افزایش انگیزه با دو قانون ساده اما کاملا علمی

الان که اینجا هستید میدانم که روزهای  زیادی را شروع کرده‌اید که می‌خواستید به اهداف‌تان برسید، میخواستید رویاهای بزرگتان را دنبال کنید اما نتوانستید که کاری از پیش ببرید. چند روز گذشت و نتوانستید به عادت‌های جدیدی که برای خود برنامه گذاشته بودید متعهد بمانید. امروز میخواهیم دو روش برای افزایش انگیزه به شما معرفی کنیم که هر مسیر سختی را به راحتی طی کنید.

دو روش ساده اما کارآمد برای افزایش انگیزه
که احتمال عملی کردن عادت‌هایتان را چند برابر می‌کنند

سادگی این روش‌های را دست کم نگیرید برای مدتی از این دو روش استفاده کنید و نتایج را ببنید. با اینکه هیچ روش و تکنیک و قانونی وجود ندارد که همیشه به شما انگیزه بدهد و همیشه شما را در مسیر درست نگه دارد اما شما می‌توانید با احتمال زیادی مسیرهای سختی را که در پیش رو دارید با کمک این دو روش بهتر طی کنید

» روش اول افزایش انگیزه: تکنیک دو دقیقه!

فرض کنید که میخواهید پایان‌نامه‌ی ارشدتان را بنویسید یا میخواهید ورزش کردن را شروع کنید یا میخواهید کاری که باید را در طول روز انجام دهید، برای هر کدام از این کارها خودتان هم احتمالا تا به اینجا زندگی‌تان فهمیده باشید که سخت‌ترین بخشش شروع کردن کار است. شما اگر بتوانید شروع کنید یعنی قسمت سختی از مسیر را طی کرده‌اید.

چرا این تکنیک جواب می‌دهد؟

اگر درس‌های فیزیک مدرسه را به خوبی یادتان باشد یکی از قوانین حرکت نیوتون این بود که که جسم در حال حرکت یا در حال سکونی به حرکت یا سکون خود به طور طبیعی ادامه می‌دهد مگر اینکه به آن نیرویی خارجی وارد شود.شما اگر در حالت سکون بمانید، تمام روح و ذهن و بدن‌تان میخواهد در این حالت بماند و نمیخواهد که تغییری کنید اما

به محض اینکه شروع می‌کنید
و جرقه‌ی اولیه‌ی حرکت‌تان را در این دو دقیقه می‌زنید
آن موقع ادامه دادن بسیار ساده‌تر خواهد بود.

مثال‌های از استفاده از تکنیک دو دقیقه

فرض کنید که میخواهید سنگ گرد بزرگی را به حرکت درآورید. از اول کار تکان دادن سنگ به هل دادن زیادی نیاز دارد، باید زیاد زور بزنید تا سنگ ذره‌ای تکان بخورد، اما بعد از این که تکان خورد و کم کم راه افتاد می‌بینید که خیلی راحت‌تر می‌توانید به هل دادنش ادامه دهید.

پس دفعه‌ی بعدی که سخت‌تان آمد کارهایی که باید انجام دهید را انجام بدهید کافی است قانون دو دقیقه را به یاد خودتان بیاورید و فقط شروع کنید. حتی به فکر ادامه دادن نباشید. حتی اگر چنین شد که بعد از این دو دقیقه نخواستید کار را ادامه دهید مشکلی نیست. به خودتان افتخار کنید که حداقل این دو دقیقه کار را شروع کردید. این کار باعث افزایش عزت نفس شما خواهد شد چون با همین روش ساده احتمال انجام کارهایتان به شدت افزایش می‌یابد.

مثال دوم: درس خواندن

فرض کنید که میخواهید درس بخوانید و به خودتان قول داده‌اید که هر روز چهار ساعت درس بخوانید. یک هفته به صورت مداوم به قول‌تان پایبند می‌مانید و یکی از روزها حال درس خواندن ندارید و چیزی نمیخوانید. احتمالا آخر روز حال‌تان از خودتان به هم می‌خورد. از اینکه قولی که به خودتان داده بودید را عملی نکردید اما اینجاست که تفاوت آدم‌ها پیدا می‌شود.

