تکنیک کاربردی انباشت عادت برای تعیین اهداف دقیق با احتمال زیاد دستیابی به آنها

در این مقاله یاد می‌گیرید که:

  • هدف‌گذاری چیست؟
  • چطور اهدافی تعیین کنید که واقعا آن‌ها را دنبال کنید؟
  • چطور مدام به اهداف‌تان برسید؟

هدف‌گذاری رفتاری مشترک بین تمام مردم دنیا ست.

ما برای شغل‌مان، سلامتی‌مان و به طور کلی زندگیمان هدف تعیین می‌کنیم. به نظر میرسد که جامعه مدرن نیز همیشه ما را ترغیب می‌کند که به موفقیت بعدی‌مان بی‌اندیشیم. اما چیزی که به اندازه کافی به آن فکر نمی‌کنیم علم و استراتژیِ دستیابی به اهداف است. ما برای همین اینجاییم که شما را در این زمینه راهنمایی کنیم.

چه اهداف‌تان شخصی باشد و چه شغلی؛ این مقاله هرآنچه که لازم است بدانید را به شما توضیح می‌دهد. تا پایان این مقاله همراه ما باشید.

 

هدف‌گذاری چیست؟

متخصصین هدف‌گذاری را اینطور تعریف می‌کنند: انتخاب نشانه یا چیزی که دوست دارید به ان برسید. این تعریف با عقل جور درمی‌آید. اما ما اینجا فکر می‌کنیم که راه‌های مفیدتری برای تعریف هدف‌گذاری وجود دارد.

 

هدف‌گذاری چیست؟

بیشتر تمرینات هدف‌گذاری با این پیشنهاد کلیشه‌ای شروع می‌شوند که: مقابل یک وایت‌برد بایستید و از خودتان بپرسید:

«موفقیت برای شما چه شکلی ست؟»
یا
«می‌خواهید چه چیزی را به دست بیاورید؟»

یک روش متفاوت برای هدف‌گذاری این است که اگر برای رسیدن به اهداف‌مان مصمم هستیم باید با سوالی کاملا متفاوت شروع کنیم.
به جای اینکه از خود بپرسیم که چه نوع موفقیتی را می‌خواهیم باید بپرسیم که

«چطور رنجی را می‌خواهم؟»

ما این استراتژی را از نویسنده و دوست‌مان مارک مانسون آموخته‌ایم. مارک منسون می‌گوید که هدف داشتن آسان‌ترین قسمت ماجرا ست. همه دوست دارند کتابی بنویسند که پرفروش باشد، وزن کم کنند یا درآمدشان را افزایش دهند. همه آدم‌ها می‌خواهند به این اهداف برسند.

چالش واقعی این نیست که نتیجه را می‌خواهید یا نه! بلکه چالش واقعی در این است که آیا می‌خواهید هرآنچه که لازم است را در راه رسیدن به این هدف فدا کنید؟ آیا سبک زندگی که همراه این هدف هست را می‌پذیرید؟ آیا می‌توانید فرایند زشت و حوصله‌سربری که برای رسیدن به هدف باید تحمل کنید را بپذیرید؟

راحت است که یک گوشه بنشینیم و با خود به این فکر کنیم که چه کاری را می‌توانیم انجام دهیم، یا چه کاری را دوست داریم انجام دهیم؟ اما اینکه بتوانیم فداکاری‌های لازم برای دستیابی به هدف را هم بپذیریم، بحثش کاملا جدا ست. همه دوست دارند که مدال طلا ببرند اما کمتر کسی برای شرکت در المپیک آموزش می‌بیند.

همین موضوع ما را سرجای اول‌مان می‌آورد. هدف‌گذاری فقط این نیست که چه می‌خواهیم و از چه چیزی لذت می‌بریم بلکه به بهایی که باید بپردازیم هم مربوط می‌شود.

سکان‌ها و پاروها

یک قایق کوچک را تصور کنید. اهداف مانند سکان این قایق هستند. این سکان‌ها هستند که جهت قایق را تعیین می‌کنند و می‌گویند که کجا باید بروید. اگر به یک هدف پایبند باشید، سکان ثابت می‌ماند و رو به جلو حرکت می‌کنید. اگر  اهداف زیادی داشته باشید و مدام از این شاخه به آن شاخه بپرید، سکان قایق هربار رو به یک سمت است و خیلی زود متوجه می‌شوید که دارید دور خودتان می‌چرخید و در دایره پارو می‌زنید!

