آشنایی با گریگوری راسپوتین (از مخوف ترین افراد تاریخ) و رازهای نفوذ او

در طول تاریخ، انسان‌های تأثیرگذار و کاریزماتیک فراوانی وجود داشته‌اند و  توانسته‌اند با تکیه بر توانایی عجیب در وجود خود، نفوذ عجیبی در سایر افراد داشته باشند. یکی از این افراد که قدرت نفوذ و کاریزمای عجیبی داشت، گریگوری راسپوتین نام داشت.

او زندگانی عجیبی را پشت سر گذاشت و پس از ورود به دربار روسیه، چنان قدرت گرفت که بیش از هر کسی روی تزار نیکولای دوم و همسرش الکساندرا نفوذ داشت.

در این مقاله تصمیم داریم به زندگی گریگوری راسپوتین بپردازیم، یک سری اطلاعات و حقایق مهمی که درباره این شخصیت مهم و تأثیرگذار وجود دارد را بررسی کنیم و با چند مورد از رازهای نفوذ او آشنا شویم. در صورتی که شما هم تمایل دارید با این شخصیت عجیب و رازهای نفوذ او آشنا شوید، کافی است تا پایان این مقاله با ما همراه شوید.

 

گریگوری راسپوتین که بود؟ نگاهی گذرا به زندگی اسرارآمیز راسپوتین

گریگوری افیموویچ راسپوتین (Grigori Yefimovich Rasputin) در 22 ژانویه سال 1869 در پوکروفسکوی در استان تیومن واقع در جنوب سیبری چشم به جهان گشود. پدرش یک روستایی ساده بود که در زمینه خرید و فروش و دلالی اسب فعالیت می‌کرد. از کودکی راسپوتین، اطلاعات دقیق و شفافی در دست نیست و تنها اطلاعاتی کلی و پراکنده به جا مانده است. به عنوان مثال شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد در دوران کودکی، پدر راسپوتین به شدت او را تنبیه می‌کرد.

والدین راسپوتین غیر از او 6 فرزند دیگر هم داشتند؛ ولی همه این فرزندان در دوران نوزادی و کودکی از بین رفتند. تنها فرزندی که غیر از راسپوتین به  جا ماند، فئودوسیا بود که بر اساس منابع تاریخی، روابط نزدیکی با راسپوتین داشت.

اطلاعات اندک در مورد کودکی و والدین راسپوتین باعث شد که با به شهرت رسیدن او،
مردم داستان‌های عجیب و غریبی در مورد سال‌های ابتدایی زندگی او مطرح کنند.

یکی دیگر از اطلاعاتی که می‌توان در مورد گریگوری حدس زد این است که او از کودکی تا اوایل بزرگسالی، بی‌سواد بود؛ چون امکان تحصیل برای فرزندان اکثر دهقانان سیبری فراهم نبود و آن‌ها تا پایان عمر بی‌سواد می‌ماندند.

 

گریگوری راسپوتین؛ جوانی سرکش و لجام‌گسیخته و فردی شایسته نامش!

وقتی گریگوری در سال‌های نوجوانی به سر می‌برد، دوستانش لقب راسپوتین را برای او برگزیدند. این کلمه در زبان محلی سیبری به معنای «اهل روابط جنسی نامشروع» بود. این اسم شاید در ابتدا عجیب و  غریب می‌نمود؛ ولی گریگوری در سال‌های جوانی ثابت کرد که شایستگی و صلاحیت لازم برای چنین لقبی را داشته است.

اسناد محلی نشان می‌دهد که دوران جوانی راسپوتین، همراه با شرارت و سرکشی‌هایی مثل دزدی‌های کوچک، مشروب‌خواری و بدمستی و بی‌احترامی به مقامات محلی بوده است. برخی این اتهام را به او وارد می‌دانند که به مقدسات توهین می‌کرده و در مواقع لازم، شهادت دروغین می‌داده است. شایان ذکر است که هیچ مدرکی دال بر شهادت دروغین یا توهین به مقدسات توسط گریگوری وجود ندارد.

