صحبت غیر مستقیم – دور زدن دیگران یا خودمان؟
یک از نشانههای با ادب بودن در دوران ما صبحت غیر مستقیم است طوری که حرف خود را نزنیم یا بهتر بگویم، آن را به گونهای بزنیم که هم زده باشیم و هم نزده باشیم! کلاف سردرگمی شد. در یک کلام، مستقیم حرف نزنیم. حالا اینکه چرا اینطور است و آیا اینطور بودن اصلا خوب است یا نه، ماجرایی است که در ادامه برایتان میگویم.
فحوای کلام!
سخن گفتن از مهارتهای دیرینه بشر دو پا است. نیازی به زحمت ندارد. تا دلتان بخواهد رایگان است و به تفکیک هر زبانی، الفبای محدودی دارد. چرا راه دوری برویم؟ همین زبان فارسی خودمان مگر از 32 حرف بیشتر دارد؟ نکته جالب ماجرا از همین جا شروع میشود که ما با این 32 حرف، کاری میکنیم که حتی هم زبان ما نیز متوجه منظورمان نمیشود.
[bs-quote quote=”من از کسانی که یک چیز را در اعماق قلب خود پنهان میکنند و چیز دیگری را بر زبان جاری میسازند، دل خوشی ندارم.” style=”default” align=”left” color=”#91501e” author_name=”هومر” author_job=”شاعر و داستانسرای یونانی” author_avatar=”https://sookhtejet.com/wp-content/uploads/2019/06/1651511442052531124121586019785413419246.jpg”][/bs-quote]در مقام گوینده، انتظار داریم که دیگران، حرفمان را بشنوند و ما را درک کنند در حالی که واقعا منظور خود را بیان نکردهایم. برخی اوقات هم اصرار میورزیم که من چیزی گفتم اما او چیز دیگری شنیده است. تازه به خود حق میدهیم که از دست شنونده عصبانی هم باشیم.
وقتی خوب نگاه میکنیم میبینیم که ما در گفتگوهای خود نشانههای ریزی از این دو پهلو حرف زدن را نمایش میدهیم. مثلا وقتی طرف مقابل هر چه تلاش میکند باز هم متوجه منظور ما نمیشود، در پاسخ به او نمیگوییم که: «منظورم از گفتن آن حرف این بود که…» بلکه میگوییم «من گفتم» و دقیقا از همین جا است که کار بیخ پیدا میکند. چون شنونده از این «من گفتم» چنین مفهومی را برداشت میکند: «تو کسی هستی که حتی یک حرف ساده را هم متوجه نمیشوی، حالا یا خودت را به نشنیدن زدهای یا واقعا نمیفهمی که در هر دو صورت باز هم مشکل از تو است. چون من گفتم!»
کدام باهوشتریم؟
وقتی فکرش را میکنم میبینم که زدن حرفی که معنایش چیز دیگری است مهارت عجیب و غریبی است. آیا گوینده باهوش است که میتواند واژهها را طوری کنار هم بنشاند که معنای دیگری بدهند یا ما باهوش هستیم که متوجه مفهوم پشت واژههای چپکی گوینده میشویم؟
اجازه بدهید مثالی برایتان بزنم:
دوستمان را در مسیر میبینیم که یک جعبه شیرینی با گره محکم پاپیونی در دست گرفته است. وقتی از دور ما را میبیند کمی جا میخورد، اما همان طور، خیره خیره راهش را ادامه میدهد تا به ما برسد. بعد از حال و احوال، جعبه گرهدار شیرینی را جلوی ما میآورد و میگوید: «بفرما شیرینی، توروخدا بردار، آخه اینجوری که نمیشه!» و آنچه ما باید بفهمیم: « حالا من یه تعارف میزنم ولی دست به گره شیرینی زدی نزدیها! دفعه بعد هم از یک مسیر دیگه برو اینقدر باهات چشم تو چشم نشم!»
یا وقتی که کسی درب خانه را میزند. ما درب را فقط به اندازهای باز میکنیم که تنها نوک بینیمان مشخص است و درگاه درب را با آخرین زوری که میتوانیم بزنیم محکم گرفتهایم. در همین حال به فردی که پشت در است میگوییم: «بفرما تو، بفرما چایی تازه دمهها…» و آنچه گوینده باید بفهمد: «واسه چی این موقع پاشدی اومدی اینجا؟ کار و زندگی نداری؟ یه وقت نیای تو!»
» فرایند عیبیابی صبحت غیر مستقیم
میتوان با تحلیل و بررسی علتهای زیادی را برای مشکل حرف زدن غیر مستقیم کشف کرد ولی سه مشکل زیر، مهمترین آنها هستند:
اول: دیکته اشتباه
اگر خوب نگاه کنیم میبینیم که چیزهای زیادی را به ما اشتباهی دیکته کردند. یکی از همین دیکتههای اشتباه هم این است که: «اگر منظورت را به صورت مستقیم و چشم تو چشم به کسی بگویی، بیادبی کردهای و باید از فرد مقابلت عذرخواهی کنی.»