با این حال یه قسمت دیگر از قایق هست که حتی از سکان هم مهم‌تر است. پارو.  اگر هدف سکان قایق است، پارو هم فرایند رسیدن به هدف است.  سکان جهت و مقصد را مشخص میکند و پارو هم تعیین‌کننده پیشرفت است.

مثال سکان و پارو کمک می‌کند که تفاوت بین سیستم و اهداف را بهتر بتوانید تشخیص دهید. این تفاوت، تفاوت بزرگی ست که خودش را در همه‌جای زندگی نشان می‌دهد.

  • اگر مربی هستید، هدف‌تان قهرمانی ست. اما سیستم تمرینات هر روزه اعضای تیم است.
  • اگه نویسنده هستید، هدف‌تان نوشتن یک کتاب است. اما سیستم داشتن یک برنامه هفتگی برای این هدف و پایبندی به آن است.
  • اگر دونده هستید، هدف‌تان این است که در یک مسابقه ماراتن بدوید. اما سیستم برنامه ماهانه برای دویدن است.
  • اگر کارآفرین هستید، هدف‌تان این است که یک کسب و کار یک میلیون دلاری داشته باشید. اما سیستم‌تان فرآیند فروش و بازاریابی ست.

اهداف برای تعیین جهت بسیار مفید هستند. سیستم‌ها هم برای پیشرفت کردن عالی هستند. سکان داشتن به تنهایی شما را به هیچ‌کجا نمی‌رساند. باید پارو بزنید.

چطور اهدافی تعیین کنید که واقعا آن‌ها را دنبال کنید؟

خب تا اینجا راجع به فداکاری‌های لازم و سیستمی که بخشی از هدف‌گذاری ست صحبت کردیم. حالا بیاید به این موضوع بپردازیم که چطور اهدافی را برای خودمان تعیین کنیم که آن‌ها دنبال کنیم.

سه استراتژی اولیه هستند که بیشتر آدم‌های موفق از آن استفاده کرده‌اند. بیاید راجع به تک به تک آن‌ها صحبت کنیم.

  1. بی‌رحمانه اهداف‌تان را از میدان خارج کنید!

روان‌شناسان از مفهومی استفاده می‌کنند به نام رقابت اهداف.

رقابت اهداف به ما می‌گوید که یکی از بزرگ‌ترین موانع رسیدن به اهداف هر آدمی، سایر اهداف او ست. به عبارت دیگر اهداف‌تان بر سر زمان و توجه شما با یک دیگر رقابت دارند! هربار که هدف جدیدی را دنبال می‌کنید باید تمرکز و انرژی‌تان را از سایر اهداف‌تان جدا کرده و به هدف جدید معطوف کنید.

خبر خوبی برایتان داریم.

یکی از سریع‌ترین راه‌های پیشرفت به سادگی این است که
اهدافی که از اهمیت کمتری برخوردار هستند را کنار بگذارید و تمام تمرکز و توجه‌تان را معطوف به یک هدف کنید.

گاهی فقط کافی ست که اولویت‌هایتان را از نو مرتب کنید. ناگهان خیلی سریع‌تر از چیزی که انتظار داشتید، پیشرفت می‌کنید چراکه الان کاملا پایبند هدفی هستید که قبلا توجه زیادی به آن نداشتید.

این نکته بسیار مهم است. ما معمولا وقتی به اهداف‌مان نمی‌رسیم فکر می‌کنیم که هدفی که انتخاب کردیم یا روشی که برای رسیدن به آن داشتیم، اشتباه بوده. اما متخصصان می‌گویند که باید بزرگ‌تر فکر کنیم! ‌آن‌ها می‌گویند «رویایی در سر داشته باش که هر روز به تو انگیزه دهد.» ما معمولا به خودمان می‌گوییم:«کاش به جای 24 ساعت، هر شبانه روز 25 ساعت بود!»