 

 

ازدواج با پراسکویا دوبرووینا؛
زنی که همواره به گریگوری، ایمان داشت و او را ستود

گریگوری راسپوتین در سال 1886 و زمانی که 17 ساله بود، تصمیم گرفت ترک خانه و کاشانه پدری کند و به کسب تجربه بپردازد. اولین مقصد او آبالاک روسیه بود که در 2800 کیلومتری شرق مسکو قرار داشت. آنجا بود که گریگوری با دختری به نام پراسکویا دوبرووینا که انسانی ساده و از خانواده دهقانی بود، آشنا شد و  به او دل باخت.

در نهایت گریگوری تصمیم گرفت به خواستگاری پراسکویا برود و او را به عنوان همسر انتخاب کند. سال 1887 بود که این دو نفر با هم ازدواج کردند.

حاصل این ازدواج، هفت فرزند بود که تنها سه نفر از آن‌ها به نام‌های دیمیتری، ماریا و واوارا زنده ماندند و به سن بزرگسالی رسیدند.

همسر راسپوتین، به شدت او را دوست می‌داشت و تا پایان عمر به شوهرش ارادتمند بود.

همین مسئله باعث شده است که منابع تاریخی، راسپوتین را پدر و همسری مهربان و جذاب معرفی کنند. فرزندانش هم او را به شدت دوست می‌داشتند و خاطرات معنوی بسیاری از پدرشان نقل کرده‌اند.

 

 

شروع راه معنوی راسپوتین
با خاطره‌ای از ماریا راسپوتین، فرزند گریگوری

یک روز که راسپوتین به صومعه رفته بود، یکی از کشیش‌های صومعه متوجه نیروی عجیبی در وجود او شد و این نکته را صادقانه با گریگوری در میان گذاشت.

همچنین  ماریا، دختر گریگوری، تعریف می‌کند که روزی پدرم مشغول کشاورزی و شخم زدن زمین بود
که صدای آواز کلیسا بلند شد. زمانی که پدرم سر برگرداند تا به پشت سرش نگاه کند، از وحشت بر جای خود میخکوب شد.
مریم مقدس در نزدیکی او ایستاده بود و دعا می‌خواند.

ماریا می‌گوید که خودش این صحنه را با چشمانش دیده است.

او می‌گوید که حضرت مریم، پدرش را تقدیس کرده و ناپدیده شده است. این اتفاق، تأثیر عمیق و چشمگیری بر زندگی راسپوتین گذاشت.

او بعد از این ماجرا تصمیم گرفت زمان بیشتری برای فعالیت‌های مذهبی بگذارد و کارش را  با زیارت کردن اماکن مقدس آغاز کرد. او تلاش کرد کلیه کلیساهای معروف و قدیمی روسیه را  زیارت کند و تجربیات فراوانی از این راه به دست آورد.

گفته‌های فراوانی درباره او وجود دارد.

به عنوان مثال گفته می‌شود راسپوتین که از کودکی به معاشقه با بانوان علاقه داشته، در طول این سفرهای معنوی هم دست‌بردار نبوده و در حد امکان در این زمینه نیز کامجویی می‌کرده است. البته با وجود این مسائل، بسیاری او را مردی مقدس و روحانی می‌شمردند و حتی به او می‌گفتند که ای ناجی ما! این مسیح ما! خداوند دعای تو را می‌شوند و مستجاب می‌کند. پس لطفاً برای ما دعا کن.

راسپوتین هم در جواب می‌گفت: «برادران و خواهران عزیز! لطفاً بر نفس خود مسلط شوید و از هواهای نفسانی بپرهیزید.»

 

ورود به فرقه خلیستی
و دست زدن به کارهای عجیب و جنون‌آمیز

یکی از دوره‌های مهم زندگی گریگوری راسپوتین مربوط به زمانی است که به فرقه خلیستی پیوست.

پیروان این فرقه معتقد هستند که باید به طور مستقیم با  خداوند ارتباط بگیرند. آن‌ها برای گرفتن ارتباط با خداوند، دست به کارهای عجیب و جنون‌وار می‌زدند.