دوم: ترس از رها شدن
گاهی منظور خود را به این دلیل میپیچانیم چون میترسیم که اگر صاف و ساده حرفمان را بزنیم کمکم آدمهای اطرافمان را از دست بدهیم، ما را دوست نداشته باشند و در جمع خودشان، جایی برای ما باز نکنند.
سوم: تعارف
تعارف کردن، آتش به دامن حرفهای غیر مستقیم میزند. از وقتی یاد میگیریم دو دو تا میشود چهار تا میفهمیم که اگر تعارف نکنیم کارمان پیش نمیرود. اگر بخواهیم حساب و کتاب کنیم در مییابیم که علت محبوبیت تعارف کردن در سه چیز چیست:
- علت اول: خیلی راحتتر از حرف زدن معمولی است. چون حرف خود را نمیزنیم اما منظورمان را میفهمند! اگر هم نفهمند دیگر مشکل خودشان است.
- علت دوم: با تعارف کردن به عنوان فردی مبادی آداب و مهربان شناخته میشویم.
- علت سوم: چون فکر میکنند مهربان هستیم بنابراین ما را بیشتر از بقیه دوست خواهند داشت.
» یک کمک کوچک به شنونده بینوا
گاهی برای آنکه ماهیت پیام خود را به مخاطب منتقل کنیم و مطمئن شویم که شنونده منظور پشت کلام ما را به درستی فهمیده است، از تن صدا، حرکات دست، صورت، بدن و نیز تاکید خاص و پررنگ بر برخی واژهها استفاده میکنیم. روشی که همیشه درست از آب در نمیآید. به عنوان مثال، به تاکیدی که هر بار بر یکی از واژههای زیر میشود توجه کنید. لطفا واژههای پر رنگ را محکمتر بخوانید.
- تو به من میگی این حقیقت نداره؟
- تو به من میگی که این حقیقت نداره؟
اگر ما از فکر کردن راجع به چیزی شرمسار نیستیم، از سخن گفتن راجع به آن نیز نباید شرمسار باشیم.” style=”style-7″ align=”left” color=”#1863a0″ author_name=”سیسرون” author_job=”خطیب، سیاستمدار و فیلسوف معروف رومی” author_avatar=”https://sookhtejet.com/wp-content/uploads/2019/06/cicero_360x450.jpg”][/bs-quote]
در این دو جمله، تاکید متفاوت – در جمله اول روی کلمه «تو» و در جمله دوم روی کلمه «نداره» مفهوم کلام ما را به طور کل تغییر میدهد. در جمله اول، که روی واژه «تو» تاکید داریم منظورمان شخص شنونده است و از دست او عصبانی هستیم. اما در جمله دوم که تاکید ما روی واژه «نداره» است منظورمان داستان پشت این جمله است که حالا دروغ از آب درآمده است و در واقع نوعی اطلاع رسانی همراه با تعجب فراوان است.
چه کنیم؟ چه نکنیم؟
برای ما که ملتی اهل تعارف هستیم دادن راهکارهای گوناگونی که به ما کمک کند تا مستقیمتر از گذشته حرف بزنیم کار راحتی نخواهد بود. چون با همه اینها نمیتوانیم از گیر همه حرفهای غیر مستقیمی که زیر قبای تعارف کردن زده میشنوند شانه خالی کرد. اما میتوان با تمرین کردن از شدت آن کاست. جدای از تعارف که آن را هم میتوان کم رنگتر کرد، ما در گفتگوهای هر روز خود با اطرافیانمان نیز از صحبتهای غیر مستقیم، زیاد استفاده میکنیم که نمونهاش را کمی بالاتر با هم مرور کردیم.
برای شمردن دردسرهایی که به خاطر صحبت غیر مستقیم دچارشان میشویم انگشتهای دست و پا نیز کافی نیستند. همین دلیل، باعث میشود که برای کم کردن ترکشهای این مدل حرف زدن، آستینها را بالا بزنیم. میتوان تغییر را از چیزهای کوچک در کنار کسانی که ما را دوست دارند شروع کنیم.
مثلا به خودمان قول بدهیم که در طول یک روز تا جایی که میتوانیم منظور واقعی خود را به گوینده منتقل کنیم. شاید قبل از گفتن منظور واقعیمان کمی ترس برمان دارد اما به محض آنکه آن را بر زبان جاری کنیم، راحتی و سبکی جالبی را احساس خواهیم کرد. باور کنید که شنونده نیز از اینکه بتواند منظور شما را به سادگی درک کند، احساس خوبی خواهد داشت و رابطههایمان بسیار قویتر از هر زمان دیگری خواهد شد. اگر و تنها اگر شجاعت گفتن اولین واژه را داشته باشیم.
در همین زمینه بخوانید:
- چگونه یک شنونده ماهر شویم؟ قسمت ۱
- مهارت سوال پرسیدن را یاد بگیرید موفقیت سادهتر از چیزی میشود که فکر میکنید
- وقتی عصبانی شدید به جای فحش دادن این کارها را انجام دهید
- این 6 نصحیت اشتباه را از کودکی در گوش ما خواندهاند که باعث میشود هیچوقت در زندگی موفق نشویم