اما این بهانه‌ها مشکلات بزرگ‌تر را پنهان می‌کند.

چیزی که معمولا مشکلِ هدف‌گذاری به نظر می‌رسد
درواقع مشکلِ انتخاب هدف است!

چیزی که ما واقعا به آن نیاز داریم، یک هدف بزرگ‌تر نیست بلکه تمرکز بهتر است. باید یک هدف را انتخاب کرد و سایر اهداف را بی‌رحمانه حذف کرد.

یا به قول ست گودین:

«شما به زمان بیشتر نیاز ندارید
بلکه نیاز دارید که تصمیم بگیرید.»

زندگی ما مثل بوته‌های گل رز است. وقتی یک بوته گل رز رشد می‌کند بیش از آنچه که بتواند تحمل کند، جوانه می‌زند. اگر با یک باغبان باتجربه مشورت کنید، به شما خواهد گفت که بوته گل رز باید هرس شود تا هم ظاهر بهتری داشته باشد و هم بهترین عملکرد را داشته باشد. به عبارت دیگر؛ اگر می‌خواهید بوته گل رزتان خوب رشد کند، باید مقداری از جوانه‌های خوبش را از بوته جدا کنید که بستر برای رشد بهتر جوانه‌های دیگر آماده شود.

اهداف هم دقیقا همینطور هستند. باید مدام هرس و کوتاه شوند. طبیعی ست که مدام در زندگی اهداف جدیدی پیدا کنیم و ما را بخاطر فرصت‌هایی که جدیدی که ممکن است سر راهمان قرار بگیرد هیجان‌زده شویم ( درست همانطور که بوته گل رز جوانه جدید میزند) اما اگر جسارت لازم را داشته باشیم و بخشی از اهداف‌مان را از سر راه‌مان حذف کنیم آنگاه بستر و فضای مورد نیاز را برای شکوفایی اهداف مهم‌تر آماده کرده‌ایم.

پس خوب است که به یاد داشته باشیم رشد کامل و زندگی مطلوب به هرس نیاز دارد.

  1. انباشت عادات

تحقیقات نشان می‌دهد که هر فردی اگر برنامه مشخصی داشته باشد (برنامه‌ای که به او بگوید کجا، کِی و چطور باید کاری را انجام دهد)، احتمال اینکه به اهدافش پایبند باشد 2 یا 3 برابر می‌شود.

برای مثال در یک مطالعه دانشمندان از چندین نفر خواستد که جمله زیر را کامل کنند:

«هفته آینده؛ روزِ ____(روز هفته) ساعت ____ در _____(مکان) حداقل 20 دقیقه ورزش میکنم»

محققان دریافتند که احتمال ورزش کردن کسانی که این جمله را کامل کردند، در مقایسه با گروه کنترلی که برای آینده برنامه‌ریزی نکرده بودند، 2 یا 3 برابر بیشتر است.

روان‌شناسان این برنامه‌های مشخص را اهداف اجرایی  نامیده‌اند چرا که شما مشخص کرده‌اید که کِی، کجا و چطور باید یک کار معین را انجام دهید. این یافته‌ها طی صدها مطالعه مدام تکرار شده‌اند و مشخص کرده‌اند که این کار احتمال ورزش کردن، مطالعه و حتی ترک سیگار را به طرز چشمگیری افزایش می‌دهد.

یکی  از راه‌های مفید برای استفاده از این یافته‌ها راهبردی ست که ما آن را انباشت عادات می‌نامیم. برای استفاده از این راهبرد فقط کافی ست این جمله را کامل کنید:

قبل/ بعد از {عادت فعلی}، {عادت جدید} را انجام می‌دهم.

برای اینکه موضوع را بهتر درک کنید، چند مثال میزنیم:

  • مدیتیشن: قبل از قهوه صبحگاهی‌م را دم کنم، 10 دقیقه مدیتیشن میکنم.
  • طناب زدن: قبل از دوش صبحگاهی‌ام، 10 دقیقه طناب میزنم.
  • نخ دندان کشیدن: قبل از اینکه مسواک بزنم، نخ دندان می‌کشم.
  • شکرگزاری: قبل از شام، بابت روزی که داشتم شکرگزاری میکنم.
  • شبکه‌یابی: بعد از اینکه ناهارم را خوردم، به یک نفر ایمیل میدهم و ترتیب یک قرار ملاقات را می‌دهم.