مریدان این فرقه، جلسات عجیب و غریبی در جنگل برگزار می‌کردند و با خواندن دعا، پایکوبی می‌کردند. رئیس فرقه به کسی که توان و انرژی خود را از دست می‌داد، شلاق می‌زد.

 

 

راسپوتین از حضور در این فرقه به شهرت رسید و پس از مدتی مقامی برابر با پیامبران و قدیسان پیدا کرد.

مردم نزد او می‌آمدند تا برایشان دعا کند، آینده آن‌ها را پیش‌گویی کند و در صورت امکان شیطان وجود آن‌ها را بگیرد و دور کند.

البته دخترش ماریا گفته است که پدرش هیچ‌گاه عضو فرقه خلیستی نبوده و تنها روی این فرقه تحقیق می‌کرده است.

 

پس از سال‌ها انتظار، زمان شهرت گریگوری راسپوتین فرارسید

ارتباط گریگوری با مردم و کاریزمای او باعث شده بود که مردم، او را به همدیگر معرفی کنند و حاصل این معرفی‌ها، معروف شدن راسپوتین در سبری بود.

سال 1900 میلادی بسیاری از ساکنان سیبری، او را می‌شناختند و آوازه‌اش را شنیده بودند.

از سال 1904 تا 1905 به شهر کازان آمد و آنجا هم با دعا کردن برای مردم و کمک کردن به آن‌ها در حل مشکلات،  معروفیتی تازه به دست آورد.

در آن زمان هم منطقه کازان پر از شایعاتی شد که حاکی از روابط نامشروع او با بانوان بود؛ ولی مردم او را چنان مقدس می‌پنداشتند که باورشان نمی‌شد راسپوتین دست به چنین اموری بزند.

مدیران کلیسای کازان چنان با او صمیمی شدند و  به او ارادت پیدا کردند که نامه‌ای به دستش دادند تا بتواند با رئیس مدرسه علوم عرفانی سن پترزبورگ دیدار کند. این سفر، نقش مهمی در زندگی راسپوتین داشت و در واقع مقدمه‌ای برای شرفیاب شدن به پیشگاه تزار به حساب می‌آمد.

 

ورود به سن پترزبورگ و شرفیاب شدن به محضر تزار روسیه

وقتی راسپوتین وارد روسیه شد، حرف و حدیث‌های زیادی در مورد مسائلی مثل ماوراء الطبیعه مطرح بود و اشراف روسیه در محافل خود، مدام پیرامون مسائل غیبی و عجیب و غریب بحث می‌کردند.

راسپوتین که وارد سن پترزبورگ شد، بسیاری از اشراف به سمت او کشیده شدند و دوست دارند او برای آن‌ها از ماوراء الطبیعه حرف بزند. صحبت‌های گریگوری، بسیاری از اشراف و مردم عادی را شیفته او کرد.

در حین این صحبت‌ها، روزی راسپوتین مدعی شد که فرزند تزار نیکولای دوم به بیماری هموفیلی مبتلا شده است و مریم مقدس او را از این بیماری آگاه کرده است.

جالب اینجا بود که دربار تمام تلاشش را کرده بود که این مسئله به بیرون درز نکند. پزشکان دربار و  حاذق‌ترین پزشکان روسیه از درمان بیماری فرزند تزار عاجز شده بود.

کشیش کلیسای سن پترزبورگ که به دربار رفت و آمد داشت، راسپوتین را به تزار معرفی کرد و اعلام کرد که او می‌تواند بیماری را درمان کند.در نهایت با  موافقت تزار، راسپوتین وارد دربار می‌شود و در کنار تخت ولیعهد می‌نشیند و برای سلامتی او دعا می‌کند. از فردای آن روز حال ولیعهد رو به بهبود رفت.

 

نفوذ در خاندان سلطنتی
و مطرح شدن شایعه ارتباط راسپوتین با ملکه روسیه

راسپوتین تا مدت‌ها پس از ورود به دربار، تنها برای سلامتی ولیعهد فعالیت و دعا می‌کرد. پس از مدتی شهرت او بیشتر شد و تزار نیکولای دوم و ملکه الکساندرا نیز به علاقه‌مند شدند و بدون مشورت او هیچ تصمیمی نمی‌گرفتند. پس از مدتی در سن پترزبورگ شایعه‌ای مهیب بر سر زبان‌ها افتاد.