از ابتدای کار لازم نیست به انتهای کار فکر کنید،
لازم نیست به این فکر کنید که چقدر ساعت‌های کاری زیادی را در انتظار خود دارید،
لازم نیست به این فکر کنید که چقدر خسته و کوفته می‌شوید،
فقط به خودتان قول دهید که دو دقیقه از کار را شروع کنید!

به طرز عجیبی پی می‌برید که بعد از این دو دقیقه ادامه دادن برایتان بسیار راحت‌تر خواهد شد. الان که همه چیز را آماده کرده‌اید، کاری که باید را شروع کرده‌اید در اغلب موارد خودتان حیف‌تان میاید که جا بزنید!

یادتان باشد که هیچ راه تضمینی وجود ندارد که شما برای همیشه هر آنچه را که میخواهید را به راحتی انجام دهید.

قدرت اراده‌ی ما محدود است و هر موقع که دلمان خواست نمیتوانیم به خودمان فشار بیاوریم. تنها تلاش ما این است که احتمال انجام دادن کارهایمان را بیشتر کنیم نه اینکه حتما به صورت تمام و کمال هر عادتی که برای خودمان گذاشته‌ایم را ترک کنیم.

»  روش دوم افزایش انگیزه:قانون دو روزش نکن!

قانون قبلی که در مورد آن صحبت کردیم در مورد شروع کردن کار بود. اگر یادتان باشد گفتیم که شروع کردن کار سخت‌ترین بخش کار است. اما آیا راهی هم وجود دارد که ادامه دادن را برایمان ساده‌تر کند و احتمال پایبندی طولانی‌مدت به عادت‌هایمان را بیشتر کند؟‌ بله!

چرا این تکنیک جواب می‌دهد؟

وقتی شما مسیری را شروع به حرکت می‌کنید و تا جایی از مسیر ادامه می‌دهید قدرتی از حرکت در درون شما رخنه کرده که ادامه دادن را ساده‌تر می‌کند. اما وقتی بنابر هر دلیلی برای چند روز یا مدتی بیشتر از عادت‌تان دست می‌کشید آن موقع به افزایش انگیزه خیلی بیشتری به ادامه دادن نیاز دارید. وقتی که چرخه کاری که باید می‌کردید یا نباید می‌کردید را شکستید سریع جا نزنید و روز بعد ادامه دهید.

آدم‌هایی که برای عادت‌هایشان جدی هستند اجازه نمی‌دهند که یک یا چند بار شکست در ایجاد یا حذف عادت‌هایتاشان آن‌ها را ناامید از ادامه‌ی مسیر کند. مهم نیست اگر شما یک روز از عادت‌تان را از دست دادید فقط این را یادتان باشد که به خودتان اجازه ندهید که دو روز را پشت سر هم این کار را تکرار کنید.

وقتی که یک بار عادت‌هایتان را شکستید و خواستید که ادامه ندهید یادتان باشد که:
یک ماه آینده یا یک سال آینده اصلا مهم نیست که فلان روزها را آن طور که باید پیش نبردید چیزی که مهم است این است که در نهایت و در کلیت کاری که میخواستید را انجام داده باشید.

مثال برای این روش:

فرض کنید که شما تصمیم گرفته‌اید خوردن بستنی را ترک کنید. آزمایش‌تان نشان داده که قند خون‌تان به شدت بالا رفته و الان خودتان هم می‌دانید که باید از قید آن بستنی‌های خوشمزه‌ای که هر روز عصر نوش جان می‌کردید بگذرید. به خودتان قول می‌دهید و این کار را برای چند روز به خوبی ادامه می‌دهید.

تا اینکه بیرون با دوست‌تان به طرز غیرقابل‌کنترلی هوس بستنی می‌کنید. نمیتوانید جلوی خودتان را بگیرید و یک بستنی گنده می‌خورید. بعد از آن چه؟ احتمالا حس بدی به خودتان دارید. احتمالا احساس می‌کنید که تلاش‌های این چند روزه‌تان را به باد دادید. احساس می‌کنید که دیگر نمیتوانید به قول‌هایی که به خودتان می‌دهید اعتماد کنید. اما صبر کنید یک چیز را همیشه یادتان باشد:

هیچ کسی به صورت کامل
نمی‌تواند به هر عادتی پایبند بماند.