انباشت عادات به خوبی نتیجه می‌دهد. دلیلش هم این است که نه تنها یک برنامه مشخص برای عملی کردن عادات‌تان دارید (کی، کجا و چطور) بلکه اهداف جدیدتان را به عاداتی که گره می‌زنید که درحال حاضر بخشی از زندگی روزمره شما ست.

این روش برای پر کردن شکاف بین اهداف و سیستم‌ها بسیار مناسب است. اهداف‌مان به ما می‌گویند که میخواهیم چه چیزی را به دست بیاوریم. اما سیستم‌ها درواقع همان فرایندی هستند که ما هر روز آن را دنبال می‌کنیم. انباشت عادات و اهداف اجرایی به ما کمک می‌کنند اهدافی که در سر داریم را به یک فرایند مشخص تبدیل کنیم که به واقعیت بپیوندند.

  1. مرز اهداف‌تان بلندپروازانه باشد.

ما معمولا وقتی هدف‌گذاری می‌کنیم، جرات نمیکنیم بلندپروازانه فکر کنیم. و حداقل چیزی که می‌خواهیم به آن برسیم را درنظر می‌گیریم. اما فرض را باید بر این بگذاریم که: «اگر می‌توانی از حداقل فراتر بروی، خب فراتر برو!»

  • یک آدم عادی ممکن است با خود بگوید: «میخواهم این ماه حداقل 3 کیلو کاهش وزن داشته باشم.»
  • یک کارآفرین ممکن است با خود بگوید: «امروز حداقل می‌خواهم 10 تماس کاری برقرار کنم.»
  • یک هنرمند ممکن است با خود بگوید: « میخواهم امروز حداقل 500 کلمه بنویسم.»
  • یک بازیکن بسکتبال ممکن است با خود بگوید: «میخواهم امروز حداقل 50 پرتاب آزاد داشته باشم.»

اما اگر این ادم‌ها برای اهداف‌شان مرز بلندپروازانه‌ای درنظر می‌گرفتند، چطور می‌شد؟

  • «میخواهم این ماه حداقل 3 کیلو، حداکثر 5 کیلو کاهش وزن داشته باشم.»
  • «میخواهم امروز حداقل 10 تماس کاری، حداکثر 20 تماس کاری برقرار کنم.»
  • «میخواهم امروز حداقل 500 کلمه و حداکثر 1500 کلمه بنویسم.»
  • «میخواهم امروز حداقل 50 پرتاب آزاد، حداکثر 100 پرتاب آزاد داشته باشم.»

 

در بسیاری از حوزه‌های زندگی؛ منطقه‌ای وجود دارد به اسم منطقه جادویی رشد طولانی مدت. شما باید به قدر کافی به خودتان فشار بیاورید که پیشرفت کنید اما این فشار نباید تا حدی باشد که نتوانید آن را تحمل کنید. از یک جایی به بعد اهداف بلندپروازانه نه تنها مفید نیستند بلکه مضر هم هستند. باید بتوانید این مرز را پیدا کنید. این کار باعث میشود پیشرفت برایتان قابل تحمل باشد و به اهداف‌تان پایبند باشید.

این موضوع وقتی که مبتدی هستید، از اهمیت به خصوصی برخوردار است. وقتی هدف جدیدی برای خود تعیین کردید، در ابتدا پایبندی به هدف حتی از موفقیت هم مهم‌تر است. چراکه اگر عادتِ پایبندی به هدف را در خودتان پرورش ندهید، نمی‌توانید در آینده هم پیشرفت کنید.

اما چطور مدام به اهداف‌تان برسید؟

هدف‌گذاری موثر مستلزم در نظر گرفتن سیستم اطراف شما ست. ما اغلب اوقات در سیستم‌های غلط تصمیمات درستی میگیریم. اگر برای پیشرفت هر روز با سیستم‌ اطراف‌تان در کشمکش هستید، احتمالا پیشرفت مداوم کار بسیار دشواری خواهد بود.