مردم از رابطه ملکه و راسپوتین حرف می‌زدند. البته تزار به این صحبت‌ها اهمیتی نمی‌داد.

روزی تزار اعلام کرد که مسئولیت انتخاب اعضا و رئیس شورای کلیسا را به گریگوری راسپوتین سپرده است. وجود شایعات جنسی در مورد راسپوتین و حسادت ارباب کلیسا و درباریان نسبت به او سبب شد که مخالفت‌های علیه وی روز به روز بیشتر شود.

کلیسا از گریگوری اعلام برائت کرد و دخالت‌های راسپوتین در امور سیاسی باعث شد که نخست وزیر روسیه رسماً استعفا دهد. مخالفت‌ها به حدی زیاد شد که دربار به ناچار راسپوتین را اخراج کرد؛ ولی ملکه الکساندرا روابط خود را با راسپوتین ادامه داد.

 

دخالت راسپوتین در جنگ جهانی اول
و افزایش حیرت‌انگیز تشنگان به خونش

راسپوتین از ابتدا با ورود روسیه به جنگ مخالف بود؛ ولی تزار به حرف او گوش نکرد و خودش در میدان نبرد حاضر شد. ملکه که در سن پترزبورگ مانده بود و کنترل امور را در دست داشت، در همه کارها با راسپوتین مشورت می‌کرد و از طریق نامه، گفته‌های راسپوتین را به ارتش ابلاغ می‌کرد. همین امروز روسیه را  در برخی نبردها با شکست روبرو کرد و دشمنی فرماندهان ارتش تزاری را برانگیخت.

هر چه فرماندهان ارتش اعتراض می‌کردند، تزار سعی می‌کرد که بیش از پیش از راسپوتین حمایت کند. حتی تزار تصمیم گرفت خواهر خودش را که فرمانده ارتش بود، عزل کند؛ ولی دست از حمایت گریگوری راسپوتین برندارد. در نهایت حسادت‌ها و عصبانیت فرماندهی از راسپوتین باعث شد که نقشه‌ای برای مرگ او طراحی شود.

 

مرگ راسپوتین؛
پایانی دهشتناک و غمناک برای مرد پرحاشیه قرن بیستم

پس از مدتی، سه تن از اشراف به نامه‌های شاهزاده فلیکس یوسوپف، ولادیمیر پوریشکوویچ و دیمیتر پاولووییچ با یکدیگر نقشه مرگ راسپوتین را طراحی کردند. قرار بر این شد که شاهزاده فلیکس یوسوپف که همسر دخترخاله تزار هم بود، با راسپوتین طرح دوستی بریزد و برای مداوی همسرش، راسپوتین را به خانه خود دعوت کند.

راسپوتین که به خانه او آمد، برای پذیرایی از او شیرینی، کلوچه و شراب مهیا کردند و  در بین شیرینی و کلوچه، سیانور قرار دادند. برخی منابع نشان می‌دهند که راسپوتین بیماری معده داشته و سیانور روی او اثر نمی‌کرده است. برخی منابع هم می‌گویند که او سیانور را مصرف نکرده است. در نهایت وقتی فلیکس یوسوپف دید که سیانور، کاری نبوده است، تصمیم گرفت که با تفنگ، گریگوری را هدف قرار دهد.

راسپوتین با تیر نخست از پا درنیامد و شروع به دویدن به سمت حیاط کرد.
اینجا بود که ولادیمیر پوریشکوویچ وارد عمل شد و گلوله دوم را به او شلیک کرد.
البته او سه بار شلیک کرد؛ ولی تنها یک گلوله به راسپوتین برخورد کرد.
در نهایت پوریشکوویچ به سمت او رفت و گلوله نهایی را به سر راسپوتین شلیک کرد.

