر پیچیده ایست که شاید یکی از دلایل اصلی آن این باشد که همه مسائل و شرایط رسیدن به هدف و موفقیت فقط در اختیار و کنترل خود ما نیست.

و قطعا عواملی خارج از محدوده اراده و مسئولیت ما در رسیدن ما به اهداف نقش خواهند داشت.

اما به قول استفان کاوی در کتاب «هفت عادت مردمان موثر» همگی ما برروی عوامل درونی و حوزه نفوذ خود میتوانیم تسلط داشته باشیم و از همان جایی که هستیم شروع کنیم اما بسیاری از ما بخاطر اینکه ممکن است به نتیجه دلخواه خود نرسیم، کار را آغاز نمیکنیم.

» دلیل سوم
نداشتن انضباط و تمرکز

انضباط شخصی یعنی انجام کارهای لازم در زمان خودشان است.
حتی اگر انجام آن کار را دوست نداریم یا حوصله نداریم یا هردلیل دیگری؛ نه اینکه ما کاری که خودمان فعلا تمایل داریم را انجام دهیم تا کارهای اصلی را به سرانجام نرسانیم.

وقتی هدفی را مشخص میکنیم و تصمیم میگیریم که کار را در زندگی خود اجرایی نماییم به دو فاکتور مهم انضباط شخصی و تمرکز نیاز داریم. اگر انضباط نباشد هر کاری را هر زمان که بخواهیم پیش میبریم و اگر تمرکز نباشد همه انرژی روانی ما صرف پیشبرد هدف نخواهد شد و بازدهی و نتیجه کار بشدت افت خواهد کرد.

 

» دلیل چهارم
کمالگرایی افراطی

اینکه من دائم امروز و فردا کنم به خاطر اینکه سعی کنم کاملتر شوم و بهتر شوم و اینکه منتظر زمان و فرصت مناسب برای انجام کارهایمان باشیم. همگی نشانه های عمیقی از کمالگرایی است.

کمالگرایی هم جز دامهای بزرگیست که باعث امروز و فردا کردن شده و مانع بزرگی برای تحقق ایده هایمان است.
در مورد کمالگرایی توصیه میکنیم حتما دو مقاله زیر را بخوانید :

1. کمال گرایی – بزرگترین دشمن درونی تان که باید شکست اش دهید
2. بمب ساعتی که موفقیت شما را منفجر خواهد کرد ! (اما شما خبر ندارید…)

 

» دلیل پنجم
احساس بی ارزشی و خودکم بینی

اگر در تله بی ارزشی و خودکم بینی گرفتار شده باشیم دقیقا شبیه این است که دست به هر کاری که بزنید احساس بی ارزشی ما را گرفتار خواهد کرد؛ فردی که حس خودکم بینی و بی ارزشی دارد اصلا برای خودش ارزشی قائل نیست و برای ایده ها و افکار خود هم ارزشی قائل نیست…  و آنها را دستکم و ناچیز می انگارد.

برای خروج از این تله باید روی عزت نفس خود کار کنیم، برای شروع هم میتوانید این دوره صوتی رایگان را دانلود کنید.

 

» دلیل ششم
تایید طلبی و ترس از قضاوت دیگران

ترس از قضاوت شدن از سوی دیگران عامل مهم شکست خوردن بسیاری از انسان‌های خوش فکر است.
ما میترسیم که خودمان را ابراز کنیم یا میترسیم بخاطر شغل یا موقعیتی که داریم افکار و ایده های جدید را بیان کنیم یا وارد یک شغل دیگری شویم که در آن استعداد و توانمندی داریم.

در کشور ما که نظام آموزشی به شدت بر پزشک شدن و مهندس شدن تاکید دارد، بسیاری از پزشکان و مهندسین هستند که تمایل به راه اندازی کسب و کارهای شخصی خود بر حسب علاقه‌شان به موضوع دیگری دارند، اما بخاطر ترس از قضاوت شدن از سوی دیگران ترجیح میدهند همان جامه پزشکی و مهندسی را به تن کنند و افکار و ایده های خود را سرکوب نمایند.

 

» دلیل هفتم
ترس از شکست

شکست همیشه بخشی از مسیر رشد و پیشرفت است.
کم نیستند افرادی که چون حاضر به پذیرش شکست نیستند کاری را امتحان نمیکنند.

پیاده سازی ایده ها و افکار جدید همیشه با موفقیت مواجه نمیشود اما باید حاضر باشیم در یک مسیر جدید چندین بار اشتباه و خطا داشته باشیم ، چندین بار شکست بخوریم تا طعم موفقیت را بچشیم. اگر حاضر به تحمل شکست نیستیم بهتر است از فکر راه اندازی کسب و کار شخصی بیرون بیاییم.

خلاصه آنچه که گفتیم…

نکته اصلی داستان زندگی ما انسان‌ها این است که کاری را که باید انجام دهیم و فکر میکنیم درست است را اجرا کنیم.

حکایت زندگی و هدف گذاری این است که شما آغازکننده مسیر باشید و شروع کنید اینکه نتیجه چه خواهد شد موضوع دیگری‌ست اما این طرز فکر که چون من میدانم کار نتیجه نخواهد نرسید.

پس هیچ کاری نکنم یا صبر کنم ببینیم شرایط به چه نحو پیش میرود طرز فکر اشتباه و بازدارنده ایست.

شما به خودتان نگاه کنید.
حالا شما هم ببنید در کسب و کار یا در زندگی شخصی خود چه ایده ها و افکاری دارید. چقدر ایده داشتید که به مرحله اجرایی نرسیده و فقط ایده مانده و چرا آنها را پیگیری نکردید و جالب است که بدانید همین ایده شما را بعدها فرد دیگری اجرا و پیاده سازی کرده یا خواهد کرد.

---

در همین زمینه مقالات زیر را حتما بخوانید:

• آیا ایده کارآفرینی شما موفق میشود شما را پولدار کند؟ این 3 سوال را بپرسید تا پاسخ را پیدا کنید
• ایده های ویروسی از کجا، چرا و چطور منتشر میشوند؟
• مسخره ترین ایده های استارتاپی کدام بودند که سرانجام موفق شدند؟
• استراتژی 70% برای اجرای ایده تان