نیروهای پنهان زیادی هستند که راه رسیدن به اهداف‌مان را برایمان آسان‌تر یا سخت‌تر می‌کنند. اگر می‌خواهید که در درازمدت پیشرفت کنید، باید محیط‌تان را با آرزوهایتان هماهنگ کنید. اجازه دهید که با چند راهکار عملی، این موضوع را شرح دهیم.

چطور محیط‌تان را با آرزوهایتان هماهنگ کنید؟

گرچه بیشتر ما طیف گسترده‌ای از انتخاب‌های مختلف را مقابل خود داریم. اما اغلب براساس محیطی که در آن قرار داریم، تصمیم میگیریم.

برای مثال یک نویسنده که قصد دارد امروز 1000 کلمه بنویسد، را درنظر بگیرید. این نویسنده اگر بخواهد می‌تواند درحین نوشتن، نوشابه انرژی‌زا هم بنوشد. اما یک لیوان روی میزش می‌گذارد و مشغول نوشتن می‌شود. نوشابه‌ای انرژی‌زایی در محدوده دیدش نیست. هرچند که توانایی این را دارد که بلند شود، سوار ماشینش شود، به فروشگاه برود و نوشابه انرژی‌زا بخرد. اما احتمالا این کار را نمی‌کند. چون یک جایگزین راحت‌تر در محیط اطرافش دارد. در این مثال؛ نوشیدن یک لیوان آب خیلی راحت‌تر است.

به طور مشابه؛ بسیاری از تصمیماتی که ما در زندگی شخصی و کاری‌مان میگیریم، توسط گزینه‌هایی که در دسترس‌مان هستف شکل میگیرند.

  • اگر موقع خواب گوشی موبایل‌تان را کنار خودتان می‌گذارید، احتمال اینکه صبح قبل از هرکاری شبکه‌های اجتماعی‌تان را چک کنید، بالاتر می‌رود.
  • اگر همه صندلی‌ها و مبل‌های خانه‌تان رو به روی تلویزیون هستند، احتمال اینکه بیشتر تلویزیون ببینید، بالاتر می‌رود.
  • اگر مدام خوراکی‌هایی در آشپزخانه داشته باشید که کالری بالایی دارند، احتمال اینکه افزایش وزن‌تان بالا میرود.

البته این موضوع جنبه مثبت هم دارد:

  • اگر دمبل‌هایتان را در معرض دید بگذارید، احتمال اینکه ورزش کنید بیشتر است.
  • اگر هرجا که می‌روید یک بطری آب با خود داشته باشید، احتمال اینکه به جای نوشابه آب بخورید، خیلی بیشتر می‌شود.
  • اگر نخ دندان را کنار مسواک و خمیردندان قرار دهید، احتمال اینکه نخ دندان بکشید، بالاتر می‌رود.

دانشمندان به تاثیری که پیش‌فرض‌های محیطی می‌توانند بر تصمیم‌گیری‌های ما داشته باشند، معماری انتخاب می‌گویند. معماری انتخاب تاثیر زیادی بر رسیدن به اهداف دارد. اینکه در درازمدت به اهداف‌تان خواهید رسید یا نه ارتباط زیادی با تاثیری که در کوتاه مدت از محیط می‌پذیرید، دارد.

پایبندی به اهداف مثبت
در یک محیط منفی بسیار دشوار است.

برای داشتن محیط بهتر و مثبت‌تر می‌توانید از چند راهکار زیر کمک بگیرید:

سادگی: وقتی نویز زیادی در محیط وجود دارد، تمرکز بر سینگال‌ها دشوار است. وقتی آشپزخانه پر از غذاهای مضر است، تغذیه سالم دشوارتر می‌شود. وقتی 20 تب در مرورگر لپ‌تاپ‌تان باز است، تمرکز بر مقالات سوخت‌جت دشوار می‌شود! (همه تب‌ها را ببندید!) وقتی 10 کار کوچک دارید، تمرکز بر کار بزرگ و اصلی که به عهده شما ست دشوار می‌شود. گزینه‌هایتان را حذف کنید.