بدن راسپوتین را به آب‌راه مویکا انداختند. 48 ساعت بعد بدن او روی آب آمد. آخرین روزهای سال 1916 بود که راسپوتین، از دنیا رفت؛ ولی با کشته شدن او، شایعه‌ها در موردش به پایان نرسید و تا امروز این شایعه‌ها در محافل تاریخی ادامه دارد. با انتشار خبر کشته شدن گریگوری، روستاییان و خانواده تزار، عزاداری مفصلی کردند و بسیاری از مردم روسیه، بر اثر مرگ او اندهگین شدند.

 

 

چند حقیقت جالب در مورد راسپوتین؛
پیش‌گوی آینده و غیب‌گوی شفابخش

حقایق فراوانی از زندگی راسپوتین منتشر شده است که بسیاری از آن‌ها جالب و جذاب هستند.

برخی از این حقایق از قدرت معنوی گریگوری راسپوتین حکایت می‌کنند. البته افراد بسیاری کوشیده‌اند این مسائل را رد کنند یا دلایلی برای آن مطرح نمایند.

در ادامه به چند مورد از این حقایق اشاره خواهیم کرد:

 

🔰 پیش‌گویی در مورد سقوط حکومت تزار در روسیه پس از قتل راسپوتین

یکی از پیش‌گویی‌های مهم راسپوتین که هم‌اکنون سند آن در موزه ملی سن پرزبورگ روسیه نگهداری می‌شود، پیش‌گویی مربوط به مرگ اوست.

روزی که شاهزاده فلیکس یوسوپف از گریگوری خواست که به منزلش برود و همسر او را مداوا کند، راسپوتین نامه‌ای برای ملکه نوشت.

این نامه هم‌اکنون در موزه ملی سن پترزبورگ روسیه موجود است.

او در این نامه خطاب به ملکه نوشته است:

«مادر می‌دانم که مرگ من نزدیک است. امروز آخرین لحظات زندگیم را سپری می‌کنم. اما آگاه باشید.
اگر من توسط روستاییان و کولی‌ها و هم قطارانم به قتل رسیدم،
بدانید که هیچ خطری شما و مردم روسیه را تهدید نمی‌کند،
اما اگر من توسط یکی از افراد دربار یا فامیل‌های شما به قتل رسیدم،
بدانید که شما و خانواده‌تان و کل اهل دربار بیش از ۲ سال زنده نخواهید ماند
و به دست مردم روسیه کشته خواهید شد.

دوستتان دارم، پدر گریگوری راسپوتین.»

او چنین جملاتی را به الکسی، پسر نیکولای دوم، تزار روسیه هم گفته بود. در نهایت پیش‌گویی‌های او رنگ واقعیت به خود گرفت و حدود سه ماه بعد از قتل راسپوتین، حکومت تزاری برافتاد و یک سال بعد در سال 1918، خانواده رومانف به طرزی فجیع به قتل رسیدند.

 

🔰 پیش‌گویی راسپوتین غرق شدن ناو ارتش روسیه

یکی دیگر از پیش‌گویی‌های معروفی که توسط راسپوتین انجام شد و رنگ واقعیت به خود گرفت، پیش‌گویی در مورد غرق شدن ناو ارتش روسیه بود.

وقتی گریگوری نزد کشیش اعظم کلیسای روسیه رفت، کشیش تصمیم گرفت او را امتحان کند تا بفهمد که آیا واقعاً شایعاتی که مردم در مورد او می‌گویند، واقعیت دارد یا اینکه اغراق است.

در آن زمان ناو ارتش روسیه، راهی جنگ با ارتش ژاپن شده بود. کشیش از راسپوتین خواست که سرنوشت این ناو را برای او توضیح دهد. گریگوری هم پاسخ می‌دهد که این ناو غرق خواهد شد.

مدتی از این ماجرا گذشت و خبر آمد که ناو غرق شده و ارتش روسیه، شکست خورده است.

این ماجرا باعث شد که ایمان قلبی کشیش اعظم نسبت به راسپوتین افزایش یابد و کلیسا هم به حامیان سرسخت او تبدیل شود.