شما کافی است که چرخه‌ی عادت‌هایتان را پایدار نگه دارید. هیچ کدام از ما یک ربات برنامه‌ریزی‌شده نیستیم که بتوانیم هر روز کاری که میخواهیم را انجام دهیم و از کاری که نمیخواهیم دوری کنیم. کاملا طبیعی است که نتوانیم به صورت کامل به عادت‌هایمان پایبند بمانیم.

یک نکته‌ی مهم که باید در کنار این روش‌ها یادتان بماند:

به خود سخت گرفتن نتیجه‌ی عکس می‌دهد!

خیلی از ما فکر می‌کنیم که با سرزنش کردن و داشتن حس بد به خودمان از شکستن عادت‌هایمان آدم‌های مصمم و جدی‌تری می‌شویم و بیشتر پیگیری زندگی‌مان خواهیم بود. اما راستش را بخواهید تحقیقات چیز دیگری می‌گوید.

شما اگر حس بدی به خودتان داشته باشید، احساس می‌کنید که آدم نالایق و تنبلی هستید، احساس می‌کنید که اصلا نمیتوانید به چیزی پایبند بمانید. شما ارزش‌تان را با دستان خودتان از خودتان می‌رانید. حالا بعد از این همه کوبیدن‌های خودتان یک وجودی دارید که احساس می‌کنید یک بازنده هستید و اتفاقی که می‌افتد این است که بیشتر دلتان میخواهد که به بازنده‌ بودن‌تان ادامه دهید.

اینجا یک ندایی از ضمیر ناخودآگاه‌تان به شما می‌گوید خب تو که اصلا هیچ غلطی نمی‌تونی بکنی، تو که به هیچ عادتی نمی‌تونی پایبند بمونی برو خوش باش بابا هر غلطی دلت میخواد بکن تو ارزش این حرفا رو نداری. برو شیش تا بستنی بخور. برو درس رو ول کن بره این همه درس خوندن به کجا رسیدن. ورزشم کجا بود بابا من مال این حرفا نیستم.

ولی وقتی حس خوبی به خودتان داشته باشید با ذات خودتان مشکلی نخواهید داشت. خودتان را آدم لایق و ارزشمندی می‌دانید و به خودتان اجازه نمی‌دهید که فکر کنید یک بازنده هستید. به خودتان اجازه نمی‌دهید که هر غلطی با زندگی‌تان بکنید. مسئولیت زندگی‌تان را بر عهده گرفته و مسیر درست را طی خواهید کرد.

در کنار اینکه باید حس خوبی به خودتان داشته باشید ولی یادتان باشد که:

• قرار نیست از هر کاری که می‌کنید راضی باشید.
  خیلی از اوقات ناراضیتی است که شما را به جلو هل می‌دهد
• حس خوب به خود داشتن به معنی قبول کردن کامل کارهایتان نیست
  اگر کار بدی کرده‌اید و پشیمان هستید این حس پشیمانی ابزاری مناسب برای درست کردن کارهایتان است
• حس خوب داشتن به معنی اجازه‌ دادن به خود برای تنبلی نیست
  باید مسئولیت زندگی‌تان را بر عهده گرفته و برای کارهایتان جدی باشید

در پایان یادتان باشد که انگیزه یک چیز همیشه نیست. شما می‌توانید از این روش‌ها برای غلبه بر کم‌انگیزگی‌تان استفاده کنید. اما نباید منتظر انگیره باشید که هر کاری را از پیش ببرید خیلی از اوقات باید انجام دادن را شروع کنید و انگیزه خودش پیدا می‌شود.

دوست داریم که نظرات شما را هم در مورد افزایش انگیزه به ما بگویید. اگر از این روش‌ها یا مشابه آن‌ها استفاده کرده‌اید در پایین با ما و سایر دوستان به اشتراک بگذارید.