نشانه‌های بصری: در فروشگاه‌ها؛ محصولات را توی قفسه، درست مقابل چشم‌های مشتری می‌گذارند و همین باعث فروش بیشتر محصولات می‌شود. شما هم می‌توانید از این روش استفاده کنید و با چسباندن برگه به گوشه و کنار خانه یا محل کار محیطی را برای خود فراهم کنید که شما را به کاری که باید برای رسیدن به هدف‌تان انجام دهید ، دعوت کند.

انصراف درمقابل انتخاب: چند سال پیش مطالعه‌ای انجام شد که نشان میداد چندین کشور اورپایی چطور نرخ اهدای عضو را به شدت افزایش دادند: آن‌ها از شهروندان خواستند که از اهدای عضو انصراف دهند! شما هم می‌توانید همین کار را در زندگی‌تان انجام دهید. عادات مثبتی که میخواهید در آینده داشته باشید را همین حالا انتخاب کنید. برای مثال اگر امروز انگیزه زیادی برای ورزش دارید، می‌توانید برای جلسات ورزش‌تان در هفته آینده هم برنامه‌ریزی کنید. شما باید به جای اینکه به خود انگیزه دهید، انصراف را توجیه کنید.

چطور اهداف‌تان را اندازه بگیرید؟

یک راه کلیدی دیگه برای پیشرفت بلند مدت در اهداف، اندازه‌گیری آن‌ها ست. ذهن انسان عاشق بازخورد گرفتن است. یکی از انگیزه‌بخش‌ترین چیزهایی که ما انسان‌ها تجربه می‌کنیم این است که شاهد پیشرفت خودمان باشیم. به همین دلیل برای رسیدن به اهداف‌مان، اندازه‌گیری بسیار مهم و موثر است. ما با اندازه‌گیری دستاوردهایمان متوجه می‌شویم که آیا درحال پیشرفت هستیم یا خیر.

ما در هر آنچه که اندازه میگیریم بهبود پیدا می‌کنیم. فقط از طریق اعداد و شفافیت است که متوجه پیشرفت یا پسرفت خود می‌شویم. چند مثال از اهداف قابل اندازه‌گیری برایتان آورده‌ایم:

  • وقتی متوجه می‌شوید طناب زدن‌تان تاثیرگذار بوده که قوی‌تر از قبل می‌شوید.
  • وقتی متوجه می‌شوید که عادتِ 20 دقیقه مطالعه روزانه‌تان نتیجه بخش بوده که چندین کتاب خوانده باشید.
  • وقتی متوجه می‌شوید در کارتان پیشرفت کرده‌اید که درآمدتان از قبل بیشتر می‌شود.

راز این کار در این است که بدانید همه این کارها (شمارش‌ها، اندازه‌گیری‌ها و بررسی‌ها) برای رسیدن به نتیجه نیست. شما اندازه میگیرید که کشف کنید، پی ببرید و درک کنید. اندازه میگیرید که ببینید آیا هیچگونه پیشرفتی از خودتان نشان داده‌اید و آیا تمام این مدت وقت‌تان را صرف کار مفیدی کرده‌اید؟

فراموش نکنید که شما باید خودتان را با گذشته خودتان مقایسه کنید نه آینده. باید به مسیری که تا کنون طی کرده‌اید فکر کنید که انگیزه بگیرید نه مسیری که پیش رو دارید.

ما قبلا یک مقاله کامل و مفصل به هدف گذاری اختصاص داده‌ایم و در آن از توصیه‌های وارن بافت برای هدف گذاری استفاده کرده‌ایم:

فقط کافی ست به لیست ساده اما جادویی وارن بافت برای هدف نویسی و از سردرگمی در زندگی
سر بزنید که جواب بسیاری از سوالات خود برسید.

 

نظرتان را ارسال کنید

دیدگاه تان را با ما در میان بگذارید...

ما به دیدگاه شما احتیاج داریم؛ پس بیایید دیدگاه و نقطه نظرات مان را با همدیگر به اشتراک بگذاریم تا یک اجتماع موفق از افکار برنده با همدیگر بسازیم.

**‌به ازای هر یک دیدگاه سازنده، یک روز اشتراک رایگان پروژه سوخت جت دریافت کنید**