 

🔰مرگ سخت و دشوار راسپوتین پس از ضربات سهمگین و کشنده

در سال 1914، یعنی دو سال قبل از اینکه راسپوتین توسط اشراف به قتل برسد، یک دهقان با چاقو به او حمله و به شدت مجروحش می‌کند؛ ولی او با شدت جراحات فرار می‌کند و پس از مدتی زخم‌هایش بهبود می‌یابد.

یوسوپف که قاتل او بود، غذاهایی به او خوراند که پر از سم سیانور بود؛ ولی راسپوتین باز هم مسموم نشد. حتی زمانی که با چند گلوله او را هدف قرار دادند، باز هم زنده بود.

نقل شده است که راسپوتین در هنگامی که او را به دریا انداختند هم زنده بود و در نهایت بر اثر غرق شدن در آب درگذشت.

 

🔰استفاده از مهارت هیپنوتیزم برای نفوذ به دل افراد و درمان آن‌ها

در زمان راسپوتین، هیپنوتیزم را یک جادوی مذهبی می‌دانستند؛ ولی به هر شکل راسپوتین خودش را  به چنین مهارتی مسلط کرده بود و با استفاده از آن به درمان بیماری‌ها، جلوگیری از خون‌ریزی و نفوذ در دل افراد می‌پرداخت.

گفته می‌شود او این مهارت را زمانی آموخت که در فرقه خلیستی فعالیت می‌کرد. او برای تأثیرگذاری بر کشیش، تزار و ملکه روسیه هم از این مهارت خود بهره فراوان برد.

گفته می‌شود که روزی کشیش کلیسا نزد او آمد، گریگوری را لمس کرد،
در برابر او زانو زد و از مردم خواست که از راسپوتین طلب شفاعت کنند.

 

رازهای نفوذ راسپوتین؛
راسپوتین از چه راه‌هایی برای نفوذ روی دیگران استفاده می‌کرد؟

گریگوری راسپوتین از روش‌های گوناگونی برای نفوذ بر دیگران استفاده می‌کرد.

در ادامه به چند مورد از مهم‌ترین روش‌های اعمال نفوذ بر دیگران توسط راسپوتین اشاره خواهیم کرد:

 

1️⃣ شخصیت کاریزماتیک؛
مهم‌ترین راز نفوذ گریگوری راسپوتین

فرهمندی یا کاریزما، یکی از عناصری است که در شخصیت راسپوتین وجود داشت و وقتی به تصاویر او نگاه می‌کنیم هم واقعاً کاریزمای وجود او را به خوبی حس می‌کنیم.

 

کاریزما به زبان ساده، به مجموعه خصوصیات و منش‌هایی گفته می‌شود که
امکان تأثیرگذاری در دیگران را فراهم می‌کند. شخصیت‌های کاریزماتیک، شخصیت‌هایی هستند که با  تکیه بر کاریزمای نهفته در وجود خود می‌توانند با دیگران ارتباط برقرار کنند و روی آن‌ها تأثیر بگذارند.

 

توجه داشته باشید که قدرت تأثیرگذاری شخصیت‌های کاریزماتیک، بر پایه عقل و منطق نیست؛ کاریزمای فرد روی عمیق‌ترین سطوح عاطفی و احساسی دیگران تأثیر می‌گذارد.

کاریزما یکی از راه‌های کسب قدرت  اجتماعی نیز به شمار می‌رود و راسپوتین بیش از هر چیز از کاریزمای نهفته در وجود خود در ارتباط با دیگران استفاده می‌کرد و انسان‌های سطح پایین و سطح بالای جامعه را تحت تأثیر خودش قرار می‌دهد.

سوالی که بسیاری از افراد مطرح می‌کنند این است که

آیا کاریزما یک صفت خدادادی و ذاتی است یا امکان آموختن و اکتساب آن هم وجود دارد؟

در گذشته، بسیاری بر این باور بودند که کاریزما، صفتی ذاتی است؛ ولی مطالعات امروزی نشان می‌دهد که با یک سری آموزش‌ها و تمرین‌ها می‌تواند از خودمان شخصیتی کاریزماتیک  بسازیم.

در ادامه به چند مورد  از این تمرین‌ها و اقدامات اشاره خواهیم کرد:

🔸عزت نفس و اعتماد به نفس خود را تا حد امکان افزایش دهید و شفقت خویشتن را به خوبی یاد بگیرید.

🔸تلاش کنید که ذهنیت مثبت داشته باشید. مطالعات روان‌شناسی مثبت‌گرا نشان می‌دهد که انسان‌های مثبت‌اندیش، برای دیگران دوست‌داشتنی هستند.

🔸آراستگی پوشش، اصل غیرقابل انکاری است که می‌تواند شخصیت کاریزماتیک و جذابی برای شما بسازد.

🔸به ارتباط خود با دیگران اهمیت بدهید.

یکی از دوستان من که خودش انسانی بسیار کاریزماتیک و جذاب است و همواره برای من الهام‌بخش بوده، می‌گفت:

 

دو چیز در زندگی برای انسان، برکت عظما به همراه دارد: یکی سکوت و دیگری شنیدن!

 

این دو ویژگی، کاریزما را همچون بذی در وجود شما می‌کارد و رشد می‌دهد.

 

2️⃣ هیپنوتیزم؛
یکی دیگر از اصول مهم راسپوتین برای تأثیرگذاری بر دیگران

بر اساس شواهد و قواین، یکی دیگر از روش‌هایی که راسپوتین برای نفوذ در دیگران از آن استفاده می‌کرد، هیپنوتیزم بود. او در مواقع مختلفی مثل ارتباط با کشیش اعظم کلیسای روسیه، ملکه و تزار روسیه از این مهارت خود کمک گرفته است.

هیپنوتیزم، یک تکنیک روان‌شناسی است که در آن، افراد از طریق تلقین در حالت خاصی از هوشیاری قرار می‌گیرند.

هیپنوتیزم باعث نمی‌شد که راسپوتین بر دیگران مسلط شود؛ بلکه او از طریق هیپنوتیزم، به ناخودآگاه دیگران نفوذ می‌کرد و تلقین‌های خودش را انجام می‌داد.

امروزه بعضی از متخصصان بر این باور هستند که راسپوتین برای کنترل  کردن خون‌ریزی افراد، از هیپنوتیزم استفاده می‌کرده و  حتی برای بهبود بیماری فرزند تزار هم از همین مهارت خود بهره  برده است.

او برای شیفته کردن بانوان هم از ترکیب مهارت هیپنوتیزم و شخصیت کاریزماتیک خود استفاده می‌کرد.

مطالعات امروزین به خوبی نشان می‌دهد که هیپنوتیزم، قابل یادگیری است و می‌توان این مهارت را با تمرین و تکرار آموخت؛ بنابراین راسپوتین در این زمینه هم کار خاص و غیرممکنی انجام نمی‌داده و هر شخصی با تمرین می‌تواند از پس این کار برآید.

 

3️⃣ ریاضت‌ها و مرارت‌ها؛ یکی از رازهای سر به مهر راسپوتین

تاکنون در مورد دو مورد  از مهارت‌های تأثیرگذاری راسپوتین صحبت کردیم که به راحتی می‌توان آن‌ها را آموخت. عامل دیگری که باعث قدرت‌های عجیب راسپوتین می‌شد، ریاضت‌هایی است که در فرقه خلیستی به خودش می‌داد.

اومدتی در بین افراد آن فرقه زندگی کرد و در آنجا موفق شد رازهای مهمی را یاد بگیرد. این رازها در تأثیرگذاری او روی دیگران تأثیر داشت و قدرتمندش می‌کرد.

تاکنون کسی نتوانسته است پرده از مهارت‌های نهانی راسپوتین بردارد و بفهمد که او در فرقه خلیستی چه مهارت‌هایی را یاد گرفت.

در واقع هر انسانی می‌تواند خودش را به چنین مهارت‌هایی مجهز کند. شرط مجهز شدن به این مهارت‌ها، تحمل ریاضت‌ها و سخت‌هایی است که راسپوتین تحمل می‌کرد.

 

امروزه نفوذ و تأثیرگذاری به یک علم تبدیل شده است و می‌توان آن را آموخت

در این مقاله تلاش کردیم مروری کوتاه و اجمالی بر زندگی‌نامه راسپوتین داشته باشیم، حقایق مهم را در رابطه با او بررسی کنیم و در نهایت چند مورد از رازهای نفوذ او را مورد بررسی قرار دهیم.

در گذشته بسیاری از افراد بر این باور بودند که کاریزما و تأثیرگذاری، نیرویی است که فقط از سوی خداوند به بشر داده می‌شود و انسان‌ها نمی‌توانند به چنین توانایی و نیروی عظیمی دست یابند.

امروزه ثابت شده است که می‌‎توان با انجام دادن یک سری تمرین‌ها و آموختن مهارت‌های لازم
به نیروی کاریزما و تأثیرگذاری دست پیدا کرد.

کتاب‌هایی مثل روان‌شناسی نفوذ اثر رابرت چالدینی یا افسانه کاریزما (هنر جذاب بودن) اثر اولیویا فاکس کابان، آثار بسیار خوبی هستند که شیوه رفتار کاریزماتیک و هنر نفوذ را به ما آموزش می‌دهند و حقیقتاً آموزنده و ارزنده هستند.

در صورتی که به هنر نفوذ و داشتن کاریزما علاقه دارید، این آثار می‌توانند به شما کمک کنند.

آیا پیش از مطالعه این مقاله با زندگی راسپوتین آشنا بودید؟

پیش از این چه حقایق جالب و جذابی (غیر از مطالب این مقاله) در مورد او می‌دانستید؟ از نظر شما او چه رازهای دیگری را برای تأثیرگذاری بر دیگران به کار می‌گرفت؟

لطفاً نظرها، پیشنهادها و دانسته‌های خود در مورد راسپوتین را با ما و سایر همراهان مجموعه سوخت جت، در بخش دیدگاه‌ها (زیر همین مقاله) به اشتراک بگذارید.

9 نفر دیدگاه شان را با ما در میان گذاشتید، نفر بعدی شما هستید :
  1. کاربر سوخت جت در می‌گوید

    این مقاله خیلی بدخواهانه به گریگوری راسپوتین اشاره میکنه! اکثر مردم اون رو یه فرد معنوی با قدرت الهی می دونن! هیچ مدرکی هم نیست که گریگوری این کار های وحشتناک فرقه گرایانه رو انجام می‌داده
    اون نفوذ زیادی در دربار داشته و از اونجایی که یه شخصیت مذهبی بوده مشخصه حکومت کمونیست بی دین کلی سعی میکنه شخصیتش رو زیر سوال ببره

  2. کاربر سوخت جت اس می‌گوید

    عااااااالی مثل همیشه

  3. کاربر سوخت جت اب می‌گوید

    جالب بود . خسته باشید

  4. کاربر سوخت جت اب می‌گوید

    قشنگ بود . خسته نباشید

  5. کاربر سوخت جت اس می‌گوید

    khob raz chee bood?
    in maghalaton naghes nist?

    1. کاربر سوخت جت جت می‌گوید

      مقاله به‌روز رسانی شد عزیز. الان می‌تونید بخش‌های اضافه‌شده رو مطالعه کنید

  6. کاربر سوخت جت می می‌گوید

    این مقاله که خلاصه زندگیش بود در کجا از اقوام یا قدرت نفوذ صحبت شده بود ؟

    1. کاربر سوخت جت جت می‌گوید

      مقاله به‌روز رسانی شد عزیز. الان می‌تونید بخش‌های اضافه‌شده رو مطالعه کنید حتما

    2. کاربر سوخت جت جت می‌گوید

      مقاله به‌روز رسانی شد عزیز. الان می‌تونید بخش‌های اضافه‌شده رو مطالعه بکنید

نظرتان را ارسال کنید

دیدگاه تان را با ما در میان بگذارید...

ما به دیدگاه شما احتیاج داریم؛ پس بیایید دیدگاه و نقطه نظرات مان را با همدیگر به اشتراک بگذاریم تا یک اجتماع موفق از افکار برنده با همدیگر بسازیم.

**‌به ازای هر یک دیدگاه سازنده، یک روز اشتراک رایگان پروژه سوخت جت دریافت کنید**